.
زمان جدایی،
سخنان مهرآمیز را کسی میگوید
که عاشق نیست... 🍂
🔸 از رمان "در جستجوی زمان از دست
رفته"
✍ مارسل پروست
#بریده_کتاب
✨ @avayeqoqnus ✨
.
تو
نداشته منی ...
وقتی تو نباشی
به چه کارم می آید
این همه آسمان 💔
#عاشقانه
✨ @avayeqoqnus ✨
.
📜 #حکایت_طنز
مردی به دیدن بیماری رفت.
پرسید: «چه بیماری داری؟»
گفت: «تب دارم و گردنم درد میکند. اما سپاس که یک دو روز است تبم شکسته است. اما گردنم هنوز درد میکند».
مرد گفت: «نگران نباش. آن نیز همین یکی دو روز میشکند!!» 😀
🔹 برگرفته از بهارستان جامی
#حکایت
#جامی
✨ @avayeqoqnus ✨
🍀🌸🍀
🔆 حس خوب این شعر فوق العاده تقدیمبه حضور شما عزیزان:
چه هوایی … چه طلوعی!
جانم …
باید امروز حواسم باشد
که اگر قاصدکی را دیدم
آرزوهایم را
بدهم تا برساند به خدا …!
به خدایی که خودم میدانم!
نه خدایی که برایم از خشم
نه خدایی که برایم از قهر
نه خدایی که برایم ز غضب
ساختهاند!
به خدایی که خودم میدانم!
به خدایی که دلش پروانه ست …
و به مرغان مهاجر
هر سال راه را میگوید !
و به باران گفته ست
باغها تشنه شدند …!
و حواسش حتی
به دل نازک شب بو هم هست!
که مبادا که ترک بردارد …!
به خدایی که خودم میدانم
چه خدایی … جانم …! 🪴
#سهراب_سپهری
✨ @avayeqoqnus ✨
3.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍀🌸🍀
چه هوایی،
چه طلوعی،
جانم ...
🔸 دکلمه ای زیبا و شنیدنی از شعر
سهراب سپهری با صدای مهدی پشنگ
#دکلمه
#سهراب_سپهری
✨ @avayeqoqnus ✨
.
ابرها به آسمان تکیه میکنند
درختها به زمین
و انسانها به مهربانی یکدیگر.
صبح بخیر و شادی 🌞 🪴
روزتون سرشار از مهر و امید و
لبخند رفقا 🙏🌺
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
📕 بادکنک من کجاست؟
🌲 دوستی تعریف میکرد: سمیناری دعوت شدم که هنگام ورود به هر یک از مدعوین بادکنکی دادند.
🌾 سخنران بعد از خوشامدگویی از حاضرین که ۵۰ نفر بودند خواست که با ماژیک اسم خود را روی بادکنک نوشته و آن را در اتاقی که سمت راست سالن بود بگذارند و خودشان به اتاق سمت چپ بروند.
🌲 سپس به آنها گفت که ۵ دقیقه وقت دارند تا به اتاق بادکنکها رفته و بادکنک خودشان را بیاورند.
🌾 من به همراه سایرین دیوانه وار به جستجو پرداختیم.
همدیگر را هل می دادیم و زمین می خوردیم و هرج و مرجی به راه افتاده بود.
🌲 مهلت ۵ دقیقه ای با ۵ دقیقه اضافه هم به پایان رسید، اما هیچ کس نتوانست بادکنک خود را بیابد.
🌾 این بار سخنران همه را به آرامش دعوت کرده پیشنهاد داد هرکس یک بادکنک برداشته و آن را به دست صاحبش بدهد.
🌲 به این ترتیب ظرف کمتر از ۵ دقیقه همه به بادکنک خود رسیدند.
🌾 سخنران ادامه داد: این اتفاقی است که هر روز در زندگی ما می افتد.
دیوانه وار در جستجوی سعادت خویش به این سو و آن سو چنگ می زنیم و نمی دانیم که سعادت ما در گرو سعادت و خوشبختی دیگران است.
🌲 با یک دست سعادت دیگران را بدهید و با دست دیگر سعادت خود را از دیگری بگیرید.
قانون زندگی، قانون داد و ستد است.
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
✨ @avayeqoqnus ✨
.
آن تُرکِ پری چهره که دوش از بَرِ ما رفت
آیا چه خطا دید که از راهِ خطا رفت؟
تا رفت مرا از نظر آن چشمِ جهان بین
کس واقفِ ما نیست که از دیده چهها رفت
بر شمع نرفت از گذرِ آتشِ دل، دوش
آن دود که از سوزِ جگر بر سر ما رفت
دور از رخِ تو دم به دم از گوشهی چشمم
سیلابِ سرشک آمد و طوفانِ بلا رفت
از پای فِتادیم چو آمد غمِ هجران
در درد بمردیم چو از دست دوا رفت
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کارِ دعا رفت
احرام چه بندیم؟ چو آن قبله نه این جاست
در سعی چه کوشیم؟ چو از مروه صفا رفت
دی گفت طبیب از سرِ حسرت چو مرا دید
هیهات که رنجِ تو ز قانونِ شفا رفت
ای دوست به پرسیدنِ حافظ قدمی نه
زان پیش که گویند که از دارِ فنا رفت
🌼🍃🌼🍃
🔻 غزل شماره ۸۲ از دیوان حافظ
#حافظ
✨ @avayeqoqnus ✨