eitaa logo
آوای ققنوس
8.9هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
538 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀 شعر زیبای "اولین روز دبستان بازگرد" 🍀 اولین روز دبستان بازگرد کودکی ها شاد و خندان بازگرد بازگرد ای خاطرات کودکی بر سوار اسب های چوبکی  خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن مانا ترند درس‌های سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود درس پند آموز روباه وخروس  روبه مکار و دزد چاپلوس روز مهمانی کوکب خانم است سفره پر از بوی نان گندم است کاکلی گنجشککی با هوش بود فیل نادانی برایش موش بود با وجود سوز وسرمای شدید ریز علی پیراهن از تن میدرید تا درون نیمکت جا میشدیم  ما پر از تصمیم کبری میشدیم پاک کن هایی زپاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هایش درد داشت گرمی دستان ما از آه بود برگ دفترها به رنگ کاه بود مانده در گوشم صدایی چون تگرگ خش خش جاروی بابا روی برگ همکلاسی‌های من یادم کنید بازهم در کوچه فریادم کنید همکلاسی‌های درس و رنج و کار بچه‌های جامه‌های وصله‌دار بچه‌های دکه سیگار سرد کودکان کوچه اما مرد مرد کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بود و تفریقی نبود کاش می‌شد باز کوچک می‌شدیم لااقل یک روز کودک می‌شدیم یاد آن آموزگار ساده پوش یاد آن گچ‌ها که بودش روی دوش ای معلم یاد و هم نامت بخیر یاد درس آب و بابایت بخیر ای دبستانی‌ترین احساس من بازگرد این مشق‌ها را خط بزن 《محمد علی حریری جهرمی》 @avayeqoqnus
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا فراغت از تو میسر نمی شود ما را تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش بیان کند که چه بودست ناشکیبا را بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را 《سعدی》 @avayeqoqnus
🌸 دل آزردگی از یار به سبک وحشی بافقی 🌸 گر چه از خاطر وحشی هوس روی تو رفت وز دلش آرزوی قامت دلجوی تو رفت شد دل‌آزرده و آزرده دل از کوی تو رفت با دل پر گله از ناخوشی خوی تو رفت   حاش لله که وفای تو فراموش کند سخن مصلحت‌آمیز کسان گوش کند @avayeqoqnus
بارگیری (6).jpeg
9.8K
🌸 نمیگویم به وصل خویش شادم گاه گاهی کن 🌸 بلاگردان چشمت کن مرا گاهی نگاهی کن @avayeqoqnus
🔥 شعر زیبای مخصوص چهارشنبه سوری 🔥 جشن آتش جشن شادی جشن نور گاه آتش بازی و شام سرور آتشِ زرتشت و نور ایزدی پرتوی از بارگاهِ سرمدی از اهورایی که شادی آفرید در پناهش مهر و نیکی شد پدید رمزٍ آتش پاکی و روشنگری سرخی و گرما و شادی پروری یادگاری از کهن آیین ما روزگارانِ خوش و شیرین ما @avayeqoqnus
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت بسیار بود رود در آن برزخ کبود اما دریغ، زَهره‌ دریا شدن نداشت در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار حتی علف اجازه‌ زیبا شدن نداشت گم بود در عمیق زمین شانه‌ی بهار بی‌تو ولی زمینه‌ی پیدا شدن نداشت دل ها اگر چه صاف، ولی از هراس سنگ آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت چون عقده‌ای به بغض فرو بود حرف عشق این عقده تا همیشه سر وا شدن نداشت 《سلمان هراتی》 @avayeqoqnus
🌸 مناجاتی از زبان وحشی بافقی 🌸 الهی سینه‌ای ده آتش افروز در آن سینه دلی وان دل همه سوز   هر آن دل را که سوزی نیست، دل نیست دل افسرده غیر از آب و گل نیست دلم پر شعله گردان، سینه پردود زبانم کن به گفتن آتش آلود   کرامت کن درونی درد پرورد دلی در وی درون درد و برون درد   به سوزی ده کلامم را روایی کز آن گرمی کند آتش گدایی   دلم را داغ عشقی بر جبین نه زبانم را بیانی آتشین ده   سخن کز سوز دل تابی ندارد چکد گر آب ازو، آبی ندارد   دلی افسرده دارم سخت بی نور چراغی زو به غایت روشنی دور بده گرمی دل افسرده‌ام را فروزان کن چراغ مرده‌ام را @avayeqoqnus
