eitaa logo
𔘓عطرنرگس³¹³𔘓
1.5هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2هزار ویدیو
15 فایل
𔘓بسم‌رب‌المهدے𔘓 🌼هدف اصلےکانال عطرنرگس🌼 ☜دعاےهمگانےبراےظهور🌺 ☜یارےمولاےغریبمان ❤️ ☜افزایش‌معرفت‌وخودسازے براےیارےامام‌زمان‌ ارواحنافداه😍 جهت‌تبادل‌👇🏻 @admin_atrenarges ناشناس کانال👇🏻 https://daigo.ir/secret/62381622
مشاهده در ایتا
دانلود
𔘓عطرنرگس³¹³𔘓
📖 #وآنکه‌دیرتر‌آمد 🔖 #قسمت_بیستم که احمد و محمود مجنون شده‌اند و احمد کارش زار است! آن‌قدر گفتند ک
📖 🔖 آن‌وقت تو مژده هویت سرور را می دهی؟» خوشه‌ی کوچک خرمایی جلوی پایمان به زمین افتاد. احمد در حالی که خم می‌شد آن را بردارد گفت: «پس معلوم است خیلی اذیتت کرده‌اند وگرنه آن ماجرا طوری نبود که به این زودی در آن شک کنی یا فراموشش کنی. به یاد بیاور صورت زیبای سرور و بوی خوشش را. راستی میتوانی آن بوی خوش را به این زودی فراموش کنی؟» خرمایی را که به سویم دراز شده بود گرفتم و به دهان گذاشتم. شیرین بود و مرا یاد شیرینی حنظلی انداخت که در آن بیابان مرا سیر و سیراب کرد و انگار مشام من از آن بوی خوش پر شد که اشکم درآمد. گفتم: «مگر می توانم فراموشش کنم؟ بگو که پدرت چه چیزی درباره او پیدا کرده؟» احمد خوشه خرما را کف دستم گذاشت. صورتش برافروخته بود و چشمانش می‌درخشید. با هیجان گفت: «پدرم همان را گفت که سرور گفته بود. که نشانه‌هایش به امام غایب شیعیان فرزند ابی الحسن عسکری می‌ماند. چندین نام دارد، محمد، عبدالله و مهدی، یادت می‌آید که گفت فرزند حسن بن علی است؟‌ معجزاتش را به یاد بیاور. پدرم گفت او نه اسیر مکان است نه اسیر زمان، آن‌طور که ماییم.» گفتم: «اما ما که شیعه نیستیم. پس چرا به دادمان رسید؟» با اشتیاق زیاد از جا پرید. دستهایش را به هم زد و گفت: «پدرم می‌گوید او ولی خدا بر زمین است که به داد هر نیازمندی از هر دین و ایمانی میرسد. نمی‌دانی چه حال و روزی دارم. از شوق و دلتنگی پرپر میزنم دلم می‌خواهد از این‌جا بروم. خودم را گم کنم و باز صدایش بزنم و آن قدر گریه کنم، آن قدر استغاثه کنم که به کمکم بیاید و آن‌وقت دیگر دست از دامنش برندارم. شده پشت سرش تا آن سر دنیا می روم و دیگر هرگز یک لحظه هم از او جدا نمی شوم مثل همان مرد سپید پوش. دیدی با چه شیفتگی به امام نگاه می‌کرد.. ↳| @atre_narges_313 |↲