eitaa logo
مهدی مسائلی، مطالعات و یادداشت‌ها
872 دنبال‌کننده
39 عکس
15 ویدیو
9 فایل
ارتباط با مدیر: @masaeli
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️حفظ وحدت اسلام یا وحدت شیعه مهدی مسائلی ☑️ بخش دوم (⬅️بخش اول:https://eitaa.com/azadpajooh/116) 3. درست است که شیعیان می توانند در رفتارهای شخصی با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند و نباید کسی نظرش بر دیگری را تحمیل کند، ولی هنگامی که رفتارهای‌مان ابعاد اجتماعی و حتی بین‌المللی پیدا می‌کند و تبعات آن برای همه مسلمانان و شیعیان است، نمی‌توان آزادانه هر رفتار یا گفتاری را داشته باشیم. مثلاً هنگامی که توهین‌های مذهبی افرادی موجب فتنه‌گری و جنگ مذهبی در جهان اسلام می‌شود، نمی‌توان به عنوان آزادی بیان، به این رفتارها رخصت و آزادی داد؛ یا مثلا انجام عزاداری‌هایی همچون قمه‌زنی که موجب وهن و هتک مذهب می‌شود، منوط به تلقی یک طرف نیست تا هر شخصی خودسرانه تشخیص دهد که قمه‌زنی موجب وهن مذهب نیست و آن را انجام دهد؛ زیرا وقتی این عمل موجب وهن مذهب باشد، ضرر آن به خود شخص ختم نمی‌شود، بلکه آسیب آن بر پیکر اسلام و جامعه اسلامی وارد خواهد شد. از این جهت رهبری انقلاب در تبیین حکم ممنوعیت بیان کردند:«آنچه از قول مراجع سلف، رحمت الله علیهم، نقل شده است، بیش از این نیست که اگر این کار ضرر معتنی‌به ندارد، جایز است. آیا سبک‌کردن شیعه در افکار جهانیان ضرر معتنی‌به نیست؟ آیا مخدوش‌کردن محبت و عشق شیعیان به خاندان مظلوم پیامبر(ص) و به‌خصوص شیفتگی بی‌حد و حصر آنان به سالار شهیدان(ع) را بدجلوه‌دادن، ضرر نیست؟ کدام ضرر از این بالاتر است. اگر قمه‌زدن به‌صورت عملی انفرادی در خانه‌های دربسته انجام می‌گرفت، ضرری که ملاک حرمت است، فقط ضرر جسمی بود. وقتی این کار علی رؤس‌الاشهاد و در مقابل دوربین‌ها و چشم‌های دشمنان و بیگانگان، بلکه در مقابل چشم جوانان خودمان انجام می‌گیرد، آن‌وقت دیگر ضرری که باید معیار حرمت باشد، فقط ضرر جسمی و فردی نیست، بلکه مضرات بزرگ تبلیغی که با آبروی اسلام و شیعه سَروکار دارد نیز باید مورد توجه باشد. امروز این ضرر بسیار بزرگ و شکننده است و لذا قمه‌زدن علنی و همراه با تظاهر، حرام و ممنوع است.» به دیگر سخن اینجا اختلاف در نظر نیست، اختلاف در عمل است، از رفتاری که به شما و دیگران آسیب و ضرر می‌زند، نمی‌توان چشم‌پوشی کرد. این قضیه شیعه و سنی ندارد.‌ 4. امامان و اهل‌بیت پیامبر(ص) نه اختصاص به شیعه دارند و نه مخاطب تعالیمات و راهنمایی‌های آنها فقط شیعیان بوده‌اند. راهنمایی ائمه(ع) جزئی از مسیر هدایت الهی است که هرکس باید به قدر معرفت و منزلتش از این راهنمایی‌ها بهره‌مند شود، ولی متأسفانه افراط‌گرایان شیعه با به‌حاشیه‌راندن مباحث اصلی امامان، به ترویج و تبلیغ افکار و رفتارهای موهنی می‌پردازند که دیگران را از تعالیم اهل‌بیت(ع) روی‌گردان می‌سازد و مکتب تشیع را نیز در انزوا قرار می‌دهد. متأسفانه همواره بی‌توجهی به آثار ضدتبلیغی این جریان‌ها، بیشترین و سهمگین‌ترین ضربه‌ها را به مکتب اهل‌بیت(ع) وارد نموده و موجب فاصله‌گرفتن هرچه بیشتر عامهٔ مسلمین از معارف الهیِ اهل‌بیت شده است؛ معارفی که ائمه(ع) حتی جان مقدس خویش را فدای تبلیغ آن کرده‌اند. ازاین‌رو، گناه روش‌های ضدتبلیغی، از جنگ با امام و به‌شهادت‌رساندن ایشان نیز بزرگ‌تر دانسته شده است. چنانچه امام‌صادق(ع) در سفارش‌های خویش به محمد بن نُعْمان می‌فرمایند: «ای پسر نعمان! فاش‌کنندهٔ سرّ [ما] مثل کشنده و قاتل ما با شمشیر خودش نیست، بلکه بار گناه او سنگین‌تر است؛ بلکه گناه او سنگین‌تر است؛ بلکه گناه او سنگین‌تر است. [امام(ع) برای تأکید، این عبارت را سه بار تکرار نمودند.] ای پسر نعمان، هر کس که حدیثی ضد ما نقل کند از شمار کسانی باشد که ما را به‌عمد کشته است، نه به خطا!»(تحف العقول، ص۳۰۹) دشمنانی که جان ائمه(ع) را گرفتند، نتوانستند در اندیشه‌های ایشان خِللی وارد کنند؛ اما دوستان ناآگاه، اندیشه‌های امام را متروک و مهجور می‌کنند و با ایجاد تنفر مذهبی حجابی در برابر مسلمانان و ارشادات امامان اهل‌بیت(ع) به وجود می‌آورند. از این رو در روایات متعددی خطر و آسیب چنین افرادی از ناصبی که با شمشیر به جنگ اهل‌بیت(ع) آمده، بزرگ‌تر دانسته شده است. ( اختصاص شیخ مفید، ص۲۵۳) البته روایت بالا درباره حرف‌های حق اما نابجای دوستان است، گفتارهای باطل و خارج از ادب دینی که خسارتش بسیار بیشتر است. ............. 🔸کانال یادداشتهای : @azadpajooh
