eitaa logo
آوای ققنوس
8هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
571 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راز زندگی این است که بفهمیم هرروز یک معجزه است... شما همین یک زندگی را دارید دیگر هرگز متولد نخواهید شد پس تا می‌توانید زندگی را زندگی کنید. صبح بخیر و شادکامی رفقا 🌞🌸 ✨@avayeqoqnus
📚 ضرب المثل "از اسب فرود آید و بر خر نشیند" در روزگار قدیم خر و اسب وسیله‌ی رفت و آمد بود. آن‌ها که اسب داشتند آدم‌هایی بودند که زندگی بهتری داشتند. با این حال پیش می آمد که یک نفر زندگیش به هم می‌خورد و به هردلیل اموالش را از دست می‌داد یا می‌فروخت. آن وقت باید به جای اسب سوار شدن سوار خر می‌شد! پس به هرکسی که از موقعیت خوب خود نزول کند و آنچه داشته را از دست بدهد می گویند: از اسب فرود آید و بر خر نشیند! @avayeqoqnus
الهی؛ تو بر رحمت خود و من بر حاجت خویش، پس تو توانگری و من درویش. @avayeqoqnus
🌺 در این زمانه رفیقی که خالی از خِلَل است صُراحیِ میِ ناب و سَفینه‌ی غزل است @avayeqoqnus
📜 حکایت آموزنده ای از لقمان حکیم: لقمان نیک و بد هر کاری را مشروط به رضای وجدان و خشنودی خداوند می دانست و تمجید و تحسین خلق را هدف خود قرار نمی داد و از خرده گیری و عیبجویی آنها نیز هراسی نداشت و این موضوع را نیز همواره به فرزند خود گوشزد می نمود. تا اینکه روزی به جهت اطمینان خاطر، تصمیم گرفت این حقیقت را نزد پسر خود مصور سازد. لقمان به فرزند خود گفت: مرکب را آماده ساز و مهیای سفر شو. چون مرکب آماده شد، لقمان خود سوار شد و پسرش را پیاده دنبال خود روان کرد. در این حال گروهی که در مزارع خود مشغول کار بودند آنها را نظاره کردند و به زبان اعتراض گفتند: عجب مرد سنگدلی، خود سواره است و کودک معصوم را پیاده به دنبال می کشد. سپس لقمان خود از مرکب پیاده شد و پسر را سوار بر مرکب کرد تا به گروهی دیگر از مردم رسید، این بار مردم با نظاره آنها گفتند: عجب پسر بی ادب و بی تربیتی، پدر پیر و ضعیف خود را پیاده گذاشته و خود با نیروی جوانی و تنومندی بر مرکب سوار است. حقا که در تربیت او غفلت شده است. در این حال لقمان نیز همراه فرزند خود سوار مرکب شد و هر دو سواره راه را ادامه دادند تا به گروه سوم رسیدند، مردم این قوم چون آنها را دیدند گفتند: عجب مردم بی رحمی، هر دو چنین بار سنگینی را بر حیوان ناتوان تحمیل کرده اند و هیچ یک زحمت پیاده روی را به خود نمی دهند! در این هنگام لقمان و پسر هر دو از مرکب پیاده شدند و راه را پیاده ادامه دادند تا به دهکده ی دیگری رسیدند، مردم با مشاهده آنها، زبان به نکوهش گشودند و گفتند: آن دو را بنگرید، پیر سالخورده و جوان خردسال هر دو پیاده در پی مرکب می روند و جان حیوان را از سلامت خود بیشتر دوست دارند. چون این مرحله از سفر نیز تمام شد لقمان با تبسمی معنی دار به فرزند خود گفت: حقیقت را در عمل دیدی، اکنون بدان که هیچگاه خشنودی تمام مردم و بستن زبان آنها امکان پذیر نیست؛ پس خشنودی خداوند و رضای وجدان را مد نظر قرار ده و به تحسین و تمجید یا توبیخ و نکوهش دیگران توجهی نکن. @avayeqoqnus
مهربان باش، اما از آدم های پر توقع فاصله بگیر؛ این‌ها مقیاست را به هم می‌زنند و حرمت مِهرت را می‌شکنند؛ این‌ها حافظه‌ی ضعیفی دارند و خوبی‌ها را زود فراموش می‌کنند. @avayeqoqnus
. دوست داشتنت دریاست گاه آرام و پر از سکوت گاه طوفانی و پر از هراس و من سال هاست دل به دریا زده ام… ❤️💫 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻 بجوشید بجوشید که ما بحر شعاریم 🌿 به جز عشق به جز عشق دگر کار نداریم 🌻 در این خاک در این خاک در این مزرعه پاک 🌿 به جز مهر به جز عشق دگر تخم نکاریم 🌻 چه مستیم چه مستیم از آن شاه که هستیم 🌿 بیایید بیایید که تا دست برآریم 🌻 چه دانیم چه دانیم که ما دوش چه خوردیم 🌿 که امروز همه روز خمیریم و خماریم 🌻 مپرسید مپرسید ز احوال حقیقت 🌿 که ما باده پرستیم نه پیمانه شماریم 🌻 شما مست نگشتید وزان باده نخوردید 🌿 چه دانید چه دانید که ما در چه شکاریم 🌻 نیفتیم بر این خاک ستان ما نه حصیریم 🌿 برآییم بر این چرخ که ما مرد حصاریم @avayeqoqnus
در قفس خیال تو تکیه زنم به انتظار تا که تو بشکنی قفس پر بکشم به سوی تو @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا