eitaa logo
آوای ققنوس
8هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
564 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
11.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🌸 عرشیان یکسره تکبیر زنان آمده‌اند 🤍 خیلِ خوبان بهشت خنده کنان آمده‌اند 🌸 بوی یاس است و صدایی که فقط می‌گوید 🤍 مادرِ آل محمد به جهان آمده‌اند میلاد سرور بانوان جهان و مادر تمام شیعیان بر همه خانم‌ها و مادران ایران عزیزمون  مبارک باد 🎊💐🎊 @avayeqoqnus
. شب نیست که چشمم آرزومند تو نیست وین جانِ به لب رسیده در بند تو نیست 🌸 گر تو دگری به جای من بگزینی من عهد تو نشکنم که مانندِ تو نیست 💖 @avayeqoqnus ✨  
هدایت شده از آوای ققنوس
. 📕 مداد سیاه 🖇 داستانی از تاثیر شگفت انگیز رفتار مادر روی آینده فرزندش از دو مرد دو خاطره متفاوت از گم شدن مداد سیاه‌شان در مدرسه شنیدم. مرد اول می‌گفت: "چهارم ابتدایی بودم. در مدرسه مداد سیاهم را گم کردم. وقتی به مادرم گفتم، سخت مرا تنبیه کرد و به من گفت که بی‌مسئولیت و بی‌حواس هستم. آن قدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالی به خانه برنگردم و مداد‌های دوستانم را بردارم. روز بعد نقشه‌ام را عملی کردم. هر روز یکی دو مداد کش می‌رفتم تا اینکه تا آخر سال از تمامی دوستانم مداد برداشته بودم. اوایل، خیلی با ترس این کار را انجام می‌دادم، ولی کم‌کم بر ترسم غلبه کردم و از نقشه‌های زیادی استفاده کردم تا جایی که مداد‌ها را از دوستانم می‌دزدیدم و به خودشان می‌فروختم. بعد از مدتی این کار برایم عادی شد. تصمیم گرفتم کار‌های بزرگتر انجام دهم و کارم را تا کل مدرسه و دفتر مدیر مدرسه گسترش دادم. خلاصه آن سال برایم تمرین عملی دزدی حرفه‌ای بود تا حالا که تبدیل به یک سارق حرفه‌ای شده ام!" مرد دوم می‌گفت: "دوم دبستان بودم. روزی از مدرسه آمدم و به مادرم گفتم مداد سیاهم را گم کردم. مادرم گفت خوب چه کار کردی بدون مداد؟ گفتم از دوستم مداد گرفتم. مادرم گفت خوبه و پرسید که دوستم از من چیزی نخواست؟ خوراکی یا چیزی؟ گفتم نه. چیزی از من نخواست. مادرم گفت: پس او با این کار سعی کرده به دیگری نیکی کند، ببین چقدر زیرک است. پس تو چرا به دیگران نیکی نکنی؟ گفتم: چگونه نیکی کنم؟ مادرم گفت: دو مداد می‌خریم، یکی برای خودت و دیگری برای کسی که ممکن است مدادش گم شود. آن مداد را به کسی که مدادش گم می‌شود می‌دهی و بعد از پایان درس پس می‌گیری. خیلی شادمان شدم و بعد از عملی کردن پیشنهاد مادرم، احساس رضایت خوبی داشتم آن‌قدر که در کیفم مداد‌های اضافی بیشتری می‌گذاشتم تا به نفرات بیشتری کمک کنم. با این کار، هم درسم خیلی بهتر از قبل شده بود و هم علاقه‌ام به مدرسه چند برابر شده بود. ستاره کلاس شده بودم به گونه‌ای که همه مرا صاحب مداد‌های ذخیره می‌شناختند و همیشه از من کمک می‌گرفتند. حالا که بزرگ شده‌ام و از نظر علمی در سطح عالی قرار گرفته‌ام و تشکیل خانواده داده‌ام، صاحب بزرگ‌ترین جمعیت خیریه شهر هم هستم." ☀️ @avayeqoqnus ☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫🌿 یک عمر در انتظاری تا بیابی آن را که درکت کند و تو را همان گونه که هستی بپذیرد، و عاقبت در می یابی که او از همان آغاز "خودت" بوده ای! 🔸 از کتاب "یادداشت های مرد فرزانه" نوشته ریچارد باخ @avayeqoqnus
🕊 بی عشق دلم جز گِرِهی کور چه بود؟ دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود 🌹 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀 با وجودت ، هستی من جان گرفت 🌷 هستی ام از دامنت ، جریان گرفت 🍀 غنچه ای بودم ، نسیمِ مهر ِتو 🌷 بر دلم تابید و روحم جان گرفت 🍀 گرم از آغوش تو ، جان و دلم 🌷 عطرِ یاس و پونه و ریحان گرفت 🍀 آسمان، تصنیفی از عشقِ تو خواند 🌷 ناگهان ابر آمد و باران گرفت 🍀 چترِ عشقت ، باز شد روی ِسرم 🌷 سایه سارت ، پرتوی تابان گرفت 🍀 "مادرم" بودی و عشق بی حدت 🌷 در دلم جاری شد و سامان گرفت 🍀 شادمانی در رگ و جانم دوید 🌷 واژه ی مهرت زمن ، پیمان گرفت 🍀 شد بهاری ، دشتِ زیبایِ دلم 🌷 دردِ من ، با بودنت ، درمان گرفت 🍀 دامنت ، بوی وفا و مهر داشت 🌷 در کنارت ، بغضِ من ، پایان گرفت 💐 مادرم روزت مبارک 💐 🔻 ارسالی از خانم لیلا کباری قطبی از اعضای محترم کانال @avayeqoqnus
. 🖇 چرا سرو را آزاد می‌نامند؟ حکیمی را پرسیدند: چندین درخت نامور که خدای عز و جل آفریده است و برومند، هیچ یک را آزاد نخوانده‌اند مگر سرو را که ثمره‌ای ندارد، در این چه حکمت است؟ گفت: هر درختی را ثمره‌ای معین است که به وقتی معلوم به وجود آن تازه آید و گاهی به عدم آن پژمرده شود و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوش است و این است صفت آزادگان. 🔻 برگرفته از باب هشتم گلستان سعدی @avayeqoqnus
(اى پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مرده اند! بلکه زنده اند، و نزد پروردگارشان روزى داده می‌شوند. سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۶۹ تسلیت به همه هموطنان عزیز بابت حادثه ناگوار و ناجوانمردانه امروز در کرمان. همه در غم خانواده هایی که امروز عزیزانشون رو از دست داده‌اند شریکیم.🖤🖤🥀🥀 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قصه ای بگو پر از طلوع ترانه‌ای بخوان پر از پرواز می‌خواهم صبحمان با عشق بخیر شود صبح بخیر و شادکامی رفقا 🌹🕊 ☀️ @avayeqoqnus☀️