eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
5.2هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
لب هام خندونه قلبم مجنونه امشب مستم و دیوونه دل سرگردونه بازم حیرونه از شادی چشمام گریونه نور چشماش نور مهتابه چشم زینب محو اربابه حالا هوای عاشقونه توی زمین و آسمونه دل علی و فاطمه رو میبره این یکی یدونه عاشقونه باز میخونم امشب سیدتی مولاتی یا زینب لب هام خندونه قلبم مجنونه امشب مستم و دیوونه ای شور دائم به قلبم حاکم عقیله ی بنی هاشم اصل زیبایی مثل مولایی تو جان شیرین زهرایی عرشُ فرشه امشب مهمانه جونم نذر راهت قربونت یه حاجتی توی دلمه که تا دمشق تو می پرم شب ولادتت بخونم برا مدافعان حرم روحی فدات ملیکه ی عالم ای نوه پیغمبر خاتم لب هام خندونه قلبم مجنونه امشب مستم و دیوونه ذکرت آرامش دارم یک خواهش بکشی دست نوازش رو سر نوکر یا بنت الحیدر تنهام نذاری تو محشر حال ارباب امشب حالیه جای عباس امشب خالیه خواهر بی نظیر حسین برای تو میمیره حسین خاطر تو براش عزیزه به عشق تو اسیره حسین تو بانوی محبوب آل الله تو زینبی دلدار ثارالله یا زینب ، یا زینب 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
متن روضه و توسل به حضرت زهرا (س) این منم قبر میکَنَم زهرا؛ از برایِ یگانه دلدارم؟! نکند این که خواب میبینم کاش میشد کنی تو بیدارم این منم تیشه میزنم زهرا؛ تا مهیا کنم مزارِ تو را با دو دستِ خودم به خاک نهم گل پژمردۀ نزارِ تو را آه زهرا قسم به جان شما پاره شد قلبِ مرتضی از غم همچنان شمعِ صبح میسوزم بینِ مرگ و حیات حیرانم فاطمه؛ من نمازِ صبرم را در کنارت نشسته میخوانم ذکرها را شکسته با یادِ دنده‌های شکسته میخوانم منم علی که خیلی خسته‌م چشمای خسته‌مو که بستم با خاطراتِ با تو بودن میونِ سیلِ غم نشستم فاطمه در خودم شکستم کاش میشد زهرا .. دوباره زندگی کنم با تو رو قلبِ من نوشته تنها تو، محبوبم کاش میشد زهرا .. صدای تو، تو خونه می پیچید لبِ حسن دوباره میخندید، ای خوبم ای یاسِ پرپر .. بدونِ تو چیکار کنه حیدر ، یازهرا .. مدتی هست رنگش پریده تموم موهاشم سفیده چی شده ابنجوری شکسته به من بگو حسن چی دیده! تو کوچیکی قدش خمیده میگه زیرِ لب .. مادرمُ آزار نده برگرد برو عقب جلو نیا نامرد، ای نامرد شرمنده مادر .. تا زنده‌ام غمت با من باشه نشد مدافعت حسن باشه، ای مادر ای یاسِ پرپر .. خدا نگهدارت باشه مادر .. فاطمه جان؛ گیرم که زینبین تو خوابیدن آرام کردنِ حسن آسان نیست .. یک روز زینب سلام الله علیه جلو آمد صدا زد داداشم، حسن جانم .. چرا همش یه گوشه کز کردی و زانویِ غم بغل گرفتی .. داغ مادر دیدی، ما هم دیدیم .. تو داداش بزرگِ مایی .. قفل لب‌هاش باز شد .. صدا زد زینبم دست از دلم بردار .. هرچی دیدیم با هم دیدیم اما تو کوچه من بودم، شما نبودید .. هرچی تلاش کردم جلوش رو بگیرم نشد.. دستش زِ سر گذشت .. یا زهرا .. یا رب نصیب هیچ غریب دگر نکن دردی که گیسوان حسن را سفید کرد با صد امید حامی مادر شدم ولی دستش زِ سر گذشتُ مرا ناامید کرد ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
متن روضه و توسل به حضرت زهرا (س) خانه اش كه سوخت مسمار از خجالت سرخ شد .. دیدم آتش را ولی در را نمی‌دانم چه شد؟! خورد شد پهلو ولی پَر را نمی‌دانم چه شد؟! پای ضارب بشکند وقتی که در را باز کرد طفل رفت از دست، مادر را نمی‌دانم چه شد؟! شانۀ مادر که تکلیفش مشخص شد ولی بعد از آن موهای دختر را نمی‌دانم چه شد؟! فاطمه در اصل حیدر بود و حیدر فاطمه فاطمه جان داد حیدر را نمی‌دانم چه شد؟! *این سخن پیچیده هرجا مرتضی افتاده از پا …* زد حسین از داغ مادر بر سرش اما چه سود بعدها در کربلا سر را نمی‌دانم چه شد؟! شاعر: بهشتِ آرزوی من! گمونم بهتری خانم خدارو شکر که بازم، خودت پشت دری خانم یه خورده استراحت کن، همینه خواهشم از تو جلو پام پا نشو اینقدر، خجالت میکشم از تو با اینکه زخمی دردی، داری میسوزی میسازی با این دست ورم کرده، برا من سفره میندازی سرت چی اومده داری، نشسته راه میری تو میخوام دستای بی‌جونِ، منو بازم بگیری تو چشای من پر از اشکه، که چشماتو نبندی تو حالا حسرت به دل موندم، یه بار دیگه بخندی تو تو افتادی ز پا اما، علی رو روو به راه کردی دیدی آخر تو این خونه، پای تابوتو وا کردی حالا اونکه شبش تاره، منم زهرا، منم زهرا اونیکه دست به دیواره، منم زهرا، منم زهرا مگه از یاد من میره، به سنگ غم محک خوردی حلالم کن سر من از، کس و ناکس کتک خوردی شیارِ در گرفت آتیش، روی پهلوت شیار افتاد طناب از دست من وا شد، ولی دستت ز کار افتاد مگه از یاد من میره، چه حرفایی شنیدم من من اون مسمار و از سینه‌ت، خودم بیرون کشیدم داری میری نمیدونی، چه خاکی بر سرم میشه برو، یار جوون من، برو، دردات کم میشه برو تو عرش محسن رو، بغل کن فاطمه امشب پیمبر رو زیارت کن، به جاى ما همه امشب برو اما قرار ما، غروبِ روز عاشورا کنارِ پیکرِ بی سر، ته گودال تو صحرا صدای در، دری که تو شعله سوخت دری که یه میخ و تویِ سینه دوخت صدای داد توی خاکستر و دود کی میدونه چی دست فضه بود ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بیا به بپای دل خود سفرکنیم امشب زکوچه های مدینه گذر کنیم امشب خدا به زین عبادش عطیه ای بخشید بیا تمام جهان را خبر کنیم امشب بیا سلام ودرود وتهیت خود را نثار این پدرواین پسر کنیم امشب درآسمان ولا مهرومه هم آغوشند بیا نظارۀ شمس وقمر کنیم امشب دگر به دیدن باغ بهشت حاجت نیست اگر به باغ ولایت نظر کنیم امشب برای این که بگیریم عیدی از زهرا سزد ارادت خود بیشتر کنیم امشب به پاس مقدم دریا شکاف علم وکمال زاشک شوق نثارش گهر کنیم امشب شب ولادت او درمدینه جشنی نیست بیا زغربت او دیده تر کنیم امشب تمام فرصت ما وقف خدمت براوست چه حاجت است که کار دگرکنیم امشب اگرکه چشمه ای از معرفت شود پیدا نهال مهر ورا بارور کنیم امشب کنار خرمنی از عشق اوبیا بنشین که فکر توشۀ راه سفرکنیم امشب بگو به خلق« وفایی» زجای برخیزید لباس خدمت براو به بر کنیم امشب حاج سید هاشم وفایی امام باقر (ع) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها ...........‌‌ ماه گوید فاطمه با آه گوید فاطمه بی تو حیدر خم شود با چاه گوید فاطمه یار گوید فاطمه بیمار گوید فاطمه بین دود و شعله هم مسمار گوید فاطمه لاله گوید فاطمه آلاله گوید فاطمه بر سر قبرت علی با ناله گوید فاطمه خاک گوید فاطمه افلاک گوید فاطمه زینبِ غمیدیده ی غمناک گوید فاطمه خسته گوید فاطمه پیوسته گوید فاطمه بازویی خونین شده بشکسته گوید فاطمه چاره گوید فاطمه بیچاره گوید فاطمه مجتبی هم با دلی صدپاره گوید فاطمه مست گوید فاطمه سرمست گوید فاطمه ساقی لب تشنگان بی دست گوید فاطمه یاس گوید فاطمه احساس گوید فاطمه در کنار علقمه عباس گوید فاطمه کوه گوید فاطمه با روح گوید فاطمه شاه دین با پیکری مجروح گوید فاطمه تیر گوید فاطمه شمشیر گوید فاطمه بین گهواره علی بی شیر گوید فاطمه دیده گوید فاطمه نادیده گوید فاطمه زیر خنجر حنجری خشکیده گوید فاطمه
. اشک از دیده ي خونبار بیفتد سخت است هر کجا بستر بیمار بیفتد سخت است اوج این واقعه را جان علی می داند خانم خانه که از کار بیفتد سخت است به خدا فرق ندارد که کجا ، یک مادر ... کوچه یا در خم بازار بیفتد سخت است به زمین خوردن مادر به کناری امّا ... پیش چشم پسر انگار بیفتد سخت است مرد باشد ، و زنش پشت در خانهء او در دل آتش اغیار بیفتد سخت است سینه اش شد سپر شیر خدا ، امّا حیف کار این سینه به مسمار بیفتد سخت است صورت حور که از برگ گلی نازک تر گذرش چون که به دیوار بیفتد سخت است ... آنکه مادر شده این واقعه را می فهمد بعدِ شش ماه اگر بار بیفتد سخت است خواست تا شانه کند موی سر زینب را ... شانه از دست گرفتار بیفتد سخت است ! دیدن نیمه در سوخته سخت است ولی دیدنِ صحنه به تکرار بیفتد سخت است ... کوچه ها اوّل غم واقعهء کرببلاست ... علم از دست علمدار بیفتد سخت است وحید محمدی✍ .
AUD-20220618-WA0102.mp3
4.88M
ماه می گوید حسین با آه می گوید حسین آیه آیه حضرت الله می گوید حسین یار می گوید حسین دلدار می گوید حسین در مدینه احمد مختار می گوید حسین نار می گوید حسین گلزار می گوید حسین شاه مردان حیدر کرار می گوید حسین خار می گوید حسین غمخوار می گوید حسین فاطمه بین در و دیوار می گوید حسین خاک می گوید حسین افلاک می گوید حسین مجتبی با سینه صدچاک می گوید حسین خواب می گوید حسین مهتاب می گوید حسین منبر و سجاده و محراب می گوید حسین
ای همسفر زینب رفتیم وخدا حافظ ای تاج سر زینب رفتیم خدا حافظ ای پادشاه خوبان ای تشنه لب عطشان از کوی تو با افغان رفتیم وخدا حافظ ای همسفر زینب رفتیم وخدا حافظ ای تاج سر زینب رفتیم خدا حافظ گر مانده تورا پیکر در کرببلا بی سر ما باسر بی معجر رفتیم وخدا حافظ ای همسفر زینب رفتیم وخدا حافظ ای تاج سر زینب رفتیم خدا حافظ ماندی وتو سردارت عباس علمدارت ماهمره بیمارت رفتیم وخداحافظ ای همسفر زینب رفتیم وخدا حافظ ای تاج سر زینب رفتیم خدا حافظ ماندی تودر این صحرا با اکبر مه سیما تا شام من ولیلا رفتیم وخدا حافظ ای همسفر زینب رفتیم وخدا حافظ ای تاج سر زینب رفتیم خدا حافظ در این سفر پر غم مارا بنگر همدم با این همه نا محرم رفتیم وخداحافظ ای همسفر زینب رفتیم وخدا حافظ ای تاج سر زینب رفتیم خدا حافظ این ذاکر دل خسته با خاطر بشکسته چون من به تو دل بسته رفتیم وخدا حافظ
◾نوحه سینه زنی ◾شهادت حضرت رقیه(س) ◾بنداول منزلم شد خرابه دختر شاه دینم بین بازارکوفه شدشکسته جبینم دارم از ره نشانه خورده ام تازیانه(۲) من یتیمم یتیمم(۳) ◾بنددوم نیمه شب ای پدر جان من ز ناقه فتادم روی خاک بیابان صورتم را نهادم مادرم یار من شد عمه غمخوار من شد(۲) من یتیمم یتیمم(۳) ◾بندسوم کو علی اکبر من کو علمدار و سقا ای پدر گشته مجروح پایم از خار صحرا شام من را سحر کن عمه ام را خبرکن(۲) من یتیمم یتیمم(۳)
‍ 🌹زمزمه مناجات با امام زمان (عج) سه شنبه هاکه میشه دلم خدایی میشه برای جمکرانِ آقا هوایی می شه پرستوی وجودم کشیده پر دوباره شعله ی عشق تو زد قلب منو شراره یابن الحسن کجایی داد از غم جدایی الهی که همیشه نوکر تو بمونم از در خونه ی خود دست خالی نرونم خداکنه فدات شم فدای خاک پات شم تو راه جمکرانت فدای نوکرات شم یابن الحسن کجایی داد از غم جدایی اگه دعاکنی تو برای من همیشه این دل عاشق من از تو جدا نمیشه جامونده ام ز عشقت آقا منو نیگا کن به این غلام سیاهت یه کربلا عطا کن یابن الحسن کجایی داد از غم جدایی عج عج
.: 🎼 اباصالح التماس دعا ابا صالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش ابا صالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش نجف رفتی ، کاظمین رفتی ، سامرا رفتی یاد ما هم باش تو را جان مادرت زهرا تو را جان مادرت زهرا ابا صالح التماس دعا مدینه رفتی سر قبر مادرت زهرا یاد ما هم باش مدینه رفتی به پابوسِ مادرت زهرا یاد ما هم باش به دیدار قبر مخفی از کوچه ها رفتی یاد ماهم باش تو را جان مادرت زهرا تو را