#صآحبجآنــمღ
خاطر ما ز فراق تو پریشان تا چند
خانه دین بود از هجر تو ویران تا چند🍃
دوستان از غم تو بی سروسامان تا چند
در پس پرده غیبت شده پنهان تا چند🍃
پرده ای ماه فروزنده ز رخسار فکن
تا جهان را کنی از نور جمالت روشن 🍃
↳| @atre_narges_313 |↲
یک وقتهایی هم هست که تمام آرزوی زندگیت میشود این که
کسی که دوستش داری چیزی از تو بخواهد ...
#امام_زمان علیه السلام فرمودند : به شیعیان و دوستان بگویید خدا را به حق عمه ام حضرت زینب (س) قسم دهند که فرج مرا نزدیک گرداند.
چشم مولاجان ... چشم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
↳| @atre_narges_313 |↲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلار شد ۶۳ تا ۶۴ هزار تومان اصلاً هم مهم نیست
مهم اینه که #پزشکیان وفاداره و هنوز مجرده،صداقت داره و در رسانه ملی اعلام میکنه برنامهای ندارم،قشنگ راه میره،میگه بیاید با هم مهربون باشیم و حتی براندازها رو هم توی دولتش جا میده و حتی ظریف که خلاف قانونه بهش سِمت بدی بهش سِمت میده.
😡پست فطرت هایی که در دولت #رئیسی_عزیز یکسره می گفتتن دلار چند⁉️
کدوم گوری هستین⁉️
↳| @atre_narges_313 |↲
𔘓عطرنرگس³¹³𔘓
📖 #وآنکهدیرترآمد 🔖 #قسمت_چهارم با مشکل راضی اش کردم که از خیر بچه های دیگر بگذرد. تا ظهر وقت زیا
📖 #وآنکهدیرترآمد
🔖 #قسمت_پنجم
گفتم: «آخ سوختم.»
گفت: «بسوز! که هر چه می کشیم از بی فکری توست.»
مشتی شن به طرفم پراند.
گفتم: «چرا این طوری میکنی؟! اصلاً این تو بودی که گفتی از این طرف بیاییم.» و برای این که کارش را تلافی کنم گفتم: «حتما بچه ها تا حالا کاروان را دیده اند و یک مژدگانی حسابی گرفته اند.»
دندان قروچه ای کرد و گفت: «پررویی میکنی؟ به حسابت میرسم.»
تا بجنبم پرید روی سرم. احمد از من درشت تر و قلدر تر بود برای همین قبل از آن که بر من مسلط شود زانویم را به سینه اش زدم و او را به کناری پرت کردم. احمد پیش از آن که پرت شود یقه ام را چسبید، در نتیجه هر دو به
پایین تپه غلتیدیم. نمیدانم سرم به کجا خورد که احساس کردم همه چیز دور سرم میچرخد و دیگر چیزی نفهمیدم...
به تکانهای آرامی به هوش آمدم. انگار سوار شتر راهواری بودم که نرم نرم روی شنها راه میرفت و این شتر عجب کجاوهی نرمی داشت.
کم کم حواسم سر جایش آمد.
کجاوهی نرم شانه احمد بود که مرا روی دوش می برد ...
چفیه اش را روی سر و گردنم پیچیده بود. نفسش مقطع(نفس نفس میزد) و پشت گردنش خیس عرق بود. آفتاب میتابید و ما در بیابانی هموار پیش میرفتیم. شیطان وسوسه ام کرد که تکان نخورم تا بر آن شانه های نرم و مهربان حمل شوم.
فکر شن های داغ و سوزش پاها کافی بود که به خواسته شیطان تن دهم.
سایه مان مثل حیوانی عجیب اما با وفا همراهمان می آمد.
چشمم که به سایه احمد افتاد دلم آتش گرفت.
دولا راه می رفت و پاهایش را بر زمین میکشید. عجب بی مروتی هستم من! تکانی به خودم دادم.
احمد فوراً مرا زمین گذاشت و به رویم خم شد.
صورتش سوخته بود.
چشمهایش سرخ و لبهایش خشک و ترک خورده بود.
به زحمت آب دهانش را فرو داد و گفت: «خوبی؟»
سر تکان دادم که خوبم لبخند زد و گفت: «اذیت شدی؟»
حالتش طوری بود که دلم برایش خیلی سوخت.
نمیدانم مرا چه مقدار راه بر دوش حمل کرده بود، اما مهم معرفتی بود که نشان داده بود.
چفیه اش را از روی صورتم کنار زدم و در آغوش گرفتمش و او را با مهر به خود فشردم و گفتم: «حلالم کن»...
#رمان_مهدوی
↳| @atre_narges_313 |↲
ایران AFC را برد؛ کشور ثالث هم حریف ایران نشد
ایران 4 ـ قطر 1
↳| @atre_narges_313 |↲
🌷میرزا اسماعیل دولابی (ره):
🦋 خداوند ما را بزرگ آفریده است و برای ما نقشه دارد. پس بیا در شبانه روز یه ربع، ده دقیقه برای خدا خلوت کن.
🌷 نیمه شب نماز هم نمی خواهی بخوانی نخوان، ولی بنشین و جسم و روح و هستی خود را بگذار در مقابل خدا.
🦋 خدایا دنیا خیلی شلوغ است خودت میدانی عالمی که در آن زندگی میکنیم خیلی شلوغ است؛ می خواهم ده دقیقه بنشینم خستگیم در برود.
شب و روز به کار مشغولم؛ یا نماز می خوانم یا راه می روم یا برای فردا خیالات میکنم. همه وقت به کار مشغولم... حتی در خواب هم کار میکنم. چند دقیقه اجازه بده در محضر تو بنشینم.
🌷 این را با خودتان بگویید و بنشینید و با خدای خودتان خلوت کنید. ممکن است در همین چند دقیقه خلوت کار چند هزار ساله را انجام بدهید.
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_بخوانیم
↳| @atre_narges_313 |↲
یابنالحســـــن❤️
چشــــم هامان
سبد نور خدا میخواهنــد
بهر دیدار خـــدا
مهر و صفا میخواهنــد
یڪ ڪلام یابنالحســـن
در دو جهـــان..
دیدن روی تــو را
#رویتــورامیخواهنـــد
✨شبت بخیر تمام سرمایه زندگیم ✨
#امام_زمان
↳| @atre_narges_313 |↲
❍بسمربالمهدی•••|😍
❏اَلسَـلامُعَلیڪَ یـٰابقیه الله•••|♥️
❍ياايهالعزیز•••|🌱
#سلامصبحگاهیبهولینعمتمانبهنیتفرج
جان دلمـــ❤️
چــه شًــود که نازنیـــنا
رُخ خود به من نمائی
بـــه تـبسّمی، نگـــاهی
گــِـرهی ز دل گـشائی🍃
تعجیل در فرج و رفع موانع ظهور مولامون صلوات 🌸🌱
↳| @atre_narges_313 |↲
حضرت مهدی عجل الله فرجه می فرمایند :
براي تعجيل ظهور من - در هر موقعيّت مناسبي - بسيار دعا كنيد كه در آن فرج و حلّ مشكلات شما خواهد بود.
أكْثِرُواالدُّعاءَ بِتَعْجيلِ الْفَرَجِ، فَإنَّ ذلِكَ فَرَجَكُمْ.
📚بحارالأنوار، جلد 53، صفحه 181
↳| @atre_narges_313 |↲
enc_16863267749794294114487 (1).mp3
1.82M
🥺💚
به خال کنج لبت سلام
که نشسته با چه ملاحتی
به جمال وارث کوثری
به خدا محمد دیگری
↳| @atre_narges_313 |↲
بیاید اینطوری بشیم👇🏻
❣ چه لذتی دارد که انسان با امام زمانش قدم بردارد.
(قدمبرداشتنِ معنوی و روحی)
صبح که از خواب بلند میشوی فکر میکنی امام زمانم از من چه انتظاری دارد؟ باید چه شیعهای باشم؟
همان زندگی و همان قدمبرداشتن، قدم امام زمانی است.
شب به رختخواب میروی نگاه میکنی میبینی امام زمانت به تو لبخند میزند. از دست تو شاد است. دعای خیر برای تو میکند. میفرماید امروز دل مرا شاد کردی. از صبح با تو بودم ذرهای نافرمانی از تو ندیدم.
🤲خدایا، این شیعهی من است، از صبح با او بودم. به محبت من کارهایش را انجام داد. به گناه رسید، مرا به یاد آورد، چشمهایش را بست، دستش را کشید و قدمش را قطع کرد. و حالا دارد میخوابد. خدایا، رحمتت را بر او زیاد بفرما.
آنوقت این شخص نزد امام زمان ارواحنافداه عزیز و محبوب میشود.
قرآن میفرماید: «طُوبَىٰ لَهُمْ» (رعد/٢٩) خوش به حال شما که اینطور قدمبهقدم با امام زمان ارواحنافداه حرکت کردید.
▪️استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی
↳| @atre_narges_313 |↲
#اسامی_حضرت_مهدی_علیه_السلام
محدث نوری در کتاب"نجم ثاقب" 182 مورد از اسامی حضرت بقیه الله را جمع کرده است.
اینجانب در طول مطالعات خود بیش از هزار نام از اسامی آن حضرت در منابع روایی، ادعیه و زیارات از زبان معصومین علیهالسلام مصادف شدهام، که به تعدادی از آنها در این نوشتار اشاره میشود.
خلیفه دوم به محضر مقدس مولای متقیان عرضه داشت:نام حضرت مهدی را برای من بازگو کن.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود:حبیبم(پیامبراکرم) از من پیمان گرفته تا روزی که خداوند او را برانگیزد، نامش را به احدی بازگو نکنم.
گفت :پس، از اوصافش برای من بگو.
فرمودند:
هو شابٌ مربوعٌ، حَسَنُ الوجهِ حَسَنُ الشَّعرِ، يَسيلُ شَعرُهُ على منكِبَيهِ و نُورُ وجِههِ يَعلُو سَوادَ لِحيتِهِ و رأسِهِ، بِأَبِي اِبْنُ خِيَرَةِ اَلإِمَاءِ.
او جوان برومند، زیباروی و زیباموی است که موهایش برشانه هایش فروریخته، نور چهره اش سیاهی محاسن و موی سرش را میپوشاند.
پدرم به فدای فرزند بهترین کنیزان.
#ادامه_دارد
↳| @atre_narges_313 |↲
اگر خدا پر و بالی به مرغ دل بدهد
سعادتی است کبوتر شدن به بام رضا..♥️
#امام_رضای_قلبم ❤️
#چهارشنبه_های_امام_رضایی 💚
↳| @atre_narges_313 |↲
💚✨صلواتی هدیه کنیم به روح مطهر امام رضا علیه السلام ✨ 💚
#چهارشنبه_های_امام_رضایی 💚
↳| @atre_narges_313 |↲
*👌پنج چیز قلب را نورانی میکند:
①زیاد قل هوالله احد را خواندن
②کم خوردن
③نشستن با علماء
④نماز شب خواندن
⑤و راه رفتن در مساجد*
📚مواعظ العددیه ص۲۵۸
اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ
🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌤
↳| @atre_narges_313 |↲
29.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا بَـقيَّـهُ الـلّـه(عج)
طبیب ها همه مـا را جوابمان کردند!!!
فقط ظهور تو آقا علاج بیماریست
#یاصاحب_الزمان
#امام_زمان
↳| @atre_narges_313 |↲
𔘓عطرنرگس³¹³𔘓
📖 #وآنکهدیرترآمد 🔖 #قسمت_پنجم گفتم: «آخ سوختم.» گفت: «بسوز! که هر چه می کشیم از بی فکری توست.» مش
📖 #وآنکهدیرترآمد
🔖 #قسمت_ششم
به پشت خوابیدم. زبانم مثل چوب شده بود.
گفت: «طاقت بیاور.»
مرگ پیش رویم بود، گریهی مادر و به سرزدن بابایم را پیش نظر مجسم کردم. یعنی جنازه ام را پیدا می کنند؟!
ناگهان وحشتی عظیم مرا به لرز انداخت. نکند جنازه ام پیدا نشود؟ گرگها، اگر نیمه جان خوراک گرگها شویم زنده زنده خورده میشویم. این فکر چنان وحشتناک بود که بی اختیار دست احمد را گرفتم.
از نگاهم به منظورم پی برد. گفت: «نترس، بالاخره به یک جایی میرسیم.»
گفتم: «کاش زودتر بمیریم.» لب گزید، گریه اش گرفت صورتش را میان دو دست گرفت و با صدایی بریده گفت: «بیا توسل کنیم.»
گفتم: «توسل؟ بی فایده است. کارمان تمام است.» و نالیدم و مشت بر سر زدم.
احمد گفت: «ناامید نباش. خدا ارحم الراحمین است. به داده بنده اش می رسد.»
احمد درست میگوید به هر حال از هیچی که بهتر است. گفتم: «ای خدا...»
چشمانم را از بی حالی بستم و فکر کردم اگر صدای ..
احمد به گوش خدا برسد و بخواهد او را نجات دهد، من هم نجات پیدا میکنم.
احمد گریان می گفت: «خدایا خداوندا تو را به عزت رسول الله قسم که ما را از این وضع نجات بده.»
با چنان سوزی نام حضرت رسول را می برد که دلم به درد آمد و بغضم گرفت. یعنی ممکن است این استغاثه که به عرش برسد و خدا فریادرسِمان شود؟
بالاخره احمد هم از صدا افتاد. نگاهم به آفتاب بود که مثل سراب می لرزید و نور کور کننده اش را بر ما میتاباند. کاش زودتر غروب کند تا لااقل در خنکای شب بمیریم. این آخرین غروب زندگی ماست و چه زندگی کوتاهی. فقط سیزده سال به نظرم رسید...
اگر مؤمن تر از این بودم، اگر منتظر سن تکلیف نمیشدم تا برای رفع تکلیف نماز بخوانم، شاید خدا کمکم میکرد. دلم از خودم و از خانواده ام گرفت مخصوصاً از پدرم. با آنکه به ظاهر سنی متعصبی بود، اما در تعالیم دینی ام کوتاهی میکرد. هر وقت میگفتم نمازم کامل نیست و فلان مسأله را نمی دانم، میگفت: «حالا بعد وقت داری.»
من که تا آن وقت ...
#رمان_مهدوی
↳| @atre_narges_313 |↲
مهدی جان💚
تو که دانی جگرم را غم هجران تو سوخت
نه جگر،جان مرا ماتم فقدان تو سوخت
حاصل عمر منِ زار تو دانی که چه شد؟
عمر،شب از غم و از شعله سوزان تو سوخت.
أللَّھُـمَ عَجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج وَ فَرَجَنا بِهِ 🕊
✨شَبت بخیر عزیز ندیده ام ✨
↳| @atre_narges_313 |↲
#سلام_امام_زمانم
#یا_صاحب_الزمان
من سالهاستـ
میوه ی خوبےندادهام
وقتش نیامده
که شکوفاکنےمرا
آقابرای تو نه!
برای خودم بداست
هرهفته درگناه
تماشا کنے مرا😞😔
↳| @atre_narges_313 |↲
کسی که نمیتواند تمام دعاها را بخواند ،هرروز فقط این چهار بیت را بگوید :
💎الحمدلله عَلی کُلِّ نِعمَه✨
💎و اَسئَلُ لله مِن کُلِّ خَیر✨
💎وَاَعوذُ بِاللهِ مِن کُلِّ شَرّ✨
💎و اَستَغفِرُ الله مِن کُلِّ ذَنب✨
#تعجیـلدرظهـورمولاصلوات 🍃
↳| @atre_narges_313 |↲
🌷بسْم اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌷
الهی به امید رحمت تو🤲
سلام عرض ادب و احترام
❤️امروز پنج شنبه متعلق است به امام حسن عسکری علیه السلام
🌷روزمان را با ۵ شاخه گل #صلوات به محضر مبارکشان معطر می کنیم.. 💚
❤️اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم 🌺
↳| @atre_narges_313 |↲