eitaa logo
جهاد تحول و تبیین
2.2هزار دنبال‌کننده
53.2هزار عکس
41.6هزار ویدیو
873 فایل
هدف ماسربازپروری برای امام زمان عج الله ونایب برحقش امام خامنه ای است. همراه ماباشید
مشاهده در ایتا
دانلود
؟ این روزها دلسوزان انقلاب و دین و روحانیت، غصه دار افاضات جدید آقای امجد هستند که این بار از فرانسه_مرکز تجمع منافقین_ نظام و ولایت را به باد بی انصافانه ترین و جاهلانه ترین تهمت ها و توهین ها گرفته است. بنده تا کنون از بیان مسایل مربوط به ایشان امتناع کرده بودم اما حالا که ایشان به هر دلیلی ظلمی فاحش به نظام و ملت و رهبر انقلاب کرده تصمیم گرفتم آنچه شخصا و بی واسطه از فرآیند سقوط ایشان می دانم بگویم تا هم بقدر خود از مظلوم دفاع کرده باشم و هم زمینه عبرت زبیرهای بالقوه جامعه را فراهم آورم. پس منتظر یادداشت ؟ باشید.
؟ بیش از دو دهه پیش پای آقای امجد به عنوان استاد اخلاق به یکی از نهادها باز شد. پس از مدتی با توصیه و درخواست ایشان، آقازاده نامبارکشون در بخش فرهنگی مشغول فعالیت شد. جوان طلبه ای فاقد عقبه علمی لایق و پشتوانه فکری عمیق. کم کم این آقازاده را توهم ایدئولوگ و استراتژیست بودن برداشت ( توهمی که در روزگار ما برای خیلی ها پیش آمده و نتایج آن، تطهیر عناصر فاسد سیاسی نظیر ابراهیم یزدی، انکار حجاب اجباری، شکستن قبح عبور از ارزشها و... بوده) آقازاده امجد کم کم در جلسات تفسیر دوشنبه های پدرش که در دفتر او در خیابان سمیه تهران برگزار میشد در حضور پدر سخنرانی که چه عرض کنم سخن پراکنی می کرد و در کمال تعجب و علیرغم درخواست دلسوزانه دوستان، مورد حمایت و تایید مطلق پدر واقع میشد. این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه روضه هفتگی آقای امجدِ مورد علاقه و ارادت جوانان انقلابی، تبدیل شد به پاتوق اراذل و اوباش سیاسی یا به تعبیر آیت الله جوادی آملی، دیوث سیاسی که در آینده ای نزدیک به سران فتنه ۸۸ تبدیل شدند. در سال قبل از فتنه ۸۸ که رفت و آمدهای محمد هاشمی، سید محمدخاتمی، تاجزاده ، عبدالله نوری و ... به منزل و روضه آقای امجد زیاد شده بود، بنده به مدت یکسال روزهای یکشنبه از اذان صبح تا پاسی از شب کاملا ملازم آقای امجد بودم . آقای امجد به من می گفت: بنده و آیت الله ممدوحی و آیت الله معصومی ذرات سرگردان بودیم که آیت الله خوشوقت دستمان را گرفت و پیش روی مرحوم علامه طباطبایی گذاشت و طلبه مان کرد. در همان دوره حساس ملازمت، یک روز آقای امجد به بنده گفتند: برویم خدمت آیت الله خوشوقت. رفتیم مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام در خیابان شریعتی ... آیت الله خوشوقت به آقای امجد فرمودند: آقای امجد این روضه تان را مراقبت کنید تا هر کس و ناکسی به آن وارد نشود! آقای امجد گفت: آقا نمیتونم که دم در روضه بایستم و به این بگم بیا و به اون بگم نیا آقای خوشوقت فرمودند: پس این روضه را تعطیل کن! آقای امجد گفت: من نمیتونم روضه امام حسین را تعطیل کنم! آیت الله خوشوقت فرمودند: پس چوبش را خواهی خورد... و من شاهد بودم که آقای امجد عارف انقلابی و... چگونه در حلقه فتنه گرانی که فرزندش برای او گردآورده بود فرورفت و تمام تلاش دلسوزان بی نتیجه ماند. در آخر او در فتنه ۸۸ چند ویدئو حاوی بیانیه های مکتوب_ دیکته شده_ علیه نظام خواند. فرزند متخلفش احضار شد و سپس به مالزی رفت. پدر هم دنبال او به مالزی رفت همان سال من برای سخنرانی ماه مبارک رمضان به