📖 #حکایت
💎 #شبِموشک
شب بود...
در منزلمان در فلکه کوتیان (میدان شهید رشید الماسی)، خیابان امام موسی صدر شرقی خوابیده بودیم ،ماه ها بود( از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ تا ۲۸ آذر ۱۳۶۰) که با صدای انفجار گلوله های توپ و بمباران ها آشنا بودیم اما صدای انفجار موشک را نشنیده بودیم، در آن شب که در زیر زمین خوابیده بودیم، از صدایی بسیار وحشتناک که زمین را به لرزه در آورد از خواب پریدیم و سراسیمه از زیر زمین بالا آمدیم...
درب آهنیِ بزرگ منزل کاملاً باز شده بود، شیشههای پنجرههای برج منزل و نورگیر آشپزخانه خرد شده و ریخته بودند،
ابری از خاک تمام فضا را گرفته بود...
نمی دانستیم چه شده بالاخره فهمیدیم که شهرمان دزفولِ قهرمان و با ایمان که بخاطر ایمانش مبغوض دشمنان خدا واقع شده بود ،توسط صدامیان ملعون -که مورد حمایت جبهه استکبار جهانی یعنی آمریکای جهانخوار بودند-مورد حمله چند موشک دوازده یا نه متری واقع شده است.یکی از آنها تقریباً در فاصله ۵۰۰ متری منزل ما مجاور مقر سپاه پاسداران اصابت کرده بود...
راوی: یکی از اهالی شهرِمقاومت،دزفول
#بلد_الصواریخ
#شهر_موشک_ها #چهارم_خرداد
#دزفولِ_مقاوم #الف_دزفول
#شهدای_مظلوم_بمباران
#کربلای_ایران
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
📖 #حکایت
💎 #شبهایناآرامِجنگ
در ایام جنگ تحمیلی که دزفول ،موشک باران می شد وبنده بعد از حدود هفت سال که از ازدواجم میگذشت حامله شده بودم، شبی در منزل پدرم بودم که حدود ساعت دوازده شب با صدای بسیار مهیبی از خواب پریدم.
بر اثر موج #انفجارِ #موشک،از آسمان به داخلِ حیاط منزل ،آجر میریخت.
از جای خود به سرعت بلند شدم و به جای اینکه از پله زیرزمین (شَوادون(۱)) پایین بروم دستپاچه شدم و خودم را در زیر زمین پرت کردم و در پله پنجم ششم افتادم(۲)،مادربزرگم (رحمت الله علیها) فوری خودش را به من رسانید و پرسید:
چیزیت نشده؟جاییت درد نمیکند؟
گفتم نه چیزیم نیست.
خدا را شکر دوران حاملگی به سلامتی سپری شد و خداوند پسری به من عنایت فرمود که اکنون صاحب خانواده و فرزندانی است و طلبه ای فعال و متعهد و جهادی است که در روستاهای محروم اطراف شهر #دزفول فعالیت می کند.
راوی: یکی از اهالی #شهرمقاومت #دزفول
____________________
۱: زیرزمین های سنگی که مردم دزفول در زمان جنگ به عنوان جان پناه از آنها استفاده می کردند و در فصول گرم سال هم این زیرزمین ها خنک بودند و برای استراحت استفاده می شدند.
۲: این زیرزمین ها پله های بلندی داشتند و عمیق بودند.
#حملهبهمناطقمسکونی #ضعفِدشمن
#امداد_الهی #شهدای_مظلوم_بمباران
#چهارم_خرداد #شهر_موشک_ها
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
📖 #خاطره
💎 #شبِموشک
شب بود...
در منزلمان در فلکه کوتیان (میدان شهید رشید الماسی)، خیابان امام موسی صدر شرقی خوابیده بودیم ،ماه ها بود( از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ تا ۲۸ آذر ۱۳۶۰) که با صدای انفجار گلوله های توپ و بمباران ها آشنا بودیم اما صدای انفجار موشک را نشنیده بودیم، در آن شب که در زیر زمین خوابیده بودیم، از صدایی بسیار وحشتناک که زمین را به لرزه در آورد از خواب پریدیم و سراسیمه از زیر زمین بالا آمدیم...
درب آهنیِ بزرگ منزل کاملاً باز شده بود، شیشههای پنجرههای برج منزل و نورگیر آشپزخانه خرد شده و ریخته بودند،
ابری از خاک تمام فضا را گرفته بود...
نمی دانستیم چه شده بالاخره فهمیدیم که شهرمان دزفولِ قهرمان و با ایمان که بخاطر ایمانش مبغوض دشمنان خدا واقع شده بود ،توسط صدامیان ملعون -که مورد حمایت جبهه استکبار جهانی یعنی آمریکای جهانخوار بودند-مورد حمله چند موشک دوازده یا نه متری واقع شده است.یکی از آنها تقریباً در فاصله ۵۰۰ متری منزل ما مجاور مقر سپاه پاسداران اصابت کرده بود...
راوی: یکی از اهالی شهرِمقاومت،دزفول
#بلد_الصواریخ #چهارم_خرداد #الف_دزفول
#کربلای_ایران
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr