eitaa logo
«آیه‌جان»
433 دنبال‌کننده
111 عکس
76 ویدیو
9 فایل
🔹مجله قرآنی آیه‌جان ❤️ 🔹اینجا دربارهٔ آیه‌های امیدبخش خدا می‌خوانید و می‌شنوید. 🔹 آیه‌جان در سایر شبکه‌های اجتماعی: https://yek.link/Ayehjaan
مشاهده در ایتا
دانلود
«آیه‌جان»
✍ نویسنده: در پی اتفاقاتی برای حفظ جانش از شهر خارج می‌شود و از خدا می‌خواهد که او را به جای امنی هدایت کند. موسی خسته، تنها، آواره و مضطرب وارد حومه‌ی شهر می‌شود و می‌بیند مردم دام‌هایشان را برای آب دادن کنار چاه آبی آورده‌اند و روی چاه خم‌ می‌شوند تا از آن آب بکشند. موسی در میان آنها دختران را می‌بیند که به دلیل حیا منتظرند تا همه بروند، بعد دام‌هایشان را آب بدهند. موسی می‌گوید: «من برایتان از چاه آب می‌کشم.» سپس گوسفندانِ دختران شعیب را سیراب می‌کند و بدون حرفی یا درخواستی از آنها به گوشه‌ای زیر سایه می‌رود و به الله می‌گوید: «رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ» موسی خسته، غریب، ترسان و تنها به این آبادی رسیده و دختران شعیب را هم دیده است. لابد در دلش غوغایی برپاست؛ ببینید چگونه دعا می‌کند. می‌گوید: «من فقیر خیری که تو بر من نازل می‌کنی هستم.» نمی‌گوید خیر من فلان است و بهمان. کاسه‌ی فقرش را در دست می‌گیرد و را به الله می‌سپارد: «من نمی‌دانم خیر من چیست.» می‌گوید فقط یک‌ چیز قطعی وجود دارد و‌ آن این است که من فقیر خیری که تو می‌دهی هستم. یقینا آنچه تو می‌دهی خیر من است.‌ تو‌ و من هستی و من اینجا اعلام می‌کنم که من فقط فقیر هر چه تو بر من نازل کنی هستم. موسی نمی‌گوید خدایا تو بر من خیر نازل کن، نه. می‌گوید کار تو‌ نازل کردن خیر است و دائما خیر من‌ را نازل می‌کنی و کار من ابراز فقر به تو تک‌نگار عالم است؛ من بی‌نیازم از هرچه‌‌ و هرکس جز الله‌ و فقط فقیر او هستم. ما همه موسی‌های خسته و مضطربیم! صاحب‌الاثر و‌ تو هستی! تنها فقیرِ تو بودن را به ما بیاموز! 🌺 آیه‌جان: آیه‌هایی که به جان نشسته‌اند. @ayehjaan
«آیه‌جان»
‌ ✍ نویسنده: توکل بر خدایت کن/ کفایت می‌کند حتماً اگر خالص شوی با او/ صدایت می‌کند حتماً در زمان علیه‌السلام شد. آهوانِ دشت، نزد موسی رفتند که ما از تشنگی تلف می‌شویم، از خداوند درخواست کن! موسی «ع» به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را بازگو کرد! خداوند فرمود: «موعد آن نرسیده.» موسی هم برای آهوان جواب رد آورد! تا این‌که یکی از آنها، داوطلب شد که برای صحبت و بالای کوه طور رود. آهو پیش از رفتن، به دوستان خود گفت: «اگر من جست‌وخیزکنان پایین آمدم بدانید که باران می‌آید وگرنه امیدی نیست!» آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما هنگام بازگشت، وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد، ناراحت شد! با خودش گفت: «دوستانم را خوشحال می‌کنم و توکل می‌کنم. تا پایین‌رفتن از کوه هنوز امید هست!» و جست‌وخیزکنان پایین رفت. تا آهو به پائین کوه رسید، باران شروع به باریدن کرد! موسی علیه‌السلام معترض پروردگار شد. خداوند فرمود: «همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که، آهو دوباره با حرکت کرد و این توکل او بود!» خداوند در آیه‌ی ۹ به این مسئله اشاره کرده و از بندگانش خواسته که در تمام امور زندگی فقط او را وکیل خود بگیرند و فقط بر او کنند. خدایی كه تمام جهان هستی از و در سیطره‌ی اوست؛ چگونه انسان بر او توكل نكند، و كار خويش را به او نسپارد. در حالى‌كه در پهنه‌ی جهان هستى غير از او حاكم و فرمانروا و معبودی نيست. ربوبیّت خداوند نسبت به مشرق و مغرب، دلیل یکتایى او و لزوم توکّل بر او است. «ربّ المشرق والمغرب لا اله الاّ هو فاتّخذه وکیلاً» پس به خدایی که همه‌ی كارها به او ختم می‌شود توکل کن و همه‌ی امورت را به خودش بسپار. 🌺 آیه‌جان: آیه‌هایی که به جان نشسته‌اند. @ayehjaan