32.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برش‌هایی از گفتگوی بیست دقیقه ای با خبرگزاری ایکنا درباره اربعین: مروری بر درس‌های اربعین در روزگار جاماندگی / فرصتی برای حرکت از فرع به اصل حماسه حسینی ⚡عاشورا صرفاً بحث شیعی نیست؛ ... عاشورا حرکتی سیاسی است که اگر آن را با مباحث فقهی و اعتقادی تلفیق کنیم، مقداری آن را محصور و به شخصیت‌های خودمان محدود کرده‌ایم، در حالی که امام حسین(ع) شخصیت برجسته اسلامی است و حتی می‌توان گفت در دنیای امروز نیز بسیاری از کسانی که مسلمان نبوده‌اند از شخصیت حضرت الگوبرداری کرده‌اند. ...حتی کسانی که ما آن‌ها را دشمن می‌پنداریم و گاهی تکفیر شیعه می‌کنند، وقتی بر نقطه امام حسین(ع) می‌رسند، حرکت امام حسین(ع) را تأیید می‌کنند. کسی نیست که بگوید امام کار بد یا باطلی انجام داد... ⚡اربعین نقطه شروع است و اگر پیاده‌روی اربعین را نقطه پایان یا روشی برای صرف لذت معنوی خودمان در نظر بگیریم، گرفتار انحراف خواهیم شد.  ⚡اربعین به دلیل اهمیت بسیاری که دارد، ما را گرفتار غلو مفهومی کرده است و جایگاه اربعین را نسبت به عزاداری امام حسین(ع) بالاتر از حد خودش می‌دانیم؛ و این‌طور به ‌نظر می‌رسد که گویی تمام دین راهپیمایی اربعین است.  حتی برخی این حرکت را با حج مقایسه می‌کنند و تلاش دارند که آن را بالا ببرند؛ در حالی که حج مناسک تعظیم توحید و اربعین مناسک تعظیم ولایت است؛ ولایت و توحید در عرض هم نیستند و نباید این دو را با هم مقایسه کرد. ⚡️پیاده‌روی اربعین، عزاداری را از کوچه‌ها و خیابان‌ها خارج کرد و آن را به سمت امت برد، پیاده‌روی اربعین عزاداری یک امت برای امام حسین ع است. ......... @azadpajooh
⚡️طرح عنوان شهادت پیامبر(ص) و گسترش تقابل مذهبی ✍مهدی مسائلی در سال‌های اخیر افرادی تلاش می‌کنند تا هرمناسبت اسلامی را به تقابل مذهبی بکشانند. با این رویکرد چندسالی است عده‌ای موضوع مسموم و شهید شدن پیامبر اکرم(ص) به دست بعضی از زنان‌شان را مطرح کرده و مطالبی را دراین باره منتشر می‌کنند. در ادامه نقدی بر این مطالب خواهیم داشت: 1. مهمترین دلیلی که برای این موضوع ارائه می شود استدلال به روایتی از کتاب تفسیر عیاشی است بدین مضمون که عایشه و حفصه به پیامبر(ص) سم خورانده و آن دوعامل شهادت پیامبر(ص) بودند (تفسير العياشي، ج‏۱، ص۲۰۰.) اما این روایت مرسل و بدون سند است و روایتی ضعیف و نامعتبر به شمار می‌آید. منبع آن نیز منحصر به تفسیر عیاشی است و اگر می‌بینیم عده‌ای برای استناد به آن کتاب‌های متعددی را نام می‌برند، بیشتر برای جوسازی و فریب دادن مخاطبان است زیرا همه این کتاب‌ها، روایت فوق را از تفسیر عیاشی نقل‌ می‌کنند. ادعای این روایت آن‌قدر بزرگ و مهم است که اگر صحت می‌داشت، باید روایات معتبری از ائمه(ع) دراین‌باره به دست ما می‌رسید. 2. معمولا همراه با نقل روایت بالا، استنادات تحریف و تقطیع شده دیگری نیز درباره طرح شهادت پیامبر(ص) آورده می‌شود. بدین صورت که ادعا می‌شود که بسیاری از علمای شیعه و سنی معتقد به شهادت پیامبر(ص) هستند و سپس این اعتقاد به شهادت را در کنار ادعای مسمویت توسط زنان قرار می‌دهند و این‌گونه نتیجه می‌گیرند که حتی علمای اهل‌سنت نیز معتقدند زنان پیامبر(ص) عامل شهادت ایشان بودند؛ در حالی که مقصود همه این منابع از تعبیر شهادت پیامبر(ص)، مسمومیت ایشان به دست زن یهودیه در خیبر است و همه آنها در کتاب‌هایشان به این مطلب تصریح می‌کنند. 3. داستان مسمومیت رسول خدا(ص) به دست زن یهودیه نه تنها در منابع اهل‌سنت، بلکه در روایات شیعه نیز آمده است.(بصائرالدرجات، ج‏۱، ص۵۰۴) اما متأسفانه این روایات نیز تقطیع شده و برای اثبات ادعای بالا به کار گرفته می‌شود. در قسمتی از یکی از این روایات آمده است: «مَا مِنْ نَبِيٍّ وَ لَا وَصِيٍّ إِلَّا شَهِيدٌ؛ هیچ پیامبر و جانشینش نیست مگر این‌که شهید می‌شود» این افراد در حالی برای اثبات شهادت پیامبر(ص) توسط همسرانش از این جمله استفاده می کنند که در متن کامل این روایت علت شهادت پیامبر(ص) مسمومیت به دست زنی یهودی ذکر می‌شود. 4. عده‌ای با گزیده‌برداری از داستان «لُدود»(یعنی داستان دارو دادن به پیامبر)، آن را به مسموم کردن پیامبر(ص) ارتباط داده‌اند. اما این داستان موهن را شیعه قبول ندارد و بسیاری از علمای شیعه دلیل جعل آن را توجیه نسبت هذیان به رسول‌خدا(ص) دانسته‌اند. در این داستان آمده که هنگامی که داروی تلخی را به پیامبر(ص) خوراندند، ایشان ناراحت شده و فرمودند: «بايد به مجازات اين عمل، در برابر چشمانم، به دهان تمام کسانی که در مجلس حضور دارند، به جز عباس، از آن دارو ريخته شود». سرانجام طبق سوگند و دستور پيامبر(ص)، دارو به دهان يکايک حضار، به جز عباس، ريخته شد! استثنای عباس موجب شده تا بعضی از علما فضیلت‌تراشی برای عباس در نزد خلفای عباسی را از انگیزه‌های‌‌ احتمالی جعل این روایت بدانند. ابن ابی الحدید از استادش نقیب نقل کرده است: «در آن روزها و ساعت‌هاي آخر پيامبر، مسلماً نه‌ تنها علي و فاطمه، بلکه حسن و حسين نيز در کنار بستر پيامبر حاضر بودند و آيا مي‌توان احتمال داد که از آن دارو به دهان آنان نيز ريخته باشند؟! نه؛ به خدا سوگند چنين چيزي نبوده است». او داستان لدود از اصل دروغ و ساختگي می‌داند که آن را تنها يک نفر براى تقرّب به بعضى از مقامات ساخته و پرداخته است».(شرح نهج البلاغة، ج‏۱۳، ص۳۲.) 5. در برابر این ادعا که عایشه و حفصه با همدستی یکدیگر پیامبر(ص) را مسموم و شهید کردند، باید گفت: آیا امام علی(ع) از این واقعه خبر داشت یا نداشت؟! امکان ندارد که شما بدانید و امام(ع) نداند. اگر ایشان آگاه بود، چرا بعد از خلافتشان، آن دو را مجازات نکردند؟! ترور پیامبر(ص) گناه بزرگی است که به سادگی نمی‌توان از آن گذشت. اگر کسی بگوید در آن هنگام، شرایط جامعه برای مجازات آن دو فراهم نبود، می‌گوییم: پس از جنگ جمل و شکستِ فتنه عایشه، بهترین فرصت برای مجازات او بود و اگر امام عایشه را مجازات می‌کرد، کمتر کسی به آن حضرت خرده می‌گرفت، ولی ایشان عایشه را بخشیدند و علت آن را پاسداشتِ حرمتِ همسری وی با پیامبر(ص) دانستند:«...وَ لَهَا بَعْدُ حُرْمَتُهَا الْأُولَى وَ الْحِسَابُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى؛ حرمت اوليه او باقى است، و حسابش با خداوند است.» ......... این یادداشت را با تفصیل بیشتر از اینجا بخوانید: http://azadpajooh.ir/346 .......... @azadpajooh
⚡️نقدی بر منطق گسترش عزاداری/ عزاداری محسنیه مناسبتی که تاریخ نیز با آن همراه نیست ✍ درباره عزاداری، منطقی در جامعه امروزی شیعه حکم‌فرما شده که می‌گوید: 1. برای فراموش نکردن هر اتفاق ناگواری باید برای آن عزاداری داشته باشیم. 2. برای تعظیم و بزرگداشت افراد باید در سال‌روز درگذشت یا شهادت آنها عزاداری کنیم. این دو گزینه در واقع برداشتی از عزاداری شهادت امام حسین(ع) و تسری آن به سایر افراد و رویدادهاست. این درحالی است که از نگاه دین استمرار و دنباله‌دار بودن عزاداری کارکردی منفی دارد و عزاداری امام حسین(ع) نیز در منظومه تعالیم دینی یک استثنا به شمار می‌آید که در بعضی از روایات به آن تصریح شده است. (رک: شیخ طوسی، الأمالی، ص ۱۶۲ و ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص۱۰۰.) اما حاکم شدن منطق بالا موجب شده به جای این که «عزاداری نکردن» تخصیص بخورد، «عزاداری کردن» بدون هرگونه تخصیص و قیدی اطلاق پیدا کند و به مناسک اصلی جامعه شیعه تبدیل شود و حتی به خاطر تردیدها و اختلاف های تاریخی درباره روز شهادت اهل‌بیت(ع)، عزاداری‌های متعدد برای یک شهادت برگزار شود. حول و پیرامون روزهای شهادت نیز گسترش پیدا کنند و از یک روز به سه روز، سپس یک هفته و یک دهه تسری یابند. عمومیت دادن به استفاده تبلیغی از عزاداری برای ترویج مذهب، موجب شده که علما حتی درباره عزاداری خارج از محدوده دین نیز محافظه‌کاری کنند و انکاری بر رویه‌های نادرست در عزاداری و سوگواری‌های مردم عادی نداشته باشند تا شاید ترکش‌های آن به جان عزاداری‌های مذهبی نیفتد. گذشته از این، گسترش عزاداری بدین صورت جنجال‌های اجتماعی و مذهبی را دامن می‌زند و حتی زمینه هتک حرمت مذهب را نیز فراهم می‌کند؛ زیرا خواه یا ناخواه،‌ مناسبت‌های عزاداری به یک مناسبت اجتماعی تبدیل می‌شوند که برای پاسداشت آنها باید همه‌ی مردم حرمت آنها را نگه دارند و از شادی یا رفتارهایی که با شئون سوگواری این روزها مخالفت دارد، پرهیز کنند. اما بسیاری از مردم ظرفیت و تحمل این حجم از عزاداری‌ها را ندارند و این موضوع موجب می‌شود تا آنها خود را رویاروی عرفیات مذهبی تازه ایجاد شده ببینند و ناتوان از انکار این عرفیات بی‌اساس، تقابل با مناسک مذهبی برای آنها به وجود آید. حکایت عزاداری ایام محسنیه نیز بر همین منوال است، مناسبتی که حتی گزارش‌های تاریخی برای به وجود آمدنش در ابتدای ربیع‌الاول همراهی نمی‌کنند، ولی چون عده‌ای عزاداری و برافروختن احساس را بهترین روش تبلیغ مذهبی می‌بینند، تلاش می‌کنند در ادامه دو ماه عزاداری محرم و صفر آن را نیز به مناسبت‌های مذهبی اضافه کنند. ............ ⚡️کانال یادداشت‌های مهدی مسائلی: @azadpajooh
⚡️بررسی تاریخی و روایی روز نهم‌ربیع روز نهم‌ربیع‌الاوّل بعضی از شیعیان به روز کشته شدن خلیفهٔ دوم شهرت یافته است. دراین‌باره داستان‌ها و افسانه‌های بسیاری نیز میان آن‌ها رواج یافته که بیشتر آن‌ها را می‌توان ساخته‌وپرداختهٔ فرهنگ عوام دانست. اما با رجوع به کتاب‌های تاریخی به این مطلب می‌رسیم که تمامی آن‌ها به اتفاق اواخر ماه ذی‌الحجه را به‌عنوان ایام کشته‌شدن خلیفه دوم معرفی نموده‌اند و حتی یک کتاب را نمی‌توان یافت که مناسبت دیگری را برای این واقعه ثبت کرده باشد. افزون بر این بسیاری از بزرگان و علمای شیعه نیز هنگام بحث از کشته شدن خلیفهٔ دوم، تاریخ آن را در ماه ذی‌الحجه دانسته‌اند و حتی بعضی به نادرست بودن نسبت قتل خلیفهٔ دوم در روز نهم‌ربیع‌ تصریح کرده‌اند. شیخ مفید، (فوت: 413 ق)، ابن ادریس حلی (578ق)، سید بن طاووس (م664ق) علامهٔ حلی (۷۲۶ق) شیخ ابراهیم بن علی کفعمی ( 905ق) تعدادی از این علمای شیعه هستند. اما مستند نهم‌ربیع چیست؟ اعتقاد به کشته شدن خلیفه‌ دوم در روز نهم‌ربیع مستندی به‌جز روایتی مشهور به «رفع القلم» ندارد. این روایت به یکی از اصحاب امام هادی(ع) به نام احمد بن اسحاق نسبت داده شده است و از طریق او و از قول امام فضیلت‌هایی را برای این روز بر می‌شمرد. در ارزیابی این روایت باید گفت منبع آن کتاب‌های متاخر شیعه مربوط به قرن هشتم به بعد هستند که اتقان و اعتبار روایی ندارند. سند این روایت نیز از جهات مختلفی ضعیف و غیرقابل‌اعتماد است و افزون بر وجود راویان ناشناخته‌ای که منحصر به این روایت هستند، افتادگی تعدادی از راویان نیز بر ضعف آن می‌افزاید. اما نکته مهم این‌که طبق تحقیقات انجام شده روایت نهم‌‌ربیع برگرفته از کتاب‌های غالیان نُصیریه است که شواهدی در متن آن نیز این مطلب را تایید می‌کنند. از جهت محتوایی اشکالات بسیاری به متن این روایت مطرح شده است ولی مهم‌ترین اشکالی که به متن آن وارد است و آن‌را از درجه‌ی اعتبار ساقط می‌کند، فرازی است که به نقل از پیامبر(ص) به خدای متعال چنین نسبت می‌هد: «وَ أَمَرْتُ الْکرَامَ الْکاتِبِینَ أَنْ یرْفَعُوا الْقَلَمَ عَنِ الْخَلْقِ کلِّهِمْ ثَلَاثَةَ أَیامٍ مِنْ ذَلِک الْیوْمِ وَ لَا أَکتُبُ عَلَیهِمْ شَیئاً مِنْ خَطَایاهُمْ کرَامَةً لَک وَ لِوَصِیک‏ ؛ به فرشتگان نویسندهٔ اعمال دستور دادم به مدت سه روز قلم را از همهٔ مردم بردارند و هیچ چیزی از گناهان آنان را ننویسند، به کرامت تو و وصیت.» در این فراز از این روایت تأکید می‌شود: یک: قلم تکیف از تمام خلق، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، سه روز برداشته می‌شود. ‏ دو: هیچ کدام از گناهان و خطایای آن‌ها ثبت نمی‌شود. این جمله وسیله‌ای برای افراد لااُبالی تبدیل شده است تا حرمت بندگی خداوند را شکسته و هرآن‌چه می‌خواهند در این ایام انجام دهند. اما چه ظلم و خیانتی بالاتر از آن‌که این جملات را به بزرگانی نسبت دهیم که همواره می‌فرمودند: «لا تُنَالُ وَلَایتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَع ؛ به ولایت ما نتوان رسید جز با عمل نیک و پرهیزکاری و دوری از گناه». ............ برای دستیابی به مطالب تفصیلی‌ دراین‌باره به کتاب نهم‌ربیع جهالت‌ها خسارت‌ها مراجعه کنید 🔹خرید آنلاین کتاب: https://b2n.ir/353195 @azadpajooh
⚡️چیزی به نام لعن خصوصی نداریم/لعن یا فردی است یا عمومی  ✍  معمولا در ایام ربیع‌الاول میان شیعیانِ مذهبی بحث لعن خصوصی و عمومی(یا علنی) رونق پیدا می‌کند. در این میان سه نگاه میان شیعیان به وجود می‌آید: اول؛ بعضی بدون هیچ محدودیت و قیدی طرفدار لعن هستند و آن را مساوی تبری می‌دانند. دوم؛ بعضی با لعن آشکار و عمومی مخالف‌اند، اما لعنِ خصوصی را جایز می‌دانند. سوم؛ بعضی نیز فرقی میان لعن عمومی و خصوصی نمی‌گذارند و لعن را به هر صورتی نفی می‌کنند.  در جبهه‌بندی درون مذهبی گروه اول(یعنی کسانی که هیچ محدودیتی برای لعن قائل نیستند) به عنوان برائتی‌، و گروه دوم و سوم به عنوان وحدتی‌‌ شناخته می‌شوند. برائتی‌ها با هردو گروه وحدتی مخالف هستند و آنها را متهم به خروج از تشیع می‌کنند.  البته هجمه‌ها علیه گروه سوم(یعنی مخالفان مطلق لعن) بسیار بیشتر است و حتی گروه دوم(محدودکنندگان لعن) نیز گاهی آنها را متهم به کوتاهی در تشیع می‌کنند.  با این مقدمه، بارها از من سؤال شده است که آیا لعن خصوصی را قبول دارم یا نه؟ یا لعن خصوصی جایز است یا نه؟ پاسخ به این سوال مقدماتی را می‌طلبد که به صورت مفصل در کتاب لعن‌های نامقدس به آن پرداخته‌ام، ولی به صورت خلاصه می‌گویم: اصلا لعنی به نام لعن خصوصی وجود ندارد؛ لعن یا فردی است یا عمومی. مصادیق لعن خصوصی که درباره‌ آنها بحث و گفتگو می‌شود، همان لعن‌های عمومی هستند که مخالفِ اخلاق اسلامی، تبلیغ معارف تشیع و دستورات صریح ائمه(ع) هستند. برای روشن شدن این بحث چند نکته را بیان کنم: ۱. لعن یک نوع دعاست، البته از نوع نفرین و دعای علیه افراد. در دعا مخاطب ما خداست و باید با او سخن بگوییم. طبق روایات، مؤمن می‌تواند در مقام مناجات الهی تمام کسانی را که مُستحق نفرین الهی هستند، لعن کند؛ البته با این شرط که لعن‌شدگان استحقاق این نفرین را داشته باشند. اما اگر کسی دیگری را بدون دلیل یا ازسرِ عنادِ شخصی لعن کند، آثار لعن یا نفرین به خودش باز می‌گردد. بر این اساس، فرد می‌تواند حتی پیامبران الهی را نیز لعن کند ولی مطمئناً آثار این لعن به خود او باز می‌گردد. اما این بحث‌ها تنها مربوط به مقام مناجات است که فقط خدا مخاطب و شنونده لعن است‌. اما هنگامی که به غیر از خدا، افراد دیگری نیز شنونده‌ی لعنِ ما شوند، این لعن از حالت فردی خارج می‌شود و صورت عمومی پیدا می‌کند، و تفاوتی نمی‌کند شنونده لعن یک نفر باشد یا صد نفر. مثلاً اگر کسی به صورت فردی امام علی(ع) را لعن کند، حکمی اجتماعی برای این لعن وجود ندارد، چون او فقط خدا را مخاطب قرار داده و به صورتِ اجتماعی، توهینی به آن حضرت صورت نگرفته است، ولی اگر این لعن در جمع یک یا دو نفر بیان شود، در صورت اقامه شواهد و مدارک، حکومت اسلامی او را محاکمه می‌کند و در دادگاه متهم به دشنام‌گویی به ائمه(ع) می‌شود، هرچند او بگوید من امام علی(ع) را مستحق لعن می‌دانستم و از نظر خودم کار نادرستی انجام نداده‌ام. همین صورت درباره افراد مورد احترام اهل‌سنت نیز وجود دارد، کسی نمی‌تواند بگوید من آنها را در جمع دیگران لعن می‌کنم و توهین مذهبی انجام نداده‌ام، هرچند او کارش را اینگونه توجیه کند که من آنها را مستحق لعن می‌دانم. همچنان‌که تفاوتی نمی‌کند که لعن او در جمع یک نفر باشد یا صد نفر. ۲. تجویز لعنِ خصوصی عاملی برای تقویت و گسترش لعن عمومی است، چون کسانی که لعن خصوصی را قبول دارند معمولا به صورت محتوایی با لعن‌های عمومی مشکلی ندارند بلکه انتشار عمومی آن را فعلا به مصلحت نمی‌دانند. این افراد گاهی خودشان نیز از سر بی‌موالاتی یا غفلت، به لعن‌ عمومی دست می‌زنند.(موارد رسانه‌ای شده آن فراوان است) از این گذشته، به صورت عملی تفکیک لعنِ خصوصی از عمومی نیز امکان‌پذیر نیست، یعنی لعن هنگامی که از حالت فردی خارج شد و کسی غیر از خدا شنونده‌ی آن شد، امکان انتشار عمومی و اجتماعی را پیدا می‌کند و تبعات ایجاد توهین مذهبی برای آن محتمل است. ۳. در روایات ائمه(ع) لعنِ عمومی یا حتی خصوصی وجود ندارد و گزارش‌هایی که بعضی به آنها استناد می‌کنند(هرچند بسیاری از آنها ضعیف و نامعتبرند) همگی حکایت از لعنِ فردی دارند که مخاطب آن فقط خداست. این نشان می‌دهد موضع ائمه(ع) دراین‌باره آن‌قدر روشن بوده است که جاعلان نیز نتوانسته‌اند بگویند آنها در جمع مردم یا خواص اصحاب خویش، خلفا را لعن کرده‌ یا شیعیان را به مجلسِ خصوصیِ لعن خلفا توصیه کرده‌اند. به دیگر سخن،  بر فرض صدور لعن‌های نسبت داده شده به ائمه(ع)، این لعن‌ها هیچ‌گاه به‌قصد توهین به مقدسات اهل‌سنت و برانگیختن فضای خصومت مذهبی بین شیعه و سنی بیان نشده‌اند و فراتر از این، اصلا امکان ایجاد توهین مذهبی را نیز نداشته‌اند. درحالی‌که لعن خصوصی که هم‌اکنون مورد مباحثه شیعیان است امکان ایجاد توهین مذهبی را دارد. ..... @azadpajooh
⚡️آغاز امامت امام عصر(ع) موضوعی عرفی است/ حکم جشن آغاز امامت، مثل جشن میلاد است ✍ الاول، نخستین روز امامت امام عصر حضرت مهدی موعود(عج) است. ولی همان‌گونه که همه می‌دانیم عده‌ای برای این روز مناسبتی دیگر در نظر گرفته‌اند و به خاطر دلبستگی‌شان به آن عنوان، به هیچ وجه نمی‌پذیرند که روز نهم‌ربیع به عنوان روز آغاز امامت امام عصر(عج) نام‌گذاری شود. از این رو شبهاتی را در این زمینه مطرح می‌کنند. در ادامه به بررسی دو شبهه دراین‌باره می‌پردازیم. ✅ شبهه اول: «در سیره ائمه (ع) هرگز نداریم که توصیه به بزرگداشت آغاز امامت آنها شده باشد. جشن آغاز امامت یک بدعت است. اين روش فرزندان پادشاهان و سلاطين ظلم و جور است كه به دنبال مرگ پدر بودند تا خود به فرمانروايي برسند، در كجای تاريخ ديده ايد فرزندان ائمه از شهادت پدر بزرگوارشان خوشحالي كنند؟!» 🔺در پاسخ می‌گوییم: این شبهه مانند شبهات وهابیت برای زیر سوال بردن برنامه‌های تعظیم اهل‌بیت(ع) است. ولی بیان این شبهه از طرف این افراد با سایر رفتارهای آنها منافات دارد. زیرا اگر جشن آغاز امامت در سیره ائمه(ع) وجود ندارد، جشن میلاد ائمه(ع) هم وجود ندارد! توصیه به عزاداری برای سایر ائمه(ع) به غیر از امام حسین(ع) هم وجود ندارد! کاروان عزاداری و راهپیمایی آنها نیز در روایات نیامده است. چرا این عده جشن تولد را سیره مستکبرانه پادشاهان برای بزرگداشت خویش به حساب نمی‌آورند یا آن را برگرفته از فرهنگ غربی نمی‌دانند؟! جالب اینکه این افراد در حالی جشن آغاز امامت امام عصر(عج) را بدعت می‌دانند که با تمسک به قاعده «تعظیم شعائر الهی» و بسط مفهوم آن، بسیاری از رفتارهای موهن و خلاف شرع را به عنوان مناسک مذهبی به حساب می‌آورند. به هرحال، امروز هیچ‌کس در روز نهم‌ربیع برای شهادت امام حسن عسگری(ع) شادی نمی‌کند و گره زدن آغاز امامت در روز نهم‌ربیع با مصیبت شهادت امام حسن در هشتم‌ربیع نوعی مغالطه است. ✅شبهه دوم: آغاز امامت ولی‌عصر (عج) بلافاصله پس از شهادت امام حسن عسگری در روز هشتم‌ربیع اتفاق افتاده است نه نهم‌ربیع! 🔺در پاسخ می گوییم: اصل بزرگداشت آغاز امامت ولی‌عصر(عج)، عنوانی عرفی است و ریزبینی‌های عقلی درباره آن جایی ندارد. اگر توصیه به جشن میلاد ائمه(ع) یا آغاز امامت، مستقیماً از ناحیه شرع مقدس اسلام بیان شده بود، جای آن بود که برای تعیین آن دقت عقلی می‌کردیم. ولی هنگامی که این‌گونه بزرگداشت‌ها موضوعی عرفی و جهت احترام و یادآوری ذکر امام زمان(ع) است، باید دید عرفِ مردم چه روزی را برای آغاز رهبری و امامت قرار می‌دهد. در عرفِ اجتماعی تمام ملل، به خاطر احترام به رهبر پیشین، روز بعد از رحلت او را برای رهبر جدید جشن و بزرگداشت می‌گیرند. 🔺پس معرفی نهم‌ربیع را به عنوان سال‌روز آغاز امامت ولی عصر (عج) هیچ اشکالی ندارد، چنان‌ که عالم بزرگ شیعه سید بن طاوس با رد عنوان قتل خیلفه دوم در این روز، این احتمال را بیان می کند که شاید شادی شیعیان در روز نهم ربیع در ابتدا به خاطر همین مناسبت عظیم بوده است، ولی بعدها این شادی دست خوش انحراف شده است. وی در اقبال‌الاعمال می‌نویسد: «اکنون که زمان رحلت مولای ما امام حسن عسگری(ع)، چنان که بزرگان ذکر کردند در روز هشتم ربیع الاوّل رخ داده است، آغاز ولایت و امامت حضرت مهدی(عج) بر امّت، روز نهم ربیع الاوّل خواهد بود و شاید تعظیم این روز، روز نهم ربیع الاوّل، به لحاظ این مناسبت برتر و برای توجّه به آن مولای بزرگ و کامل باشد.»( إقبال‌، ج 3، ص113.) ................ کانال یادداشت‌های مهدی مسائلی: @azadpajooh
📛دفاع از تشیع با رویکرد نفرت‌پراکنی! 📌نقدی بر سخنان آیت الله سید علی میلانی ✍ مهدی مسائلی 🔻حضرت زهرا(س) نه تنها از مقدسات شیعه، بلکه از مقدسات تمام مسلمانان است، و اهل‌سنت درباره حوادث تاریخی بعد از رحلت پیامبر(ص) نگاهی همانند شیعه ندارند و معتقد به هتک حرمت ایشان توسط خلفا نیستند. اینها اختلافات تاریخی است که در این یادداشت، در پی بحث و پیگیری آنها نیستم، بلکه مقصودم نقد سخنی است که به تازگی از جناب سید علی میلانی منتشر شده است. 🔻در سوال و پاسخی که صفحه رسمی ایشان در اینستاگرام نیز آن را منتشر کرده است، اینچنین آمده است: سوال: وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها و ظلم‌های وارد به آن حضرت یادم می‌افته از همه سنی‌ها بدم می‌یاد و حس انتقام دارم با این حس چیکار کنم؟ پاسخ آقای میلانی: «بسمه تعالی السلام علیکم، خدا را شکر کنید چنین حالتی دارید/امضای سید علی میلانی». 