هدایت شده از روضه خانگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 استاد عرفان حضرت امام(ره)، بنیانگذار روضههای هفتگی سیار در تهران!
🔺 راه اندازی روضه خانگی یک حرکت ساده و عوامانه نیست، بلکه حاصل فکر بلند عارف کامل و استراتژیستی مثل آیت الله شاه آبادی(ره) است.
#تصویری
💡 کانال روضههای کوتاهِ کاملِ خانگی
@RozeKhanegee
سه چیز را با احتیاط بردار:
قدم ، قلم ، قسم
سه چیز را پاک نگه دار:
جسم ، لباس ، خیال
از سه چیز خود را نگهدار:
افسوس ، فریاد ، نفرین کردن
سه چیز را بکار بگیر:
عقل ، همت ، صبر
اما سه چیز را آلوده نکن:
قلب ، زبان ، چشم
و سه چیز را هیچوقت فراموش نکن:
خدا ، مرگ ، دوست
@asraredarun
اسرار درون
#وظایف_متقابل_زوجین
#وظیفه_زن_در_قبال_شوهر
✨البقره
..................وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ✳️
............. . ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺯﻧﺎﻥ ، ﺣﻘﻮﻕ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺍﺳﺖ ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ [ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻛﺎﺭﮔﺰﺍﺭﻱ ، ﻭ ﺗﺪﺑﻴﺮ ﺍﻣﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺩﺭ ﺍﻣﺮ ﻣﻴﺮﺍﺙ ﻭ ﺩﻳﻪ ، ﮔﻮﺍﻫﻲ ﺩﺭ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﻭ ﻏﻴﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﻮﺭ ﺣﻘﻮﻗﻲ ] ﺍﻓﺰﻭﻥ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﺍﻧﺎﻱ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ .(٢٢٨) ✨
↩️در این قسمت از آیه شریفه وظایف زن و مرد را در قبال هم میفرماید.
یعنی وظایف متقابل هست
(ولهنٓ مثل الذی علیهن بالمعروف) وظایف زن و مرد (متقابل) را میگوید
که هر دو نفر باید طبق معروف و شایسته باهم رفتار کنند .👌
🍀در تمام وظایف حقوقی که در قرآن یاد شده زن ومرد مشترک هستند (مثل صداقت، عدالت، به فکر هم بودن،...)
همانگونه که حقوقی به نفع زن ومرد هست وظایفی هم بدوش آن دو هست✅
🔻اما فقط دو مورد در قرآن زن ومرد را از هم جدا کرده است
یک وظیفه خاص به گردن زن 🧕و یک وظیفه خاص به گردن مرد است 👨⚕
اما وظیفه زن که مخصوص زن هست ✳️
(درجة=امتیاز )
(وللرجال علیهن درجة: مرد حق ویژه ای بر زن دارد )
(مردان را بر آنان برتری است )💪
وقتی حرف از وظیفه خاص می آید یعنی اینکه مرد یک خصوصیت خاص در مقابل زن دارد و آن روحیه برتری طلبی است 💪
و این مسئله را روانشناسی شرق و غرب اثبات کرده اند .✅
✅غرور مرد با روحیه برتری طلبی فرق دارد
برتری طلبی💪 مورد تایید دین است اما غرور ⛔️ خصلت زشتی است.
برتری طلبی یک خصوصیت ژنتیکی است
اما غرور یک ویژگی نفسانی هست👉
📚باربارا دی آنجلیس نویسنده کتابهای متعدد روانشناسی زوجین (از جمله کتاب مردان مریخی زنان ونوسی ) که خودش چندین بار ازدواج کرده در این باره میگوید :
با هر کدام از شوهرهایم که به رستوران میرفتم متوجه شدم که مرد خودش رو به جمعیت مینشیند و زن عملا مجبور میشود که رو به دیوار بنشیند .🍽
در نتیجه تحقیق فهمیدم که این مسئله ریشه در تعصب دینی ندارد 👌
چون ما تعصب مذهبی نداریم پس این امر ریشه در درون مردان دارد .✔️
واین ژنتیکی است واز غارنشینان به ما رسیده است .
