eitaa logo
آوای ققنوس
8هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
564 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📚 ضرب المثل "از این ستون به آن ستون فرج است" 🖇 معنی و کاربرد: ۱- یعنی گاهی با تغییر موضع و موقعیت قبلی خود در زندگی، می توان به موفقیت دست یافت. ۲- زمانی به کار می رود که انسان در سخت ترین شرایط قرار گرفته باشد و این ضرب المثل گویای امیدواری در اوج ناامیدی است. ۳- ساکن و بی تحرک ماندن کاری را پیش نمی برد. تحرکِ مفید، رمز موفقیت است. 🖇 داستان ضرب المثل: مرد جوانی به شهر دوری مسافرت کرد. اتفاقا همان شب فردی به قتل می‌رسد. نگهبانان مرد غریب را نزدیک محل قتل دستگیر می کنند و او را نزد قاضی می برند و چون مرد ناشناس نتوانست بی گناهی خود را ثابت کند،‌ قاضی ناعادلانه دستور اعدام او را صادر می‌کند. فردا مسافر را به یک ستون بستند تا اعدام کنند . مرد هرچه گفت که بی گناه است و بعدا از این کار پشیمان خواهند شد ، به گوش جلاد نرفت و گفت من باید دستور را اجرا کنم. جلاد از او پرسید که آخرین خواسته اش چیست. مرد که دید مرگ نزدیک است گفت : مرا به آن یکی ستون ببندید و اعدام کنید! جلاد فکر کرد که مرد قصد فرار دارد و این یک بهانه است و به او گفت این چه خواهش مسخره ای است! مرد گفت : رسم این است که آخرین خواهش یک محکوم به اعدام اگر ضرری برای کسی نداشته باشد اجرا شود. جلاد با احتیاط دست او را باز کرد و به ستون بعدی بست. در همین هنگام حاکم و سوارانش از آنجا گذشتند و دیدند عده ای از مردم دور میدان جمع شدند ، علت را پرسیدند گفتند مردی را به دار می زنند . حاکم پرسید : چه کسی را ؟ جلاد جلو آمد و حکم قاضی را نشان داد. حاکم گفت : مگر دستور جدید قاضی به شما نرسیده است ؟‌ جلاد گفت: آخرین دستور همین است. حاکم گفت : این مرد بی گناه است ، او را آزاد کنید . قاتل اصلی دیشب به کاخ من آمد و گفت وقتی خبر اعدام این مرد را شنیده ،‌ ناراحت شده که خون این مرد هم به گردن او بیافتد و با اینکه می‌ترسیده خودش را معرفی کرد. من هم او را نزد قاضی فرستادم و سفارش کردم که در مجازاتش تخفیف دهد. مرد مسافر را آزاد کردند و او گفت : اگر مرا از آن ستون به این ستون نمی بستید تا حالا ‌مرا اعدام کرده بودید. اگر خدا بخواهد از این ستون به آن ستون فرج است. @avayeqoqnus
. ❤️ گل نگاه تو در کار دلربایی بود 💛 فضای خانه پر از عطر آشنایی بود 💙 به رقص آمده بودم چو ذره‌ای در نور 🧡 ز شوق و شور که پرواز در رهایی بود 🤍 چه جای گل که تو لبخند می‌زدی با مهر 💜 چه جای عمر که خواب خوش طلایی بود 💚 هزار بوسه به سوی خدا فرستادم ❤️ از آنکه دیدن تو قسمت خدایی بود 🤍 شب از کرانه دنیای من جدا شده بود 💙 که هر چه بود تو بودی و روشنایی بود @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروردگارا؛ کسی‌که در دامان تو پناه گرفت طعم بی‌پناهی را نمی‌چشد. هرکس که مدد از توگرفت بی‌یاور نمی‌ماند. آن که به تو پیوست تنها نمی‌شود خداوندا؛ قرارمان باش و یاری‌مان کن. آمین 🙏🌺 @avayeqoqnus
14.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من چقدر از چیزهایی که دوست می‌داشتم زود گذشته‌ام... 🔻 دکلمه زیبای باران نیکراه @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. من خانه‌ام را پر از رنگ می‌کنم پر از عطر زندگی، گل می‌خرم، نان گرم می خرم، شعر می‌نویسم، و باور دارم زندگی یعنی همين بهانه‌های كوچك خوشبختی. صبح جمعه‌ بخیر و شادی 🌞☕️ خوشبختی همراه تک تک لحظه‌هاتون باشه رفقا 🪴 ☀️ @avayeqoqnus ☀️
خدایا؛ حال بد ما را به حال خوب خودت تغییر ده. آمین 🙏🌹 @avayeqoqnus
🍁🌼🍂🌼🍂🌼🍁 محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت مست گفت: ای دوست! این پیراهن است، افسار نیست! گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست گفت: می‌باید تو را تا خانه‌ی قاضی برم گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌شب بیدار نیست گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم گفت: والی از کجا در خانه‌ی خمار نیست؟ گفت: تا داروغه را گوییم، در مسجد بخواب گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست گفت: از بهر غرامت، جامه‌ات بیرون کنم گفت: پوسیده‌ست، جز نقشی ز پود و تار نیست گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه گفت: در سر عقل باید، بی‌کلاهی عار نیست گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی گفت: ای بیهوده‌گو، حرف کم و بسیار نیست گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست @avayeqoqnus
13.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 مناظره مست و هوشیار 🎙 دکلمه با صدای علیرضا اسماعیل نژاد ✍ شاعر: پروین اعتصامی @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا