فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃پروردگارا !
🌸بر هر چه بنگرم...
🍃تـو پدیـدار بودهای
🌸مبارک است
🍃روزی که با نام تو
🌸و توکل بر اسم اعظمت...
🍃آغاز گردد ....
🌸الهی به امید تو
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یڪ صبح خیال انگیز
یڪ روز خوش تابان
یڪ شاخه گل شادي
یڪ خوشه دل روشن
گاهي به نگاه تو
گاهي به نگاه من
آغاز خوشي باد
صبح گل و آيينه
لبخند به لبهاتون
دلہا تهي از كينه
ســـلام 🌸🍃
صبح_زیباتون_بخیر
سشنبه تون پُر برکت 💕🍃
هدایت شده از گسترده مارال
‼️ رشد مجدد مو در ٣ روز😱
⭕️باقرص ال دی⭕️
فقط با ۲ عدد تخم مرغ وقرص ال دی
✅ دستورش اینجاس👇
https://eitaa.com/joinchat/645922873C021e58c7f4
به علت جلوگیری ازکپی فقط۱۰ دقیقه👆
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
🌸
موهای صورت و زیربغلت خیلی زیاده⁉️😫
توخونتون زردچوبه دارین🧐⁉️
تو ۱۵دقیقه میتونی همه موهارو ازبین ببر 😳😱
https://eitaa.com/joinchat/645922873C021e58c7f4
https://eitaa.com/joinchat/645922873C021e58c7f4
تست شده 😍👌
#چادرانھ
🌹روزے ڪه تو را آفرید
آرام در گوشتــ زمزمه ڪرد :
تو جهاد نڪن
تو مانند مردان ڪار نکن
تو دستــ به سیاه و سفید هم نزدے،
نزدے...🙂
فقط حجابتــ را
فقط عفافتــ را
فقط نجابتتـ را
با چنگ و دندان نگھ دار💪🏼
تا از آغوش تو مردانے بہ معراج بیایند
و از پاڪے تو فرزندان بشر پاڪ شوند
و خواستــ به تو بفهماند ڪہ چقدر برایش ارزشمندے و مرد هیچ
برتری بر تو ندارد☺️🌺
آنگاه فاطمه (س) را آفرید😍
و گفتـ این بهانه ی
آفریدن زمین و همه ی کائناتــ و عالمیان استــ و عفاف را در فاطمه نهاد تا زن او را الگو ڪند و بداند وظیفه اش چیستــ .🍃
فاطمه ای که چادرش پشتــ در
سوختــ اما از سرش نیفتاد...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨ بذر دين ✨
💭 پدری به پسر خردسالش یک بطری کوچک
که داخل آن یک عدد پرتقال بزرگ بود داد!!!..
کودک با تعجب درون بطری را نگاه میکرد و با خود میگفت: پرتقال به این بزرگی چطوری داخل این بطری کوچک رفته؟
💭 کودک خیلی تلاش کرد تا پرتقال را از بطری خارج کند اما بی فایده بود.
سپس کودک از پدرش پرسید:
چه جوری این پرتقال بزرگ داخل بطری رفته؟
آخه دهنه این بطری خیلی کوچیکه!
💭 پدر، پسر را به باغ برد و یک بطری خالی کوچک را به یکی از شاخه های درخت پرتقال بست. سپس یکی از شکوفه های کوچک پرتقال را درون بطری گذاشت.
روزها سپری شد و شکوفه، تبدیل به یک پرتقال بزرگ شد تا جایی که امکان خروج از بطری غیر ممکن شده بود...
💭 بعد از مشاهده این موضوع، کودک راز پرتقال را فهمید و جایی برای تعجب نمانده بود.
پدر رو به پسر کرد و گفت:
💭 چیزی که امروز مشاهده کردی همان دین است
اگر از خردسالی بذر اعتقادات دینی را درون ذهن کودک بکاریم در هنگام بزرگی خارج کردنش خیلی سخت میشود.
دقیقا مثل این پرتقال که خارج کردنش محال است؛
مگر اینکه شیشه را بشکنیم و از بین ببریم.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#ضرب_المثل
#کشک_ساب_برو_کشکت_بساب
میگویند روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد.
شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او میگوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد میدهد و میگوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد.
مرد کشک ساب میرود و پاتیل و پیاله ای میخرد شروع به پختن و فروختن فرنی میکند و چون کار و بارش رواج میگیرد طمع کرده و شاگردی میگیرد و کار پختن را به او میسپارد. بعد از مدتی شاگرد میرود بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز میکند و مشغول فرنی فروشی میشود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد میشود.
کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی میرود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم میکند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود به او میگوید:
«تو راز یک فرنیپزی را نتوانستی حفظ کنی حالا میخواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟
برو همون کشکت را بساب.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
باچی بِپَزم،چی بُخورم وقتتو تلف نکن🤜
زودبیا تو کانال که لینکش میزارم برنامه غذایی هفتگی داره👇👇
اکثرا بدون #مرغ و #گوشت 😍😍
#رسپی_افطار_سحری
#زولبیا #بامیه #حلوا و...
#پخت_انواع_نون #کیک #سفره_آرایی
https://eitaa.com/joinchat/1154351125Cc04fa3d5ed
من که به لطف 👆 همه چی پَز شدم 💃😍☝️
✍#برکت_امانت_داری
سدید الدین محمد عوفی در جوامع الحکایات مینویسد: آورده اند فضیل عیاض کاروانی زده بود و از مردمان مالی و نعمتی دیده بود. مردی از آن جماعت همیانی زر داشت. در آن ساعت که دزدان در رسیدند، آن مرد نزد فضیل آمد و همیان خود به وی داد و گفت: این را به امانت به تو دادم. فضیل آن بستد. وقتی دزدان کاروان را بردند، وقت نماز عصر بود. فضیل به نماز ایستاد و قرآن خواندن گرفت. آن مرد از یکی از دزدان پرسید: آن مرد کیست؟ گفت: او امیر ما است و روزه دار است. آن مرد گفت: من زر خود به امانت به امیر دزدان داده ام! پس دل از آن زر برداشتم و با این همه خود را در نظر او آوردم. فضیل چون او را بدید، بخواند و گفت: تو آن مرد هستی که زر به امانت مرا دادی؟ گفت: بلی! پس گوشه ی سجاده برداشت و گفت: بیا و زر خود بردار. مرد گفت: من حالی عجب میبینم، دزدی و قطع راه با نماز و روزه مناسبتی ندارد! فضیل گفت: در هر کار که باشند باید که جای آشتی رها کنند. پس به یکی از دزدان گفت: با این مرد به شهر رو که او را کاری فرموده ایم، چون او را به شهر رسانی، باز گرد و آن همیان به وی باز داد و او را به شهر رسانید و برکات آن امانت داری بود که او از این کار بازگشت.
📙جوامع الحکایات /241.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸
#آیت_الله_ناصری
کسی نیست بگوید خدا
را دوست ندارم همه دوست دارند
امّاشرط دوست داشتن
تبعیت است اگر واقعا خدارو
دوست داری به احترامش گناه نکن.
•| #القلب_حرم_الله
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•