🌸 علامه طباطبایی (ره) :
🌷 نوافل نوری دارد که انسان را به انجام واجبات بلکه به ترک محرمات میکشاند، لذا از آثار مثبت آن نباید غافل بود و نباید خود را از آن محروم ساخت.
ببینید یک روز که به نماز شب موفق میشوید با شبی که موفق نمی شوید چه قدر فرق دارد.
ملاحظه نمایید شبی که به نماز شب موفق میشوید چه قدر در انجام کارهای خیر موفق هستید و کار ها در آن روز برای شما روبه راه است ، به خلاف شبی که موفق به نماز شب نشده اید ، که به هر کاری دست میزنید و به هر چیز که رو میآورید میبینید که به بن بست میخورد.
📗در محضر علامه طباطبائی، ص 381
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
داستان کودکانه
هدیه به کودکانِ نازنین😍🌹
ومامان های مهربون 😊🌺
#داستان های_کودکانه
کدام یکی قشنگ تره❓🌹
یکی بود یکی نبود
سارا کوچولو 👧دختر خوب ومهربانی بود
وامسال می خواست به کلاس اول برود.
برای خرید وسایل مدرسه بامامان به بازار رفته بود .
اول از همه رفتند توی یک مغازه لوازم التحریر.
تا دفتر ومداد وبقیه وسایل را بخرند .
فروشند چند مدل دفتر روی میز گذاشت. 📒📔📕
سارا یکی از انها را انتخاب کرد.
وبرداشت.
وقتی فروشنده خواست بقیه دفترها رابردارد،
سارا با ناراحتی گفت :
_نه نه صبر کنید .
ان یکی قشگ تر است .
فروشنده با خوشرویی دوباره دفترها را روی میز گذاشت وسارا یک دفتر دیگر برداشت .
ولی تا فروشنده می خواست بقیه دفترها را بردارد .،
دوباره گفت:
_نه نه ان یکی قشنگ تر است.
مادر که از کار سارا ناراحت شده بود،
گفت:سارا جان کارت اصلا خوب نیست .
همین دفتر رابردار برویم📒
وپول وسایل را حساب کرد.
ودست سارا راگرفت واز مغازه بیرون امدند .
مادر ، سارا را به مغازه کیف فروشی برد.
تا برایش کیف بخرد 💼🎒
ولی بازهم سارا مثل قبل
شروع کرد به اذیت کردن .
فروشنده هر کیفی می اورد، سارا می گفت همین خوب است.
ولی دوباره که به کیف ها نگاه می کرد ،
می گفت :نه این را نمی خواهم ان یکی را می خواهم .
خلاصه بازهم مامان ناراحت شد .
واز فروشنده عذر خواهی کرد😔
و گفت :
سارا جان اصلا امروز برایت کیف نمی خرم.
ودستش را گرفت وبه خانه برگشتند .
سارا خیلی ناراحت بود .
ولی مامان به او گفت :
دختر عزیزم من تورا خیلی دوست دارم. وتو دختر خیلی خوبی هستی .
ولی یک چیزی هست که باید یاد بگیری .
سارا با ناراحتی گفت :چه چیزی؟
مامان گفت:دخترعزیزم
همه ی ما دوست داریم بهترین چیزها را داشته باشیم .
ولی همیشه فکر می کنیم که بهترین چیزها را نداریم .
مثل تو که امروز فکر می کردی هرکیفی بخری ان یکی بهتر است .
سارا گفت:به خاطر همین نمی دانستم کدام را بردارم.
مامان گفت:بله می دانم عزیزم
ولی باید بدانی که ،
اگر مرتب بخواهیم دنبالِ بهترین چیزها باشیم ، اصلا به آن نمی رسیم.
چون مرتب فکرمی کنیم ، که چیزی های دیگر بهتراست.
یعنی دِلِ ما مرتب چیزهای دیگری می خواهد.
وماهم در انتخاب کردن، دچار مشکل می شویم.
سارا گفت:
پس باید چه کارکنم ❓😔
مامان لبخندی زد وگفت :عزیزم من بهت کمک.می کنم.
باید آن جیزی را که لازم داریم ، طوری انتخاب کنیم،
که بتوانیم بیشترین استفاده را ببریم.این طوری در انتخاب هایمان کمتر اذیت می شویم .
ما باید هرچیزی برای زندگی نیاز داریم. تهیه کنیم .
ولی نباید مرتب دنبال بهترین ها باشیم .
چون بهترین ها تمام نمی شوند.
سارا جان یادت هست عروسی خاله زهرا
چه قدر دنبال لباس قشنگ می گشتی؟
وقتی هم رفتیم عروسی وتو لباس زیبایت را پوشیدی ،
باز هم ناراحت بودی ومی گفتی لباس سحر ازلباس تو قشنگ تر است؟👚
_بله مامان یادم هست.
_پس ببین عزیزم
مهم این است که وسایل تو تمیز ومرتب باشد
ولی هیچ وقت دنبال بهترین وقشنگ ترین نباش .
چون هیچ وقت راضی وخوشحال نمی شوی.
سارا از صحبتهای مادرش متوجه شد که چه قدر امروز کار بدی کرده
ازمامانش عذر خواهی کرد😔
وفردا
دوباره باهم به بازار رفتند این بار سارا خیلی راحت هرچه نیاز داشت خرید
وبا خوشحالی به خانه برگشتند 😊
سارا دیگر ناراحت نبود .
بلکه خیلی خوش حال وراضی بود
وبه خاطر داشتنِ چنین مادرِ خوب ومهربان خدارا شکر می کرد😊
(فرجام پور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته 🌹
یارب
باز پرده زد شب برزمین وآسمان
می دهد وعده ی وصال برعاشقان
به چه زیباست این همه دلدادگی
با خدا باشی و وحسِ بندگی
می شوم سرمست از ذکر ودعا
می نشینم بر سر سجاده با یادِ خدا
دل چه خرسند است ولب خندان
اشک اما از مژه وپشتِ پرده روان
این چه شوقی است که مَستم می کند
از خود بی خود اما مرا هستم می کند
کاش باشم دمادم من در چنین عالم
دور باشم تاابد از همه عالم وآدم
اللهم عجل لولیک الفرج🌸
شبتون پر از یادِ خدا
دلتون را بسپرید به خدا
آسوده بشید با یاد خدا
التماس دعا🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
صبح را آغاز میکنیم
با نام خدایی
که همین نزدیکیهاست
خدایی که در تارو پود ماست
خدایی که عشق را به ما هديه داد،
و عاشقی را
درسفره دل ما جای داد
الهی به امید تو💚
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
✨🍃☀️بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ☀️🍃✨
✍درس هجدهم روخوانی روانخوانی قرآن کریم
🍁حروف ناخوانا🍁
🌴الفِ جمع
🔰افعالی که حرف آخر آنها به واو ، ختم مى شوند، در صورتى كه بعد از واو جمع ، ضمیری نیامده باشد، لازم است بعد از آن واو، الفى آورده شود تا واو جمع با واو غير جمع اشتباه نشود، مانند:
نَصَرُوا ـ فَرِحُوا ـ امَنُوا ـ كانُوا ـ صَبَرُوا ـ تَعْثَوْا
به اين الف ـ اضافه بر الف جمع ـ الف فارقه نيز مى گويند، چرا كه اين الف تميز دهنده واو جمع از غير جمع مى باشد
❗️در برخی از قرآن ها برروی الف جمع علامت صفر توخالی گذاشته اند.
