اینجا در دنیای من
گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند
دیگر گوسفند نمی درند
به نی چوپان دل می سپارند
و گریه می کنند... 🥀
#حسین_پناهی
✨@avayeqoqnus✨
هدایت شده از آوای ققنوس
چه شد که بار دگر یادِ آشنا کردی
چه شد که شیوه بیگانگی رها کردی
به قهر رفتن و جور و جفا شُعار تو بود
چه شد که بر سر مِهر آمدی وفا کردی
منم که جورو جفا دیدم و وفا کردم
توئی که مهر و وفا دیدی و جفا کردی
بیا که با همه نامهربانیت ای ماه
خوش آمدی و گل آوردی و صفا کردی
بیا که چشم تو تا شرم و ناز دارد ،کس
نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی
منت به یک نِگه آهوانه می بخشم
هر آنچه ای ختنی خط من خطا کردی
اگر چه کار جهان بر مراد ما نشود
بیا که کار جهان بر مراد ما کردی
هزار درد فرستادیم به جان لیکن
چو آمدی همه آن دردها دوا کردی
کلید گنج غزلهای شهریار تویی
بیا که پادشه ملک دل گدا کردی
#شهریار
🍃🍁🍃🍁
https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
هدایت شده از آوای ققنوس
Mohsen_Chavoshi_-_Banooye_Emarat_(320).mp3
8.25M
♦️ آهنگ چه شد
خواننده: محسنچاوشی
شعر: شهریار
#شهریار
#محسن_چاوشی
#آهنگ
🌿🌹🌿🌹
https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
خدایا اگر من بدی کردم
تو را بنده دیگر بسیار است
اگر تو با من مدارا نکنی
مرا خدای دیگر کجاست؟ 🙏🌹
#خدا
#مناجات
✨@avayeqoqnus✨
.
یک گلدان گل را رها کن
به امان خودش
بعد از چند وقت، حتما میخشکد
حالا جای آن گلدان، آدمیزاد باشد
اگر نگویی دوستش داری،
دستی از روی محبت بر سرش نکشی،
به اوضاع و احوالش نرسی،
خبر از احوالش نگیری،
هر چقدر هم که محکم باشد،
یک جایی میخشکد...
مراقب گل زندگیمان باشیم،
قبل از آنکه تنها مشتی خاک،
تهِ گلدانِ زندگی برایمان بماند.
مگر آدمیزاد به چه بند است،
جز کمی مراقبت و محبت؟ 👌🪴
#دلنوشته
✨@avayeqoqnus✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح آمده با عشق بزن لبخندی
تا در به غم و غرورِ شب بر بندی
با عشق بپا خیز خوشت باشد روز
ای آنکه چو گل به روی ما میخندی
صبح تون مملو از عشق و
لبخند رفقا 🌞🌹
☀️ @avayeqoqnus ☀️
خدایا شکرت
برای غمهایی که تمام میشوند
و شادیهایی که از راه میرسند...
هزاران بار شکرت ای مهربانترین🧡
#شکرگزاری
☀️@avayeqoqnus☀️
.
📕 زنده به گور کردن الاغ بیچاره!
کشاورزی، الاغ پیری داشت كه یك روز اتفاقی داخل یک چاهِ بدون آب افتاد.
کشاورز هر چه کوشید نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
پس او و مردم روستا تصمیم گرفتند برای اینكه حیوان بیچاره زجر نكشد، چاه را با خاك پر كنند تا الاغ زودتر بمیرد.
مردم با سطل روی سر الاغ خاك میریختند، اما الاغ هر بار خاكها را میتكاند و سعی میكرد روی خاكها بایستد.
روستاییها به زنده به گور كردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم به بالا آمدن ادامه داد تا اینكه به لبه چاه رسید و در میان بهت و ناباوری کشاورز و روستاییان از چاه بیرون آمد!
گاهی مشكلات، مانند کوهی از خاك بر سر ما میریزند و ما دو انتخاب بیشتر نداریم: یا مشكلات ما را زنده به گور كنند و یا اینكه از آنها پلهای برای بالا رفتن درست کنیم.
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
✨@avayeqoqnus✨
ای گل در آرزویت
جان و جوانیم رفت
ترسم بمیرم و باز
باشم در آرزویت 🌺
#هوشنگ_ابتهاج
✨@avayeqoqnus✨
.
📚 ضرب المثل های کشورهای مختلف:
💠 ضرب المثل اسکاتلندی : عصاي کج ، سايه کج مي اندازد.
💠 ضرب المثل هندی : زبانت را نگاه دار تا دوستت را نگاه داري.
💠 ضرب المثل چینی : مردی که کوه را از میان برداشت ، کسی بود که اول شروع به برداشتن سنگریزه ها کرد.
#ضرب_المثل
#ضرب_المثل_های_ملل
✨ @avayeqoqnus ✨
همیشه درباره آدم هایی
که عاشقشان هستیم،
دوبار خودمان را فریب می دهیم:
ابتدا برای مزیت هایشان،
سپس برای نقص هایشان.
🖇 از نمایشنامه "سوء تفاهم"
✍ آلبر کامو
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
🌸🌿🌿🌹🌿🌿🌸
ای کاش جان بخواهد معشوقِ جانیِ ما
تا مدعی بمیرد از جان فشانی ما
گر در میان نباشد پای وصال جانان
مردن چه فرق دارد با زندگانی ما
ترکِ حیات گفتیم کام از لبش گرفتیم
الحق که جای رَشک است بر کامرانی ما
سودای او گزیدیم جنس غمش خریدیم
یا رب زیان مبادا در بی زیانی ما
در عالم محبت اُلفت بهم گرفته
نامهربانی او با مهربانی ما
در عین بیزبانی با او به گفتگوییم
کیفیت غریبی است در بی زبانی ما
صد ره ز ناتوانی در پایش اوفتادیم
تا چشمِ رحمت افکند بر ناتوانی ما
تا بینشان نگشتیم از وی نشان نجستیم
غافل خبر ندارد از بینشانی ما
اول نظر دریدیم پیراهن صبوری
آخر شد آشکارا راز نهانی ما
تدبیرها نمودیم در عاشقی فروغی
کاری نیامد آخر از کاردانی ما
#فروغی_بسطامی
✨@avayeqoqnus✨
.
همچون انار
خون دل از خویش میخوریم
غم پروریم،
حوصلهی شرح قصه نیست🥀
#فاضل_نظری
✨@avayeqoqnus✨
باران بهانه بود
تا تو زیر چتر من
تا انتهای کوچه بیایی
و دوستی مثل گلی شکوفه کند
بر لبانمان... ☂ ❤️
#عاشقانه
✨@avayeqoqnus✨
.
📘 موشی که صد من آهن خورد!!
آوردهاند بازرگانی بود اندک مایه که قصد سفر داشت.
صد مَن آهن داشت که در خانه دوستی به رسم امانت گذاشت و رفت.
اما دوست این امانت را فروخت و پولش را خرج کرد.
بازرگان، روزی به طلب آهن نزد وی رفت. مرد گفت: آهن تو را در انبار خانه نهادم و مراقبت تمام کرده بودم، اما آنجا موشی زندگی میکرد که تا من آگاه شوم همه را بخورد.
بازرگان گفت: راست میگویی! موش خیلی آهن دوست دارد و دندان او برخوردن آن قادر است.
دوستش خوشحال شد و پنداشت که بازرگان قانع گشته و دل از آهن برداشته. پس گفت: امروز به خانه من مهمان باش.
بازرگان گفت: فردا باز آیم.
رفت و چون به سر کوی رسید پسر مرد را با خود برد و پنهان کرد.
چون بجستند از پسر اثری نشد.
پس ندا در شهر دادند.
بازرگان گفت: من عقابی دیدم که کودکی میبرد.
مرد فریاد برداشت که دروغ و محال است، چگونه میگویی عقاب کودکی را ببرد؟
بازرگان خندید و گفت: در شهری که موش صد من آهن بتواند بخورد، عقابی کودکی بیست کیلویی را نتواند گرفت؟
مرد دانست که قصه چیست، گفت: آری موش نخورده است! پسر باز ده و آهن بستان.
هیچ چیز بدتر از آن نیست که در سخن، کریم و بخشنده باشی و در هنگام عمل سرافکنده و خجل.
🔻 برگرفته از کلیله و دمنه
#حکایت
✨@avayeqoqnus✨
.
یکی از صالحان دعا می کرد: "پروردگارا روزی ام را برکت ده."
کسی پرسید: "چرا نمی گویی روزی ام ده؟"
گفت: "روزی را خدا برای همه ضمانت کرده اما من بـرکت را در رزق طلب
می کنم. برکت چیزی است که خدا به هرکس بخواهد می دهد، نه به همگان.
👈 اگر در مال بیاید، زیادش می کند.
👈 اگر در فرزند بیاید، صــالحش میکند.
👈 اگر در جسم بیاید، قوی و سالمش میکند.
👈و اگر در قلب بیاید، آرام و خوشبختش
می کند.
#حکمت
✨@avayeqoqnus✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح یعنی
روی خندان خدا
و ترانه باران...
سلامی گرم در روز سرد زمستانى
صبحتون بخیر و خوشی 🌞
و تنور دلتون داغ داغ رفقا 🙏💐
✨@avayeqoqnus✨
پــــــــــرﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ؛
ﺍﺯ ﺗﻮ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺩﺍﺭم ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ
ﭼﺸﻢ صورت ﻣﺎ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺯﻳﺒﺎییﻫﺎﻳﺖ ﺑﺎﺯﻛﺮﺩی،
ﭼﺸﻢ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ
ﺑﻪ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺑﻨﺪﮔﻴﺖ ﺑﺎﺯ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭی.
آﻣﻴﻦ 🙏 🌸
#خدا
#مناجات
✨@avayeqoqnus✨
.
📜#حکایت
پادشاهی گرسنه شد.
دستور داد خوراک بادمجان برای او بیاورند.
خورد و خوشش آمد.
گفت: «بادمجان خوراکی خوشمزه است». شاعری در نزد او بود.
درخوبی و خوشمزگی بادمجان چند بیت سرود و خواند.
چون پادشاه سیر شد، گفت: «بادمجان خوراک زیان آوری است!». شاعر در زیانباری بادمجان چند بیت خواند.
پادشاه خشمگین شد و گفت: «همین چند لحظه پیش بود که از خوبی بادمجان میگفتی».
شاعر گفت: «من شاعر تو هستم، نه شاعر بادمجان. باید چیزی بگویم تو را خوش بیاید، نه بادمجان را !»
🔻 برگرفته از بهارستان جامی
✨@avayeqoqnus✨
🍂🍁🌼🍁🍂
آتش عشق تو در جان خوشتر است
جان ز عشقت آتشافشان خوشتر است
هر که خورد از جام عشقت قطرهای
تا قیامت مست و حیران خوشتر است
تا تو پیدا آمدی پنهان شدم
زانکه با معشوق پنهان خوشتر است
درد عشق تو که جان میسوزدم
گر همه زهر است از جان خوشتر است
درد بر من ریز و درمانم مکن
زانکه درد تو ز درمان خوشتر است
مینسازی تا نمیسوزی مرا
سوختن در عشق تو زان خوشتر است
چون وصالت هیچکس را روی نیست
روی در دیوار هجران خوشتر است
خشک سالِ وصل تو بینم مدام
لاجرم در دیده طوفان خوشتر است
همچو شمعی در فراقت هر شبی
تا سحر عطار گریان خوشتر است
#عطار
✨@avayeqoqnus✨
برخی چیزها هستند
که هرگز به باد نسیان نمیروند؛
خاطراتی که هرگز نمیتوان
از آنها گریخت.
اینها مثل محک زندگی
تا ابد با ما میمانند.
🔻 از رمان "کافکا در کرانه"
✍ هاروکی موراکامی
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