eitaa logo
آوای ققنوس
8.5هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
546 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
مشت می کوبم بر در پنجه می سایم بر پنجره ها من دچار خفقانم خفقان من به تنگ آمده ام از همه چیز بگذارید هواری بزنم... آی با شما هستم این درها را باز کنید من به دنبال فضایی می گردم لب بامی سر کوهی دل صحرایی که در آنجا نفسی تازه کنم... آه می خواهم فریاد بلندی بکشم که صدایم به شما هم برسد من به فریاد همانند کسی که نیازی به تنفس دارد مشت می کوبد بر در پنجه می ساید بر پنجره ها محتاجم... من هوارم را سر خواهم داد چاره درد مرا باید این داد کند از شما خفته چند چه کسی می آید با من فریاد کند؟ @avayeqoqnus
گفت: برو ولي همين كه او به من "برو" گفت و "برويد" نگفت، براي من كار تمام شده بود. در اين كلمه كوچيك آنقدر محبت نهفته بود كه من فكر می كردم براي يك عمر كافي خواهد بود، داشتم گريه مي افتادم... 📚 عقاید یک دلقک ✍ هاينريش بل @avayeqoqnus
اونجایی که میگه: ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم 🤲🌱 ✨@avayeqoqnus
به خدا که بسپاری حل می شود خودم دیده ام؛ وقتی که از همه بریده بودم بی هیچ چشم داشتی هوایم را داشت، در سکوت و آرامش کار خودش را می کرد و نتیجه را نشانم می داد که یعنی ببین! تو تنها نیستی... اوست از پدر پناه دهنده‌تر و از مادر مهربان‌تر... اوست از هرکسی تواناتر من کارم را به خدا سپرده ام و او هرگز بنده اش را ناامید نمی کند. «أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ » چرا.. کافیست، به خدا که خدا همه جوره برای بنده اش کافیست... 💚🌸 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح یعنی: طلوع دوباره امید... امید به قدرتی که محبتش بی انتهاست... 🪴 صبحتون سرشار از محبت خدای مهربان 🌞 ❤️ ✨@avayeqoqnus
خدایا؛ ما را به ذکرت مشغول کن و از خشمت پناه ده... آمین 🙏💛 @avayeqoqnus
اونجا که میگه: اگر نام بلند از چرخ خواهی صبر کن صائب ز پستی می توان رفتن به بام آهسته آهسته@avayeqoqnus
📜 درخت خدا چوب خدا جوهر – خادم سلطان – پرسید: «در این دنیا، سخنی را پنج بار در گوش آدمیزاد می‌خوانند، باز نمی‌فهمد و به خاطر نمی‌سپارد، پس برای چه پس از اینکه مُرد، هنگام به خاک سپردنش آن چیزها را در گوشش می‌خوانند؟ آن‌هم پس از مردن که آدمیزاد چیزهایی را که آموخته است نیز از یاد می‌برد.» مولانا گفت: «اگر آدمی همه‌ی چیزهای آموخته را از یاد ببرد، زلال و پاک می‌شود. آنگاه تازه برای فهمیدن نیاموخته ها آمادگی می‌یابد. تو اگرچه گوش داری، اما از اندرونت صدایی نمی‌شنوی. بر سر مزار بزرگان رفتنت به پرسیدن چیزی می‌ماند؛ پرسیدنی بدون صدا. این نشست‌ و برخاست‌های من و شما پاسخ آن پرسش‌های پنهانی شماست؛ چه در خاموشی چه با گفتگو. گرسنگی پرسش است از طبیعت، یعنی در خانه‌ی تن من شکافی پیدا شده است. پس خشت بده، گِل بده. خوردن نیز پاسخی است که: بگیر! نخوردن نیز پاسخ است، یعنی اینکه هنوز نیازی نیست. نبض گرفتن پزشک، پرسش است، جنبیدن رگ پاسخ آن. دانه در زمین انداختن، پرسش است، روییدن درخت، پاسخ؛ پاسخی بدون زبان، زیرا پرسش نیز بدون صدا بود. اگر حتی درختی نروید، بازهم پرسش و پاسخی در کار است. 🔻 برگرفته از فیه مافیه مولوی ✍ بازنویسی توسط محمد کاظم مزینانی @avayeqoqnus
می‌کشم بارِ غم از هجران و این کوهِ بلاست من ندانم کین بلا را تا یکی خواهم‌کشید؟🥀 @avayeqoqnus
من حالا چه هستم؟ هیچ! صفر! فردا چه خواهم شد؟ فردا ممکن است باز از میان مردگان برخیزم و زندگی نویی شروع کنم. و «انسان» را، تا هنوز کاملا در من تباه نشده، کشف کنم. 📚 قمارباز ✍ فیودور داستایوسکی ✨@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📚 ضرب‌المثل "بوقلمون صفت" 🖇 معنی کنایی و کاربرد: ۱- کنایه از مدام رنگ عوض کردن و نان به نرخ روز خوردن است. ۲- به افرادی می گویند که شخصیت ثابتی ندارند و نمی توان به آنها اعتماد کرد. ۳- به آدم های دورو و منافق می گویند بوقلمون صفت! (شاید از این جهت باشد که پرهای بوقلمون نیز رنگ های فراوانی دارد!!) در برخی شرایط، نوعی فحش و ناسزا نیز محسوب می شود! ۴- همچنین به پارچه‌ها و فرش‌های  رنگارنگ هم بوقلمون گفته می‌شود: باد در سایه درختانش گسترانیده فرش بوقلمون نیشابوری هم در مصرعی از شعرش سروده است: چو بوقلمون به هر دم رنگ دیگر یعنی مثل بوقلمون، هر بار رنگ عوض می‌کند. @avayeqoqnus
اندر طلبِ دوست همی بشتابم عمرم به کران رسید و من در خوابم گیرم که وصال دوست در خواهم یافت این عمر گذشته را کجا دریابم... 🍂🍂 @avayeqoqnus
فصلی خوانم از دنیای فریبنده به یک دست شکر پاشنده و به دیگر زهرِ کشنده گروهی را به محنت آزموده و گروهی را پیراهن نعمت پوشانیده... 🔻 برگرفته از کتاب تاریخ بیهقی @avayeqoqnus
❤️ گردد کسی کِی کامیاب، از وصلِ یاری همچو تو 💫 مشکل که در دامِ کسی افتد شکاری همچو تو ❤️ خوبان، فزون از حد ولی نتوان به هر کس داد دل 💫 گر دل به یاری کس دهد باری به یاری همچو تو ❤️ چون من نسازی یک نفس با سازگاری همچو من 💫 پس با که خواهد ساختن ناسازگاری همچو تو ❤️ رفتی و غم‌ها در دلم خوش آنکه باز آیی و من 💫 گویم غم دل یک به یک با غمگساری همچو تو ❤️ از یار بگسل ای رقیب آخر زمانی تا به کی 💫 باشد گلی مانند او پهلوی خاری همچو تو ❤️ هاتف ز عشقت می‌سزد هر لحظه گر بالد به خود 💫 جز او که دارد در جهان زیبانگاری همچو تو @avayeqoqnus
°○●♡♡●○° شرافت را نباید به دست آورد؛ آن را فقط نباید از دست داد. (فیلسوف آلمانی) ✨@avayeqoqnus
وقتی تلاش می‌کنی همه چیز را کنترل کنی، هیچ لذتی نمی بری آرام باش، نفس بکش، رها کن ... تمرین کن در لحظه زندگی کنی؛ زندگی هیچگاه بی مشکل نخواهد بود، مشکل جزئی از دنیای مادی است در واقع همه چیز مساله است نه مشکل... فقط روح متعالی است که فارغ از رنج و مشکلات است... آرام باش، نفس بکش و رها کن رفیق ... 🪴 ✨@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طلوع گرم چشمانت مرا صادق‌ترین صبح است اگر نه کار خورشیدِ جهان عادت شده ما را... صبح زیباتون بخیر و سلامتی 🌞🪴@avayeqoqnus
🍁 الهی؛ مَکُش این چراغ افروخته را 🌼 مُسوز این دل سوخته را 🍁 مَدَر این پرده‌ی دوخته را 🌼 و مَران این بنده‌ی نو آموخته را 🍁 آمین 🙏🌸 @avayeqoqnus
از بَهرِ دفع غم به کسی گر بَری پناه هم غم به جای ماند و هم آبرو رود... @avayeqoqnus
📜 حکایت مسجدِ مهمان کُش! در اطرافِ شهر ری مسجدی بود که ساکنان خود را می کشت . هر کس شب بدان مسجد درمی آمد همان شب از ترس در جا می مُرد و نقش بر زمین می شد . هیچکس از اهالی آن شهر جرأت نداشت مخصوصاََ در شب قدم بدان مسجدِ اسرارآمیز بگذارد . اندک اندک این مسجد آوازه ای در شهرهای مجاور به هم رسانید و مردم حومه و اطراف نیز از این مسجد بیمناک شده بودند . تا اینکه شبی از شب ها غریبی از راه می‌رسد و یکسر سراغِ آن مسجد را می‌گیرد . مردم از این کارِ عجیبِ او حیرت می کنند و می پرسند : با آن مسجد چه کار داری ؟ مردِ غریب با خونسردی و اطمینان تمام می گوید : می خواهم امشب در آن مسجد بخوابم . مردم حیرت زده می گویند : عقل هم خوب چیزی است ، مگر از جانت سیر شده ای ؟! مرد غریب می گوید : من این حرف ها سرم نمی شود . من به این حیاتِ دنیوی وابسته نیستم تا از کشته شدن واهمه ای داشته باشم . خلاصه به قول معروف « سرم درد می‌کند برای اینجور کارها !» بار دیگر ملامت جماعت شرع می شود امّا هر چه می گویند و اندرز می دهند گویی که بر آهنِ سرد می کوبند . مردِ غریب بی توجّه به نصایح مردم ، شبانه قدم در آن مسجد اسرار آمیز می‌گذارد و روی زمین دراز می کشد تا چُرتی بزند . در این حال صدای هولناکی بلند می‌شود . گویی کسی با صدای پُر طنین می گوید : آهای کسی که داخلِ مسجدی ، همین الّآن به سراغت می آیم . این صدا پنج بار شنیده شد . امّا آن مردِ غریب هیچ نترسید بلکه خوشحال هم بود . از اینرو با حالت آماده و مُصمّم از جا برخاست و فریاد زد : هر کسی هستی بیا تو ، من آماد‌ی مرگم . اگر جرأت داری بیا جلو... در همین لحظه بود که بر اثرِ این فریاد ، طلسم شکسته شد و از هر سو انبوهِ طلا سرازیر شد و آن مردِ غریب شروع کرد به جمع کردن آن‌ها ... این حکایت ، نقدِ حالِ عارف صادقی است که منازلِ پُر خوف و خطرِ ریاضت و سلوک را تا منزل مقصود طی می کند و از رنجِ راه و مصائبِ طریق و تهدید نفس و القائاتِ قاعدین و وسوسه گران سرد نمی شود و عاقبت به گنج معارف و معدن حقایق دست می یازد . 🔻 برگرفته از دفتر سوم مثنوی معنوی @avayeqoqnus
وسواسی باشید در انتخاب: کتاب‌هایی که می‌خوانید فیلم‌هایی که می‌بینید آدم‌هایی که با آنها معاشرت می‌کنید موضوعاتی که به آن فکر می‌کنید چون اینها غذای روح شما هستند... 👌🌸 عصرتون زیبا و دلپذیر رفقا ☕️🍰 ✨@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خون دل ❣ مرغی به باغ رفت و یکی میوه کَند و خورد ناگه ز دست چرخ به پایش رسید سنگ خونین به لانه آمد و سر زیر پر کشید غلتید چون کبوترِ با باز کرده جنگ بگریست مرغ خُرد که برخیز و سرخ کن مانند بال خویش، مرا نیز بال و چنگ نالید و گفت خونِ دلست این نه رنگ و زیب صیاد روزگار، به من عرصه کرد تنگ آخر تو هم ز لانه، پی دانه بر پری از خون پر تو نیز بدینسان کنند رنگ در سبزه گر روی، کندت دست جور پر بر بام گر شوی، کندت سنگ فتنه لنگ آهسته میوه‌ای بکن از شاخی و برو در باغ و مرغزار، مکن هیچگه درنگ میدان سعی و کار، شما راست بعد ازین ما رفتگان به نوبت خود تاختیم خنگ @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫🌿 یک عمر در انتظاری تا بیابی آن را که درکت کند و تو را همان گونه که هستی بپذیرد، و عاقبت در می یابی که او از همان آغاز "خودت" بوده ای! 🔸 از کتاب "یادداشت های مرد فرزانه" نوشته ریچارد باخ @avayeqoqnus
🕊 بی عشق دلم جز گِرِهی کور چه بود؟ دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود 🌹 @avayeqoqnus