💢 معنای صلوات فرستادنِ «خداوند و ملائکه و مؤمنين» بر نبیاکرم(ص) چیست؟
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«براساس روایات، حقیقت صلواتی که خدا بر نبیاکرم(ص) و اهلبيت ايشان(ع) میفرستد، #تطهیر_از_نقص است؛ یعنی آنها را از نقص بیرون میبرد و حتی امتشان را پاک میکند؛ در صلوات بر موسیبنجعفر (ع) آمده است: «خدایا! صلواتی بر او بفرست که بهواسطه آن، قرون و امتها را شفاعت کند». این، صلوات خداوند است که او را از نقص پاک میکند و در مقامات عالی و مقامات قدس قرار میدهد.
اما #صلوات_ما براساس این روایت، #اقرار به این مقامات است. باطن صلوات برای ما همین نکته است. وقتی انسان به مقامی اقرار میکند یعنی خود را ذیل آن مقام تعریف میکند؛ نه اینکه فقط به زبان اقرار کند.
انبیا(ع) به مقامات چهارده معصوم(ع) اقرار کردهاند. آیا اقرار آنها فقط به زبان بوده است و رسیدن به این مقام بلند فقط با اقرار زبانی برایشان بهدست آمده است؟ این اقرار یعنی انسان خود را تحت مقامات آنها قرار دهد؛ وقتی ما صلوات میفرستیم #ظاهرش این است که از خدا میخواهیم صلواتش را بر او بفرستد و درجات او را بالا ببرد، اما #باطنش این است که ما خود را زیردست او تعریف میکنیم، درجات او را میپذیریم و اقرار میکنیم که او شایسته است و ما پاییندست او هستیم و اگر چیزی به ما برسد به برکت صلوات بر اوست؛ ازاینرو اگر انسان خود را در طول معصوم تعریف کرد، درهای ولایت معصوم به رویش باز میشود.
پس صلوات غیر خدای متعال عبارت است از: ورود به وادی ولایت همراه با اقرار، خشوع در مقابل مقامات ايشان. نبايد اشکال شود که این کار شرک است؛ زیرا اگر این کار شرک بود، اولین کسی که به ملائکه دستور به شرک داده، خداوند متعال است؛ اتفاقاً برخی که نمیخواهند در برابر پیامبر (ص) و اهلبيت ايشان(ع) تواضع کنند، معتقدند ابلیس چون موحد بود، سجده نکرد!! آنها ابلیس را تطهیر میکنند و خدای متعال و ملائکه را تنقیص؛ یعنی خداوند دستور به شرک داد، جناب جبرائیل و میکائیل هم مشرک شدند و فقط ابلیس مخلص و موحد ماند و سجده نکرد! این سخنِ بسیار زشتی است. امیرالمؤمنین(ع) در توصیف ابلیس، عکس این سخن را میفرمایند و او را «إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِینَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَكْبِرِینَ» توصیف ميکنند؛ ابلیس را لعنت میکنند که بر آدم(ع) سجده نکرد؛ حال، برخی معتقدند که او موحد بود و سجده نکرد!
وقتی خدا به ملائکه فرمود که به آدم(ع) سجده کنید، با آنکه آدم(ع) در حجاب جسم بود، ملائکه بر او سجده کردند و باب معرفت خلیفةالله برايشان باز شد؛ #معرفت_خلیفةالله، باب الله است؛ ابواب الهی بر آنها باز شد؛ بنابراین حضرت آدم(ع) کجا و حضرت محمد(ص) کجا! صلوات بر حضرت، خشوع بر پیامبر(ص) و اهلبيت ايشان(ع)، ابواب توحید را به روی انسان باز میکند.»
@ayeha313
💢چرا رسول الله مبعوث شدند
✅حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«به راستى كه من براى به كمال رساندن مكارم و فضائل اخلاقی مبعوث شدهام.»
از ایشان پرسیدند:
«مکارم اخلاقی یعنی چه؟»
رسول الله پاسخ دادند:
«مکارم اخلاقی یعنی:
گذشت کردن از کسی که به تو ظلم کرده.
ایجاد رابطه باکسی که باتو قطع رابطه کرده.
بخشیدن به کسی که تو را محروم کرده
و گفتن حرف حق، حتی اگر بر ضد خودت باشد.»
