مسجد جمکران نیز در نزدیکی این کوه قرار دارد. کوه خضر نبی از نظر تفریحی نیز مورد توجه ساکنان قم بوده و همچنین در طراحی مسیر بالارفتن از این کوه این نکته در نظر گرفته شدهاست که هر گروه سنی چه خردسال و چه کهنسال بتواند از ان بالا رود. در دامنه این کوه چندین شهید گمنام به خاک سپرده شدهاند
باستانشناسان اعتقاد دارند در این کوه بیش از ۳ هزار سال پیش غاری وجود داشته که احتمالاً محل نیایش و عبادت حضرت خضر نبی (ع) بودهاست. در آن دوران قم تا به این قسمت گسترش نیافته بود و به همین دلیل کوه خضر و غار موجود در آن محلی خلوت و امن برای عبادت و نیایش بودهاست. بعدها نیز عارفان بسیاری به این مکان برای عبادت میآمدند. این غار امروزه به یک مسجد کوچک تبدیل شده که زائران برای عبادت به آنجا میروند
@ayeha313
🌻خدايا....
✨در این روز زیبـا و مبارکـــ
🌻به حق محمد مصطفی(ص)
✨و خدیجه الکبری (س)
🌻سلامتي به تنمون
✨آرامش به قلبمون
🌻بركت به سفره هامون
🌻حرمت به رابطه هامون
✨وصفا و صميميت به
🌻خونه هامون عطا بفرما
آمیــن...🙏
@ayeha313
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرمایند :
هرگاه خواستید به وسیله ی ما به خداوند بلند مرتبه توجه کنید و به سوی ما روی آورید ؛ همانگونه که خداوند متعال فرموده است بگوئید: … سلامٌ علی آل یاسین….
منبع : 👇
( کتاب شریف مستدرک الوسائل ج ۱۰ ص ۳۶۴)
@ayeha313
🌱آیه های زندگی🌱
#آمادگیهایپیشازازدواج نقش ها در ازدواج نقش مدیریتی👇 🔹️نقش مرد (ریاست): مرد به عنوان مدیر خانوا
#آمادگیهایپیشازازدواج
نقش ها در ازدواج
📍نقش والدگری👇
نقش پدری👨👧👦
🔘مراد از نقش پدری یعنی این که مرد چطور باید بعنوان یک پدر، رابطه اش را با فرزندش مدیریت کند.
پدر بعنوان سرپرست فرزند خود وظایف متعددی دارد، از جمله؛
📌انتخاب اسم مناسب برای فرزند
📌آموزش قرآن و آداب دینی
📌آموزش آداب زندگی و معاشرت با دیگران و ...
نقش مادری
🔘منظور از نقش مادری یعنی زن بعنوان یک مادر چطور باید رابطه اش را با فرزندانش مدیریت کند.
نقش مادر نسبت به پدر بیشتر به سمت پرورندگی سوق پیدا میکند و توجه به ابعاد "جسمی و روان شناختی" در زمره وظایف مادر قرار دارد.
حضور پدر در کنار مادر میتواند موجب تکامل فرایند فرزندپروری گردد.
📚کتاب سرشناسی همسرشناسی
نقش ها؛
نقش مدیریتی
نقش همسری
نقش والدگری(پدر،مادر)
#اللهم_اجعل_عواقب_امورنا_خیرا
@ayeha313
🟡 شبهه
«ممنوعیت استناد به نهجالبلاغه در تلویزیون قبل از پزشکیان» !!
🟢 واقعیت
اینکه ادعای فوق، دروغ سخیفی است، واضح و آشکار است، اما عجیب این است با وجود اینکه هیچ مستندی برای آن ارائه نشده، سریع توسط رسانههای گوناگون منعکس شده!!
🔹 نمونههایی از برنامهها، سخنان و استنادات در سالهای مختلف با محوریت نهج البلاغه در تلویزیون از این قرار است:
۱- شرح نهم البلاغه - جوادی آملی
۲- برنامه سمت خدا - آقای حسینی
۳- درسهای ماندگار- آقای اسماعیلی
۴- برنامه سوره - فصل نهج البلاغه
۵- زکات در نهج البلاغه - آقای قرائتی
۶- جلسات شورای رسانه - وحید جلیلی
۷- برنامه کلمه - علامه جعفری
۸- طرحی برای فردا - رحیم پور ازغدی
۹- آفتاب شرق - قاضی عسگر
@ayeha313
👇👇👇
♨️سوال:
🔰دلیل رغبت حضرت خدیجه (س) برای ازدواج با پیامبر (ص) چه بود؟
✍️پاسخ:
✅بی تردید ازدواج یکی از ثروتمندان عرب، با جوانی که از مال دنیا بهره چندانی ندارد، نمیتواند ریشه در دلایل و انگیزه های مادی داشته باشد. بنابر این در ریشه یابی این جریان باید جهات معنوی را دنبال کرد.
آیت الله جعفرسبحانی در کتاب فرازهایی از تاریخ اسلام،[۱] به چهار نمونه از این شواهد اشاره می کنند که به طور خلاصه بیان می کنیم:
۱- چنانکه می دانید پیامبر (ص) پیش از ازدواج با خدیجه، زمام تجارت وی را بر عهده داشت. غلام خدیجه به نام میسره، در سفر تجاری همراه پیامبر بود.
پس از بازگشت کاروان، میسره آنچه را در سفر دیده بود برای خدیجه تعریف کرد، از جمله اینکه: محمد (ص) بر سر موضوعی با تاجری اختلاف پیدا کرد. آن مرد به او گفت: به لات و عزّی سوگند بخور تا سخن ترا بپذیرم. محمد (ص) در پاسخ گفت:
پست ترین و مبغوض ترین موجودات پیش من، همان لات و عزی است که تو آنها را می پرستی[۲] و نیز این جریان را که در نزدیک "بصری" (شهر شام)، محمد (ص) زیر سایه درختی نشسته بود، در این حال چشم راهبی که در صومعه نشسته بود به محمد امین (ص) افتاد.
وی از من نام او را سوال کرد و من پاسخ دادم، آنگاه وی گفت: این مرد که زیر سایه این درخت نشسته است، همان پیامبریست که در تورات و انجیل درباره او بشارتهای فراوانی خوانده ام.[۳]
خدیجه با شنیدن این کرامت، شوق مفرطی که سرچشمه آن علاقه به معصومیت محمد «ص» بود، در خود احساس کرد و بی اختیار گفت: میسره! کافی است، علاقه مرا به محمد دو چندان کردی.... سپس آنچه را از میسره شنیده بود برای ورقه بن نوفل نقل کرد و ورقه به او گفت: صاحب این کرامات، پیامبر عربی است.[۴]
۲- روزی خدیجه در خانه خود نشسته بود و یکی از دانشمندان یهود نیز در آن محفل بود، اتفاقاً محمد (ص) از کنار منزل آنها گذشت و چشم آن دانشمند به او افتاد، آن دانشمند فوراً از خدیجه خواست که از محمد (ص) تقاضا کند چند دقیقه در این مجلس شرکت کند.
پیامبر (ص) تقاضای دانای یهود مبنی بر نشان دادن علایم نبوت در بدن خود را پذیرفت.... پس از آنکه دانای یهود از وجود علایم نبوت در محمد (ص) خبر داد خدیجه پرسید:
از کجا می گویی که او حائز چنین مقامی می شود؟ پاسخ داد: من علائم پیامبر آخر الزمان را در تورات خوانده ام و از نشانه های او این است که پدر و مادر او می میرند و جد و عموی وی از او حمایت می کنند و از قریش زنی را انتخاب می کند که سیده قریش است. آنگاه افزود: خوشا به حال کسی که افتخار همسری او را به دست آورد.
۳- ورقه بن نوفل که عموی خدیجه و از دانایان عرب بود، مکرر می گفت: «مردی از میان قریش برای هدایت مردم از طرف خدا برانگیخته می شود و یکی از ثروتمندترین زنان قریش را می گیرد» و چون خدیجه ثروتمندترین زن قریش بود، گاه و بیگاه به خدیجه می گفت: «روزی فرا می رسد که تو با شریفترین مرد روی زمین وصلت کنی.»
۴- خدیجه شبی در خواب دید که خورشید بالای مکه چرخ خورد و کم کم پائین آمد و در خانه او فرود آمد. ورقه خواب وی را چنین تعبیر کرد که: «با مرد بزرگی ازدواج خواهی کرد که شهرت او عالم گیر خواهد شد.»
از طرف دیگر باید توجه داشت که پیامبر اکرم (ص) نیز گر چه از ثروت محروم بود، اما اولا از خاندان معروف قریش بود و ثانیا به راستگویی، امانتداری و اخلاق پسندیده شهرت داشت. چنانکه ابوطالب در مجلس عقد، برادر زاده خود را چنین معرفی کرد:
«برادر زاده من، محمد بن عبدالله (ص)، با هر مردی از قریش موازنه و مقایسه شود، بر او برتری دارد و گر چه از هر گونه ثروتی محروم است، اما ثروت سایه ای است رفتنی و اصل و نسب چیزی است ماندنی.»[۵]
همه این امور نشان می دهد این ازدواج ریشه در جهات معنوی داشته است و به هیچ وجه انگیزه مادی در آن دخالت نداشته است.
در پایان به ذکر حدیثی از پیامبر «ص» در شأن خدیجه اشاره میکنیم که می فرماید: «بهشت مشتاق دیدن چهار زن است: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون)، خدیجه دختر خویله، و فاطمه دختر محمد «ص».[۶]
[۱]- ص ۸۲- ۸۵
[۲]- طبقات کبری، ج ۱، ص ۱۳۰.
[۳]- بحار/ ۱۶/ ۱۸.
[۴]- سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۷۶.
[۵]- مناقب، ج ۱، ص ۳۰. بحار، ج ۱۶، ص ۱۶.
[۶]- بحار، ج ۴۳، ص ۵۳.
@ayeha313