انسانی که به شناخت خويش نرسيده باشد، بی سواد حقيقی است،
هر چند تمام کتاب های دنيا را خوانده باشد...!
اگر درونت پر از خشم، نفرت، خودخواهی و غرور، حسادت و زبالههای ديگر است، بدان که هيچگاه چيزی را نياموختهای و هنوز رشد نکردهای ...
📕 رهايی از دانستگی
✍️ کريشنا مورتی
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
.
به قول #حافظ عزیز:
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپُرس
توبهفرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند؟
✨@avayeqoqnus✨
❄️
در خیابان راه افتادم،
در صورت تمام رهگذرها
دنبال مهربانی گشتم
و
نبود!!! 🍂
ما…
کجای دنیایمان
“مهربانی” را گم کردیم
که اینگونه
تمام کوچه هایمان
زمستان است؟! 🥀🍁
#نرگس_صرافیان_طوفان
#دلنوشته
✨ @avayeqoqnus ✨
.
چایت را بنوش
نگران فردایت نباش
از گندمزار من و تو
مشتی کاه میماند برای بادها
صبح بخیر و شادی رفقا 🌞🌹
به آذرماه خوش آمدید...
#نیما_یوشیج
✨ @avayeqoqnus ✨
.
خدای خوبم؛
ﺍﺯ ﺗﻮ می خواهم ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ
ﭼﺸﻢِ صورت ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻳﺒﺎییﻫﺎﻳﺖ ﺑﺎﺯﻛﺮﺩی،
ﭼﺸﻢ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ
ﺑﻪ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺑﻨﺪﮔﻴﺖ ﺑﺎﺯ نگهداری.
آﻣﻴﻦ 🙏🌸
#خدا
#مناجات
✨ @avayeqoqnus ✨
.
خوش آن رمزی که عشقی را نوید است
خوش آن دل کاندران نورِ امید است
#پروین_اعتصامی
✨ @avayeqoqnus ✨
#تلنگر
بعضی آدمها خسیس اند
خساست انواع مختلف دارد.
یک نوع خساست هم هست
به اسم خساست کلامی...
طرف اشتباه میکند،
دست و دلش می لرزد بگوید "ببخشيد".
یکی را دوست دارد،
انگار جانش را می گیرند بخواهد بگوید
"دوستت دارم".
کاری برایش میکنی
انگار از بند دلش کنده می شود بگوید:
"ممنون" و ...
حرفهای خوب مالیات ندارند؛
اما گاهی نگفتنشان هزینه های هنگفتی
به اطرافیانمان تحمیل میکند...
✨@avayeqoqnus✨
◇• رها کردیم خالق را، گرفتاران ادیانیم
◇• تعصب چیست در مذهب، مگر نه این که انسانیم!
◇• اگر روح خدا در ماست، خدا گر مفرد و تنهاست
◇• ستیزه پس برای چیست، برای خود پرستیهاست
◇• من از عقرب نمیترسم ولی از نیش میترسم
◇• از آن گرگی که میپوشد لباس میش میترسم
◇• هراسم جنگ بین شعله و کبریت و هیزم نیست
◇• من از سوزاندن اندیشه در آتیش میترسم...
🔻 پ.ن: این شعر همه جا به بانو
سیمین بهبهانی نسبت داده شده ولی
سروده ایشون نیست و متاسفانه نام
شاعر رو هم پیدا نکردم.
✨@avayeqoqnus✨
درد من حصار برکه نیست
درد من زیستن با ماهیانی است که
فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است.
📕 ماهی سیاه کوچولو
🖌 صمد بهرنگی
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
هر آن کس عاشق است از جان نترسد
یقین از بند و از زندان نترسد
دل عاشق بُوَد گرگِ گرسنه
که گرگ از هِیهِی چوپان نترسد
#باباطاهر
✨@avayeqoqnus✨
گاهی آدم میماند
بین بودن یا نبودن...
به رفتن که فکر میکنی
اتفاقی میافتد که منصرف میشوی
میخواهی بمانی رفتاری میبینی که
انگار باید بروی...
