زندگی مانند اکو است
چیزی که میفرستی
بارها و بارها به سوی تو باز میگردد
پس بیاییم محبت، مهربانی و عشق را
به سوی یکدیگر بفرستیم...
صبح بخیر 🌞🌹
روزتون سرشار از عشق و مهربانی
رفقا 💐
✨@avayeqoqnus✨
سلام بر آنهایی که فراموش شدهاند،
اما هرگز نتوانستهاند فراموش کنند... 🍂
#محمود_درویش
✨@avayeqoqnus✨
📗 دعای محبت شوهر!
روزی زنی به دیدار شیخی رفت و به او گفت: دعایی بنویس که همسرم مرا دوست داشته باشد، پولش هر چه باشد می دهم!
شیخ گفت: من دعا نویس نیستم!
زن اصرار کرد! شیخ که از اصرار زن به ستوه آمده بود گفت: من در صورتی میتوانم دعایی که میخواهی را بنویسم که چند مو از یال شیری برای من بیاوری!
زن رفت، مدتها گذشت تا این که بعد از چند ماه، آن زن دوباره به نزد شیخ بازگشت و با خوشحالی گفت: موهایی که برای دعا نوشتن نیاز داشتی را آوردم! الوعده وفا، این موها را بگیر و دعایی که خواستم را بنویس!
شیخ با تعجب پرسید، اینها را از کجا آوردهای؟!
زن گفت: در نزدیکی ما جنگلی است، به آنجا رفتم، از مردم سراغ شیر را گرفتم و بالاخره او را پیدا کردم!
هر روز مقداری آشغال گوشت با خود میبردم و آنرا آنجا پرتاب کرده و فرار میکردم!
تا این که کم کم شیر با من انس گرفت، روزی که توانستم یال او را نوازش کنم، دسته ای از آنها را چیدم و برای شما آوردم!
شیخ که با تعجب به حکایت آن زن گوش می داد، ناگهان با عصبانیت فریاد زد: خاااااانم آن چیزی که با صبر و حوصله و محبت رامش کردی یک حیوان درنده است! همسر شما انسان است، عقل و شعور دارد خب به او هم محبت کنی جذب تو می شود!
دعای محبت شوهرت دست خودت است، من چه دعایی می توانم برای تو بنویسم؟!
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
✨@avayeqoqnus✨
زیبایے زندگے
در آنچه بدست مے آوریم نیست؛
زیبایےزندگے
به راهیست که رفته ایم؛
ما در هیچ سرزمینے زندگے نمیکنیم
منزل حقیقی ما
قلب کسانے است که دوستشان داریم...
عصر آدینهتون زیبا و دلپذیر عزیزان 🌺
✨@avayeqoqnus✨
نمیدانم دلم دیوانهی کیست
کجا آواره و در خانهی کیست
نمیدونم دل سرگشتهی مو
اسیر نرگس مستانهی کیست 🥀
#باباطاهر
✨@avayeqoqnus✨
جهل و تعصب
آنقدر قدرتمند است که میتواند
جنگ را عین صلح
و بردگی را عین آزادی جلوه دهد!
📚 هزار و نهصد و هشتاد و چهار
✍ جورج اورول
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
#تلنگر
سلطان محمود غزنوی از طلحک پرسید :
فکر می کنی جنگ و نزاع چگونه بین
مردم آغاز می شود؟
طلحک گفت: ای پدر سوخته!
سلطان گفت : توهین می کنی؟ سر از
بدنت جدا خواهم کرد !!
طلحک خندید و گفت :
جنگ اینگونه آغاز می شود
کسی غلطی می کند و کسی به غلط
جواب می دهد. 👌
✨ @avayeqoqnus ✨
زیباترین توصیفی که در وصف #بخشش خوندم این جمله شاهکار از مارک تواین بود:
بخشش، عطری است که گل بنفشه
روی پایی پخش میکند که آن را
له کرده است. 💜
#مارک_تواین (نویسنده امریکایی)
✨@avayeqoqnus✨
.
ساختن واژه اي به نام "فردا"
بزرگترين اشتباه انسان بود؛
از وقتي "فردا" را ياد گرفتيم
همه چيز را گذاشتيم براي فردا؛
از داشته هاي امروز لذت نبرديم
و گذاشتيم براي روز مبادا؛
شايد بايد اينگونه "فردا" را معني كنيم:
"فردا" روزيست كه داشتههاي امروزت را نداری؛
پس امروز را زندگی کن، فردا حقيقت ندارد...
