سلام من
به پیچکی که صبح دست سبز او
به سوی آسمان بی کران دراز می شود
سلام من
به آن پرنده سپید و شادمان
که در سپیده با نسیم
ترانه ساز می شود
♦️ صبح تون پر از لبخند دوستان 🙏🌸
@avayeqoqnus
📚 نیش زخم زبان
پسر بچه شروري بود كه ديگران را با سخنان زشتش خيلي ناراحت مي كرد.
روزي پدرش جعبه اي پر از ميخ به پسر داد و به او گفت: هر بار كه كسي را با حرفهايت ناراحت كردي، يكي از اين ميخها را به ديوار طويله بكوب.
روز اول، پسرك بيست ميخ را به ديوار كوبيد. پدر از او خواست تا سعي كند تعداد دفعاتي كه ديگران را مي آزارد، كم كند تا میخ های کمتری روی دیوار بکوبد.
پسرك تلاشش را كرد و تعداد ميخهاي كوبيده شده به ديوار كمتر و كمتر شد.
يك روز پدرش به او پيشنهاد كرد تا هر بار كه توانست از كسي بابت حرفهايش معذرت خواهي كند، يكي از ميخها را از ديوار بيرون بياورد.
روزها گذشت تا اينكه يك روز پسرك پيش پدرش آمد و با شادي گفت: بابا، امروز تمام ميخها را از ديوار بيرون آوردم!
پدر دست پسرش را گرفت و با هم به طويله رفتند، پدر نگاهي به ديوار انداخت و گفت آفرين پسرم! كار خوبي انجام دادي؛ اما به سوراخهاي ديوار نگاه كن. ديوار ديگر مثل گذشته صاف و تميز نيست.
وقتي تو عصباني مي شوي و با حرفهايت ديگران را مي رنجاني، آن حرفها هم چنين اثری روی مردم مي گذارند.
تو مي تواني چاقويي در دل انساني فرو كني و آن را بيرون آوري، اما هزاران بار عذرخواهي هم نمي تواند زخم ايجاد شده را خوب كند. 👌
#داستان
#داستان_آموزنده
#داستانک
☘🌸☘
https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن
🌼 فردا که نیامدهست فریاد مکن
🌼 بر نامده و گذشته بنیاد مکن
🌼 حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
#خیام
🍃🌼🍃
https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
📚 ضرب المثل ریش و قیچی را دست کسی
سپردن
معنی و کاربرد:
این ضرب المثل به معنی اختیار کامل خود را به کسی سپردن یا کسی را مسئول و وکیل کار خویش کردن است.
اگر شخصی بخواهد چیزی که رویش حساسیت دارد را به دیگری بسپارد و به او اعتماد کند این ضرب المثل را برای او به کار می برند.
داستان:
در قدیم ریش از اهمیت زیادی بین مردان برخوردار بود. تا جایی که وقتی قرار بود ضامن کار کسی شوند ریششان را گرو می گذاشتند؛
و این ریش گرو گذاشتن به منزله قولی مردانه بود که باعث میشد شخص مقابل اعتمادش جلب شده و ضمانت او را بپذیرد.
با توجه به اهمیت زیاد ریش برای مردان (که نشانه ای از مردانگی بود) ، مردها اجازه نمی دادند بی اجازه آنها کسی ریششان را بتراشد.
از این رو دادن ریش و قیچی به دست آرایشگر، در واقع اعتماد کردن به آرایشگر و سپردن این کار مهم به وی بوده است!
#ضرب_المثل
🌿🍁🌿
https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
☀️ بیــــا تا جهــــان را به بــد نسپریم
☀️ به کوشش همه دست نیکی بریم
☀️ نبــاشد همی نیک و بـــد، پــــایدار
☀️ همـــــان بِه که نیکی بود یادگار
#فردوسی
@avayeqoqnus
🌿🌹🌿
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت
چه بود غیر خزانها اگر بهار تویی
دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان! ای که ماندگار تویی
شهاب زود گذر لحظه های بوالهوسی است
ستاره ای که بخندد به شام تار تویی
جهانیان همه گر تشنگانِ خون منند
چه باک زان همه دشمن، چو دوستدار تویی
دلم صُراحی لبریز آرزومندی است
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
#سیمین_بهبهانی
✨@avayeqoqnus✨
mara_hezar_omid.mp3
2.51M
♦️ دکلمه زیبای غزل
"مرا هزار امید است" با صدای
خانم عارفه رخشانی
#سیمین_بهبهانی
#دکلمه
✨@avayeqoqnus✨
💜 میوزی همچون نسیمی در رواق
چشم من
💜 ای نسیم صبحگاهم صبح زیبایت
بخیر
💜 صبح تون پر از امید و لبخند باشه
دوستان 🙏🌸
@avayeqoqnus
📚 پاسخ زیرکانه بازرگان به انوشیروان 👌
در زمان پادشاهی انوشیروان بازرگانی در سرزمین او مى زیست که مال فراوانی نیز گرد آورده بود.
پس از سال ها، او که در مملکت انوشیروان غریب بود، تصمیم گرفت به دیار خویش برگردد.
ولى بدخواهان، نزد پادشاه بدگویى کردند که فلان بازرگان، از برکت تو و سرزمین تو، چنین مال و منالی به هم رسانده است و اگر او برود، دیگر بازرگانان هم روش او را در پیش مى گیرند و اندک اندک رونق دیار تو، هیچ مى شود.
انوشیروان هم رأى آنها را پسندید و بازرگان را احضار کرد و گفت که اگر مى خواهى، برو؛ ولى بدون اموال.
بازرگان گفت: «آنچه پادشاه فرمود، به غایت صواب است و از مصلحت دور نیست.
اما آنچه آورده بودم در شهر تو به باد رفت، اگر پادشاه دو چندان باز تواند داد، ترک همه مال خواهم کرد.
انوشیروان گفت: اى شیخ! در این شهر چه آورده اى که باز نتوانم داد؟
گفت: اى مَلِک! جوانى آورده بودم و این مال بدان وسیله کسب کرده ام. جوانى ام به من باز ده و تمامت مال من باز گیر.
انوشیروان از این جواب لطیف متحیّر شد و او را اجازت داد تا به سلامت برفت.
برگرفته از جوامع الحکایاتِ محمد عوفى
#حکایت
🍃🌸🍃
https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
🌹 عاشقی و بی نوایی کار ماست
🌹 کار کار ماست چون او یار ماست
🌹 تا بود عشقت میان جان ما
🌹 جان ما در پیش ما ایثار ماست
#عطار
🌱🌹🌱
https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
زخـم هـا رو
نبـایـد نشـون هر غریبـه ای داد
جـاشـو یاد میگـیرن …
#دلنوشته
🌾🌻🌾
https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
📚 پاسخ زیرکانه بهلول
به بهلول گفتند دلت میخواهد قاضی شوی؟
او پاسخ داد: نمی خواهم نادانی بین دو دانا باشم !
مال برده و مال باخته هر دو اصل ماجرا را می دانند و من ساده باید حقیقت را حدس بزنم! 😀👌
#بهلول
#حکایت_طنز
🌿🌸🌿
https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be