🌱ولی ما شرقی ها میگوییم : این در ذات مردان است که برتری طلبی نسبت به زن دارد و اگر این برتری طلبی در مقابل مردان باشد تبدیل به غرور میشود که بد ومنفور است 😈
📌اما اگر زن روحیه برتری طلبی مرد را رام نکند تبدیل به عصبیت و پرخاشگری میشود و زندگی را خراب میکند .
📌زن باید روحیه برتری طلبی مرد را کنترل کند ولو اجازه از شوهرش دارد ولی باز هم موقع بیرون رفتن تلفن بزند و اجازه بگیرد .
✅اجازه گرفتن زن از مرد به معنی تابع بودن نیست بلکه بخاطر تعدیل کردن روحیه برتری طلبی مرد است .💞
⚜امام صادق علیهالسلام مرد را تعبیر به پادشاه 🤴و زن را به وزیر تعبیر میکنند . تا وظیفه خاص زن را به زیبایی بگوید .💞🌺
پادشاه🤴 هر چقدر هم احمق یا خودرأی باشد
وزیر👸 طوری با او حرف میزند که گویی خود پادشاه است .
وزیر دانا پادشاه احمق را کنترل میکند .👌
👈امیر کبیر چون شاه را سرزنش میکرد مورد غضب و دشمنی شاه قرار گرفت .😡
💢اگر روحیه برتری طلبی ها درست کنترل نشود به پرخاشگری تبدیل میشود .
✨(امام صادق علیهالسلام: رابطه زن و مرد در خانواده مثل رابطه وزیر و پادشاه است .)👌
↩️از این روحیه برتری طلبی به اقتدار مرد تعبیر میشود که اگر این اقتدار درست حفظ شود مردها بهترین پشتیبان برای همسران خواهند بود 💪
و همسر دانا خوب میداند که غر زدن ، سرزنش کردن، تخریب شخصیت، وغرور داشتن در مقابل مرد از عوامل از بین بردن اقتدار یا همان برتری طلبی در مردان هست ♨️
و قطعا مردهایی که اقتدارشان از بین رفته یا پرخاشگر و عصبانی میشوند یا دیگر به نیازهای همسر و فرزندانش توجهی نمیکند و از خانواده فاصله میگیرند .♨️🚶♂
👌توصیه شده که ذکر ( لاحول ولا قوة الا بالله) را پدر به فرزندان یاد بدهد
تا فرزند. بفهمد که پدرش از هیچ چیزی جز خدا نمیترسد .💪
اینگونه برتری طلبی پدر برای فرزندان هم حفظ شده و این اطاعت از پدر باعث راحت شدن امر تربیت برای مادران میشود .✅
🌷کلام آخر اینکه
👌چیزی که ذاتی شد هیچ موقع تغییر نمیکند ( در خلقت وجود دارد )
روحیه برتری طلبی در همه مردان دنیا هست
✅لذا خانمها باید با شناخت خصوصیات ذاتی مردها راه درست برخورد با آنها را پیدا کرده و با شیوه درست وزارت در خانواده امنیت و آرامش روانی را به خودش و همسر و فرزندانش هدیه کند 💞💞🌺
4_5983473305477187817.mp3
19.46M
صوت قرائت زیارت #آل_یاسین
با سرعت مناسب برای قرائت
@asraredarun
اسرار درون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💬رسانه و امام زمان(علیهالسلام)
#اللهمعجللولیکفرج
@asraredarun
اسرار درون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 یک روایت متفاوت از داستان یوسف پیامبر
❤️ باور میکنید میتوانید معشوق امام زمان باشید؟!
#تصویری
@asraredarun
اسرار درون
dcc2_62cce8e02fe2ad2b93debc44915bd4c0.mp3
17.02M
🤲 قرائت #دعای #سمات
🎙 بانوای : #حاج_میثم_مطیعی
محـبان مهــــــــــــدي(عج) او خواهد آمد
او خواهـــد آمـــد...
