✍سه برادر با هم هماهنگ بودند
داخل خونه ،بیرون از خانه با هم سر ڪار مے رفتند.
بعد هم تظاهرات و فعالیت هاے سیاسے ،آخر هم جبهه و شهادت...
🌷)))ابراهیم #شهید شد ..
عبدالله #مفقودالأثر شد ..
حبیب رو هم پس از نه سال تڪه اے از #استخوانهایش را به همراه #پلاک براے خانواده اش آوردند...
🌷)شهید ابراهیم جعفرزاده
🌷)شهید عبدالله جعفرزاده
🌷)شهید حبیب جعفرزاده
هدیه به روح پاک برادران شهید جعفرزاده صــــــــــلواتـــــــــــــ🌷)))
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
ترمیم انگشتر
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#شهید محمدرضا خانه عنقا انگشتر عقیقی داشت که سال ها مزین انگشتش بود. رکاب #انگشتر در تمرینات نظامی ترک برداشته بود. محمدرضا وقتی در سال 1362 عازم #جبهه بود، انگشتر را به مادرش سپرد و سفارش کرد که از آن خوب نگهداری کند تا پس از بازگشت تعمیرش کند. محمدرضا در عملیات خیبر #مفقودالاثر شد و بعد از آن، این انگشتر مونس و همدم مادر بود تا اینکه شب سه شنبه پانزدهم فروردین1379 شهید با دو نفر از دوستانش را در خواب دیدم. دوستان خود را برای پذیرایی به منزل آورده بود و بعد از پذیرایی و گفت وگو با دوستانش، وقتی داشتند از منزل خارج می شدند، دوستان #شهید به من اشاره کردند و گفتند: حالا که تا اینجا آمدیم لااقل پدرت را از خواب بیدار کن تا تو را ببیند. محمدرضا گفت: نه، به علت علاقه ای که ایشان در بین برادران به من دارد، اگر بیدارش کنم، دیگر نمی گذارد من برگردم. تا بیدار نشده برویم، من آثاری از خودم برایش گذاشتم.
بیدار که شدم، با کسی در مورد این خواب صحبت نکردم، اما دائم چشمم دنبال آثاری از شهید بود که به آن اشاره کرده بود. یک هفته بعد، هفتم #محرم بود. زمانی که #مادر شهید به سراغ انگشتر می رود، متوجه می شود که انگشتر از محل شکستگی به هم متصل شده! بلافاصله مرا خبر کرد و دیدم که انگشتر، کاملاً سالم است.
(انگشتر اکنون در موزة شهدای تهران است.)
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─