مالزی رفتم و محفل سبزیها را در آپارتمان آقای امجد دیدم... به هرحال دو چیز مایه سقوط آقای امجد شد: 1. آقازاده ناخلف: مولا علی علیه السلام در حکمت ۴۵۳ نهج البلاغه درباره عامل سقوط زبیر_که یار و پسرعمه امیرالمومنین علیه السلام بود_ می فرماید: زبیر دائما مردی از ما اهل بیت بود تا اینکه فرزند شومش عبدالله بزرگ شد. 2. همنشینی با فاسدان از اصحاب زر و تزویر علامه امینی در جلد ۸ الغدیر نقل می کند که سیاست عثمان در دوران خلافتش آلوده کردن زبیر و امثال او به بذل و بخشش از بیت المال و مال حرام بود تا جایی که پنجاه و نه میلیون هشتصد هزار درهم به زبیر بخشید در حالی که به ابوسفیان فقط دویست هزار و به هر یک از دامادهای خود، یکصدهزار درهم بخشید. آقای امجد_که علیرغم تمام جفاهایش به نظام اسلامی_ هرگز حتی برای ساعتی حتی احضار نشد _پس از بازگشت از مالزی مورد لطف محمد هاشمی رفسنجانی قرارگرفت و دو باب منزل ویلایی در محله کوثر شهرک مهدیه قم دریافت کرد و.... اکنون اگر خبر تولید و پخش ویدئوی اخیر در فرانسه، صحت داشته باشد،احتمال می دهم که ایشان تقاضای پناهندگی کرده و در تور سازمان منافقین افتاده و ناچار شده مطالبی علیه نظام بگوید تا برای خود و پسرش پناهندگی بگیرد. خدا کند که این احتمال منتفی باشد‌.
🔴 | آن نورانیت کجا رفت‼️ 🖌 امین توکلی زاده: 🔻 سالها برای درس آموزی از حاج آقای امجد پای منبرش نشستیم و چقدر در لیالی قدر با او گریستیم. تهران بدون حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی، خوشوقت، حق شناس ، استاد فاطمی نیا و حاج آقای امجد برایمان قابل تحمل نبود ، تا سال ۸۸ سال که فتنه فرا رسید غبار همه جا را گرفته بود... علمای روشن ضمیر و انقلابی به رسالت خود عمل کردند و با تمام وجود به میدان آمدند ولی برخی دیگر با سکوت و نجوای تردید مردم را در فتنه رها کردند. 🔹 آن روزها محمدامجد، مهدی هاشمی و روح الله زم جزء فعالین فتنه بودند پسران شیوخی که هر کدام به نحوی در حال تدارک برای ایستادن در برابر ولایت بودند. 🔹دلمان برای استاد اخلاق می سوخت! او یک بار همین امتحان را در مسجد کوی دانشگاه سال ۷۸با قبولی داده بود، ولی حالا اصحاب فتنه را صدیق می دانست و برای آنها دعا میکرد! ؛ امام زاده صالح که می توانست نقش مسجد کوی دانشگاه سال ۷۸ را داشته باشد شده بود پاتوق اصحاب فتنه، و البته مردم تحمل نکردند و با تشدید اعتراض های مردمی به شیخ مجبور به ترک این مکان مقدس شد. 🔹عده ای از دلسوزان جلسات متعددی با ایشان برگزار کردند، کاشف به عمل آمد برخی از فتنه گران از جمله مهدی هاشمی مرتب با تزریق اطلاعات غلط و نشان دادن عکس جنازه و ضرب وشتم و درگیری و نامه نگاری های هدایت شده سعی در تحریک آنها دارند 🔹علت منبرهای فتنه انگیز تا حدی معلوم شد ،کودکان دیروز بزرگ شده بودند و پدران پیر و تسلیم فرزندان! ؛ اما همچنان عده ای از دلسوزان شروع کردند با برخی از آقایان ارتباط گرفتن و دادن اطلاعات واقعی البته تفاوت کار این بود که زحمت این عزیزان منحصر می شد به چند جلسه وکار حلقه های اطراف و فرزندان ناخلف شبانه روزی و مستمر بود 🔹 با شیخ امجد جلسه ای مفصل برگزار شد و آنقدر استدلال وسندآوردند تا ایشان قانع شد ولی در نهایت شیخ شرطی محالی گذاشت، او گفت اگر محمد ما را متقاعد کردید من قبول می کنم. او گفت من به محمد نان حلال داده ام امکان ندارد دروغ بگوید!. سست بودن دلیل شیخ بر همه آشکار بود و محمد را هم همه می شناختند او از مبنا دچار انحراف بود. 