فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
خـداونــدا
تو را ستايش مي كنم؛
و از تو می خواهم که
همه چیز را در این زندگی گذرا و زمینی
به بهترین وجه تدبیر کنی؛
زیرا تنها تو می دانی
که چه چیز به صلاح من است.
ای روزی دهنده بی منت
ما را به سمت درهای گشوده از رحمتت هدایت کن تا بهترینها
نصیب تک تکمان گردد.
آمین 🙏🌹
شبتون خوش و در پناه خدای بزرگ 🌙🪴
#خدا
#مناجات
✨ @avayeqoqnus ✨
.
چایت را بنوش
نگران فردایت نباش
از گندمزار من و تو
مشتی کاه میماند برای بادها
صبح بخیر و شادی رفقا 🌞🌹
#نیما_یوشیج
☀️ @avayeqoqnus ☀️
🌸
💫 مشو از شکرِ حق غافل
✨ که حق از خلق نعمت را
💫 نمی گیرد به کفر،
✨ اما به کُفران باز می گیرد
#صائب_تبریزی
#شکرگزاری
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
📗 برگ سبز کوچک و شاخه مغرور
یک روز گرم شاخه درختی مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند و به دنبال آن برگهای ضعیف جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند.
شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد تا این که تمام برگها جدا شدند.
او از این کار بسیار لذت میبرد.
یک برگ سبز و درشت و زیبا محکم به انتهای شاخه چسبیده بود و همچنان در برابر افتادن مقاومت میکرد.
در این حین باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخهی خشکی که میرسید آن را از بیخ جدا میکرد و با خود میبرد.
وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتاد، با دیدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرف نظر کرد.
بعد از رفتن باغبان، مشاجره بین شاخه و برگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین بار خودش را تکاند تا این که به ناچار برگ با تمام مقاومتی که از خود نشان میداد از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت.
در راه برگشت، باغبان چشمش به آن شاخه افتاد و بی درنگ با یک ضربه آن را از بیخ کند.
شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد بر روی زمین افتاد.
ناگهان صدای برگ جوان را شنید که میگفت: «گرچه به خیالت زندگی ناچیزم در دست تو بود ولی همین خیال واهی پردهای بود بر چشمان واقع نگرت که فراموش کنی نشانه حیاتتت من بودم.»
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
✨ @avayeqoqnus ✨
.
من بنده خوبانم
هر چند بدم گویند 🍀
با زشت نیامیزم
هر چند کند نیکی 🌺
#مولوی
#مولانا
✨ @avayeqoqnus ✨
.
هیچ نیمه ی گمشدهای وجود ندارد!
تنها چیزی که وجود دارد
تکههایی از زمان است که در آنها،
ما با کسی حال خوشی داریم؛
حالا ممکن است سه دقیقه باشد،
دو روز، پنج سال یا همهی عمر …
🔸 از کتاب "زندگی من"
✍ آنتوان چخوف
#بریده_کتاب
✨ @avayeqoqnus ✨
8.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿
صبح است و نوای بلبلی می آید
زان طُرّه نسیم سنبلی می آید
همچون مژه در دیده ی ما جا دارد
خاری که ازو بوی گلی می آید
صبح تون پر از امید و لبخند رفقا 🌞🌹
#سلیم_تهرانی
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
آرامش یعنی؛
قایق زندگیت را
دست کسی بسپاری که
صاحبِ ساحلِ آرامش است.
⚜ الا بذکرالله تطمئن القلوب ⚜
لحظه هاتون مملو از آرامش عزیزان 🌸🌿
#خدا
☀️ @avayeqoqnus ☀️