🔻اینکه بعضی از عوام شیعه فکر کنند که اهل‌سنت دشمن حضرت زهرا(ع) هستند یا آنها را شریک در هتک حرمت به ایشان قرار دهند، جای تعجب ندارد، ولی از عالمی که خود را متخصص مباحث مذهبی می‌نامد، چنین صحبت‌هایی بعید است. البته احتمالا کسانی صحبت‌ها و عملکرد جناب سید علی میلانی را رصد می‌کنند، از صدور چنین سخنانی از شخص ایشان زیاد تعجب نکردند. هواداران ایشان از وی به عنوان مدافع حریم ولایت یاد می‌کنند. درست است که شیعه برای دفاع از عقاید و اندیشه‌های مذهبی‌اش احتیاج به تحقیق و پژوهش دارد ولی دفاع از تشیع در گروی نفرت‌پراکنی و ایجاد دشمنی و بُغض بین شیعه و سنی نیست! 🔻علمای بزرگ مدافع تشیع همچون علامه امینی، علامه شرف الدین، علامه سید مرتضی عسکری و... اگرچه کتاب‌های فراوانی در دفاع از تشیع نگاشتند ولی هرگز بر جریان بُغض و نفرت‌پراکنی مذهبی سوار نشدند، و با تایید اندیشه‌های عوامانه، بر آتش فتنه مذهبی سوخت نریختند. این بزرگان همواره بر وحدت اسلامی تاکید می‌کردند و تعدادی از آنها در عین دفاع تمام قامت از تشیع، از پیشگامان عرصه وحدت اسلامی نیز به شمار می‌رفتند. 🔻اما در روش و منش جناب میلانی نه تنها وحدت اسلامی ظهوری ندارد، بلکه ایشان همواره به فعالان عرصه وحدت تاخته‌اند و تخریب موسسات وحدتی یا فعالیت‌های تقریبی همچون فقه مقارن از دغدغه‌های ایشان بوده است. جالب اینکه جناب سید علی میلانی خود را در مقام جانشینی آیت الله وحید خراسانی قرار داده است، مرجع تقلیدی که با وجود رویکرد خاص مذهبی‌اش، لااقل در بحث تعامل شیعه و سنی، اعتقاداتِ عوامِ شیعه را نمی‌پذیرد و بر پیگیری سیره‌ی اهل‌‌بیت(ع) در تعامل با اهل‌سنت تاکید می‌کند، نمونه‌اش پاسخ زیر که چند سال پیش از آیت الله وحید خراسانی صادر شد: 🔻سوال: بسمه تعالی/ما جمعی هستیم ساکن در محلی که اهل سنت زندگی می کنند و آنها ما را کافر می دانند و می گویند شیعه کافر است در اینصورت آیا ما هم می توانیم با آنها معامله به مثل کنیم و همانطوری که آنها ما را کافر می دانند ما هم با آنها معامله کفار کنیم. مستدعی است وظیفه شرعی ما را در مقابل این حملات بیان کنید. . جواب آیت الله وحید خراسانی: بسم الله الرحمن الرحیم/هر کس شهادت به وحدانیت خداوند متعال و رسالت خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم بدهد مسلمان است، و جان و عرض و مال او مانند جان و عرض و مال کسی که پیرو مذهب جعفری است محترم است. و وظیفه شرعی شما آن است که با گوینده شهادتین هر چند شما را کافر بداند به حسن معاشرت رفتار کنید، و اگر آنها به ناحق با شما رفتار کردند شما از صراط مستقیم حق و عدل منحرف نشوید، اگر کسی از آنها مریض شد به عیادت او بروید، و اگر از دنیا رفت به تشییع جنازه او حاضر شوید، و اگر حاجتی به شما داشت حاجت او را برآورید، و به حکم خدا تسلیم باشید که فرمود: «و لایجرمنکم شنأن قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی» و به فرمان خداوند متعال عمل کنید که فرمود:«و لا تقولوا لمن القی الیکم السلام لست مؤمنا»و السلام علیکم و رحمه الله. (منبع: سایت رسمی ایشان:http://wahidkhorasani.com/فارسی/سؤالات-شرعی/محتوا/15744_حسن-معاشرت-با-مخالفین-مذهب) 🔻🔻🔻 @azadpajooh
⚡️تحقق وحدت اسلامی در گروی تغییر رفتار، نه اعتقاد ✍مهدی مسائلی بارها گفته‌ایم که وحدت اسلامی به معنای دست برداشتن از اعتقادات و باورهای شیعه نیست، و اصولا برای دست‌یابی به وحدت اسلامی باید بعضی از رفتارهای‌مان را تغییر بدهیم نه اعتقادات‌مان را. وحدتی که ما در پی‌ آن هستیم وحدت در ذیل دین اسلام است نه در ذیل یک مذهب. برای تحقق این وحدت به جای حذف اختلافات، آنها را به رسمیت می‌شناسیم. اندیشه خویش را حق می‌دانیم ولی دیگر مسلمانان را مغرض و معاند و اهل‌باطل معرفی نمی‌کنیم. اما عده‌ای چون حاضر نیستند برای تقویت اتحاد و برادری اسلامی، تغییر رفتار دهند، رفتارهایشان را با باورهای مذهبی گره می‌زنند و مُدارا در رفتار را به معنای مُداهنه و تسامح در اندیشه‌های مذهبی تفسیر می‌کنند. ولی حذف توهین به معنای کنار گذاشتن اعتقادات شیعه نیست. تفکیک میدان تبلیغ و گفتگو در درون مذهب تشیع با فضای عمومی مسلمانان، و مطرح نکردن مسائل اختلاف‌برانگیز در فضای عمومی مسلمانان، عدول از اندیشه‌های مذهبی شیعه نیست. هرسخن وقتی و هر نکته مکانی دارند، حقایق تاریخی نباید پنهان شوند ولی هر زمان و هر مکانی، زمان و مکان مطرح کردن برداشت‌های ما از تاریخ، آن هم با عنوان حقایق تاریخی نیست. خودداری از جدال و پرهیز از هجمه و تخریب مذهب مقابل برای جذب پیروان آنها، به اعتقادات شیعه آسیب نمی‌زند. مکتب تشیع از پیروان خودش چیزی را پنهان نمی‌کند ولی در طرح عمومی مطالب دینی و مذهبی، سیاست تبلیغی دقیقی دارد. همه اینها را ائمه اطهار(ع) بارها از شیعیان خواسته‌اند. در کتاب پیشوایان شیعه پیشگامان وحدت قسمتی از توصیه‌های اهل‌بیت(ع) را آورده‌ام. ............ @azadpajooh
⚡️ارزیابی دعای صنمی‌القریش ✍ مهدی مسائلی صَنمی القریش عنوان دعایی است که در سال‌های اخیر عده‌ای تأکید ویژه‌ای بر ترویج آن در برنامه‌های مذهبی دارند. اما بارها گفته شده که این دعا از وجود هرگونه سندی، حتی ضعیف، بی‌بهره است. افزون بر این، در منابع متقدم حدیثی شیعه نیز اثری از آن وجود ندارد و در کتاب‌های متأخر نقل شده است. با این حال، بعضی بی‌توجه به عدم اعتبار روایی آن، صدور این دعا را از ناحیه امام یقینی جلوه داده و با برشمردن ثواب‌ها و کرامت‌های فراوان، حتی آن را بر دیگر ادعیه‌ی معتبر برتری می‌دهند. اما از این مناقشات روایی که بگذریم بعضی با استدلال بر لعن‌های موجود در این دعا، درصدد توجیه و ترویج راه و روشی هستند که در آن بی‌پرده و آشکارا به خلفای مورد احترام اهل‌سنت توهین و لعن علنی می‌شود. در واقع این عده می‌خواهند این دعا را منشوری برای توهین و لعن علنی به خلفا قرار دهند. این در حالی است که حتی اگر این روایت را صحیح بدانیم و در صحت صدور آن از ناحیه امام تردیدی هم نکنیم، گزارشی همراه این دعا نقل شده که چنین استفاده‌ای را رد و محکوم می‌کند. توضیح این که: قدیمی‌ترین کتابی که دعای صنمی‌القریش در آن آمده، کتاب رشح‌الولاء فی شرح‌الدعاء نوشته ﺷﻴﺦ ﺍﺑﻮﺍﻟﺴﻌﺎﺩﺍﺕ ﺃﺳﻌﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻘﺎﻫﺮ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻰ از علمای قرن هفتم است. این کتاب در واقع شرحی بر دعای صنمی القریش است. نویسنده‌ی این کتاب نیز اگرچه سندی برای این دعا ارائه نمی‌کند ولی در ابتدای نقل آن، نحوه گزارش آن از امیرالمؤمنین امام علی(ع) را اینچنین بیان می‌کند: 《امیرالمؤمنین علی(ع) شبی وارد مسجد شدند و گمان بردند که جز ایشان کسی در مسجد نیست. پس با صدای بلند شروع به قرائت قرآن و خواندن اذکار نمودند. تا اینکه وقت خواندن نماز وتر فرا رسید و ایشان در قنوت با صدای بلند دعای صنمی القریش را خواندند. زیرا گمان می‌کردند مسجد خالی است و کس دیگری در آنجا نیست. پس از تمام شدن نماز وتر، ایشان کمی نشستند و حضور انسانی را احساس کردند، پس فرمودند: آیا کسی در مسجد است؟ عبدالله بن عباس به حضرت جواب داد: بله امیرالمؤمنین، منم بنده‌ی تو! امام علی(ع) فرمودند: همراه تو کس دیگری نیز هست؟ ابن عباس گفت: نه، شخص سومی با ما نیست. امام فرمود: آیا دعایی را که در نماز وتر خواندم، شنیدی؟ ابن عباس گفت: بله. امام فرمود: آن را حفظ کردی؟ ابن عباس گفت: بله حفظش کردم. امام فرمود: آن را محفوظ بدار که از دشوارترین اسرار است و نباید هیچکس بر آن اطلاع پیدا کند مگر خاندان و اهل‌بیت من، و با عهد کن که آن را بر غیر اهلش ظاهر نکنی و از بیان آن برای دیگران خودداری کنی.》(رشح الولاء، ص۵۸ و ۵۹) حال با توجه به این گزارش، آیا تبلیغ این دعا به صورت عمومی صحیح است؟ کسانی در شبکه‌های ماهواره ای -همچون شبکه امام حسین علیه السلام- با آب و تاب فراوان به شرح این روایت می‌پردازند آیا برخلاف متن آن عمل نمی‌کنند؟ این دعا به صورت مخفی بوده و بر مخفی بودن آن تاکید فراوانی شده، پس چگونه عده‌ای آن را مستمسکی برای لعن علنی و آشکار قرار می دهند؟ اصلا با این همه تأکید امام علی(ع) چرا نویسنده کتاب شرح الولاء به شرحش پرداخته و در ترویج عمومی آن کوشیده است؟ از این گذشته چرا ابن عباس باید این دعا را برای غیر اهل بیت(ع) نقل کند؟ مگر امام از او عهد و پیمان نگرفته بود؟ گمان نمی کنم که صحابی بزرگوار امیرالمؤمنین(ع) این گونه بی‌مبالات باشد. ...................... @azadpajooh
⚡️ارزیابی دعای صنمی‌القریش ✍ مهدی مسائلی صَنمی القریش عنوان دعایی است که در سال‌های اخیر عده‌ای تأکید ویژه‌ای بر ترویج آن در برنامه‌های مذهبی دارند. اما بارها گفته شده که این دعا از وجود هرگونه سندی، حتی ضعیف، بی‌بهره است. افزون بر این، در منابع متقدم حدیثی شیعه نیز اثری از آن وجود ندارد و در کتاب‌های متأخر نقل شده است. با این حال، بعضی بی‌توجه به عدم اعتبار روایی آن، صدور این دعا را از ناحیه امام یقینی جلوه داده و با برشمردن ثواب‌ها و کرامت‌های فراوان، حتی آن را بر دیگر ادعیه‌ی معتبر برتری می‌دهند. اما از این مناقشات روایی که بگذریم بعضی با استدلال بر لعن‌های موجود در این دعا، درصدد توجیه و ترویج راه و روشی هستند که در آن بی‌پرده و آشکارا به خلفای مورد احترام اهل‌سنت توهین و لعن علنی می‌شود. در واقع این عده می‌خواهند این دعا را منشوری برای توهین و لعن علنی به خلفا قرار دهند. این در حالی است که حتی اگر این روایت را صحیح بدانیم و در صحت صدور آن از ناحیه امام تردیدی هم نکنیم، گزارشی همراه این دعا نقل شده که چنین استفاده‌ای را رد و محکوم می‌کند. توضیح این که: قدیمی‌ترین کتابی که دعای صنمی‌القریش در آن آمده، کتاب رشح‌الولاء فی شرح‌الدعاء نوشته ﺷﻴﺦ ﺍﺑﻮﺍﻟﺴﻌﺎﺩﺍﺕ ﺃﺳﻌﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻘﺎﻫﺮ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻰ از علمای قرن هفتم است. این کتاب در واقع شرحی بر دعای صنمی القریش است. نویسنده‌ی این کتاب نیز اگرچه سندی برای این دعا ارائه نمی‌کند ولی در ابتدای نقل آن، نحوه گزارش آن از امیرالمؤمنین امام علی(ع) را اینچنین بیان می‌کند: 《امیرالمؤمنین علی(ع) شبی وارد مسجد شدند و گمان بردند که جز ایشان کسی در مسجد نیست. پس با صدای بلند شروع به قرائت قرآن و خواندن اذکار نمودند. تا اینکه وقت خواندن نماز وتر فرا رسید و ایشان در قنوت با صدای بلند دعای صنمی القریش را خواندند. زیرا گمان می‌کردند مسجد خالی است و کس دیگری در آنجا نیست. پس از تمام شدن نماز وتر، ایشان کمی نشستند و حضور انسانی را احساس کردند، پس فرمودند: آیا کسی در مسجد است؟ عبدالله بن عباس به حضرت جواب داد: بله امیرالمؤمنین، منم بنده‌ی تو! امام علی(ع) فرمودند: همراه تو کس دیگری نیز هست؟ ابن عباس گفت: نه، شخص سومی با ما نیست. امام فرمود: آیا دعایی را که در نماز وتر خواندم، شنیدی؟ ابن عباس گفت: بله. امام فرمود: آن را حفظ کردی؟ ابن عباس گفت: بله حفظش کردم. امام فرمود: آن را محفوظ بدار که از دشوارترین اسرار است و نباید هیچکس بر آن اطلاع پیدا کند مگر خاندان و اهل‌بیت من، و با عهد کن که آن را بر غیر اهلش ظاهر نکنی و از بیان آن برای دیگران خودداری کنی.》(رشح الولاء، ص۵۸ و ۵۹) حال با توجه به این گزارش، آیا تبلیغ این دعا به صورت عمومی صحیح است؟ کسانی در شبکه‌های ماهواره ای -همچون شبکه امام حسین علیه السلام- با آب و تاب فراوان به شرح این روایت می‌پردازند آیا برخلاف متن آن عمل نمی‌کنند؟ این دعا به صورت مخفی بوده و بر مخفی بودن آن تاکید فراوانی شده، پس چگونه عده‌ای آن را مستمسکی برای لعن علنی و آشکار قرار می دهند؟ اصلا با این همه تأکید امام علی(ع) چرا نویسنده کتاب شرح الولاء به شرحش پرداخته و در ترویج عمومی آن کوشیده است؟ از این گذشته چرا ابن عباس باید این دعا را برای غیر اهل بیت(ع) نقل کند؟ مگر امام از او عهد و پیمان نگرفته بود؟ گمان نمی کنم که صحابی بزرگوار امیرالمؤمنین(ع) این گونه بی‌مبالات باشد. ...................... @azadpajooh
⚡از شیعه شدن تا شیعه نمودن/بعضی از مفاسد رویکرد شیعه‌سازی ✍مهدی مسائلی مسلما از دید هرکسی که به مذهبی اعتقاد و پایبندی دارد، آن مذهب بر حق است و پذیرش آن مذهب توسط سایرمسلمانان و افزون شدن پیروانش امری مطلوب است. یک شیعه نیز هیچ‌گاه نمی‌گوید شیعه شدن دیگران امری ناپسند است، همانطور که یک سنی، سنی شدن شیعیان یا پذیرش مذهب فقهی‌اش توسط سایر مسلمانان را امری منکر نمی‌‌داند. اما شیعه شدن یک طرف سکه‌ی ماجراست، و شیعه نمودن روی دیگر آن. اگرچه شیعه شدن منعی ندارد، ولی بسیاری از شیعه‌نمودن‌ها و روش‌هایی که برای آن به کار بسته می‌شود، برخلاف هنجارهای اجتماعی و حتی قوانینِ تبلیغیِ تشیع است. پیش از این بنده در یادداشتی بیان کردم که ائمه‌ی شیعه(ع) در روایات متعددی از دعوت به تشیع منع کرده‌اند و آن را یک ضرر تبلیغی و اجتماعی برای تشیع و اسلام دانسته‌اند، چنانچه شیخ کلینی در کتاب کافی این روایات را در بابی با عنوان «بَابٌ فِي تَرْكِ دُعَاءِ النَّاس‏؛ باب دعوت نكردن مردم‏[به تشیع]» جمع کرده است.( كافی، چاپ دار الحديث، ج‏3، ص537) (لینک یادداشت: http://azadpajooh.ir/668 ) دعوت به شیعه‌سازی اهل‌سنت، مفاسد اجتماعی و مذهبی بسیاری دارد که به طور خلاصه می‌توان موارد زیر را بیان کرد: ۱. یک یا چند نفر را شیعه می‌کند اما قوم و طایفه‌ای را نسبت به شیعه بدبین کرده و دشمنی آنها را بر می‌‌انگیزد. ۲. اهل‌سنت را از رویکرد مقابله با افراط‌گرایی دور کرده و به سمت دفاع کلی از هرچه و هرکس که خود را تسنن می‌نامد، وا می‌دارد. ۳. همه‌ی فعالیت‌های شیعیان را تحت شعاع قرار داده و محدود می‌کند حتی فعالیت‌های غیرمذهبی شیعیان را. ۴. سنیِ طرفدار انقلاب اسلامی را منزوی می‌کند و انقلابی‌گری را نوعی تبلیغ تشیع جلوه داده و علمای اهل‌سنت را به سمت جدایی از انقلاب فرا می‌خواند. ۵. امنیت مذهبی اهل‌سنت را متزلزل می‌کند و حتی علمای اهل‌سنت برای دفاع در برابر شیعه‌سازی عده‌ای، به سمت حمله تبلیغی علیه تشیع متمایل می‌شوند. ۶. علمای سنی را از رویکرد ترویج معنویت و دین‌داری میان مردم، به رویکرد دفاع از تسنن و مخاصمه مذهبی با شیعه وا می‌دارد و جریان‌های ضددینی و معنویت‌ستیز را تقویت می‌کند. ۷. در رویکرد مستبصرسازی چون شیعه‌نمودن هدف است نه شیعه شدن، گفتمان مجادله و مناظره و حتی توهین مذهبی گسترش پیدا می‌کند و جای گفتگوی تقریب مذاهب اسلامی را می‌گیرد، گفتگویی که بهترین صورت برای تبلیغ معارف اهل‌بیت(ع) است. در رویکرد شیعه‌سازی تلاش بر هجمه علیه مذهب اهل‌سنت و تخریب آن است ولی در رویکرد تقریب مذاهب اسلامی تلاش بر ترویج تعالیم تشیع و نشان دادن امتیازات علمی و عملی آن است. رویکرد اول دافعه دارد و رویکرد دوم جاذبه. ۸. ترویج شیعه‌سازی به گفتمان وحدت اسلامی صورتی تاکتیکی و مصلحتی می‌دهد و آن را به صورت ابزار گسترش تشیع جلوه‌گر می‌کند(چنانچه مهمترین شبهه وهابیت در برابر وحدت اسلامی همین موضوع است) ۹. سازماندهی تبلیغی برای جذب پیروان اهل‌سنت به تشیع برخلاف عدالت اجتماعی و هنجارهای زندگی مسالمت‌آمیز مذاهب اسلامی است، همانگونه که سازماندهی تبلیغی برای جذب پیروان تشیع به تسنن امری منکر است، چنین رفتاری نسبت به مذهب اهل‌سنت نیز پذیرفته نیست. ....... نکته: اخیرا بعضی با انتشار سخنان آقای فلاح زاده در سایت مقام معظم رهبری، رویکرد تبلیغ تشیع در میان اهل‌سنت و شیعه‌ سازی آنها را به رهبری نسبت می‌دهند. اما این موضوع در سخنان رهبری بارها رد شده است و با نصوص بیانات ایشان مخالفت دارد.‏ رهبری در خطبه‌ نماز جمعه رهبری، 90/11/14 فرمودند: "ایران به دنبال ایرانى کردن اعراب یا شیعى کردن سایر مسلمین نیست." استفاده از سخنان آقای فلاح زاده برای نسبت دادن پروژه شیعه‌سازی اهل‌سنت به رهبری، صداقت ایشان را مخدوش می‌کند. ........... @azadpajooh