✡ فردگرایی اخلاقی در عصر کازابلانکا (3)
🎯 تجربهای چهلساله از #لیبرالیزاسیون_دولتی (قسمت سوم)
1⃣ ارتباطی که در فیلم #کازابلانکا بر بستر عشقِ مثلثی ریک بلین و ویکتور لازلو به همسر ویکتور، یعنی «ایلسا لاند» (Ilsa Lund) ظهور و بروز مییابد، سبب میشود تا دو دیدگاه «فردگرا»ی ریک و «جمعگرا»ی ویکتور با یکدیگر مشارکت نمایند. البته مشاركتی نه بهمنظور پیگیری یک آرمان مشترک اجتماعی، بلکه بهسبب ارتباط نزدیک افراد و گرهخوردنِ علایق ریک و ویکتور بر شخصیت زن محور داستان که بهعنوان بهرهی عاشقانهی ریک بلین در زندگی فردگرایانهاش معرفی میشود.
2⃣ پس اگر چه «ریک بلین» فردگرا، در ظاهر با فداکاریِ خود، طرز فکرِ جمعباورانهی «ویکتور لازلو» را از چنگال نازیها نجات میدهد، اما در واقع فیلم سعی میکند تا ماهیت این فداکاری را نه در پذیرش طرز فکرِ جمعگرا، بلکه در اصالت بخشیدنِ افراطی به بنیانهای فردیّت و ظهور و بروز عشق مثلثی و عمیق ریک به «ایلسا لاند» معرفی نماید!
3⃣ «ایلسا لاند»ی که اگرچه در حال حاضر همسر «ویکتور لازلو» است اما در واقع عشقِ اول و اصلیِ «ریک بلین» بوده و در حال حاضر ضمن حفظ علایقِ خود به ریک، به هیچ عنوان آرمانهای شوهرش را تایید نمیکند و به نمودی از #سبک_زندگی فردگرایانه و بهرهی اصلی ریک در زندگی مبدل گردیده است.
4⃣ از این جهت، تغییر «ریک بلین» و تبدیل او به یک مبارز عملگرا در انتهای فیلم را میبایست در راستای تجلّی #فردگرایی لیبرالهای آمریکایی و بهمثابه تغییر رفتار این کشور در مقطع حساس جنگ جهانی دوم ارزیابی نمود، مقطعی که ایالات متحده آمریکا به کمک متحدانِ اروپاییِ خود شتافت و با دفع تهدید نازیها، سعی نمود تا زندگی فردگرایانه و #سبک_زندگی_آمریکایی را به جهانیان حقنه نماید و در این میان پلان پایانی کازابلانکا و ارائهی وجههی #مسیحگونه از «ریک بلین» را میتوان اوج این تصویرسازی قلمداد نمود.
✍ نویسنده: م. شاهحسینی