eitaa logo
آوای ققنوس
7.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
676 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
 . 📚 ضرب المثل "پا را از گلیم خود درازتر کردن" 🖇 معنی و کاربرد:  🔻 یعنی حد و حدود خود را ندانستن و از حد خود تجاوز کردن. 🔻 به کسی می گویند که به حق خود قانع نیست و زیاده از حد می خواهد. 🔻  یعنی بیشتر از کاری که انجام داده از دیگران توقع و انتظار دارد. 🔻  وقتی کسی بیشتر از شأن خود چیزی را درخواست کند این ضرب المثل شامل حال او می گردد. 🖇 داستان: در یکی از روزها که شاه عباس صفوی از راهی گذر می‌کرد درویشی را دید که روی گلیم اش دراز کشیده و خوابیده است. درویش پاهای خود را جمع کرده و به اندازه ی گلیم درآمده بود. شاه با دیدن درویش دلش سوخت و دستور داد تا یک مشت سکه به او بدهند. چند دقیقه بعد که شاه از آن جا دور شد درویش اتفاق پیش آمده را با دوستان خود در میان گذاشت. یکی از درویش ها که سخنان او را شنیده بود به فکر افتاد تا او هم از شاه انعامی بگیرد. درویش دوم گلیم خود را در راه بازگشت شاه پهن کرد و منتظر ماند؛ پس از مدتی موکب شاه از دور نمایان شد و درویش برای جلب نظر شاه روی پوست دراز کشید و هر یک از دست‌‌ ها و پاهای خود را به طرفی دراز کرد به طوری که نصف بدنش از پوست بیرون زده و روی زمین قرار گرفته بود. شاه نزدیک شد و با دیدن درویش در آن وضع و حال دستور داد تا تمام قسمت های بدن او که از گلیم بیرون مانده بود را قطع کنند! یکی از نزدیکان شاه با کنجکاوی از او سوال کرد: شما هنگام رفتن درویشی را دیدید که روی زمین خوابیده بود و به او انعام دادید اما اکنون در راه بازگشت درویش دیگری را دیدید روی زمین خوابیده است و دستور دیگری دادید، چه رازی پشت این کار شماست و علت چیست؟ شاه پاسخ داد: "درویش اولی پایش را به اندازه ی گلیم خود دراز کرده بود اما درویش دومی پایش را از گلیم اش بیش تر دراز کرده بود." @avayeqoqnus
۶ آبان ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ آبان ۱۴۰۲
. این جمله از یونگ چقدر زیبا و پرمعناست: "وجود داشتن کافی نیست، باید به این بودن، روشنایی بخشید." ☀️🌿 @avayeqoqnus
۶ آبان ۱۴۰۲
. من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه برگی از باغچه‌ی شعر بچینم کافی‌ست 🌹 @avayeqoqnus
۶ آبان ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ آبان ۱۴۰۲
. فقط باید بهش کاملا اعتماد کنیم رفیق 👌🌷 @avayeqoqnus
۶ آبان ۱۴۰۲
. 📌 کی از همه خوشبخت تره؟ عادت همیشگی ام بود... از همان کودکی به این سوال فکر می کردم؛ چه کسی از همه خوشبخت تر است؟! در کودکی فکر می کردم آن مردی که سر خیابان اسباب بازی فروشی دارد حتما خوشبخت ترین انسان دنیاست... اما چند سال بعد که از خواب بیدار شدم بروم به مدرسه نظرم عوض شد و فکر کردم پسر شش ساله ی همسایه مان از همه خوشبخت تر است چون مدرسه نمی رود و می تواند چند ساعت بیشتر بخوابد... نوجوان که بودم فکر می کردم حتما خوشبخت ترین انسان دنیا یکی از سوپر استارهای سینماست یا یک ورزشکار معروف... آن روزها خوشبختی را در شهرت می دیدم... مدت ها گذشت و معنی خوشبختی هر روز برایم عوض می شد... بستگی به شرایط داشت گاهی خوشبختی را در ثروت می دیدم و وقتی که بیمار می شدم در سلامتی... سال ها گذشت و زندگی به من ثابت کرد خوشبختی برای هر انسانی یک تعریف دارد؛ گاهی ما در زندگی به اتفاقی که آن را خوشبختی می دانیم می رسیم ولی باز احساس خوشبختی نمی کنیم... چون گذر زمان و تغییر شرایط، تعریف ما از خوشبختی را عوض کرده... کاش بدانیم خوشبختی واقعی داشتن "آرامش" است... خوشبختی ای که نه گذر زمان و نه تغییر شرایط نمی تواند آن را از ما بگیرد... دنیا پر است از انسان هایی که همه چیز دارند به جز آرامش... کسانی که هرگز خوشبخت نمی شوند. @avayeqoqnus
۶ آبان ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۷ آبان ۱۴۰۲
. عشق ما را پیِ کاری به جهان آورده است ادب این است که مشغول تماشا نشویم صبح تون سرشار از عشق و امید و لبخند رفقا 🌞🌹 ☀️ @avayeqoqnus ☀️
۷ آبان ۱۴۰۲
. الهی یکتای بی همتایی، قیوم توانایی، در همه حال دانایی، از شرک مبرایی، داروی دلهایی، به تو رسد مُلک خدایی. الهی دریاب که می توانی 🙏🌸 @avayeqoqnus
۷ آبان ۱۴۰۲
. 📕 روزی دو مرد جوان نزد استادی آمدند و از او پرسیدند: "فاصله بین دچار یك مشكل شدن تا راه حل یافتن برای حل مشكل چقدر است؟" استاد اندكی تامل كرد و گفت: "فاصله مشكل یك فرد و راه نجات او از آن مشكل برای هر شخصی به اندازه فاصله زانوی او تا زمین است." دو مرد جوان گیج و آشفته از نزد استاد برگشتند و بیرون مدرسه با هم به بحث و جدل پرداختند. اولی گفت: "من مطمئنم منظور استاد معرفت این بوده است كه باید به جای روی زمین نشستن از جا برخاست و شخصا برای مشكل راه حلی پیدا كرد. با یك جا نشینی و زانوی غم در آغوش گرفتن هیچ مشكلی حل نمی شود." دومی كمی فكر كرد و گفت: "اما اندرزهای پیرانِ معرفت معمولا بار معنایی عمیق تری دارند و به این راحتی قابل بیان نیستند. آنچه تو می گویی هزاران سال است كه بر زبان همه جاری است و همه آن را می دانند. استاد منظور دیگری داشت." آن دو تصمیم گرفتن نزد استاد بازگردند و از خود او معنای جمله اش را بپرسند. استاد با دیدن مجدد دو جوان لبخندی زد و گفت: "وقتی یك انسان دچار مشكلی می شود باید ابتدا خود را به نقطه صفر برساند. نقطه صفر وقتی است كه انسان در مقابل كائنات و خالق هستی زانو می زند و از او مدد می جوید. بعد از این نقطه صفر است كه فرد می تواند برپا خیزد و با اعتماد به همراهی كائنات دست به عمل زند. بدون این اعتماد و توكل برای هیچ مشكلی راه حل پیدا نخواهد شد. باز هم می گویم فاصله بین مشكلی كه یك انسان دارد با راه چاره او، فاصله بین زانوی او و زمینی است كه بر آن ایستاده است." @avayeqoqnus
۷ آبان ۱۴۰۲
. در این خزان جدایی به بوی خاطره ها 🍁 شکفته می کنم از نو، به دل بهارِ تو را 🧡 @avayeqoqnus
۷ آبان ۱۴۰۲