آیه گرافـی 🇵🇸
#رمان_عاشقانه_خاص_پرهیجان♨️📛 به اجبار خانوادم مجبور شدم بیام جلوی در برای بدرقه خواستگار کزاییم همی
#ارش استاد دانشگاه مغرور و سردی که
تن به ازدواج با دختری به اسم #هانا که خانواده برایش انتخاب کرده اند می دهد.
روز #خواستگاری متوجه می شود عروس همان #شاگرد بی نظم و شیطون کلاسش هست. درست #شب ازدواجش می فهمد پای مرد دیگری وسط است.
در حالی که ....
https://eitaa.com/joinchat/302579743C8237e41e2b
تا حالا #رمان #استاد #دانشجویی خوندی😍😍 این یکی #متفاوت تر و #پرهیجان تر از بقیه است رمانی که توجه چهل هزار #خواننده رو به خودش جلب کرده رمان #استاد_دانشجو یه چیز دیگه است نخونی از #دستت رفته👍👍👍