🌹اللهمصلعلیمحمدآلمحمدوعجلفرجهم🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
تمرین حروف ناخوانا👆👆👆
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
#اسرار_درون
خودشناسی🌹
سلام به بنده های خوب خدا 🌹
امیدوارم حالِ دلتان خوب باشد 🌸
🔹در ادامه جلسات قبل،
🔹پس ماباید هدف را بشناسیم
و برای رسیدن به آن (قرب الی الله)
تلاش کنیم ✅
🔹حالا کسی که معنای زندگیش را نداند،
به جای اینکه از ایستگاه های زندگی ، یعنی نوجوانی وجوانی وپیری ،
استفاده کند وبه جلو برود، به آنها دل می بندد 🤔😳
انسان در مسیر زندگی باید از منزل ِکودکی به نوجوانی واز نوجوانی به جوانی وبعد به پیری برود.
ودر پایانِ زندگی طعم مرگ را بجشد وبه برزخ برسد.
ودر آخر به قیامت که منزلِ اصلی است برسد.👌
🔹قرارگرفتن در هرکدام از این ایستگاه ها خوب است.
ولی اگر ازنظرِ زمانی وسنی از آن مرحله گذشتیم اما از نظرِ روحی درآن مرحله ماندیم،
دیگر حرکات وافکارِ آن مرحله برای چنین سنی دور از شأن ما خواهد بود ✅
✅چون انسان مقصد دارد وباید دائما به پیش برود ✅
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
🔹در نهایت باید
به منزلگاه مرگ برسیم 👌
🔹حالا یک سؤال 🤔
به نظرِشما مرگ برای چه کسانی راحت وبرای چه کسانی دشوار است ⁉️
🔹بله درسته ✅
مرگ برای یک مؤمن ،چون درمسیر زندگی دینی از منزلی به منزل دیگر می رود وهمواره به مقصد تزدیک تر می شود راحت است 😊✅
🔹اما کسی که در منزلگاهی مانده .
وبه آن چسبیده ومعنی زندگی را نفهمیده .
واشتباهی منزل را مقصد گرفته .
وفراموش کرده که مسافر است وباید برود.
دل کندن از ایستگاه برایش سخت است
و مرگ درد آور 😔
🔹پس تا فرصت هست زندگی را بشناسیم و بدانیم که مسافری هستیم وباید از منزلگاه های دنیا با دستی پر از توشه
گذر کنیم . به سوی مقصدی که در پیش است ✅
در پناه خدا سفری بی خطر داشته باشید 👌
خدا باماست
ورهنمای ماست .
دل قوی دارید و ثابت قدم باشید✅
روزگارتان پر نور
التماس دعا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
میدانی شیرینی چادر در چیست؟
اینکه تو لباس سربازی حجت ابن الحسن را بر تن میکنی
این که مولا با دیدنت لبخند رضایت بر لب هایش می آید
و تو دو گوهر گرانبهای خویش را
که حیا وعفتت میباشد
را حفظ میکنی👌✅
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
▪️یا رب چه قشنگ است و چه زیبا حرم قم
▪️چون جنت اعلا، حرم محترم قم
▫️بانوی جنان، اخت رضا، دختر موسی
▫️دردانه زهرا و ملائک خدم قم
▪️این مژده بس او را که بهشت است جزایش
▪️هر کس که زیارت کندش در حرم قم
🏴وفات حضرت فاطمه معصومه (س) تسلیت باد.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
گویندگان سه دسته اند 👌
عَنِ الْبَاقِرِ (ع): [الْمُتَكَلِّمُونَ] ثَلَاثَةٌ سَالِمٌ وَ غَانِمٌ وَ شَاجِبٌ، فَالسَّالِمُ الصَّامِتُ وَ الْغَانِمُ الذَّاكِرُ لِلَّهِ وَ الشَّاجِبُ الَّذِي يَلْفِظُ وَ يَقَعُ فِي النَّاس.
💖💖 امام باقر (ع) فرمود:
گویندگان سه دسته هستند؛
🔹یک دسته به سلامت
🔹و یک دسته برنده
🔹و یک دسته اندوهگین هستند.
