🌿💐🌿💐🌿💐
روز هجران و شب فُرقَتِ یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همه ناز و تَنَعُّم که خزان میفرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
شُکرِ ایزد که به اقبالِ کُلَه گوشه گُل
نخوتِ بادِ دی و شوکتِ خار آخر شد
صبحِ امّید که بُد معتکفِ پرده غیب
گو برون آی که کارِ شبِ تار آخر شد
آن پریشانیِ شبهایِ دراز و غمِ دل
همه در سایه گیسویِ نگار آخر شد
باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز
قصه غصه که در دولتِ یار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پُر مِی باد
که به تدبیرِ تو تشویشِ خُمار آخر شد
در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را
شُکرْ کان محنتِ بیحدّ و شمار آخر شد
🔻 غزل ۱۶۶ از دیوان حافظ
#حافظ
✨ @avayeqoqnus ✨
166_36065.mp3
185K
.
✨ دیوان حافظ را درست بخوانیم
🔸 خوانش غزل ۱۶۶ از دیوان حافظ
🔸 با صدای استاد موسوی گرمارودی
#حافظ
#خوانش_غزل
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🔅 به جای فکر کردن به نخواستن ها،
نشدن ها و قضاوت کردن ها؛
به اتفاقات و آدم های
خوبِ زندگی ات فکر کن
و رویاهایی که تا برآورده شدنشان،
چیز زیادی نمانده … 🌸
🔅 به جای نشستن و افسوس خوردن
برای لکه های کوچکِ روی شیشه؛
پنجره ات را باز کن،
زیبایی های منظره را ببین و
قهوه ات را بنوش … ☕️
🔅 بیخیالِ هرچیز که نمی خواهی و
هرچیز که نمی شود …
مگر دنیا چند روز است ؟! 🌼
#نرگس_صرافیان_طوفان
#دلنوشته
#حس_خوب
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در هر جغرافیایی هستید
جهت ها تفاوتی ندارند
دامنه های دلتون به سمت خوشبختی
لحظه هاتون پر از عطر حضور خداوند
صبح بخیر و شادکامی 🌞🪴
روزتون پر از حرکت و برکت و
سلامت باشه رفقا 🌸
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
خداوندا سپاسگزارم؛
برای حضورت، برای بزرگیت،
برای مهربانیت، برای بودنت،
برای خداییت.
برای تمام خوبیهایت سپاسگزارم.
خدایا هزاران بار شکر که هستی 🙏🌹
#شکرگزاری
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
📕 کشتی شکسته
جریان آب بازمانده های یک کشتی شکسته را به ساحل جزیره دور افتاده ای برد.
مردی که در آن کشتی بود به درگاه خدا دعا کرد تا او را نجات دهد.
ساعت ها به اقیانوس چشم دوخت تا شاید نشانی از کمک بیاید اما کمکی نبود.
بالاخره ناامید شد و تصمیم گرفت کلبه کوچکی بسازد.
یک روز که بعد از جست و جوی غذا به کلبه برمی گشت، کلبه ی کوچک خود را در آتش یافت.
دود زیادی به آسمان بلند شده بود. بسیار اندوهگین شد و گفت: "خدایا ... چرا؟"
صبح روز بعد او با صدای بوق کشتی از خواب بیدار شد.
کشتی آمده بود تا او را نجات دهد.
مرد با تعجب پرسید: "چه طور متوجه حضور من شدید؟"
آنها جواب دادند: "علامت دودی که فرستادی را دیدیم."
اگر مشکلات شما زیاد شد به این فکر کنید که شاید علامتی برای فراخواندن رحمت خدا باشد. 👌🌱
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
✨ @avayeqoqnus ✨
.
خدا اگه بخواد
هیچ کس جلودارش نیست
امیدوارم خدا برات
بهترین ها رو بخواد رفیق 🙏🌹
#خدا
✨ @avayeqoqnus ✨