دلی کز دلبری ناشاد باشد ز هر شادی و غم آزاد باشد غم دیگر نگیرد دامن او نگردد شادیی پیرامن او اگر گردد جهان دریای اندوه برآرد موجهای غصه چون کوه ازان نم دامن او تر نگردد ز اندوهی که دارد برنگردد 《جامی》 @avayeqoqnus
❣یک عاشقانه بسیار زیبا ❣ عمری به هر کوی و گذر گشتم که پیدایت کنم اکنون که پیدا کرده ام، بنشین تماشایت کنم الماس اشک شوق را تاجی به گیسویت نهم گل های باغ شعر را زیب سراپایت کنم بنشین که با من هر نظر، با چشم دل، با چشم سر هر لحظه خود را مست تر ، از روی زیبایت کنم بنشینم و بنشانمت آن سان که خواهم خوانمت وین جان بر لب مانده را مهمان لبهایت کنم بوسم تو را با هر نفس ، ای بخت دور از دسترس وربانگ برداری که بس ! غمگین تماشایت کنم تا کهکشان، تا بی نشان، بازو به بازویت دهم با همزبانی ، همدلی ، جان را هم آوایت کنم ای عطر و نور توامان یک دم اگر یابم امان در شعری از رنگین کمان بانوی رویایت کنم بانوی رویاهای من، خورشید دنیاهای من امید فرداهای من، تا کی تمنایت کنم؟ @avayeqoqnus
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد این تطاول که کشید از غم هجران بلبل تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد 《حافظ》 @avayeqoqnus
🌸 بر چهره ی گل نسیم نوروز خوش است 🌸 بر طرف چمن روی دل افروز خوش است 🌸 از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست 🌸 خوش باش و مگو زدی که امروز خوش است @avayeqoqnus
گل من سبزه زاری کرد پیدا زمانه نوبهاری کرد پیدا در این موسم که از تأثیر نوروز جهان نو روزگاری کرد پیدا ز کوه ابر سنگ ژاله افتاد زر گل را، عیاری کرد پیدا شدم موی و فرو رفتم به رویش همانم خارخاری کرد پیدا نهانی خارخاری داشت آن شوخ به حمدالله که باری کرد پیدا ببین خسرو، اگر جانت به کار است که جان را باز کاری کرد پیدا 《امیر خسرو دهلوی》 @avayeqoqnus
ساقی بده پیمانه ای ز آن می که بی خویشم کند بر حسن شور انگیز تو عاشق تر از پیشم کند زان می که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند نور سحرگاهی دهد فیضی که می خواهی دهد با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند بستاند ای سرو سهی! سودای هستی از رهی یغما کند اندیشه را دور از بد اندیشم کند 《رهی معیری》 @avayeqoqnus
🍃 این شعر خیلی امید دهنده ست 🍃 آرام باش عزیز من ، آرام باش حکایت دریاست زندگی گاهی درخشش آفتاب، برق و بوی نمک، ترشح شادمانی گاهی هم فرو می‌رویم ، چشم‌های مان را می‌بندیم، همه جا تاریکی است آرام باش عزیز من آرام باش دوباره سر از آب بیرون می آوریم و تلالو آفتاب را می بینیم زیر بوته ای از برف که این دفعه درست از جایی که تو دوست داری ، طالع می شود 《شمس لنگرودی》 ♦️اگه خوشتون اومد برای دوستانتون هم ارسال کنید 🌸✋ @avayeqoqnus
🌱 تا چشم دل به طلعت آن ماه منظر است 🌱 طالع مگو که چشمه خورشید خاورست 🌱 کافر نه ایم و بر سرمان شور عاشقی است 🌱 آنرا که شور عشق به سر نیست کافر است @avayeqoqnus
☘ این شعر خیلی پرمفهومه ☘👌 شاه انوشیروان به موسم دی رفت بیرون ز شهر بهر شکار در سر راه دید مزرعه ای که در آن بود مردم بسیار اندر آن دشت پیرمردی دید که گذشته است عمر او ز نود دانه جوز در زمین می‌کاشت که به فصل بهار سبز شود گفت کسری به پیرمرد حریص که: «چرا حرص می‌زنی چندین؟ پای های تو بر لب گور است تو کنون جوز می کنی به زمین جوز ده سال عمر می‌خواهد که قوی گردد و به بار آید تو که بعد از دو روز خواهی مرد گردکان کشتنت چه کار آید؟ مرد دهقان به شاه کسری گفت: مردم از کاشتن زیان نبرند دگران کاشتند و ما خوردیم ما بکاریم و دیگران بخورند 《ملک الشعرای بهار》 @avayeqoqnus