📚بحارالانوار ، جلد ۶۸ ، صفحه ۳۸۲
@ayeha313
#خوارزمی
زادهٔ : قبل از ۱۸۰ خورشیدی(۱۸۵ قمری)، ۷۸۰ میلادی
خوارزم، ایران
درگذشت : پس از ۲۲۷خورشیدی(۲۳۳ قمری)، ۸۵۰ میلادی
آرامگاه : بغداد
محل زندگی : خراسان و بغداد
دیگر نامها : الخوارزمی، القطربلّی، المجوسی (بخاطر دشمنی با او)
پیشه : فیلسوف و منجم و ریاضیدان و جغرافیدان و مورخ
سالهای فعالیت : اواخر سدهٔ دوم و اوایل سدهٔ سوم قمری
عنوان : خوارزمی
دوره : عباسیان
دین : اسلام
محمد بن موسی خوارزمی (حدود ۱۶۴ تا ۲۳۵ هجری)، ریاضیدان و ستارهشناس مسلمان ایرانی، در قرن سوم هجری است.شهرت علمی وی مربوط به کارهایی است که درریاضیات مخصوصا در رشته «جبر» انجام داده، به طوری که هیچ یک از ریاضیدانان قرون وسطی مانند وی در علم ریاضی تأثیر نداشتهاند.
ابن ندیم و قفطی اصالت او را از خوارزم میدانند. لقب وی معمولاً اشاره به شهر خوارزم دارد که همان خیوه کنونی واقع در جنوب دریاچه آرال (خوارزم) مرکزی و بخشی از جمهوریازبکستان کنونی است.
از شرح زندگانی وی کمتر آگاهیهای قابل اعتمادی یافت میشود و عمده مطالعات براساس زندگی علمی وی و بیشتر توجه به آثار او بدون در نظر گرفتن شخص مؤلف معطوف بودهاست. تولد وی را از حدود ۱۶۴ هجری قمری تا ۱۸۴ هجری قمری – به اختلاف – ذکر کردهاند و مرگ وی به سال ۲۳۲ هجری قمری قابل اعتمادتر است. همانطور که از نام وی بر میآید، باید در شهر خوارزم به دنیا آمده باشد، اما به گفتهطبری که در پسوند نام محمدبن موسی الخوارزمی عنوان قُطرُ بُلّی را نیز افزوده، بعید نیست در جایی میان دجله و فرات زاده شده باشد و به واسطه پدران و اجداد خویش به خوارزم منتسب است
پس از سقوط امویان در ۱۳۲ هجری قمری و روی کار آمدن عباسیان، ایرانیان که در پیروزی عباسیان نقش اصلی را داشتند برای نخستین بار مناصب مهم و حساسی را در دستگاه خلافت به دست گرفتند. توجه خاص ایرانیان به ریاضیات، نجوم، پزشکی، فلسفه و دیگر شاخههای علوم عقلی موجب شد که خلفای عباسی نیز تحت نفوذ وزیران و کارگزاران ایرانی خود، اندک اندک به حمایت از دانشمندان علاقهمند گردند. چند سالی پیش از زاده شدن خوارزمی، و در سال ۱۶۰ قمری، هارون الرشید، خلیفه مقتدر عباسی به خلافت رسید
بزرگداشت
جورج سارتن در کتاب مدخل تاریخ علم خود، نیمه نخست قرن نهم میلادی و قرن سوم هجری قمری را «عصر خوارزمی» نامیدهاست، و «اریستید مار» نوشته است: امروزه یک موضوع تاریخی را نمیتوان انکار کرد که محمدبن موسی خوارزمی معلم واقعی ملل اروپایی جدید در علم جبر بوده است.
جشنوراه خوارزمی نام یک جشنواره علمی در ایران است که به منظور ارج نهادن به مقام دانش پژوهان و فناوران نوآور به نام این دانشمند بزرگ ایرانی اسلامی «ابوجعفر محمد بن موسی خوارزمی» نام گذاری شده است.
این جشنواره هر سال در دو فرایند مجزا برگزار می شود یکی به عنوان جشنواره جوان خوارزمی برای دانش پژوهان و فناوران کمتر از سی و پنج سال که بخش دانش آموزی نیز دارد و در آذر ماه مراسم تقدیر از برگزیدگان آن انجام می شود و یکی جشنواره بین المللی خوارزمی که در بهمن ماه مراسم تقدیر از برگزیدگان آن با حضور رئیس جمهور ایران برگزار می گردد و علاوه بر طرح های فنی و مهندسی از داخل کشور، برگزیدگانی از سراسر جهان در زمینه های علوم فنی و مهندسی و علوم پایه را معرفی می کند. در تقویم چهارم آبان به مناسبت بزرگداشت «ابوجعفر محمد بن موسی خوارزمی» روز جبر نامیده شده است
تمبر یادبود به مناسبت ۱۲۰۰ سالگرد تولد خوارزمی توسط اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۸۳ منتشر گردید.