eitaa logo
𔘓عطرنرگس³¹³𔘓
1.5هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2هزار ویدیو
15 فایل
𔘓بسم‌رب‌المهدے𔘓 🌼هدف اصلےکانال عطرنرگس🌼 ☜دعاےهمگانےبراےظهور🌺 ☜یارےمولاےغریبمان ❤️ ☜افزایش‌معرفت‌وخودسازے براےیارےامام‌زمان‌ ارواحنافداه😍 جهت‌تبادل‌👇🏻 @admin_atrenarges ناشناس کانال👇🏻 https://daigo.ir/secret/62381622
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 🔖 گذراندید؟» گفتم: «بسیار عالی شیاری که کشیده اید معجزه است.» احمد گفت: «خیلی راحت بودیم. حتی تشنه و گرسنه و گرمازده هم نشدیم! فقط خیلی دلتنگ شما بودیم. مطمئنم که از احوال ما با خبر بودید.» گفتم : «این معجزه های شما فقط از پیامبران بر می‌آید...» جوان پس از مکثی طولانی، لبخند زد و گفت: «شما که خوب می‌دانید، پیامبری با رسالت حضرت محمد مصطفی خاتمه یافت. مردی که شما سرور لقبش داده‌اید پیامبر نیست، بلکه پیامبر زاده است.» به پهلوی احمد زدم و گفتم: «دیدی؟ می‌داند به او سرور لقب داده ایم.» احمد پرسید: «نسبتان به کدام پیامبر می رسد؟» لبخندی زد و گفت: «به آقا و سرورم محمد مصطفی که درود و رحمت خدا بر اوست از ازل تا به ابد ... پرسیدم: «پدرتان کیست؟» گفت: «حسن بن علی!» احمد با تعجب گفت: «امام شیعیان!» و با دهانی باز به جوان خیره شد. گفت: «اما شیعیان که می‌گویند پسر حسن بن علی از دیده ها غایب است؟» جوان خندید و گفت: «آیا این طور است؟ آیا من از نظر شما غاییم یا به چشمتان می‌آیم؟» اشک از چشمان احمد جاری شد و گفت: «پدرم اعتقاد شیعیان را به شما باور ندارد.» و محکم به زانوی خود زد و گریان گفت: «ای پدر کجایی که ببینی آن که به او بی‌اعتقادی پیش چشمان من است؟» سرور دست روی شانه احمد گذاشت و با مهربانی گفت: «اگر تو به آنچه می‌بینی شک نکنی، پدرت نیز به من ایمان خواهد آورد.» احمد گریان گفت: «آقا، چگونه شک کنم به آنچه ... https://eitaa.com/joinchat/619970794Cee9c5f84ab