eitaa logo
آوای ققنوس
8هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
595 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 خاطره جالبی که سیمین دانشور از برخورد با پروین اعتصامی نقل می‌کند: در دانشکده ادبیات، پشت میز کتابداری می‌دیدمش. چشم‌های درشتش کمی تاب داشت و روسری سر می‌کرد. بیشترِ دانشجویان «خانم کتابدار» صدایش می‌کردند و من «خانم». مرحوم فروزانفر، مرا «دوشیزه‌ی مشکین شیرازی» می‌نامید تا اشارتی باشد به پوست آفتاب‌خورده‌ی جنوبی‌ام. اما او یک روز گفت: «دانشور! کلیّاتِ او.هِنری را به امانت برده‌ای و پس نیاورده‌ای. جریمه می‌شوی.» آن روزگار، ویرِ او.هِنری داشتم و از پایان غافلگیرکننده‌ی داستان‌های کوتاهش خوشم می‌آمد. گفتم: «تمامش نکرده‌ام.» گفت: «تو بیاور، دوباره امانت بگیر!» دانشجوی پسری که بعدها شناختمش، دکتر معین – معینِ فرهنگ و ادبیات ایران – در کنارم، به انتظارِ گرفتنِ کتاب، بی‌تاب می‌نمود. گفت: «خانم پروین اعتصامی گزارش نمی‌دهد. هوای دخترها را دارد.» خودِ خودش بود. غافلگیر شدم. وقتی آدم جوان است، انتظار دارد که هر آن اتفاقِ خوشی برایش بیفتد و اتفاقِ خوش افتاده بود. می‌دانستم که بایستی می‌شناختمش. می‌دانستم که این خانم خانم‌ها را در ذهنم، در قلبم، در کلِ وجودم، جایی دیده‌ام، یا باید دیده باشم، و یا شنیده باشم. سیر نگاهش کردم. کمی چاق، اما غمگین می‌نمود و مثل شعرش بلندبالا نبود. سرش که خلوت شد، به اشاره‌اش به مخزن کتابخانه رفتم. خواستم دستش را ببوسم، که نگذاشت. چای که می‌خوردیم، دوتا از بهترین شعرهایش «سفر اشک» و «مست و هوشیار» را از زبان من شنید. اما نتوانستم لبخندی به لب‌های بسته‌اش اهداء کنم. حتی حیرت نکرد که «قند پارسی»اش تا شیرزا رفته و برگشته. آن روز، هیچ کداممان نمی‌دانستیم که پایان غافلگیرکننده، سال بعد [ و ۱۵ فروردین ۱۳۲۰] است. 🔻 نقل شده از کتاب شناخت و تحسین هنر @avayeqoqnus
از شعر و استعاره و تشبیه برتری با هیچ کس به جز تو نسنجیده ام تو را 💖 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوب زندگی کردن یعنی ابتدا آنچه ضروری است را اراده کنی و سپس آنچه اراده کرده‌‌ای را دوست بداری... 📕 وقتی نیچه گریست ✍ اروين د. يالوم ✨@avayeqoqnus
دل به شادی های بی مقدارِ این عالم مبند زندگی تنها فرازی در نشیبی ساخته است @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 ضرب المثل "یکی به نعل می‌زند یکی به میخ" 🔸 ریشه ضرب المثل: نعلبندان، هنگام کوبیدن نعل برای گرفتن شدت ضربه اولی که به میخ نعل می زنند ضربه دوم را آرام تر به نعل می زنند، یا به قولی برای جلب رضایت صاحب اسب و همچنین برای آرامش اسب که بی تابی نکند و لگد نیندازد یک ضربه به میخ و یکی هم به نعل می زنند. بعدها این عمل تبدیل به مثل شد و درباره کسانی به کار می رود که رک و راست نیستند و بله را با نه توأم می کنند. 🔸 معنی و کاربرد: یکی به نعل می‌زند و یکی به میخ، از آن مثل‌هایی است که امروز نیز استفاده زیادی دارد و مصداق این مثل، کسانی هستند که موضع و خط و مشی روشن و شفافی ندارند، گفتار و کردار دوگانه‌ای دارند و می‌کوشند تا در ماجراهای زندگی، تبدیل به انسانِ به اصطلاح بد نشوند تا به هر شکلی منافع خود را حفظ کنند. چنانچه بخواهیم واضح تر بگوییم، منافقانه حرف می‌زنند و دورویانه عمل می‌‌کنند و همین رفتارشان سبب سردرگمی و پریشان فکری طرف مقابلشان می‌شود. @avayeqoqnus
در پرده‌ی اَسرار کسی را رَه نیست زین تعبیه‌ی جان هیچ‌کس آگه نیست جز در دل خاک هیچ منزلگه نیست مِی خور که چنین فِسانه‌ها کوتَه نیست @avayeqoqnus
ما همچو موم از آتش این غم گُداختیم سنگین دلا، تورا چه تفاوت؟ که بی‌غمی 🥀 @avayeqoqnus
رویا مخدر واقعیت است؛ زمانی که زندگی تیره‌ و تار شود، تخیل و رویاپردازی برای جلوگیری از فروپاشیِ ذهن به پا می‌خیزد تا اوضاع را کمی تلطیف کند. 📘 مرگ فروشنده ✍ آرتور میلر @avayeqoqnus
ملامت‌گوی، عاشق را چه گوید مردم دانا؟ که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل @avayeqoqnus
🍀 خدا آدم‌های معمولی را جور دیگری دوست دارد، بلد است چطور آنها را خوشحال کند... 🌸 مثلا برایشان نعنا آفرید، یا همین مرزه، برایشان ته ته دوست داشتنش ریحان بنفش آفرید... 🍀 اصلا خدا آنقدر دوستشان داشت که می‌دانست عاشق چای می شوند، می‌دانست چایشان را هِل بیندازد یا دارچین... 🌸 خدا هِل را که توی چای انداخت، فکر کاشتن شمعدانی به سر مهربانش زد... 🍀 آنوقت گرامافون را درست کرد و صدای بنان را انداخت روی صفحه و نوار کاست را ساخت تا شجریان به خانه‌ی آدم‌های معمولی هم برود... 🌸 خدا یک مشت آب بزرگ ریخت روی زمین اسمش را گذاشت دریا، ساحلش را داد به آدم های معمولی ... 🍀 خدا آدم‌های معمولی را آفرید تا دنیا خیلی ساده و معمولی، زیبا شود تا شب اگر سرش را خواست بگذارد و بخوابد یک آدم معمولی باشد که به او بالش تعارف کند. ✍ ملیحه ترکمن زاده @avayeqoqnus