عید هر کس آن مَهی باشد که او قربانِ او است
عید تو ماه من آمد ای شده قربان من
#مولوی
✨@avayeqoqnus✨
آدمها خیلی وقته چیزی رو کشف
نمیکنن،
اونها هرچی که احتیاج دارن رو از
مغازه میخرن؛
ولی چون تو مغازهها دوست نمیفروشند
"اونا همیشه تنها هستن..."
📚 شازده کوچولو
✍ آنتوان دو سنت اگزوپری
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
تو را دوست داشتم،
چنان که گویی تو
آخرین عزیزان من بر روی زمینی...
و تو رنجم دادی،
چنان که گویی من
آخرین دشمنان تو بر روی زمینم... 🥀
#غاده_السمان
✨@avayeqoqnus✨
خرم دلِ آن کس که ز بستان تو آید
گل در بغل از گشتِ گلستانِ تو آید 🌹
#وحشی_بافقی
✨@avayeqoqnus✨
🍂🍁🌼🍁🍂
آه … اگر بدانید چه ذوقی به آدم دست میدهد ، که ببیند بدون این که تلاشی کرده باشد حرفش را به خوبی میفهمند...
#فرانتس_کافکا
✨@avayeqoqnus✨
ﺍﺯ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ ﺧﻠﻖ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ نشو
ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻗﺪﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﻧﺴﺖ، ﻏﻤﮕﯿﻦ نشو...
ﮔﻨﺠﺸﮏﻫﺎ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﻨﺪ
ﻭ ﻫﯿﭻﮐﺲ هم ﺗﺸﮑﺮ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ
ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺁﻭﺍﺯﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ...
ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺳﺖ؛
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺪ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ،
ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ!
ﻭ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺟﺬﺍﺏ،
ﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﺣﺴﺎﺏ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ!
ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ...
ﭘﺲ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﻭ ﻣﺮﺍﺩ ﺧﻮﺩﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ.
#تلنگر
✨@avayeqoqnus✨
خوب زندگی کن و خوشبخت باش رفیق...
اتفاقا این بهترین انتقام تو از تمام
مشکلات، قضاوتها و بیانصافیهایی
است که دیدی و فهمیدی و حتی به روی
خودت هم نیاوردی...
روزتون سرشار از حس قشنگ
خوشبختی 🌺
✨@avayeqoqnus✨
🧡 طریق عشق جانا بی بلا نیست
🍃 زمانی بی بلا بودن روا نیست
🧡 اگر صد تیر بر جان تو آید
🍃 چو تیر از شَست او باشد خطا نیست
#عطار
✨@avayeqoqnus✨
شیری همراه گرگ و روباهی به شکار
رفتند و یک گاو وحشی و یک بزِ کوهی و
یک خرگوش شکار کردند.
آنگاه شیر به گرگ دستور داد تا حیوانات
صید شده را میان خود تقسیم کند.
گرگ گفت: گاوِ وحشی سهمِ شیر باشد.
بزِ کوهی سهمِ خودم و خرگوش سهمِ
روباه.
شیر ناگهان برآشفت. زیرا که دید گرگ در
محضرِ شاهانه او ، حرف از «من» و «تو» و
«قسمت من» و قسمت تو و او» می زند.
در حالیکه این صیدها فقط با حضور
نیرومند شیر حاصل شده است. از اینرو
برای عقوبت گرگ ، پنجه ای قوی بر او زد
و در دَم هلاکش نمود.
سپس رو به روباه کرد و گفت : صیدها را
تو تقسیم کن.
روباه که سرنوشت ناگوار گرگ را دیده بود،
دچار بیم شد و گفت: تقسیم در اینجا
معنی ندارد؛ همه این صیدها به حضرت
سلطان، تعلّق دارد و ما را در آن بهره ای و
سهمی نیست.
این گاوِ تنومند ، چاشت حضرت سلطان
است و آن بز ، سهمِ میانه روز و آن
خرگوش ، سهمِ شامِ او.
شیر وقتی که دید روباه مانند گرگ از
«من» و «تو» حرفی نزد و اظهار وجود
ننمود، خوشحال شد و صیدها را بدو
بخشید و گفت : تو دیگر روباه نیستی،
بلکه خودِ منی.
🔻 برگرفته از دفتر اول مثنوی معنوی
#حکایت
#مولوی
✨@avayeqoqnus✨
کمیاب ترین آدم هایی که واژه #انسانیت
برازنده شان است کسانی هستند که
می دانند ممکن است #محبت شان
هیچ وقت جبران نشود
ولی باز هم محبت می کنند…
✨@avayeqoqnus✨