eitaa logo
آوای ققنوس
8.2هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
533 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بلبلان از بوی گل مستند و ما از روی دوست دیگران از ساغرِ ساقی و ما از جام او صبح بخیر و شادکامی رفقا 🌞🌺 ✨@avayeqoqnus
همیشه امیدت به خدا باشد نه به بندگانش... چون امید بستن به غیر خدا همچون خانه عنکبوت است : سست، شکننده، و بی اعتبار. خدا به تنهایی برایت کافیست اگر در همه حال به او اعتماد کنی... 👌🌸 @avayeqoqnus
گردون نِگَری ز قدّ‌ِ فرسوده‌ی ماست جیحون اثری ز اشکِ پالوده‌ی ماست دوزخ شَرَری ز رنجِ بیهوده‌ی ماست فردوس دمی زِ وقتِ آسوده‌ی ماست @avayeqoqnus
. 📜 روزی شیخ حسن خرقانی از مريدان خود پرسيد: "هيچ كارى و اثرى از شما سر زده است كه سودى براى ديگرى داشته باشد؟" يكى گفت: "من امير بودم. گدايى به در خانه من آمد. چيزى خواست. من جامه خود و انگشتر ملوكانه به او دادم و او را بر تخت شاهى نشاندم و خود به حلقه درويشان پيوستم." ديگرى گفت: "از جايى مى‌گذشتم. يكى را گرفته بودند و مى‌خواستند كه دستش را ببرند. من دست خود فدا كردم و اينك يك دست ندارم." شیخ گفت: "شما آنچه كرديد در حق دو شخص معين كرديد. مؤمن چون آفتاب و مهتاب است كه منفعت او به همگان مى‌رسد و كسى از او بى نصيب نيست. آيا چنين منفعتى از شما به خلق خدا رسيده است؟" @avayeqoqnus
میوه پخته محال است نیفتد بر خاک هر که دل بسته به این دارِ فَنا نیمرِس است @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عهد بستی آنچه بین ماست ابدیست یادم رفت که بپرسم: آیا عشق را می‌گویی یا رنج را...؟ 🥀🍂 @avayeqoqnus
همه کس را عقل خود به کمال نماید و فرزند خود به جمال. یکی یهود و مسلمان نزاع می‌کردند چنان که خنده گرفت از حدیث ایشانم به طیره گفت مسلمان: گر این قباله‌ی من درست نیست خدایا یهود میرانم یهود گفت: به تورات می‌خورم سوگند! وگر خلاف کنم همچو تو مسلمانم گر از بسیط زمین عقل مُنعَدِم گردد به خود گمان نبَرَد هیچکس که نادانم... 🔻 برگرفته از باب هشتم گلستان سعدی @avayeqoqnus
مهمترین زمان زندگی تو، زمان حال توست؛ مهم ترین شخص زندگی تو، فقط خودت هستی؛ و مهمترین یادگار زندگی تو، انسانیتی است که از تو باقی می‌ماند...@avayeqoqnus
. یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد ❤️🍃 @avayeqoqnus
. نور را در پاکت‌های معطر می‌گذارم ‏و پست می‌کنم ‏به آدرس قلب‌هایی که چراغی ‏در آن‌ها نمی‌سوزد.‏ 🌱 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی گرمی دل‌های به هم پیوسته‌ست تا در آن دوست نباشد، همه درها بسته‌ست… صبح به خیر و به مهر رفقا 🌞🌹 @avayeqoqnus
الهی در بزنند باز کنی... معجزه پشت در باشد... 🙏🌺🍒 ✨@avayeqoqnus
جان تو و جان من گویی که یکی بوده‌ ست 💞 سوگند بدین یک جان کز غیر تو بیزارم @avayeqoqnus
. 📚 ضرب‌المثل "پنبه دزد، دست به ریشش می‌کشد" 🖇 معنی: مفهوم اصلی این ضرب المثل این است که انسان اگر دچار خطا و اشتباهی شود حتی اگر خودش نخواهد، خطای خود را لو خواهد داد. 🖇 داستان ضرب المثل: تاجری بود که کارش خرید و فروش پنبه بود و کار و بارش سکه. بازرگانان دیگر به او حسودی می‌کردند؛ یک روز یکی از بازرگان‌ها نقشه ای کشید و شبانه به انبار پنبه این تاجر دستبرد زد. شب تا صبح پنبه ها را از انبار بیرون کشید و در زیرزمین خانه خودش انبار کرد. صبح که شد تاجر پنبه خبردار شد که ای دل غافل! تمام پنبه هایش به غارت رفته است. از این رو، به نزد قاضی شهر رفت و گفت: خانه خراب شدم. قاضی دستور داد که مامورانش به بازار بروند و پرس و جو کنند و دزد را پیدا کنند. اما نه دزد را پیدا کردند و نه پنبه ها را. قاضی گفت: به کسی مشکوک نشدید؟ ماموران گفتند: چرا بعضی ها درست جواب ما را نمی دادند ما به آنها مشکوک شدیم. قاضی گفت: بروید آن‌ها را بیاورید. ماموران رفتند و تعدادی از افراد را آوردند. قاضی، تاجر پنبه را صدا کرد و گفت به کدام یک از این ها شک داری؟ تاجر پنبه گفت: به هیچ کدام. قاضی فکری کرد و گفت: ولی من دزد را شناختم. دزد بیچاره آن قدر دست پاچه بوده و عجله داشته که وقت نکرده جلو آیینه برود و پنبه ها را از سر و ریش خودش پاک کند. ناگهان یکی از همان تاجرهای دستگیر شده دستش را به صورتش برد تا پنبه را پاک کند. قاضی گفت: دزد همین است و به او گفت: همین حالا مامورانم را می فرستم تا خانه ات را بازرسی کنند. یک ساعت بعد ماموران خبر دادند که پنبه ها در زیر زمین تاجر مذکور انبار شده است و او هم به جرم خود اعتراف کرد. از آن به بعد وقتی می خواهند بگویند که آدم خطا کار خودش را لو می دهد می‌گویند: "پنبه دزد، دست به ریشش می کشد." @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باید دنیا را کمی بهتر از آنچه تحویل گرفته ای تحویل دهی خواه با فرزندی خوب، خواه با باغچه ای سرسبز خواه با اندکی بهبود شرایط اجتماعی... و اینکه بدانی حتی فقط یک نفر با بودن تو ساده‌تر نفس کشیده است یعنی تو موفق شده ای! 📕 عشق سال های وبا ✍🏻 گابریل گارسیا مارکز @avayeqoqnus
🌿🌸🌿🌸🌿 نیست رنگی که بگوید با من اندکی صبر، سحر نزدیک است هر دم این بانگ برآرم از دل وای، این شب چقدر تاریک است! خنده ای کو که به دل انگیزم؟ قطره ای کو که به دریا ریزم؟ صخره ای کو که بدان آویزم؟ @avayeqoqnus
اونجا که میگه: درد ما را در جهان درمان مبادا بی‌شما مرگ بادا بی‌شما و جان مبادا بی‌شما 🌺 ✨@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 پند حکیمانه حاکم به کشاورز روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید. حاکم پس از دیدن آن مرد بی‌مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند. روستایی بینوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد. به دستور حاکم لباس گران‌بهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید. حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم می‌زد به مرد کشاورز گفت: می‌توانی بر سر کارت برگردی ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده‌ای محکم پس گردن او نواخت. همه حیران از حکمت آن عطا و این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند. حاکم از کشاورز پرسید: مرا می‌شناسی؟ کشاورز بیچاره گفت: شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید. حاکم گفت: آیا بیش از این مرا می‌شناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود. حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سال‌هاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزی‌ام می‌خواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را می‌خواهی؟ یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد. حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می‌خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده‌ای که به من زدی. فقط می‌خواستم بدانی که برای خدا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد. فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. از خدا بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه خدا بی‌نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی‌انتهاست ولی به خواسته‌ات ایمان داشته باش. 👌👌 @avayeqoqnus
گفتم، چگونه می‌کُشی و زنده می‌کنی؟ از یک جواب کُشت و جواب دگر نداد @avayeqoqnus