🔷🔹سالم کسی است که #سکوت کند
🔷🔹برنده کسی است که #ذکر خدا بگوید
🔷🔹و اندوهگین آن است که سخنش #بدگویی از مردم باشد.
📚مشکاة الانوار ص۵۴
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
داستان کوکانه
تقدیم به گلهای کوچولو 😍🤗🌹
ومادر های مهربون ☺️🌹
#داستان _کودکانه 4
رؤیای عطیه🌹
در ان هوای سرد زمستانی
وقتی عطیه از مدرسه برگشت
به مادرش سلام کردو زود به سمت بخاری رفت .
دستانش از سرما قرمز شده بود.
و گونه هایش سرخ وگل انداخته بود .
ارام ارام گرما به وجودش نفوذ کرد .
وعطیه احساس خوشی کرد.
بعد از ناهار
باید به کلاس نقاشی می رفت .
چون نقاشی را خیلی دوست داشت.
به مادرش گفت :مامان جان دوستم ملیحه برای فردا عصر جشن تولدش من را دعوت کرده .
اجازه می دهید بروم ⁉️
مادرش گفت: بله دخترم چون من خانواده اش را می شناسم .
عطیه خیلی خوشحال شد.
فردا عصر اماده رفتن شد .
ومادرش اورا به خانه ملیحه رساند.
مهمان ها امده بودند .
وبعد از کلی خوش گذراندن وپذیرایی شدن .
مادر ملیحه گفت
_برایتان سوپرایز دارم 😍
وپرده ای که گوشه ی پذیرایی بود کنار زد .
وپیانو زیر ان را نشان داد.
وگفت:الان ملیحه برایتان می نوازد .
وملیحه ازمادرش تشکر کرد .
وجلوی چشمان حیرت زده مهمان ها به نواختن پرداخت😳
عطیه واقعا خوشش امده بود ☺️
وقتی به خانه برگشت
به مادرش گفت:
مامان جان من هم دوست دارم به کلاس موسیقی بروم .
نمی دانید ملیحه چه قدر قشنگ پیانو می زد .
مادرش گفت:
دخترم این که هر روز به یک چیزی علاقه مند بشوی ،
وبخواهی هر روز به یک کلاس بروی، اصلا خوب نیست .
_مامان مگر چه اشکالی دارد؟
_ببین دخترم اگر تمام حواست را جمع کنی
وروی یک موضوع تمرکز کنی به نتیجه بهتری می رسی .
اگر ذهنت دچار پراکندگی شود .
اصلا از کلاس های مختلف نتیجه خوبی نمی گیری .
ولی عطیه نمی توانست متوجه شود.
ولی به خاطر احترامِ زیادی که به مادرش داشت قبول کرد .
ان شب بعد از شام
عطیه با پدرش هم.مشورت کرد وپدر گفت:عطیه جان همه ی ما تمایلات وخواسته هایی داریم
باید ببینیم کدام بهتر است .
و خواسته بهتر را انتخاب کنیم .
دخترم الان به نظر شما کدام یک از تمایلاتت بهتر است .
عطیه کمی فکر کرد وگفت:خوب معلوم است درس خواندن.
وپدر گفت :احسنت به تو دختر عاقلم
وپیشانی عطیه را بوسید .
و عطیه سعی کرد روی درس خواندن تمرکز کند
و
البته گاهی کلاس نقاشی هم می رفت .
اخر سال که کارنامه ها امد .
عطیه با بالاترین نمره قبول شده بود 😍
ولی دید که ملیحه ناراحت است 😔
وخوب می دانست که ملیحه نمره های خوبی نیاورده .
چون نتوانسته بود ،
خواسته ها وتمایلاتش را مدیریت کند .
وبهترین تمایل را انتخاب کند.
اگر ملیحه هم می خواست همه کارهارا باهم انجام بدهد . نمی توانست موفق باشد .
همیشه بهترین را انتخاب کنید 😍
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون