eitaa logo
آیات غمزه
906 دنبال‌کننده
40 عکس
1 ویدیو
0 فایل
صفحه ی رسمی سایت آیات غمزه در شبکه اجتماعی ایتا ارتباط با مدیر: @telkalayam
مشاهده در ایتا
دانلود
می رسد بهار و من بی شکوفه ام هنوز علیرضا قزوه آه مي كشم تو را با تمام انتظار پر شكوفه كن مرا اي كرامت بهار در رهت به انتظار صف به صف نشسته است كارواني از شهيد ، كارواني از بهار اي بهار مهربان در مسير كاروان گل بپاش و گل بپاش،گل بكار و گل بكار بر سرم نمي كشي دست مهر اگر مكش تشنه محبت اند لاله هاي داغدار دسته دسته گم شدند سهره هاي بي نشان تشنه تشنه سوختند نخل هاي روزه دار مي رسد بهار و من بي شكوفه ام هنوز آفتاب من بتاب، مهربان من ببار بهار و انتظار @ayateghamze
بفرمایید فروردین شوند اسفندهای ما قیصر امین پور بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما نه بر لب، بلکه در دل گُل کند لبخندهای ما بفرمایید هر چیزی همان باشد که می خواهد همان، یعنی نه مانند من و مانندهای ما بفرمایید تا این بی چراتر کار عالم؛ عشق رها باشد از این چون و چرا و چندهای ما سرِ مویی اگر با عاشقان داری سرِ یاری بیفشان زلف و مشکن حلقه ی پیوندهای ما به بالایت قسم، سرو و صنوبر با تو می بالند بیا تا راست باشد عاقبت سوگندهای ما شب و روز از تو می گوییم و می گویند، کاری کن که «می بینم» بگیرد جای «می گویند»های ما نمی دانم کجایی یا که ای، آنقدر می دانم که می آیی که بگشایی گره از بندهای ما بفرمایید فردا زودتر فردا شود، امروز همین حالا بیاید وعده ی آینده های ما بهار و انتظار @ayateghamze
ماه رمضون ریتم هوا قشنگه حدیث لزر غلامی می‌خوام که آسمون فراهم کنم با یاد تو روحمو آدم کنم! تو، نون تو سفره ی درخت می‌ذاری پرندَه‌رو، رو بند رخت می‌ذاری تو لحظه ی سبز اذونو می‌دی بامیه ی ماه رمضونو می‌دی زمزمه ی دعامو... صدای ربنامو... گریه ی بی‌صدامو... خدای من بگو داری هوامو... ماه رمضون، ریتم هوا قشنگه لحن تن پرنده‌ها قشنگه نذری پزون مادرا قشنگه لحظه ی افطار شما قشنگه اون‌ور دنیا یه هوای دیگه‌ست این‌ور دنیا به خدا قشنگه توی نت صدامی تو لحن ربنامی فقط خودت خدامی خدا، بگو باهامی! می‌خوام برم ماهمو پیدا کنم تلخی روزگارو حلوا کنم دنیارو تا تهش تماشا کنم روزه‌مو با ستاره‌ها وا کنم می‌خوام حساب کتاب کنم قلبمو مثل یه آدم، با خدا تاکنم زمزمه ی دعامو... صدای ربنامو... گریه ی بی‌صدامو... خدای من بگو داری هوامو... ترانه نیایش شعر نوجوان @ayateghamze
السلام ای ماه پنهان پشت استهلال ما علیرضا قزوه السلام اي ماه پنهان پشت استهلال ما ما به دنبال تو مي گرديم و تو دنبال ما ماه پيدا، ماه پنهان، ماه روشن، ماه گم رؤيت اين ماه يعني نامه ي اعمال ما خاصه اين شب ها که ابر و باد و باران با من است خاصه اين شب ها که تعريفي ندارد حال ما کاش در تقدير ما باشد همه شب هاي قدر کاش «حوّل حالنا»يي تر شود احوال ما اين سحرها در زلال ربّنا گم مي شويم اين سحرها آسمان گم مي شود در بال ما ما به استقبال ماه از خويش تا بيرون زديم ماه با پاي خودش آمد به استقبال ما گوشه ي چشمي به ما بنماي اي ابرو هلال تا همه خورشيد گردد روزي امسال ما نیایش بهار و انتظار @ayateghamze
یوسف رحیمی دریای کرامتت ندارد ساحل آورده پناه سوی تو این سائل «یا غافِر! شَرُّنا اِلیکَ صاعِد یا راحم! خَیرُکَ اِلَینا نازِل» نیایش @ayateghamze
پریدن به آغوش فصلی دگرگون فاطمه عارف نژاد افق‌های باز و کران‌های تازه زمین‌های نو، آسمان‌های تازه پر از شوق کشف‌ است منظومه‌هامان پر از حیرت کهکشان‌های تازه پریدن به آغوش فصلی دگرگون دویدن به سوی زمان‌های تازه به مرز علوم: اکتشافات بی‌حد به بام فنون: نردبان‌های تازه رصد کرده‌اند آن طرف‌تر هدف را سر برج‌ها دیده‌بان‌های تازه اگر چاه و چاله‌ست در راه مقصد... اگر ترس و‌ شک و گمان‌های تازه... اگر خار در چشم و صبر است دستور... اگر در گلو استخوان‌های تازه... ببین هفت‌خان را گذشته‌‌ست و حالا رسیده‌ست رستم به خان‌های تازه وطن لشکری آرش آورده با خود مسلح به تیر و کمان‌های تازه تویی وارث پهلوان‌های پیشین تویی نسلی از قهرمان‌های تازه بیا و بخوان دست افسانه‌ها را بیا و بگو داستان‌های تازه.. به شوق صدور جهان‌بینی نور بخوان صبح را با زبان‌های تازه کمی مشق کن لذت سادگی را اگر سخت شد امتحان‌های تازه شهیدان می‌آیند و دارند بر تن از آن عهد دیرین نشان‌های تازه که جاده‌ست و این تک‌سوارانِ غیرت که دشت است و این ارغوان‌های تازه به بذری که باور در این خاکدان کاشت پدید آمده بوستان‌های تازه و خواهد رسید آخر آن صبح موعود که ماییم و فتح جهان‌های تازه @ayateghamze
سرخ و سفید و سبز بر قله زهرا سپهکار مثل شروع نم‌نم باران بر تشنه‌گلدان لب ایوان قدر تمام لحظه‌ها جاری قدّ تمام موج‌ها طوفان مثل اذان لحظۀ افطار مثل سرور نیمۀ شعبان چون بوی دستان پدر وقتی در لای سفره می‌گذارد نان گرچه کمی این‌روزها دلتنگ امّا به این برکت قسم خندان امن و امان چون چادر مادر وقتی پناه بی‌کسی‌هامان... چون متن یک اعلامیه پر شور مثل شعاری در دل میدان مثل شکوفه آخر بهمن تقویم‌ها را کرده سرگردان مثل شهیدان در تب تشییع بر شانه‌ها سنگین ولی رقصان چون رود مرزی بر خودش حسّاس با غرّشِ بیگانه در طغیان سرخ و سفید و سبز بر قلّه سرخ و سفید و سبز در جولان ای روزهای خوبِ پیش از این ای روزهای نابِ بعد از آن ای سروِ سرسبز چهل‌ساله گنجشک‌ها بر شاخه‌ات مهمان آزادی‌ات چون صحن آزادی آرامشت لبخند دربانان این‌سوی پرچم یاحسین، آن‌سو جمهوری اسلامی ایران کانال شاعر: @zahra_sepahkar @ayateghamze
شهادت گم نخواهد کرد سنگرهای عاشق را برای شهید محسن فخری زاده محمد خادم شهادت را به نام کوچکش هر شب صدا کردی تو که هر روز و هر جا زندگی هایی بنا کردی شهادت قاب عکسی روی دیوار اتاقت بود همان که هر سحر با خنده هایش گریه ها کردی عبادت در عبادت در عبادت بندگی بودی اگر گاهی کتابت بسته شد، سجاده وا کردی دلت میخواست جنگیدن کنار حاج قاسم را ولی در دفترت ماندی و دینت را ادا کردی _شهادت گم نخواهد کرد سنگرهای عاشق را_ به این امّید عمری، عشق بازی در خفا کردی سرِ تنهایی ات را کوه بر دامن گرفت آخر کجا اینقدر غربت در مسیرت دست و پا کردی تمام روزهایت رازهای سر به مهری بود که با خون خودت آن رازها را بر ملا کردی زیارت آرزویت بود و دل بستی به آن یک عمر شهادت راه را واکرد و عزم کربلا کردی شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402 فیلم شعر خوانی @ayateghamze
مادربزرگ عطر برنج شمال بود علیرضا نورعلی پور مادربزرگ عطر برنج شمال بود کم بود نان سفره اش اما حلال بود در دست های ظرف گل سرخی اش مدام یک قاچ سیب و چند پر پرتقال بود یادش بخیر! آمدن از خانه ی عزیز بی پاکت نخودچی و کشمش محال بود با او همیشه غصه و سوغاتی و غزل با او به قول ما نوه ها عشق و حال بود غیر از علی نبرد به لب نام دیگری پیشش پدربزگ، تمام و کمال بود مادربزرگ پیش خدای بزرگ رفت او مرد؟ این همیشه برایم سؤال بود "هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق" او هست، خواجه! شعر تو شاهدمثال بود شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402 فیلم شعر خوانی @ayateghamze
منم که دیده به فردای روشنی دارم فائزه زرافشان زنم که آینگی حسن انتخاب من است زبان مادری ام شعر بی نقاب من است به لمس شاپرکی تازه می شود جانم خمیدن قد گلبوته ای عذاب من است همین تبسم آرام، چای عطرآگین همین نشاندن گل، کار پرثواب من است همین حضور، همین از نفس نیفتادن به روز واقعه معنای انقلاب من است سؤال می کنی از حاصل صبوری هام و خنده های خوش کودکم جواب من است منم که دیده به فردای روشنی دارم و چشم کودک من سوی آفتاب من است منم که می شکفم در زلال پاکی ها که خار چشم همه دشمنان حجاب من است شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402 فیلم شعر خوانی @ayateghamze
وطن برای تو دل های دردمندان بود حسن زرنقی ببین که با غم و اندوه بعد رفتن تو میان معرکه ماییم و راه روشن تو چگونه زیسته بودی مگر؟! که از دنیا نبود گرد تعلق به روی دامن تو نه پشت میز نه بر روی منبرت دیدیم فدای در دل آتش خطابه خواندن تو چقدر دیر تو را دوستان شناخته اند چقدر خوب تو را می شناخت دشمن تو وطن برای تو دلهای دردمندان بود قسم به عشق که مرزی نداشت میهن تو چه کرد با تن صدپاره ی تو آتش خصم که عطر کرببلا می وزد ز مدفن تو به روی خاک فقط دست غرق در خونی برای بیعت ما مانده بود از تن تو شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402 فیلم شعر خوانی @ayateghamze
حیف است این که بَرده ی شیطان ببینمت غلامرضا کافی می خواهم این که آیینه جان ببینمت کاری نکن که آینه گردان ببینمت پوشیده باش در دل من، مثل رازِ عشق باری چه حاجت است نمایان ببینمت ای گوهر نفیس، نَفَس در هوس مَزن در پرده باش تا که درخشان ببینمت زیبایی ات حَراج، به بازارِ تن مَباد پوشیده باش تا که فقط جان ببینمت لطف خداست این که لطیف است خلقتت حیف است این که بَرده ی شیطان ببینمت گوهر به حُقّه ی صدف آسوده خاطر است ایمن ز حُقّه بازی دوران ببینمت سخت است بَر تو تا گِرِهِ سُستِ روسَری می آید این که سخت پشیمان ببینمت چشم هوس فرا نرود از حصار جسم تا کی اسیر چشم هوس ران ببینمت دلشوره ام فقط نه به موی پریش توست آشفته ام که باز پریشان ببینمت زن زندگی ظرافت و زیبایی‌ات به جا کی در مقام شامخ انسان ببینمت فرق است در ترانه ی تاریکِ چَرت خوان، یا در بیانِ روشن قرآن ببینمت خواهی که زیر خواهش راعیل له شوی، یا در شکوه دختر عِمران ببینمت؟ دین هَرزه، چند در پیِ ناقورِ این و آن؟ آزاده باش تا که مسلمان ببینمت در اختیار توست که دوزخ نشین شوی یا در بهشت و سبزه ریحان ببینمت گُردآفریدِ عصر تویی، دخت نامدار! بر تارکِ تَبارکِ ایران ببینمت ای دختر عزیز من ای غنچه ی بهار! چون بوی گل درآی که پنهان ببینمت ای گل به لاله‌های وطن خیره شو، مباد شرمنده ی مرام شهیدان ببینمت شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402 فیلم شعر خوانی @ayateghamze
خدا کند که بمیرم وطن فروش نباشم لیلا حسین نیا وطن بسوزد و من در خروش و جوش نباشم؟! خدا کند که بمیرم وطن‌فروش نباشم! خدا کند که بیافتد سرم به دامن میهن ولی به وقت خطر بار روی دوش نباشم مگر نه ریشه ما می‌رسد به شوکت دریا؟ چرا بمانم و چون موج در خروش نباشم؟! چو مرگ می‌برد آخر به هر طریق تنم را چرا چرا چو شهیدان لاله‌پوش نباشم؟ منیم جانیم سنه قوربان ده آی گوزل ایران! به غیر از این چه بگویم اگر خموش نباشم؟! شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402 فیلم شعر خوانی @ayateghamze
الم‌شنگه‌ی اینهمه برج و بارو سید محمدجواد شرافت و شیطان چه دارد؟ هیاهو هیاهو هجوم صداها از این سو از آن سو به نعره به نفرت به طعنه به تهمت صداها سه شعبه صداها دو پهلو دمیده به گوساله‌ی سامری باز به آواز فتنه به آوای جادو نه جای تامل نه تاب تحمل هیاهو هیاهو هیاهو هیاهو به بانگ مناره قسم هیچ و پوچ است الم‌شنگه‌ی اینهمه برج و بارو بگوشی؟ صدای شهیدان می‌آید که روشن شود جبهه‌های فرارو سراپا خروشم برادر بگوشم بخوان از حسین و رجزنامه‌ی او بخوان از (من المومنین رجال) بخوان‌؛ (ربنا الله ثم استقاموا) صدا شو رسا شو ازآن خدا شو در این های و هوها هو الحق هو الهو فتنه شناسی شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402 فیلم شعرخوانی @ayateghamze
جمهوری اسلامی ایران حرم است میلاد عرفانپور دیدار بهاری من و گنجشکان آرامش جاری من و گنجشکان من این طرف میزم و آنها آن سو صبحانه ی کاری من و گنجشکان :: گر سر برود ز سر هوایت نرود تأثیر طلسم چشم هایت نرود فرشی ز دل شکسته انداخته ام آهسته بیا، شیشه به پایت نرود :: بی تو همه ی خاطره ها خاک شده ست از شهر نشان عشق ما پاک شده ست چندی ست که گل فروشی کوچه ی ما بنگاه معاملات املاک شده ست :: می میری اگر مرگ ببینی تب را تاریک تفأل بزنی کوکب را خورشید اگر سری برآری زنده ست آنقدر نگو شب که بسازی شب را :: از پشت تو رود پشت سد می گرید دریا هنگام جزر و مد می گرید باران یعنی که آسمان مدت هاست وقتی به تو فکر می کند می گرید :: می سوزد و می تابد و می افروزد از نور برای خود قبا می دوزد از شرم و حیاست هر چه دارد خورشید چشمی که به او خیره شود می سوزد :: سرو است و به ایستادگی متهم است از شش جهت آماج هزاران ستم است شعرم همه ارزانی این یک مصراع جمهوری اسلامی ایران حرم است شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402 فیلم شعرخوانی @ayateghamze
حرف درخت پیر مریم زندی 1. دانه ای توی قلب کوه گیر کرده بود داد زد هیچ کس به داد من نمی رسد؟ کوه گفت: می رسد می رسد 2. قطره قطره حرف را توی گوش آبشارها چکانده است توی سینه اش هزار راز سربه مهر مانده است بی سرو صدا ظاهرا فقط نگاه می کند هر کسی که گفته کوه ساکت است اشتباه می کند 3. حتی اگر نامم از خاطرت خط خورده باشد حتی اگر حرفم روح تو را آزرده باشد اما بدان این دل پشیمان است بخشیدن گنجشک تنها کار درختی مهربان است 4. فصل زمستان بود حرف درخت پیر توی گلویش ماند اما تحمل کرد فصل بهار آمد حرف درخت پیر تا شاخه ها گل کرد شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402 فیلم شعرخوانی @ayateghamze
این عمارست ذکر حیدر اینجا گوش کن محمدحسین انصاری نژاد مست می آیی که شور لاتخف را بنگری صبح رستاخیز ایوان نجف را بنگری می روی با میثم تمار در آن رستخیز تاسماع جرعه نوشان سلف را بنگری تیغ در کف خفته،حجربن عدی در قتلگاه باید آنجا کشتگان سر به کف را بنگری می زند ابرو که بگذر از صفوف تیرها تا کمانداران ازهرشش طرف رابنگری درسکوت شامگاه نخل ها بنشین خموش تا که ماه خون چکان در کلف را بنگری صیرفی باشی اگر،در نجف در دست توست صیرفی باشی اگر،شمس الشرف را بنگری پرده بالامی رود با بال بال جبرییل تا ورای پرده، سر"لو کشف"را بنگری بین اوراق دعا،بشنو نفس های کمیل تا در آن آیینه ها،اشک شعف را بنگری ابن ملجم هاست اشباح الرجال پیش رو تابه جشن فتنه زادان،چنگ و دف را بنگری این عمارست ذکر حیدر اینجا گوش کن تا از آن ارواح، ابناء خلف را بنگری در نماز ظهر ایوان نجف، لب تشنه باش تا تجلی شهیدستان طف را بنگری شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402 فیلم شعرخوانی @ayateghamze
موسم آن وعده ی دیرین می آید زکریا اخلاقی بعد از این توفان سنگین فصل باران های آهنگین می آید کاروان در کاروان گل، با صدای پای فروردین می آید روح صحراها گل افشان، جان مشرق ها و مغرب ها درخشان خاک لبریز از نیایش، از تمام دشت ها آمین می آید می تراود در فلسطین، می درخشد در بلندی های جولان در شبی سرشار حیرت، مثل ماه از آسمان پایین می آید پرشکوه این دشت ها را، اسب یال افشان او در می نوردد زیر باران تجلی، با سوارانی زلال آیین می آید در ترنم های لیبی، درنواهای شبانگاهان لبنان با تغزل های موزون، با بشارت های آهنگین می آید مثل سروی سایه گستر، می چمد در ساحت میدان لؤلؤ شوق ها گل می دهد باز، عشق ها را لحظه ی تکوین می آید از پی صبحی نمایان، در میان حلقه ی شوق شهیدان از مسیر ارغوان ها، با سپاه لاله و نسرین می آید چون نسیمی آسمانی می وزد در جمع یاران یمانی با شمیم آشنایی، با تبسم های عطرآگین می آید موج هایی پرتکاپو، از فرات افشانده تا نیل این هیاهو کشتی این جزر ومد ها، عاقبت تا ساحل تسکین می آید آخر آن طاووس دلها، کعبه را محو تجلی می نماید چشم در راهیم آری، موسم آن وعده ی دیرین می آید سختی این سالها را، می تکاند با سلامی سبز و آخر با تمام خارها گل، با تمام تلخ ها شیرین می آید شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402 فیلم شعرخوانی @ayateghamze
همین هیچم همین هم بر درت کم ادعایی نیست علی محمد مؤدب غریبم، جز تو می دانم رفیق و آشنایی نیست صدایت می زند اندوه من، جز تو خدایی نیست بلد یا نابلد سوی تو می پوید نیاز من که جز ناز تو در شش سوی عالم ماجرایی نیست همین هیچم که محتاج تو هستم هرچه فرمایی همین هیچم همین هم بر درت کم ادعایی نیست کجاها رفته ام در جستجو، برگشته ام خالی کجایی ای که خالی از تو می دانم که جایی نیست تو را می خوانم امشب بر بلندی های فریادم ببین در کوهسار ناله جز بغضم صدایی نیست مرا پیدا کن از هر های و هو در صحبتت گم کن که از من در کف من هیچ غیر از رد پایی نیست شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402 فیلم شعرخوانی @ayateghamze
این شغل مادرزادی ام را دوست دارم زهرا سپهکار من یک زنم آزادی ام را دوست دارم ایرانی ام، آبادی ام را دوست دارم در سایه ای مردانه دلگرمم به فردا من همسر مردادی ام را دوست دارم هم مادر و مادربزرگم خانه دارند این شغل مادرزادی ام را دوست دارم مُهر مرا از جانمازم باز برداشت با کودک خود شادی ام را دوست دارم می گیرمت ای بچّه آهوی گریزان آهویی و صیّادی ام را دوست دارم دور اتاقش عکس های حاج قاسم سرو دهه هشتادی ام را دوست دارم در شهر، آزادی اسیر این و آن است در خانه ام آزادی ام را دوست دارم شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402 فیلم شعرخوانی @ayateghamze
از خود پلی بساز برای عبور خویش افشین علاء بنشین شبی به خلوت خود در حضور خویش روشن کن آسمان و زمین را به نور خویش توفان اگر گرفت تو کشتی نوح باش رو کن به وقت خشم، چو موسی به طور خویش گم‌گشتۀ تو در تو نهان است و غافلی در غیبتش بکوش برای ظهور خویش دلخوش به صید ماهی دریا مشو که تور گاهی شود اسیر گره‌های کور خویش تا بگذری ز درۀ صعب‌العبور عمر از خود پلی بساز برای عبور خویش اقلیم توست مُلک سلیمان چرا شدی قانع به سعی و همت کمتر ز مور خویش؟ از گور خفتگان به تغافل گذر مکن داری عبور می‌کنی از سنگ گور خویش شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402 فیلم شعرخوانی @ayateghamze
آهسته در گوشم کسی گفت اسم شب صبح است محمدمهدی سیار ای تیغ! سرسنگین مشو با ما سبکسرها دست از دل ما برمدارید آی خنجرها! رودیم و أشهد گفتن ما بر لب دریاست ننگ است ما را مرگ در مرداب بسترها پیشانی ما خط به خط، خط مقدم بود ما را سری دادند سرگردان سنگرها آهسته در گوشم کسی گفت: اسم شب صبح است! ناگاه روشن شد دو عالم از منورها روشن برآمد دستمان تا در گریبان رفت از سینه سوزان برآوردیم اخگرها مشت اسیران زمین را باز خواهد کرد سنگی که می افتد به دنبال کبوترها خواب غریبی دیده ام، خواب ستاره... ماه... خوابی برایم دیده اید آیا برادرها؟! شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402 فیلم شعرخوانی @ayateghamze
از پرستار بزرگ کربلا یاری گرفتم سعید تاج محمدی سبز همچون سرو حتی در زمستان ایستادم کوهم و محکم میان باد و طوفان ایستادم بر تنم رخت سپیدی چون لباس رزم مانده خاکریز اینجاست، جان بر کف به میدان ایستادم خورده‌ام سوگند باید مرهم هر درد باشم قول دادم، پای سوگندم به قرآن ایستادم پای تخت هر مریضی پای سجاده‌ست گویا در نماز عشق با چشمان گریان ایستادم اشک‌هایم را نبیند هیچ‌کس، باید بخندم من که دور از خانه، دلتنگ عزیزان ایستادم از پرستار بزرگ کربلا یاری گرفتم با صبوری ـ گرچه غمگین و پریشان ـ ایستادم سرفۀ خشک و گلوی خشک و تب... لرزید پایم زیر لب گفتم سلام ای شاه عطشان! ایستادم جمع ما بوی شهادت می‌دهد این روز و شب‌ها بین همکاران خود بین شهیدان ایستادم ایستادم در دل موج بلا... دنیا بداند تا شوم بر دفتر غم، مُهر پایان ایستادم شاخۀ سبز دعا، رخت سپید و دیدۀ خون من به پای مردم خود، پای ایران ایستادم شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402 فیلم شعرخوانی @ayateghamze
ای که روح تو را کوه ها می شناسند محمدحسین نجفی فارغ از هرچه اما و آیا و زیرا روح دریایی و رودها را پذیرا ای که روح تو را کوه ها می شناسند دست های تو را ریشه های کتیرا ای تو بشکوه تا جاودان جاودانه دوستت دارم ای مرد! کوها! کویرا شکوه اش چیست از بی کسی آن که دارد آشناتر از آیینه با خود کسی را از سرت صورتت چشم هایت نگاهت با توام مهربان! گرد پیری بپیرا! از نمی دانم امسال یا سال ها پیش آتشی در من افتاده سوزان و گیرا در جدال تو با رنج ها، مرگ با کیست؟ ای تو جاوید پایا و جان نمیرا شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402 فیلم شعرخوانی @ayateghamze