🔹 شیخ دیکتاتوری موسوی در مقابل رای اکثریت مردم را نمی دید، ایستادن او را در برابر قانون را نمی دید، ولی خطای یک پاسبان و درجه دار را در برخورد با آشوبگران اغتشاشگران را فریاد میزد... شیخ قدرت تشخیص خود را به به حلقه اطرافیان خود و پسرش محمد واگذار کرده بود و افکار آنها را فریاد می زد! 🔹یک روز تشکیل حکومت اسلامی پیش از ظهور را رد می کرد و روز دیگر و در رفتاری متناقض اصرار بر حضور درانتخابات مجلس خبرگان را داشت و وقتی رد صلاحیت شد مثل میر حسین بجایی اعتراض قانونی با صدور بیانیه برعلیه نظام به انحراف ادامه می داد. یک روز از سیاست دوری می کرد روز دیگر حامی حسن روحانی می شد و توافق برجام را تبریک می گفت و این اواخر هم در فرانسه برای مرگ امیر ارجمند منافق پیام تسلیت صادر کرد و کنار برادر فتنه گر او بر علیه جمهوری اسلامی بیانیه صادر کرد! 🔹ولی نظام همچنان حرمت شیخ حفظ کرد ، با توصیه شاگردان و مریدان انقلابی شیخ و برخی از اعضا بیتش سعی شدمحمد هاشمی و محمد را از شیخ دور کنند ولی محمد اورا رها نمی کرد. شیخ به مالزی و فرانسه که رفت اوضاع بدتر شد اندک دسترسی های شاگردان دیروز و دلسوزان امروز او هم قطع شد وهر چند مدت یکبار پیامی از شیخ صادر می شد که مایه افسوس بیشتر می شد! 🔹امروز وقتی فیلم سقوط شیخ را از آن ارتفاع به این مقام پست دیدم احساس کردم او دیگر حاج آقا امجد نیست . هر چه به صورتش نگاه کردم کمترین اثری از نورانیت آن شبهای قدر ندیدم و چقدر چهره اش درس آموز شده است! 🔹داستان امجد داستان تکراری تاریخ است. داستانی عبرت آموز از انحراف یک عالم که تسلیم مشاوران و فرزند منحرف خود شده .‌ البته راه توبه باز است شاید شبی شیخ راهی مسجد شود و توبه نصوح کند ولی با دلهایی که منحرفشان کرد چه می کند. 🤲خدا عاقبت همه ما را بخیر کند🤲
⛔️حجت الاسلام مومنی: انکار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها باعث شده امجد به این بدبختی دچار شود / استاد اخلاق نیست 🔺 حجت الاسلام سیدحسین مومن در گفتگو با خبرگزاری دانشجو: 🔹 آقای امجد از افرادی هستند که جسارت به حضرت زهرا سلام الله علیها در ماجرای بعد از رحلت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله را جعلی می‌داند. 🔹 چند سال قبل بیت آیت‌الله ممدوحی منبر رفتم و روضه حضرت زهرا سلام الله علیها را آنجا خواندم و به آیت الله ممدوحی عرض کردم که عده‌ای درباره برگزاری روضه حضرت زهرا سلام الله علیها به ما اعتراض می‌کنند. 🔹 آیت الله ممدوحی در آن جلسه گفت که سالیان قبل جلسه روضه‌ای برقرار بود و آقای امجد در آن جلسه گفت که نحوه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها از جعلیات تاریخ است، در صورتی که آیت‌الله العظمی خوانساری از مراجع معظم تقلید اعلام کردند که روضه حضرت زهرا سلام الله علیها کاملاً درست است. 🔹 صحبت‌های آقای امجد را زمانی که شنیدم یاد زبیر افتادم که عبدالله پسرش او را خراب کرد، اضافه کرد: آقای امجد مراقب باشید، صحبت‌های که پسرتان برای شما بازگو می‌کند با واقعیت زمین تا آسمان فاصله دارد. 🔹 آقای امجد به شهدا توهین کردید و دل خانواده های شهدا را به درد آوردید و از کسی که معلوم‌الحال بود و در خارج کشور به دشمنان ایران کمک می‌کرد را شهید خطاب کردید. 🔹 راه بازگشت برای آقای امجد مسدود شده است و تنها راه برای بازگشت وی استغفار است.