🌼 در حضور خارها هم می شود یک یاس بود 🌼 در هیاهوی مترسک ها پر از احساس بود 🌼 می شود حتی برای دیدن پروانه ها 🌼 شیشه های مات یک متروکه را الماس بود 🌼 کاش می شد، حرفی از کاش می شد هم نبود 🌼هرچه بود احساس بود وعشق بود و یاس بود… ♦️بفرستید برای دوستان و حس خوب این شعر به اونا هم منتقل کنید 🙏🌸 @avayeqoqnus
🌸 گمان کردم تویی 🌸 ناگهان آیینه حیران شد،گمان کردم تویی ماه پشت ابر پنهان شد،گمان کردم تویی ردپایی تازه از پشت صنوبرها گذشت… چشم آهوها هراسان شد،گمان کردم تویی ای نسیم بی قرار روزهای عاشقی هر کجا زلفی پریشان شد،گمان کردم تویی سایه ی زلف کسی چون ابر بر دوزخ گذشت آتشی دیگر گلستان شد،گمان کردم تویی باد پیراهن کشید از دست گل ها ناگهان عطر نیلوفر فراوان شد،گمان کردم تویی چون گلی در باغ،پیراهن دریدم در غمت غنچه ای سر در گریبان شد،گمان کردم تویی کشته ای در پای خود دیدی یقین کردی منم سایه ای بر خاک مهمان شد،گمان کردم تویی 《فاضل نظری》 @avayeqoqnus
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ دوباره شب که میرسد ، پر از ستاره میشوم دوباره واژه های خیس ، پر از ترانه میشوم دوباره باد میبرد ، مرا به لانه ی فرشتگان میان ابرهای بی کسی و لخته لخته آسمان دوباره ماه میشوم ، دوباره باغ میشوم مهتاب اگر نشد، نشد! خودم چراغ میشوم… ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ @avayeqoqnus
🌹باز مثل سابق باش🌹 دل من! باز مثل سابق باش با همان شور و حال عاشق باش مهر می ورز و دَم غنیمت دان عشق می باز و با دقایق باش بشکند تا که کاسه ات را عشق از میان همه تو لایق باش خواستی عقل هم اگر باشی عقل سرخ گل شقایق باش شور گرداب و کشتی سنگین؟ نه اگر تخته پاره قایق باش بار پارو و لنگر و سکان بِفکن و دور از این علایق باش هیچ باد مخالف اینجا نیست با همه بادها موافق باش @avayeqoqnus
رفتــن هــم حــرف عجیبــی ‌اســت شبیــه اشتبــاهِ آمــدن گفــت بــر مــی گــردم و رفــت و همــه‌ پــل ‌هــای پشــت ســرش را ویــران کــرد همــه مــی ‌دانستنــد دیگــر بــاز نمــی ‌گــردد امــا بــازگشــت بــی هیــچ پلــی در راه او مســیر مخفــی یــادها را مــی ‌دانســت @avayeqoqnus
🍃 صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت 🍃 بگو از من به دلدارم تو را من دوست میدارم 🍃 ولی افسوس و صد افسوس 🍃 زِاَبر تیره برقی جست 🍃 که قاصد را میانِ ره بسوزانید 🍃 کُنون وامانده از هر جا 🍃 دگر با خود کنم نجوا 🍃 یکی را دوست میدارم 🍃 ولی افسوس او هرگز نمیداند @avayeqoqnus
هدایت شده از آوای ققنوس
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد این تطاول که کشید از غم هجران بلبل تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد 《حافظ》 @avayeqoqnus
📖" سیمرغ " تنت قافست و جانت هست سیمرغ ز سیمرغی تو محتاجی بـه سی مرغ حجاب کوه قافت آرد و بس چو منعت می‌کند یک نیمه شو پس بـه جز نامی ز جان نشنیده‌ای تو وجود جان خود تن دیده‌ای تو همه عالم پر از آثار جان اسـت ولی جان از همه عالم نهانست تو سیمرغی ولیکن در حجابی تو خورشیدی ولیکن در نقابی ز کوه قاف جسمانی گذر کن به دار الملک روحانی سفر کن @avayeqoqnus
گفته بودی که چرا محو تماشای منی             آن چنان محو که یک دم مژه بر هم‌نزنی مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی @avayeqoqnus