و این بلاتکلیفی خودش جهنم است…
#سیمین_دانشور
✨@avayeqoqnus✨
گرچه این شهر شلوغ است ولی باور کن
آنچنان جای تو خالیست صدا می پیچد...
الهم عجل لولیک الفرج 🙏💚
#امام_زمان
✨@avayeqoqnus✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ حالی را بقایی نیست بیصبری مکن
چون شبِ صحبت در آید روز هجران بگذرد
آدینه بخیر و شادی رفقا 🌞🪴
#کمال_خجندی
✨@avayeqoqnus✨
🌿🌷🌿
الهی نفسی ده
که حلقهی بندگی تو گوش کند
و جانی ده
که زَهرِ حکمت تو نوش کند...
آمین 🙏💚
#مناجات
#خواجه_عبدالله_انصاری
✨@avayeqoqnus✨
دستم را فشرد
و به نجوایم سه حرف گفت
سه حرفی که عزیزترین دارایی تمام روزم شد.
«پس تا فردا»...
ریش تراشیدم دوبار
کفشهایم را برق انداختم دوبار
لباس های رفیقم را قرض گرفتم
با دو لیر
که برایش کیکی بخرم
قهوهای خامهدار...
حالا تنها بر نیمکتم
و گرداگردم عشاق، لبخند زنانند...
و برآنم
که ما را نیز لبخندی خواهد بود...
شاید در راه است
شاید لحظهای یادش رفته
شاید
شاید... 🥀🍂
#محمود_درویش
✨@avayeqoqnus✨
🍂🍀🍂
هرکس میتواند با رنج های دیگری
همدردی کند، اما خشنود شدن از
موفقیت های دیگری سرشت بسیار
پاکی میخواهد.
#اسکار_وایلد (نویسنده ایرلندی)
✨@avayeqoqnus✨
از طرف مدرسه انتخاب شده بودم برای
مسابقات دو و میدانی استان.
مسابقه شروع شده بود از همان اول از رقیب هایم جلوتر بودم.
هرچه می گذشت فاصله ام با دیگران
بیشتر میشد. دور آخر بود. مطمئن بودم
که اول می شوم.
سرعتم را کم کرده بودم،
چند متر آخر را آهسته تر می دویدم،
یک نفر آمد از کنارم مثل باد گذشت؛
باورم نمی شد دیگر فرصتی برای جبران
باقی نمانده بود.
دوم شدم در مسابقه ای که میتوانستم
اول شوم. از شدت ناراحتی روی زمین
افتاده بودم.
معلم ورزش و مدیر مدرسه آمدند بالای
سرم و گفتند اشکال نداره، خدا نخواست،
قسمت نبود اول شوی.
هیچکس به من نگفت چرا بیشتر تلاش نکردی ..همه گفتند خدا نخواست...
چند ماه به کنکور مانده بود بیش تر از
یک سال وقت گذاشته بودم تا به هدفم
برسم آمادهی آماده بودم ولی روز کنکور
مثل همیشه نبودم.
استرس داشت دیوانه ام میکرد. وسط جلسه روحیه ام را باختم انگار آلزایمر
گرفته باشم...
هیچ چیز یادم نبود. تمام شد. نتایج آن
چیزی که می خواستم نبود.
رشته تحصیلی که میخواستم قبول
نشدم و رشته دیگری را انتخاب کردم.
همه گفتند اشکال نداره، خدا نخواست،
قسمت نبود آن رشته را قبول شوی.
هیچکس به من نگفت برای هدفت بجنگ
و حقت را بگیر، همه گفتند خدا نخواست.
می ترسم از آن دنیا...
نه برای مرگ میترسم بروم کنار خدا
بایستم، با چشم های پر از آب نگاهش
کنم و بپرسم چرا نخواستی؟! در آغوشم
بکشد و بگوید من بیشتر از تو میخواستم
تو نخواستی ... تو تلاش نکردی ... تو
نجنگیدی ... تو اشتباه کردی...
میترسم از آن دنیا ... میترسم از این جواب... 🥺🍂
✍ #حسین_حائریان
✨@avayeqoqnus✨