#با_كولـــــه_باری_از_عــــدالـــت😍🌺
#السلام_علیک_یا_ابا_صالح_المهدی
@asraredarun
اسرار درون
🌻 غروب جمعه را دریابید 🌻
إِنَّ فِي الْجُمُعَةِ لَسَاعَةً لَا يُوَافِقُهَا رَجُلٌ مُسْلِمٌ يَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهَا خَيْراً إِلَّا أَعْطَاهُ إِيَّاهُ قَالَتْ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَيَّةُ سَاعَةٍ هِيَ قَالَ إِذَا تَدَلَّى نِصْفُ عَيْنِ الشَّمْسِ لِلْغُرُوبِ قَالَ فَكَانَتْ فَاطِمَةُ تَقُولُ لِغُلَامِهَا اصْعَدْ عَلَى الظِّرَابِ فَإِذَا رَأَيْتَ نِصْفَ عَيْنِ الشَّمْسِ قَدْ تَدَلَّى لِلْغُرُوبِ فَأَعْلِمْنِي حَتَّى أَدْعُوَ.
از حضرت فاطمه زهرا(س) نقل شده است:
از رسول خدا شنیدم که میفرمود:
✅ به راستی، در جمعه ساعتی است که اگر مرد [و زن] مسلمان در آن ساعت از خدای عزیز و جلیل خیری درخواست کند، به او داده میشود".
لذا عرض کردم: ای رسول خدا! آن کدام ساعت است؟
فرمود: "اذا تُدلی نصفَ عین الشمس للغروب؛ وقتی نصف قرص خورشید غروب کرد".
✅ زید در ادامه میگوید:
حضرت فاطمه(س) همیشه [جمعهها] به غلامش میفرمود:
"بر بلندی برآی و هرگاه دیدی نصف قرص خورشید به غروب نزدیک شده است، به من اعلام کن تا دعا کنم".
وسائل الشيعة ؛ ج7 ؛ ص384
@asraredarun
اسرار درون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
@asraredarun
اسرار درون
#گپ_دوستانه💕
😞 دیدی یه وقتایی آدم کم میاره؟
راهکار قرآن در سختیها و مشکلات دو چیزه:
✍اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ...
☆اول اینکه زود از کوره در نرو، عجله نکن، قرار نیست همیشه دنیا بر وِفق مرادت باشه
☆دوم اینـکه با خـدا حـرف بـزن، خدا عاشق حرف زدن بندههاشه
💖اصلا تا حالا شده یهساعت بری یه گوشه و باخدا خلوت کنی؟
امتحان کن👈حس عجیبیه !!
@asraredarun
اسرار درون
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_شـصـت_و_چــهـارمــ ✍پس من هم به عنوان یه فعال وارد ان
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_شـصـت_و_پـنـجـم
✍تک تک تصاویر، لبخندها، شوخی هایِ حرص دهنده و محبتهایِ بی منتِ یان در مقابل چشمانم رژه رفت. مرگ حقش نبود. به حسام خیره شدم؛ این صورت محجوب چطور میتوانست پر فریب و بدطینت باشد؟! او با کلک، یان را وارد مسیری کرده بود که هیچ ربطی به زندگی اش نداشت. دروغگویی هایِ این جوان و خودخواهی اش، محضِ به دام انداختنِ مردی دو رگه، یان و خیراندیشی هایش را به دهان مرگ پرتاب کرده بود.
حالا باید از حسام متنفر میشدم... چرا انزجار از این جوان تا این حد سخت بود؟
-پس تو و دوستات باعث کشته شدنِ یان شدین؟ این حقش نبود، اون به همه مون کمک کرد...
سری تکان داد و لبی کش آورد: بله درسته حقش نبود، به همین خاطر هم الان زندست دیگه...!
به شنیده ام شک کردم، با تحیر خواستم تا جمله اش را دوباره تکرار کند و او شمرده شمرده اینکار را انجام داد: امکان نداره چون خودت اون شب، وقتی تو اون اتاق گیر افتاده بودیم بهم گفتی که اونا یان رو کشتن. من اشتباه نمیکنم. کنار ابرویش را خاراند: درسته، خودم گفتم. اما اون مال اون شب بود.
معنی حرفش را نمیفهمیدم و او این را خوب متوجه شده بود.
-اون شب چندین بار بهتون گفتم که اونجا پره دوربینه. پس من نمیتونستم از زنده بودنِ یان حرفی بزنم چون عثمان و بالا دستی هاش فکر میکردن که یان رو کشتن و من حق نداشتم رویاشونو بهم بزنم.
رویا؛ یعنی یان زنده بود؟! هر چی بیشتر میگذشت ذهنم توانایی حلاجی اش را بیشتر از دست میداد.
