وقتی آقا گفت نزدیک قله ایم یک عده شروع کردند به تفاسیر گل و بلبلی!
(دیدید اشتباه کردید ؟ دیدید همه چی آرومه؟ دیدید ما چقد خوشبختیم؟ )
و یک عده خاص را که اگر نبودند موضوعی برای بحث کردن نداشتند مورد هجمه قراردادند
حالا آقا اینطور پیامشان را تفصیل دادند.
کاش دنبال چسباندن حرف آقا به این جریان و آن جریان نباشیم
کارمان را بکنیم(:
#جهاد_امید
#قله
https://eitaa.com/aye_mohajer
به نام عشق
از پله برقی مترو بالا می آمدم
هوا گرم بود. کیفم را با دست گرفته بودم و چادرم را روی سر حمل می کردم و خدا می داند که منظورم از حمل می کردم یعنی عرق میریختم و حمل می کردم. منتی نبود. بهای کرامت خویش را می پرداختم.
از میان سر ها و پا ها و دست ها، سری دیدم بدون معجر و با موهای رنگ کرده.
آن سر بدنی داشت که پوششاش ناقص بود. لباسش در شأن خودش نبود،
شاید صاحب بدن این را نمی دانست.
قدم تند کردم تا به صاحب آن سر پیامم را برسانم.
نزدیک که شدم دستم را روی شانه اش گذاشتم و گفتم: اینطور لباس مناسبتان نیست وقتی در میان دیگران اید. هوس برانگیز نباشیم برایمان بهتر است.
و طبق عادت مسیر را ادامه دادم. به سمت دستگاه کارت خوان مترو رفتم که گفت : منم قرمه سبزی خیلی دوس دارم ولی دلیل نمیشه اگه جایی دیدم بخوام.
در دلم اول به خلاقیت و سرعتش در جواب دادن احسنت گفتم و بعد به سمتش برگشتم و جواب دادم : شما در حد قرمه سبزی هستید ؟!
روال همیشگی سرازیر شد. او می گفت «زندگی بقیه به تو چه» و من صدای سوفسطائی نسبیگرا ها را میشنیدم
او می گفت «به تو ربطی نداره» و من نوای بیتفاوت شدن «من ها» به «ما» را می شنیدم.
بعد ها، یاد قرمه سبزی آن روز افتادم و به خود گفتم اصلا شاید مرد هایی که فکر می کنند زن مثل قرمه سبزی خوردنی است، حق دارند...
شاید زن ها اینطور یادشان داده اند
زن ها مربی های خیلی قَدَری اند،
عرصه مربیگری شان محل بحث است.
#نشانه
#روایت
#زن
#من_و_ما
#ریحانه
https://eitaa.com/aye_mohajer
مرحوم سید مدرس مصلی بحثی داشتند تحت عنوان #رب_البیت بودن زن و می گفتند #خانه کارکرد خود را از دست داده و همین شده که در پی اش زن هویت اصلی اش را از دست داده...
ویس سید مدرس در مورد رب البیت بودن #زن:
https://eitaa.com/Rebbioun/352
https://eitaa.com/aye_mohajer
جمهوری اسلامی از #استراتژی_شربت بره سرکوب انقلاب مردم استفاده کرده
https://eitaa.com/aye_mohajer