eitaa logo
آوای ققنوس
8.2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
556 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امید مانند ستاره است. در آفتاب تابان دیده نمی‌شود، فقط در شب‌های تاریک و سخت است که کشف می‌شود... شبتون زیبا و پر از امید 🌙🦋 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاش هر صبح تو بخندی و من از خنده تو سیب بچینم ❤️ 💫 صبحتون زیبا و دلبرانه رفقا 🌞🌹 @avayeqoqnus
ای زیباترین خالق، هزاران بار سپاس لایق توست بخاطر زیباترین تکرار این دنیا که بیداری‌ست، بخاطر اینکه در هر لحظه به جای اینکه مچم را بگیری، دستم را می‌گیری و بالا می‌کشی، بخاطر تمام داشته‌هایم، بخاطر هر آنچه که ندارم و ایمان دارم که اگر خیر و صلاح من در آن باشد تو خود به من می‌بخشی، تو را شکر می‌کنم. هزاران بار شکر ای مهربان‌ترین 🙏🌺 @avayeqoqnus
📚 عاقبت دوستی با مار در زمان های قدیم کشاورزی بود که از دورنگی‌های اطرافیانش به ستوه آمده و ناراحت بود، به همین دلیل تصمیم گرفته بود با یک مار که در زمینش لانه داشت دوستی کند. او می‌گفت: "مطمئنم که مار دورنگی ندارد و اگر روزی از او بپرسم که تو چه هستی، با قاطعیت خواهد گفت، مار!" با همین تفکر، با مار دوست و همنشین شد. هر روز که برای سرکشی زمینش می‌ رفت، به مار هم سر می‌زد و برایش غذا می‌ برد و مار هم با گستاخی فراوان، جلوی او چنبره می‌زد و از غذاهایی که کشاورز به او می‌داد، تناول می‌کرد. این جریان ماه‌ها ادامه یافت تا زمستان از راه رسید. یک روز برزگر مار را دید که به حالت نزار، از فرط سرمای هوا بر هم پیچیده و ضعیف و سست و بیحال روی زمین افتاده است. کشاورز به خاطر سابقه‌ی آشنایی و دوستی‌ای که با مار داشت، دلش به حال او سوخت، او را برداشت، در توبره‌ای گذاشت و توبره را جلوی دهان الاغش آویزان کرد تا با بازدم الاغ، بدن مار گرم شود و حالش بهتر گردد. سپس الاغش را به درختی بست و برای جمع‌کردن چوب، اندکی از آنجا دور شد. مار که با گرمای نفس الاغ گرم شده و حالش جا آمده بود، به نفس پلید و شرّ خود بازگشت و لب و دهان الاغ را نیش زد، طوری که الاغ بیچاره بعد از چند دقیقه جان داد. سپس از توبره خارج شد و به سوراخ خود خزید. کشاورز وقتی با پشته‌ای از هیزم بازگشت، با حیرت به جسد الاغ بیچاره‌ چشم دوخت و این سخن از پدرش به یادش آمد که: "هر کسی با بدها آشنایی کند، اگر هم خود در نهایت خوبی باشد، باز بدی نصیب وی خواهد شد، چرا که هر نفس پلیدی تا بدی و شرارت نکند، از دنیا نخواهد رفت، هرچند که به وی خوبی‌ها کرده باشند." به قول سنایی غزنوی: من ندیدم سلامتی از خَـسان گر تو دیدی، سلام من برسان. ♦️ برگرفته از حکایت های مرزبان نامه @avayeqoqnus
اونجا که میگه: تو خوبِ مطلقی، من خوب‌ها را با تو می‌سنجم 🌸 بدین سان بعد از این، خوبی عیاری تازه خواهد یافت... 💗@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انسان‌ها از دنبال کردن مهم ترین رویاهایشان می‌ترسند چون احساس می‌کنند لیاقت رسیدن به آنها را ندارند یا اینکه قادر نیستند به آنها برسند ...! 📕کیمیاگر ✍️پائولو کوئیلو @avayeqoqnus
آنقدر دوستت دارم که خودم هم نمی‌دانم چقدر دوستت دارم هربار که می‌پرسی چقدر؟ با خودم فکر می‌کنم دریا چطور حساب موج‌هایش را نگه دارد... ♥️ @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جان و جهان ز عشق تو رفت ز دستِ کارِ من من به جهان چه می کنم چونک از این جهان شدم💚 @avayeqoqnus
. روزی با خود فكر می كردم اگر او را با غريبه ای ببينم دنيا را به آتش می كشم! اما، امروز حاضر نيستم كبريتی روشن كنم تا ببينم او كجاست و چه می كند... 📕 ربه‌کا ✍ دافنه دوموریه @avayeqoqnus