✨ @avayeqoqnus ✨
صبح، دیدگانت را
به خورشید عالمتاب بسپار
و روزت را به نِکویی رقم بزن
هر روز، روز توست
امروزت به خیر رفیق 🌞💐
✨@avayeqoqnus✨
من از معبود یکتایم
فقط یک چیز میخواهم
نگیرد هرگز از قلبت
امید استجابت را...
الهی دعاهاتون مستجاب 🤲🧡
✨@avayeqoqnus✨
.
📚 ضرب المثل "پا را از گلیم خود درازتر کردن"
🖇 معنی و کاربرد:
🔻 یعنی حد و حدود خود را ندانستن و از حد خود تجاوز کردن.
🔻 به کسی می گویند که به حق خود قانع نیست و زیاده از حد می خواهد.
🔻 یعنی بیشتر از کاری که انجام داده از دیگران توقع و انتظار دارد.
🔻 وقتی کسی بیشتر از شأن خود چیزی را درخواست کند این ضرب المثل شامل حال او می گردد.
🖇 داستان:
در یکی از روزها که شاه عباس صفوی از راهی گذر میکرد درویشی را دید که روی گلیم اش دراز کشیده و خوابیده است.
درویش پاهای خود را جمع کرده و به اندازه ی گلیم درآمده بود.
شاه با دیدن درویش دلش سوخت و دستور داد تا یک مشت سکه به او بدهند.
چند دقیقه بعد که شاه از آن جا دور شد درویش اتفاق پیش آمده را با دوستان خود در میان گذاشت.
یکی از درویش ها که سخنان او را شنیده بود به فکر افتاد تا او هم از شاه انعامی بگیرد.
درویش دوم گلیم خود را در راه بازگشت شاه پهن کرد و منتظر ماند؛ پس از مدتی موکب شاه از دور نمایان شد و درویش برای جلب نظر شاه روی پوست دراز کشید و هر یک از دست ها و پاهای خود را به طرفی دراز کرد به طوری که نصف بدنش از پوست بیرون زده و روی زمین قرار گرفته بود.
شاه نزدیک شد و با دیدن درویش در آن وضع و حال دستور داد تا تمام قسمت های بدن او که از گلیم بیرون مانده بود را قطع کنند!
یکی از نزدیکان شاه با کنجکاوی از او سوال کرد: شما هنگام رفتن درویشی را دیدید که روی زمین خوابیده بود و به او انعام دادید اما اکنون در راه بازگشت درویش دیگری را دیدید روی زمین خوابیده است و دستور دیگری دادید، چه رازی پشت این کار شماست و علت چیست؟
شاه پاسخ داد: "درویش اولی پایش را به اندازه ی گلیم خود دراز کرده بود اما درویش دومی پایش را از گلیم اش بیش تر دراز کرده بود."
#ضرب_المثل
✨ @avayeqoqnus ✨
میجویمت به نام و نشانی که نیستی
دیرآشنای من ، تو همانی، که نیستی
نزدیکتر ز تو به توام این عجب که تو
دور از منی و خویش ندانی که نیستی
میجویمت به باغ خیال و گمان و وهم
در کوچههای دل، به گمانی که نیستی
شبگرد کوچههای خیالم، به جستجو
آیم به آن محل و نشانی، که نیستی
طبع غزل سرایی من، لال میشود
در بین واژهها و بیانی، که نیستی
سرشارم از خیال سرودن، اگرچه باز
تو باعث همین هیجانی، که نیستی
احوال من نپرس، که اقرار میکنم
حالم بد است، مثل زمانی که نیستی
#قیصر_امین_پور
✨@avayeqoqnus✨
مسئولیت شما در قبال خودتان
این است که با افرادی دوستی کنید
و به کسانی عشق بورزید
که به ذهن شما احترام میگذارند.
📚 از کتاب "از عشق گفتن"
✍ ناتاشا لان
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
میسوزم از فِراقت روی از جَفا بگردان
هجران بلای ما شد، یا رب بلا بگردان 🥀
#حافظ
✨@avayeqoqnus✨
دلتنگی اتفاق عجیبی است
گویی که خواهی مُرد
ولی نمیمیری! 🥺❣
#جمال_ثریا
✨@avayeqoqnus✨
ای که همه نگاه من خورده گره به روی تو
تا نرود نفس ز تن پا نکشم ز کوی تو ❤️
#حسین_منزوی
✨ @avayeqoqnus ✨
افسوس که تمام روابط انسانی
نیاز به نوعی نقاب دارد؛
و تنهایی، آخرین گریزگاه انسانهای
صادق است.
#صادق_هدایت
✨@avayeqoqnus✨