با خلق چنان مَزی که گر فعلِ تو را
هم با تو عمل کنند، رنجیده شوی
#اهلی_شیرازی
✨@avayeqoqnus✨
۶ دی ۱۴۰۳
.
📜 ذوالنون و مرد عابد
ذوالنون عارف نامداری بود. روزی شنید مرد عابدی هست که در صومعهای زندگی میکند و هر سال یکبار از صومعهاش بیرون میآید و لشگری از معلولان را شفا میدهد.
منتظر او نشست، تا از صومعه بیرون آمد، معلولان را شفا داد و خواست به درون صومعه برگردد.
ذوالنون دامن او را گرفت و گفت: دامنت
گرفتم پس نزنی دست مرا، من بیمار جسمی ندارم. بیمار روحیام، بگو چه کنم چون تو شوم؟
عابد گفت: دامن مرا رها کن که مرا عجیب گرفتار میکنی و شیطان را متوجه من میسازی و من گمان میکنم، کسی شدهام.
اگر دوست (خدا) ببیند که به دامان غیر او چنگ زدهای، و غیر از او نظری داری، تو را به آن کسی که التماسش میکنی میسپارد...
#حکایت
#حکایت_آموزنده
✨@avayeqoqnus✨
۶ دی ۱۴۰۳
دل نزد تو است، اگر چه دوری ز برم
جویای توام، اگر نپرسی خبرم 🥀
خالی نشود خیالت از چشم تَرَم
در کوزه تو را بینم اگر آب خورم 💔
#عراقی
✨@avayeqoqnus✨
۶ دی ۱۴۰۳
پنج شنبه که میشد مادربزرگ شیرینی
پنجرهایی درست میکرد،
با سلیقه میچید داخل ظرف بلور و برای همسایهها میبرد.
چای زعفران دم میکرد، داخل فنجانهای گُل صورتی انگلیسی میریخت،
کنارش یک تکه نبات میگذاشت و چند دانه شیرینی پنجرهایی.
زیر لب فاتحهایی میداد و میگفت:
"ننه شب جمعه، مردهها چشم انتظارن"
حالا من شیرینی پنجرهای میپزم.
چای زعفران دم میکنم و در استکان گل صورتی انگلیسی میریزم...
مادربزرگ چشم انتظار است...
"چه کسی میگوید؛
با یک فنجان چای نمیشود دلتنگی کرد؟"
✍ شیرین طاهری
✨@avayeqoqnus✨
۶ دی ۱۴۰۳
وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم
بند را برگسلیم از همه بیگانه شویم
جان سپاریم دگر ننگ چنین جان نکشیم
خانه سوزیم و چو آتش سوی میخانه شویم
سخن راست تو از مردم دیوانه شنو
تا نمیریم مپندار که مردانه شویم
در سر زلف سعادت که شکن در شکن است
واجب آید که نگونتر ز سر شانه شویم
بال و پر باز گشاییم به بستان چو درخت
گر در این راه فنا ریخته چون دانه شویم
گرچه سنگیم پی مهر تو چون موم شویم
گرچه شمعیم پی نور تو پروانه شویم...
#مولوی
✨@avayeqoqnus✨
۶ دی ۱۴۰۳
من از نهایت شب حرف می زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می زنم...
اگر به خانه ی من آمدی
برای من
ای مهربان!
چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم ...
#فروغ_فرخزاد
✨@avayeqoqnus✨
۶ دی ۱۴۰۳
اگه کسی به تو لقب بدی داد،
لازم نیست بهت بربخوره!
این لقب به تو صدمه نمی زنه،
برعکس نشون میده که
خود گوینده از لحاظ اخلاقی،
چقدر فقیره!
📕 کشتن مرغ مینا
🖋 هارپر لی
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
۶ دی ۱۴۰۳
📜 جوانی خردمند از فنونِ فضایل حظّی
وافر داشت و طبعی نافر.
چندانکه در محافلِ دانشمندان نشستی،
زبان سخن ببستی.
باری پدرش گفت: ای پسر! تو نیز آنچه
دانی، بگوی.
گفت: ترسم که بپرسند از آنچه ندانم و
شرمساری برم.
🍂🌼🍂🌼
حظی وافر: بهرهی فراوان
نافر: گریزان
🔻 برگرفته از باب چهارم گلستان سعدی
#سعدی
#حکایت
✨@avayeqoqnus✨
۶ دی ۱۴۰۳
در آسانیها
#خدا را بخوان
تا در سختیها
صدایت برایش نا آشنا نباشد...
✨@avayeqoqnus✨
۶ دی ۱۴۰۳
دنیا مانند یک زمین بازی است.
می شود با سرسره، تاب و چرخ و
فلکش بازی کنی و با بچه ها بگویی و بخندی...
می شود هم قهر کنی و کنجی با حسرت
و ماتم، شادی دیگران را نگاه کنی...
می شود از همان ابتدا سرِ جنگ برداری؛
نه بازی کنی، نه لذت ببری...
دنیا دقیقاً همین است؛
تلاش برای زیاد داشتن و لذت نبردن، بیهوده است...
تلاش برای راضی کردن همه،
بیهوده است...
بلند شو،
تا هنوز جانی و توانی داری،
از پله ها بالا برو،
تاب بخور ، بچرخ،
دیوانه باش و لذت ببر...
#دلنوشته
✨@avayeqoqnus✨
۶ دی ۱۴۰۳
۷ دی ۱۴۰۳
پیش از آن که دانه ای جوانه بزند
و به نور برسد
ریشه ها تاریکی را تجربه می کنند...
صبح بخیر و شادی رفقا 🌞🌹
روزتون مملو از نور و امید 🪴
✨@avayeqoqnus✨
۷ دی ۱۴۰۳