و حسام با صبوری جز به جز را برایم نقل میکرد: خب یان یه روانشناس صلح طلب آلمانی بود که با طعمه قرار دادنش میخواستیم به هدفمون برسیم. پس مردونگی نبود که بی خیال امنیت و آسایشش بشیم. یعنی تو قاموسمون نامردی جا نداره. مدتی که از ورود یان به نقشه میگذره، اون به وسطه ی تغییراتی که عثمان کرده بود بهش شک میکنه و تصمیم میگیره تا بیشتر در موردش تحقیق کنه.
توی تحقیقاتش متوجه میشه که یکی از سه خواهر عثمان یعنی خواهر وسطی، چندین سال قبل توسط افراطیون تو پاکستان کشته شده اما اون قصه ی دیگه ای رو واسه شما تعریف کرده. پس سراغ من میاد و جریان رو مو به مو بیان میکنه. چند روزی به پروازتون مونده بود و من میترسیدم تا همه چیز بهم بخوره. به همین خاطر، کمی از ماجرا رو با کلی سانسور براش تعریف کردیم و اون به این نتیجه رسید که وجود عثمان خودِ خطره واسه امنیت خانواده ی دانیال. پس از اونجایی که خودشو یه صلح طلب میدونست، پا به پای ما واسه خروجتون از آلمان تلاش کرد.
بعد از پرواز هواپیماتون به سمت ایران، ما مطمئن بودیم که رفقای عثمان و صوفی، بی خیال یان نمیشن، به هر حال یان حلقه ی اتصال به ما بود هر چند ناخواسته. و این خطر وجود داشت تا هویت واقعی عثمان توسط یان لو بره. پس از نظر اونها به ریسکش نمیارزید و بهتر بود که از بین بره، اما با یه مرگ بی سروصدا مثل تصادف!
حالا دیگه یان میدونست که من یه ایرانی معمولی نیستم، به همین خاطر بود که هر وقت تو تماسهای تلفنی تون در باره ی من ازش میپرسیدین سعی میکرد تا بحث رو عوض کنه.
بعد از چند روز حفاظت، کار دوستان ما واسه صحنه سازی مرگ یان شروع شد. چون اونا با دستکاری ماشین یان واسه کشتن اش اقدام کرده بودن. یکی از بچه ها به شکل یان گریم شد و به جای اون سوار ماشینی شد که توسط هم ردیفهای عثمان و صوفی دستکاری شده بود.
و درست تو یه جاده ی کوهستانی و پرپیچ و خم، نزدیک رودخونه از مسیر منحرف شد و به ته دره سقوط کرد.
اما با خروج به موقع رفیقمون و نجات جونش قبل از انفجار و قرار گرفتن ماشین در مسیر جریان شدید رودخونه، همه فکر کردن که جنازه رو آب برده.
یان هم در حال حاضر، برای مدتی با یه هویت جدید به یه کشور دیگه نقل مکان کرده.
با چشمانی درشت شده به حرف پدرم ایمان آوردم؛ سپاه بیش از حد پیچیده بود.
این جوان و دوستانش لحظه به لحظه شگفتی ام را بیشتر میکردند. از او خواستم تا با یان صحبت کنم و او مردانه قولش را داد و باز بازگویی ادامه ماجرا: اون شب وقتی سراسیمه وارد خونتون شدم، اجرای نقشه کمی جلو افتاد چون حالا دیگه اونا مطمئن بودن که من به اون خونه رفت و آمد دارم.
بچه ها شبانه روز شما و منزلتون رو زیر نظر داشتن که اتفاقی رخ نده. چون به هر حال ما به طور قطع نمیدونستیم که عکس العمل بعدی شون چیه اما اینم میدونستیم که میان سراغتون.
اون شب که تو بیمارستان گوشی به دستتون رسید، من خواب نبودم در واقع مثلا خواب بودم. پس تو اولین فرصت یه شنود تو گوشیتون کار گذاشتم و تمام مکالماتتون شنود میشد و ما میدونستیم که قراره به واسطه ی اون دعوای سوری از مطب پزشک فرار کنید...
⏪ #ادامہ_دارد...
📝نویسنده:اسعد بلند دوست
@asraredarun
اسرار درون