eitaa logo
آوای ققنوس
8هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
571 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
ما خیال می‌کردیم راه رسیدن به آن ناکجا آبادمان از هر کوچه ای باشد، قصد فقط رسیدن است، به دست گرفتن قدرت است، حاکمیت سیاسی است. فکر هم می‌کردیم این چیزها، این دورویی‌ها، پشت و واروهای هرروزه مان را وقتی به آن جامعه رسیدیم مثل یک جامه قرضی درمی‌آوریم و می‌اندازیم توی زباله دانی تاریخ. اما حالا می‌فهمم تاریخ اصلا زباله دانی ندارد. هیچ چیز را نمی‌شود دور ریخت. 📚 نیمه تاریک ماه ✍ هوشنگ گلشیری @avayeqoqnus
کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت ؟ که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه‌هایت به قصّه تو هم امشب، درون بستر سینه هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت @avayeqoqnus
. تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز … سال هاست که در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم ومن اندیشه کنان٬ غرق این پندارم که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت 🌱 @avayeqoqnus
تا خرمنت نسوزد تشویشِ ما ندانی 🥀 @avayeqoqnus
🌹 یک لحظه کسی که با تو دمساز آید یا با تو دمی همدم و همراز آید از کوی تو گر سوی بهشتش خوانند هرگز نرود وگر رود باز آید @avayeqoqnus
هرگز گنجشکی را که در دست داری به هوای کبوتری که در هواست رها مکن؛ آنچه دردست توست با اارزش تر از این حرف هاست... @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح است و یک سبد گل تـقدیم هر نگاهـت هرگـل سلام دارد بر روی همچو مـاهـت خورشید زرفشان داد صدهـا سـلام دیگر از مـن درود بر تو زیبـا و خوش پگاهت صبحتون بخیر و شادکامی رفقا 🌞🌺 ✨@avayeqoqnus
یا رب تو زمانه را دلیلی بفرست نَمرودان را پشه چو پیلی بفرست فرعون صفتان همه زبردست شدند موسی و عصا و رود نیلی بفرست 🔻 رباعیات نقل شده از ابوسعید اباالخیر از دیگر شاعران ✨@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📜 توبه‌ی خواجه ثروتمند 🕋 خواجه ثروتمندی که کلاهبردار بازار بغداد بود، از بغداد عزم حج کرد. بار شتری بست و سوار بر شتر عازم شد تا با آن به مکه رود. چون مراسم عید قربان شد، شتر خود را قربانی کرد و بعد از اتمام حج، شتری خرید تا بازگردد. 🕋 از حج که برگشت، بعد از یک ماه در بغداد باز در معامله دروغ گفت و توبه‌ی خود بشکست. عهد کرد تا سال دیگر به مکه رود و رنج سفر بیند تا خداوند گناهان او را ببخشد. باز شتری برداشت و سوار شد تا به مکه رود. 🕋 خواجه را پسر زرنگی بود. پدر را در زمان وداع گفت: «ای پدر! باز قصد داری این شتر را در مکه قربانی کنی؟» پدر گفت: «بلی!» 🕋 پسرش گفت: «این بار شتر را قربانی و آنجا رها نکن. این بار نفس خودت را همانجا قربانی کن تا برگشتی دوباره هوس گناه نکنی. تو اگر نفس خود را قربانی نکنی اگر صد سال با شتری به مکه روی و گله‌ای قربانی کنی، تأثیری در توبه‌ی تو نخواهد داشت.» @avayeqoqnus
سالهاست منتظر آمدن روزهای بهترم ولی نمیدانم چرا هنوز هم دیروزها بهترند ! 🔻 از رمان "همسایه‌ها" ✍ احمد محمود @avayeqoqnus