خیلی مهم ⛔️ماجرای اهانت به ساحت مقدس رهبری و انتظارات بایسته از علمای قم، خصوصا یکی از محورهای اساسی در سیاه نمایی مخالفان انقلاب اسلامی، زیر سؤال بردن شخص مقام معظم رهبری و متوجه کردن مسئولیت همه امور خرد و کلان به شخص ایشان است. 🔹این خط رسانه ای و سیاسی مشکوک و عنادآلود، گاه از سوی عناصر اصلاح طلب نشان دار مانند در قالب نامه سرگشاده مطرح می شود، وقتی دیگر در و نمود می یابد و اخیرا در قالب انتشار یکی از روحانیان که پیش از با ارادت به نظام و رهبری اشتهار داشت و اکنون به عنوان یکی از علاقمندان دوآتشه آقای شناخته می شود، به اوج خود می رسد. 🔹خط علیه در زمان امام نیز سابقه داشت و در دوران رهبری آقا نیز امتداد یافت؛ نماد اهانت به ولایت در دهه شصت، اولا آقای بود که علیرغم صبوری مثال زدنی امام، نهایتا به انتحار او در سخنرانی 22 بهمن 67 و نهایتا نامه شش فروردین 68 امام مبنی بر عزل وی، منجر شد. نمونه مهم دیگر، بود که به منافقین و صدام پیوست و در آغوش آنها امام عزیز و شهدا و نظام را هتاکانه زیر سؤال می برد. در دوران رهبری آیت الله العطمی خامنه ای نیز هتاکی های منتظری ادامه یافت؛ خصوصا در سال 71 و بار دیگر در 13 رجب سال 76) به اوج خود رسید. 🔻نمونه دیگر بود که البته در اواخر عمرش با نگارش توبه نامه خصوصی به آقا، تلاش کرد گذشته را جبران کند. مواضع خلاف ادب و هتاکانه آقای نیز در همین طراز قابل تحلیل است که اجتماع اعتراضی عظیم اصفهانیها و پاسخ مکتوب شخص رهبری به ایشان را در پی داشت. 🔻گذشته از رهبری، هتاکی به برخی شخصیت های برجسته انقلابی حوزه مانند در دوره اصلاحات و سخنرانی موهن آغاجری در همدان در زیر سؤال بردن روحانیت و مرجعیت نیز در همین طراز قابل بررسی است. و آقای به مقام معظم رهبری در کوران ۸۸ که پیش از آنکه توسط رهبر ملاحظه شود، بطور عمومی انتشار یافت و آتش فتنه را شعله ور کرد، نیز نامتعارف و از آنجا که پیکان توجهات را متوجه شخص رهبری می کرد، اجحاف آشکار به ایشان بود. مواضع هتاکانه فرزند علیه رهبری و نیز بسیار تاسف برانگیز بود اما مع الاسف برخورد متناسبی با آن صورت نگرفت و فرقه تشیع لندنی با دروغ پردازی رسانه ای در ایران و خارج از ایران(خصوصا عراق)، مانع از مواجهه قانونی با آن شدند و شوربختانه در سطح حوزه نیز مواجهه محکمی با این اقدام موهن صورت نگرفت. اخیرا همین خط در قالب انتشار یک ویدیوی موهن توسط آقای و علیه شخص رهبری پی گرفته شده است. مطالعه عملکرد حوزویان در مواجهه با اقدامات موهن در موارد پیشین، به عنوان تجربه تاریخی حوزویان در پیش چشم ماست؛ طبیعی است اگر برخورد متناسب و همه جانبه و محکم با این پدیده شوم صورت نگیرد، زودا که این ویروس خطرناک و این سونامی سیاه، همه گیر شود و آثار مخرب و جبران ناپذیری به دنبال داشته باشد. مسئله ولایت فقیه به عنوان مهم ترین سرمایه معنوی حوزه های علمیه و بزرگترین سرمایه سیاسی در نظام سیاسی ایران، موضوعی نیست که و در مورد هتاکی بی وجه و ظالمانه نسبت به آن قابل پذیرش باشد. به راستی اگر چنین ادبیاتی در مورد برخی دیگر از حضرات به کار می رفت، چه غوغایی به پا می کردند؟ یادمان نمی رود ماجرای نامه ناصحانه و انتشار فایل مواضع یک جلسه خصوصی را که موجب شد طیف زیادی از آقایان علیه آن به موضع گیری بپردازند! حال ما را چه شده است؟ معنای این چیست؟ انتظار آن است که بزرگان و علمای معظم حوزه علمیه قم در چنین مواقعی پیش از هر قشر دیگری راسا وارد میدان شوند، سینه سپر کنند و از آبروی مقام عظمای ولایت که عصاره آبروی علمای شیعه است، به نحو جانانه دفاع نمایند. در فقره اخیر انتظار می رود حوزه علمیه قم به پیشگامی و پرچمداری ، وارد میدان شوند و از حریم ولایت به عنوان علمدار تشیع و جهان اسلام، دفاع نمایند. این انتظار نافی تکلیف سایر طبقات حوزویان و متدینان و نخبگان و اهالی رسانه نیست اما واقعیت آن است که کارهای فرمی و رسانه ای صرف در مقابله با این سطح از اهانت ها که متاسفانه به نحو سریالی در حال وقوع است، به هیچ وجه کافی نیست و اگر در این مسئله تسامح شود، پیام بسیار بدی به دشمنان تشیع و جهان اسلام و نظام اسلامی صادر خواهد کرد. امید است منتخبین جدید هیئت رئیسه جامعه مدرسین، به عنوان علمدار دفاع از ولایت و مرجعیت وارد میدان شوند. طبعا بدنه و بزرگان حوزه مقدسه نیز چون همیشه حامی و همراه مدافعان ولایت بوده و خواهند بود
⛔️بیانیه رئیس علیه انحرافات در بخشهایی از این بیانیه آمده: دشمنان برای ضربه زدن به‌نظام اسلامی به جایگاه حیاتی و پراهمیت ولایت پی برده‌اند و در تلاشی نامبارک می‌کوشند هجمه‌ها و شبهات خود را با تیرهایی مسموم به سمت ولایت پرتاب کنند. 🔹 در این میان فردی جاهل و حیران غفلت زده، خود را هیزم آتش دشمن کرده و کشتزار اعمال سابق خود را نیز به آتش کشیده است. تا جایی که در دفاع از یک مهره اصلی دشمن متخاصم و سرویس جاسوسی در جنگ اطلاعاتی و تروریستی رسانه‌ای تمام قد وارد میدان شده و چون خوارج برای ولی و امام جامعه خط و نشان می‌کشد. 🔹 فساد روح و قلب مریض دشمنان ولایت در هرزگی زبان آنان آشکار است و شیطان بر عمق وجود آنان چنان تیری زده است که چشمانشان قادر بر دیدن راه و صلاح نیست. آنان که در فضای غبارآلود فتنه 88 در کشتزار خود بذر انحراف از حقیقت پاشیدند و بر آن هرز آبهای متعفن را جاری ساختند امروز سقوط و بدبختی خود را درو می‌کنند!! 🔹 این اباطیل از کسانی که در فتنه، سرگردان و حیران شده بودند و حیله شیطان، آنان را ربوده بود عجیب و بعید نیست و مهر تأییدی بر این حقیقت است که دوری از ولایت، غوطه خوردن در جهالت را به همراه خواهد آورد!!...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.... اخیرا زیرکی مودب، سوالاتی که جناب آقای زائری به عنوان نظرسنجی از ملت ایران مطرح کرده بودند، را در یک گفتگوی آنلاین از خود ایشان می پرسد. آنچه برای بنده جالب است ولی عجیب نیست؛ عبارتست از: ۱. سوالات آقای زائری، از نظر علمی فاقد وجاهت است چون به اصطلاح دارای جهت دهی و پیش فرض است. ۲. اگر همین سوالات را از مردم آمریکا، انگلیس، فرانسه و ... هم بپرسید بسته به جامعه مخاطب پاسخها بسیار متفاوت خواهد بود. به عبارت دیگر اگر جامعه آماری چنین پرسشنامه های غیرعلمی بودار را نه از شیوه های متداول فنون پرسشنامه بلکه بر اساس تنوع نگرش های عقیدتی و سیاسی، انتخاب کنید مطمئنم حاجت روا نخواهید شد زیرا هنوز جمعیت کثیری از مردم _علیرغم همه سوءمدیریتها و دزدیها و... _ نه وطن فروشند که به صرف فراهم شدن ویزا و ارز و بلیط رایگان وطن خود را بفروشند ‌و به مهد وحشت و خشونت بزک کردهء غرب مهاجرت کنند. ۳. چقدر افکار و استدلالات و الحان و هیجانات امروز آقای زائری ، شبیه افکار و استدلالات و الحان و هیجانات حضرت آقای امجد دیروز است. البته منظورم از دیروز مدتی منتهی به ِفتنه ۸۸ است وگرنه آقای امجد پریروز خوبی داشت. امروز آقای زائری خیلی شبیه به دیروز آقای امجد است نه پریروز ایشان! به دوست دیروز و مایه نگرانی امروزم عرض می کنم... این ره که تو می روی به ترکستان است...
سقوط شیخ امجد به ورطه ی جنگ با مکتب امام خمینی (ره) 💫رهبر معظم انقلاب در سی و دومین سالگرد ارتحال به نقل از وصیت نامه ی ایشان ،چنین فرمودند که طبق نظر صریح امام(ره) : ✅۱.شرکت در انتخابات است. ✅۲. عدم حضور در انتخابات در بعضی از مقاطع چه بسا باشد . ✅۳.کوتاهی در مشارکت، دارای پیامدهای دنیوی چه بسا تا نسل ها بعد و است. ✡ با این اوصاف با صدور ی اخیر علیه رهبر معظم انقلاب، در حقیقت آشکارا به ورطه ی جنگ با مکتب امام خمینی (ره ) - که استمرار مکتب رسول خدا و اهل بیت (علیهم السلام) است - سقوط کرده است . ♻️این عمامه به سر فاقد سواد دینی،لازم است به نکات زیر توجه کند : ♦️اولا : در انتخابات و نظر خواهی از آنان در باره ی چگونگی اداره ی حکومت دینی و ارائه ی روش های اجرای قوانین اسلامی(از طریق رای به های کاندیداها) ،نشانه ی است . ♦️ثانیا : به دو دلیل مشارکت مردم در انتخابات و اظهار نظر آنان در مورد شیوه ی اجرای قوانین اسلام، واجب و کوتاهی از رای دادن است : 1⃣آیاتی از قرآن کریم که بر اساس آنها، نظام و حکومتی که معیار قانونگذاری در آن اسلام است ، باید مردم را در تعیین سرنوشت خود و سرزمینشان با محوریت اسلام، آزاد بگذارد . برخی از این آیات عبارتند از : 💎الف) در حقيقت، خدا حال قومى را تغيير نمى‌دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند.(رعد،۱۱) 💎ب) پس به [بركت‌] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُرمِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پيرامون تو پراكنده مى‌شدند. پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه، و در كار[ها] با آنان مشورت كن.(آل عمران،۱۵۹) ⬅️بدیهی است خدای متعال در آیات مذکور از یک سو وظیفه ی نظام اسلامی برای از مردم و از سوی دیگر وظیفه ی مردم برای را تشریع فرموده است.معقول نیست که تکلیف یک سویه باشد و بر بی تفاوتی عده ای از مردم نسبت به در مجامع بین المللی و تضعیف جبهه ی حق در مقابل باطل،حکم بار نشود . 2⃣ نظر خواهی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از مورد اعتماد مردم در و به رسمیت شناختن و اعمال نظر آنان در چگونگی مدیریت آن جنگ (هرچند منجر به شکست سنگین مسلمانان شد ) و همچنین نظر خواهی حضرت علی (علیه السلام) از نخبگان مورد تایید مردم در جریان و به رسمیت شناختن به عنوان منتخب مردم و کننده با معاویه (هر چند این مذاکره خسارت محض بود) و صدها نمونه مانند این موارد، نشان می دهد که ی معصومین (علیهم السلام) در حکومت داری ،زمینه سازی برای مشارکت و اظهار نظر مردم در چگونگی اداره ی امور زندگی آنها از یک سو و احترام به خواست و رایشان از سوی دیگر بوده است . 🔻 اکنون همان سیره ی نورای، توسط رهبر حکیم انقلاب دنبال می شود و همچنان در حال جنگ تمام عیار با میراث انبیاء و اولیاء. ✍محمد حسین محمودی
✅باید مراقب باشیم ‌رُفاعه نباشیم... 🔺 رفاعه بن شدّاد بَجَلی در جنگ جمل و صفین شرکت داشت. در زمان حکومت علی(ع) قاضی اهواز بود. به سیدالشهدا نامه نوشت و دعوت به قیام کرد، اما در کربلا حاضر نبود. پس از واقعه عاشورا در صف توابین به خون‌خواهی حسین(ع) قیام کرد. وقتی توابین شکست خوردند، در پی مختار آمد تا با او به هدف دست‌ یابد. اما نتوانست مختار را بفهمد و پس از مدتی، او را ترک کرد. رفاعه مختار را خائن به قیام می‌دانست. او به صف شمری پیوست که بزرگترین جنایت تاریخ را به نام خود رقم زد . توجیهش برای همرکابی با شمر این بود که شمشیر برای مختاری تیز کرده بود که از او خوشش نمی آمد حتی به صف نمازی ایستاد که شمر، امام جماعتش بود. رفاعه‌ای که به خون‌خواهی حسین(ع) قیام کرده بود، حالا از لجِ مختار، پشت سر شمر نماز می‌‌‌خواند و امید داشت از قاتلان پسر فاطمه(س) انتقام گیرد !!! 🔺وقتی چرخش های گفتمانی برخی سیاسیون را می بینم، هنگامی که مواضع عجیب برخی دوستان را می شنوم، ناخودآگاه یاد ماجرای رُفاعه می افتم.صحبت ها، اقدامات و کنش هایی که برای آن دلیلی جز لجاجت سیاسی نمی‌دانم. دوستانی که تا دیروز کنارت بودند اما سر یه اتفاق،به کل گذشته شان پُشت می کنند و از سر لج تو حاضرند پژواک صدای کسانی باشند که روزی دوست داشتند صدای آنان را خفه کنند ⛔️ از امام کینه به دل گرفته بود، اما صدای منافقین و باند _هاشمی شد، نسبت به شورای نگهبان دل چرکین بود اما هم نوا با دشمنان این نظام دستور به تحریم انتخابات داد ؛ ،،آیت .... ، آیت ... ،, و ده ها اسم و فامیل دیگر وقتی سرگذشتشان را می بینی و علت یابی می کنی مسیر انحراف آنان را، اگر به چند علت برسی، قطعا یکی از آنان لجاجت سیاسی است. 🔺 لجاجت سیاسی انسان را کور می کند. انسان را سیاه و سفیدی و صفر و صدی بار می آورد. می شناسم دوستانی را که از لج با رئیسی به رای دادن به همتی رسیدند می شناسم رفقایی را که امروز نسخه انفعال می پیچند و می گویند دیگر حرف زدن و نوشتن فایده ای ندارد ، می پرسم چرا؟ می بینی ماجرا بر می گردد به تحلیلش از حمایت رهبری از برجام و تیم هسته ای، بر می گردد به حمایت و تعریف و تمجید های رهبری نسبت به آملی لاریجانی، بر می گردد به رد صلاحیت احمدی نژاد، بر می گردد به مخالفت رهبری با استیضاح روحانی و... گزاره هایی که خود برای خود ساخته و نتیجه گرفته است و امروز هم نوا با خناسان نسخه ناامیدی و انفعال می پیچد. در اغتشاشات اخیر ، همه دیدیم طیف هایی از قلیل رزمندگان پشیمان و خسته از مجاهده ای که به جهاد با جگرخواران کوموله و جنایتکاران دموکرات افتخار می کردند ولی به خاطر برخی لجاجت های کودکانه با اطرافیان با کوموله و دموکرات همنوا شدند !!!!!! 🔺بسیاری از انتقاد ها و کنش های امروز را حاصل لجاجت سیاسی می دانم. لجاجت دور باطل است. محورش حب و بغض است. در حالت لجاجت سیاسی نسبت تو با اشخاص تعیین کننده کنشگری و مواضعت می باشد و نه تکلیف و ارزش های دینی و انقلابی. چون از کسی بد دیده ای، خاطره تلخ داری و به هر دلیلی از او خوشت نمی آید، کینه ورزی می کنی، حتی حاضری با دشمنان دیروزت، دست مودت بدهی، تا او زمین بخورد. حتی حاضری با کسانی که دیروز به خونت تشنه بوده اند نزدیک شوی تا او خوار شود. 🔺البته در تاریخ کم نداشته ایم بزرگانی را که در دام لجاجت سیاسی نیفتاده اند. چه بزرگانی که حضرت امام به آنان نهیب زد و از مسیر برنگشتند. مگر ماجرای اختلاف نظر امام با آیت الله خامنه ای در موضوع انتخاب نخست وزیر و نوع نگاه آیت الله خامنه ای به اختیارات حکومت اسلامی در خطبه های نماز جمعه تهران را فراموش کرده ایم؟ امتحانی که آیت الله خامنه ای از آن سربلند بیرون آمد. چه بسیار افرادی که توسط شورای نگهبان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری رد صلاحیت شدند اما رفوزه نشدند در این امتحان. چه بسیار دوستانی که صرفا بخاطر مطالبه گری و عدالتخواهی شان کارشان به دادگاه کشید، اما پُشت به جمهوری اسلامی و آرمان هایش نکردند. چه بسیار رفقایی که در مسائل متعدد با رهبر انقلاب دچار اختلاف در تحلیل شدند اما حرف ایشان را مُطاع دانستند و اطاعت را واجب. بله! امتحان سختی است. می توانیم چنان رُفاعه و منتظری و احمدی نژاد باشیم که در تاریخ به تذبذب در اندیشه و رفتار از ما یاد کنند و یا می توانیم چنان ابوذر و خامنه ای باشیم که همگان بر ایستادگی و پایداری اصولی و مبنایی مان شهادت دهند.
