eitaa logo
اَتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
713 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
774 ویدیو
22 فایل
برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی نیاز به ملت تمدن ساز داریم و ملت تمدن ساز در بستر آموزش های لازم به وجود می آیند. آموزشهایی در زمینه های اقتصاد سیاست فرهنگ و... لینک کانال👇👇 https://eitaa.com/joinchat/186318869C9e216c3ff1 پل ارتباطی @sadra59
مشاهده در ایتا
دانلود
part02.mp3
7.5M
"تجربیاتی از عالم پس از مرگ" 📗قسمت ۲ 🇮🇷کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی) @atna_ir
🗒 برنامه های آموزشی کانال اَتنا 👆👆 دوستان خود را به کانال دعوت کنید.👇👇 https://eitaa.com/joinchat/186318869C9e216c3ff1
👆دوستان عزیز اگر هر یک از شما بنر بالا را تنها برای 3 نفر از دوستان خود فوروارد کنید ، تعداد اعضای کانال به میزان قابل توجهی زیاد میشود؛ بدین وسیله ما را در ترویج فرهنگ تمدن ساز اسلامی یاری کنید. با تشکر🙏🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 🔹امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه می‌فرماید: «الا و انّ الیوم المضمار و غداً السّباق»؛ این دنیا محل آماده شدن و تمرین کردن است. در این اردوگاه بزرگِ آماده ورود به میدان لقاء الهی - که قیامت است - خودتان را برای مواجهه با حساب و مؤاخذه الهی آماده کنید. امروز، روز تمرین کردن و آماده شدن و خودسازی است و فردا - یعنی روز قیامت - روز شتاب و مسابقه گرفتن به سوی سرانجامی است که ما در همین جا برای خود، آن سرانجام را مشخّص و منجز کرده‌ایم. ۱۳۸۲/۹/۵ 🇮🇷کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی) @atna_ir
1⃣ ☀️هر روز با یک داستان تمدن ساز ✍در جستجوی حقیقت‏ سودای حقیقت و رسیدن به سرچشمه یقین «عنوان بصری» را آرام نمی‏گذاشت. طی مسافتها کرد و به مدینه آمد که مرکز انتشار اسلام و مجمع فقها و محدثین بود. خود را به محضر مالک بن انس، محدث و فقیه معروف مدینه، رساند. در محضر مالک طبق معمول احادیثی از رسول خدا روایت و ضبط می‌شد. عنوان بصری نیز در ردیف سایر شاگردان مالک به نقل و دست به دست کردن و ضبط عبارتهای احادیث و به ذهن سپردن سند آنها، یعنی نام کسانی که آن احادیث را روایت کرده‌اند، سرگرم بود تا بلکه بتواند عطش درونی خود را به این @atna_ir
2⃣ وسیله فرو نشاند. در آن مدت امام صادق علیه السلام در مدینه نبود. پس از چندی که آن حضرت به مدینه برگشت، عنوان بصری عازم شد چندی هم به همان ترتیبی که شاگرد مالک بوده در محضر امام شاگردی کند. ولی امام به منظور اینکه آتش شوق او را تیزتر کند از او پرهیز کرد؛ روزی به او فرمود: «من آدم گرفتاری هستم، بعلاوه اذکار و اورادی در ساعات شبانه روز دارم، وقت ما را نگیر و مزاحم نباش. همان‏طور که قبلا به مجلس درس مالک می‌رفتی حالا هم همان جا برو.». این جمله‌ها که صریحا جواب رد بود، مثل پتکی بر مغز عنوان بصری فرود آمد. از خودش بدش آمد. با خود گفت اگر در من نوری و استعدادی و قابلیتی می‌دید مرا از خود نمی‏راند. از دلتنگی داخل مسجد پیغمبر شد و سلامی داد و بعد با هزاران غم و اندوه به خانه خویش رفت. فردای آن روز از خانه بیرون آمد و یکسره رفت به روضه پیغمبر، دو رکعت نماز خواند و روی دل به درگاه @atna_ir
3⃣ الهی کرد و گفت: «خدایا تو که مالک همه دلها هستی از تو می‌خواهم که دل جعفربن محمد را با من مهربان کنی و مرا مورد عنایت او قرار دهی و از علم او به من بهره برسانی که راه راست تو را پیدا کنم.». بعد از این نماز و دعا بدون اینکه به جایی برود، مستقیما به خانه خودش برگشت. ساعت به ساعت احساس می‌کرد که بر علاقه و محبتش نسبت به امام صادق افزوده می‌شود. به همین جهت از مهجوری خویش بیشتر رنج می‌برد. رنج فراوان، او را در کنج خانه محبوس کرد. جز برای ادای فریضه نماز از خانه بیرون نمی‌آمد. چاره‏ای نبود، از یک طرف امام رسما به او گفته بود دیگر مزاحم من نشو، و از طرف دیگر میل و عشق درونی‏اش چنان به هیجان آمده بود که جز یک مطلوب و یک محبوب بیشتر برای خود نمی‌یافت. رنج و محنت بالا گرفت. طاقتش طاق شد. دیگر نتوانست بیش از این صبر کند، کفش و جامه پوشیده به در خانه امام رفت. خادم آمد، پرسید: «چه کار داری؟». @atna_ir