eitaa logo
آوای ققنوس
7.6هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
654 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📕 زنده به گور کردن الاغ بیچاره! کشاورزی، الاغ پیری داشت كه یك روز اتفاقی داخل یک چاهِ بدون آب افتاد. کشاورز هر چه کوشید نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد. پس او و مردم روستا تصمیم گرفتند برای اینكه حیوان بیچاره زجر نكشد، چاه را با خاك پر كنند تا الاغ زودتر بمیرد. مردم با سطل روی سر الاغ خاك می‌ریختند، اما الاغ هر بار خاك‌ها را می‌تكاند و سعی می‌كرد روی خاك‌ها بایستد. روستایی‌ها به زنده به گور كردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم به بالا آمدن ادامه داد تا اینكه به لبه چاه رسید و در میان بهت و ناباوری کشاورز و روستاییان از چاه بیرون آمد! گاهی مشكلات، مانند کوهی از خاك بر سر ما می‌ریزند و ما دو انتخاب بیشتر نداریم: یا مشكلات ما را زنده به گور كنند و یا اینكه از آنها پله‌ای برای بالا رفتن درست کنیم. @avayeqoqnus
ای گل در آرزویت جان و جوانیم رفت ترسم بمیرم و باز باشم در آرزویت 🌺 @avayeqoqnus
. 📚 ضرب المثل های کشورهای مختلف: 💠 ضرب المثل اسکاتلندی : عصاي کج ، سايه کج مي اندازد. 💠 ضرب المثل هندی : زبانت را نگاه دار تا دوستت را نگاه داري. 💠 ضرب المثل چینی : مردی که کوه را از میان برداشت ، کسی بود که اول شروع به برداشتن سنگریزه ها کرد. @avayeqoqnus
. حقیقت واقعی در سکوت نهفته است... @avayeqoqnus
همیشه درباره آدم هایی که عاشقشان هستیم، دوبار خودمان را فریب می دهیم: ابتدا برای مزیت هایشان، سپس برای نقص هایشان. 🖇 از نمایشنامه "سوء تفاهم" ✍ آلبر کامو @avayeqoqnus
🌸🌿🌿🌹🌿🌿🌸 ای کاش جان بخواهد معشوقِ جانیِ ما تا مدعی بمیرد از جان فشانی ما گر در میان نباشد پای وصال جانان مردن چه فرق دارد با زندگانی ما ترکِ حیات گفتیم کام از لبش گرفتیم الحق که جای رَشک است بر کامرانی ما سودای او گزیدیم جنس غمش خریدیم یا رب زیان مبادا در بی زیانی ما در عالم محبت اُلفت بهم گرفته نامهربانی او با مهربانی ما در عین بی‌زبانی با او به گفتگوییم کیفیت غریبی است در بی زبانی ما صد ره ز ناتوانی در پایش اوفتادیم تا چشمِ رحمت افکند بر ناتوانی ما تا بی‌نشان نگشتیم از وی نشان نجستیم غافل خبر ندارد از بی‌نشانی ما اول نظر دریدیم پیراهن صبوری آخر شد آشکارا راز نهانی ما تدبیرها نمودیم در عاشقی فروغی کاری نیامد آخر از کاردانی ما @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. همچون انار خون دل از خویش می‌خوریم غم پروریم، حوصله‌ی شرح قصه نیست🥀 @avayeqoqnus
باران بهانه بود تا تو زیر چتر من تا انتهای کوچه بیایی و دوستی مثل گلی شکوفه کند بر لبانمان... ☂ ❤️ @avayeqoqnus
. 📘 موشی که صد من آهن خورد!! آورده‌اند بازرگانی بود اندک مایه که قصد سفر داشت. صد مَن آهن داشت که در خانه دوستی به رسم امانت گذاشت و رفت. اما دوست این امانت را فروخت و پولش را خرج کرد. بازرگان، روزی به طلب آهن نزد وی رفت. مرد گفت: آهن تو را در انبار خانه نهادم و مراقبت تمام کرده بودم، اما آنجا موشی زندگی می‌کرد که تا من آگاه شوم همه را بخورد. بازرگان گفت: راست می‌گویی! موش خیلی آهن دوست دارد و دندان او برخوردن آن قادر است. دوستش خوشحال شد و پنداشت که بازرگان قانع گشته و دل از آهن برداشته. پس گفت: امروز به خانه من مهمان باش. بازرگان گفت: فردا باز آیم. رفت و چون به سر کوی رسید پسر مرد را با خود برد و پنهان کرد. چون بجستند از پسر اثری نشد. پس ندا در شهر دادند. بازرگان گفت: من عقابی دیدم که کودکی می‌برد. مرد فریاد برداشت که دروغ و محال است، چگونه می‌گویی عقاب کودکی را ببرد؟ بازرگان خندید و گفت: در شهری که موش صد من آهن بتواند بخورد، عقابی کودکی بیست کیلویی را نتواند گرفت؟ مرد دانست که قصه چیست، گفت: آری موش نخورده است! پسر باز ده و آهن بستان. هیچ چیز بدتر از آن نیست که در سخن، کریم و بخشنده باشی و در هنگام عمل سرافکنده و خجل. 🔻 برگرفته از کلیله و دمنه @avayeqoqnus
. گل عزیز است غنیمت شِمُریدَش صحبت 🌸 @avayeqoqnus