✅باید مراقب باشیم ‌رُفاعه نباشیم... 🔺 رفاعه بن شدّاد بَجَلی در جنگ جمل و صفین شرکت داشت. در زمان حکومت علی(ع) قاضی اهواز بود. به سیدالشهدا نامه نوشت و دعوت به قیام کرد، اما در کربلا حاضر نبود. پس از واقعه عاشورا در صف توابین به خون‌خواهی حسین(ع) قیام کرد. وقتی توابین شکست خوردند، در پی مختار آمد تا با او به هدف دست‌ یابد. اما نتوانست مختار را بفهمد و پس از مدتی، او را ترک کرد. رفاعه مختار را خائن به قیام می‌دانست. او به صف شمری پیوست که بزرگترین جنایت تاریخ را به نام خود رقم زد . توجیهش برای همرکابی با شمر این بود که شمشیر برای مختاری تیز کرده بود که از او خوشش نمی آمد حتی به صف نمازی ایستاد که شمر، امام جماعتش بود. رفاعه‌ای که به خون‌خواهی حسین(ع) قیام کرده بود، حالا از لجِ مختار، پشت سر شمر نماز می‌‌‌خواند و امید داشت از قاتلان پسر فاطمه(س) انتقام گیرد !!! 🔺وقتی چرخش های گفتمانی برخی سیاسیون را می بینم، هنگامی که مواضع عجیب برخی دوستان را می شنوم، ناخودآگاه یاد ماجرای رُفاعه می افتم.صحبت ها، اقدامات و کنش هایی که برای آن دلیلی جز لجاجت سیاسی نمی‌دانم. دوستانی که تا دیروز کنارت بودند اما سر یه اتفاق،به کل گذشته شان پُشت می کنند و از سر لج تو حاضرند پژواک صدای کسانی باشند که روزی دوست داشتند صدای آنان را خفه کنند ⛔️ از امام کینه به دل گرفته بود، اما صدای منافقین و باند _هاشمی شد، نسبت به شورای نگهبان دل چرکین بود اما هم نوا با دشمنان این نظام دستور به تحریم انتخابات داد ؛ ،،آیت .... ، آیت ... ،, و ده ها اسم و فامیل دیگر وقتی سرگذشتشان را می بینی و علت یابی می کنی مسیر انحراف آنان را، اگر به چند علت برسی، قطعا یکی از آنان لجاجت سیاسی است. 🔺 لجاجت سیاسی انسان را کور می کند. انسان را سیاه و سفیدی و صفر و صدی بار می آورد. می شناسم دوستانی را که از لج با رئیسی به رای دادن به همتی رسیدند می شناسم رفقایی را که امروز نسخه انفعال می پیچند و می گویند دیگر حرف زدن و نوشتن فایده ای ندارد ، می پرسم چرا؟ می بینی ماجرا بر می گردد به تحلیلش از حمایت رهبری از برجام و تیم هسته ای، بر می گردد به حمایت و تعریف و تمجید های رهبری نسبت به آملی لاریجانی، بر می گردد به رد صلاحیت احمدی نژاد، بر می گردد به مخالفت رهبری با استیضاح روحانی و... گزاره هایی که خود برای خود ساخته و نتیجه گرفته است و امروز هم نوا با خناسان نسخه ناامیدی و انفعال می پیچد. در اغتشاشات اخیر ، همه دیدیم طیف هایی از قلیل رزمندگان پشیمان و خسته از مجاهده ای که به جهاد با جگرخواران کوموله و جنایتکاران دموکرات افتخار می کردند ولی به خاطر برخی لجاجت های کودکانه با اطرافیان با کوموله و دموکرات همنوا شدند !!!!!! 🔺بسیاری از انتقاد ها و کنش های امروز را حاصل لجاجت سیاسی می دانم. لجاجت دور باطل است. محورش حب و بغض است. در حالت لجاجت سیاسی نسبت تو با اشخاص تعیین کننده کنشگری و مواضعت می باشد و نه تکلیف و ارزش های دینی و انقلابی. چون از کسی بد دیده ای، خاطره تلخ داری و به هر دلیلی از او خوشت نمی آید، کینه ورزی می کنی، حتی حاضری با دشمنان دیروزت، دست مودت بدهی، تا او زمین بخورد. حتی حاضری با کسانی که دیروز به خونت تشنه بوده اند نزدیک شوی تا او خوار شود. 🔺البته در تاریخ کم نداشته ایم بزرگانی را که در دام لجاجت سیاسی نیفتاده اند. چه بزرگانی که حضرت امام به آنان نهیب زد و از مسیر برنگشتند. مگر ماجرای اختلاف نظر امام با آیت الله خامنه ای در موضوع انتخاب نخست وزیر و نوع نگاه آیت الله خامنه ای به اختیارات حکومت اسلامی در خطبه های نماز جمعه تهران را فراموش کرده ایم؟ امتحانی که آیت الله خامنه ای از آن سربلند بیرون آمد. چه بسیار افرادی که توسط شورای نگهبان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری رد صلاحیت شدند اما رفوزه نشدند در این امتحان. چه بسیار دوستانی که صرفا بخاطر مطالبه گری و عدالتخواهی شان کارشان به دادگاه کشید، اما پُشت به جمهوری اسلامی و آرمان هایش نکردند. چه بسیار رفقایی که در مسائل متعدد با رهبر انقلاب دچار اختلاف در تحلیل شدند اما حرف ایشان را مُطاع دانستند و اطاعت را واجب. بله! امتحان سختی است. می توانیم چنان رُفاعه و منتظری و احمدی نژاد باشیم که در تاریخ به تذبذب در اندیشه و رفتار از ما یاد کنند و یا می توانیم چنان ابوذر و خامنه ای باشیم که همگان بر ایستادگی و پایداری اصولی و مبنایی مان شهادت دهند.