جان مادرت زهرا ابا صالح التماس دعا شب جمعه ای گل زهرا کربلا رفتی یاد ماهم باش شب جمعه کربلا رفتی، یادِ ماهم کن، چون زدی بوسه... کنار قبر ابالفضل با وفا رفتی یاد ماهم باش ابا صالح یا ابا صالح تو را جان مادر زهرا تو را جان مادر زهرا ابا صالح التماس دعا نماز حاجت که میخوانی از برای فرج مسجد کوفه شدی مُحرم در مناسک حج یا منا رفتی یاد ماهم باش به مشهد رفتی تو نزد جد غریب خود یاد ما هم باش به مشهد رفتی تو نزد جد غریب خود یاد ما هم باش دعا خواندی گرد شمع مزار حبیب خود یاد ما هم باش تو را جان مادر زهرا تو را جان مادر زهرا ابا صالح التماس دعا . به دل دارم شوق روی تو را عطر و بوی تو را، ای حبیب من شده مجنون گوشه گیر غمت زال و پیر غمت، ای طبیب من به عشق لیلی شدم مجنون مرا با دوری مکن دلخور یوسف زهرا 🌿اباصالح العجل آقا 🌿 به عشق خود لایقم کردی عاشقم کردی، جان به قربانت تمام اصلم فدای تو دل برای تو، بهر احسانم مرا تاب انتظارم نیست دگر آرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4218-1665323041213.mp3
1.03M
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ستاره های خوشبختی تو آسمون در اومد نور خدا درخشید و شبای غم سر اومد دوباره آینه پیش روی پیمبر اومد برای شیعه ها تموم عاشقا امام و رهبر اومد آقا برای همه نور دوعینه طپش هاي دل عالمینه نوه ی عزیز حسنینه امشب اومده اونی که آبرومه ولایتش همه آرزومه خدا میگه باقرالعلومه آقا (آقا یا ابن الزهرا) 3 به روی دستای بابا دیگه داره تماشا با بوسه ی عمو اکبر شده نگاش چه شیدا چشم روشنی میده زینب به مادر این آقا شادی عالمین تو خونه ی حسین خالیه جای زهرا امشب هرکی ساکن عرش برینه تو خونه ی زین العابدینه معنی عین و شین و قاف اینه امشب که پیچیده شمیم گل یاس دیگه با یه دل پر از احساس دیدنیه تو بغل عباس آقا (آقا یا ابن الزهرا) 3 خدا خودش نگهداره حریم اهل بیته رایحه ای که تو دنیاس نسیم اهل بیته هرکسی اومده اینجا یتیم اهل بیته هرکی مدینه بود مهمون سفره ی کریم اهل بیته آقام با یه دل بی قرار و بی تاب بوده توی قافله ی مهتاب تو فاتح های قیام ارباب آقام تو کربلا رو دوش علمدار آرزو داره که بشه سردار بجنگه مثه حیدر کرار آقا (آقا یا ابن الزهرا) 3 شاعر : رضا تاجیک امام باقر (ع) سرود 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 به پایان شد مه دوم جمادی رجب آمد مه اعیاد وشادی به روز جمعه ودر اولین روز نمایان شد مهی زیبا ،جهانسوز درخشان ماه از اولاد زهرا دو جدش پور حیدر شاه والا زانوارش مدینه نور باران برای حضرت سجاد چون جان چراغان خانه ی زین العبادی همه اهل ولا مشغول شادی علی اکبر عموی نازنینش فراوان بوسه ها زد بر جبینش همی شاد است قاسم ماه والا که خواهرزاده اش آمد به دنیا حسین بن علی را نور عین است بگوشش صوت زیبای حسین است بگوید هم اقامه هم اذانش زعشقش می کند لبریز جانش نصیبش گشته همناهی احمد بود نام عزیز او محمد به گوهر های عصمت هفتمین است ولایت را امام پنجمین است ابو جعفر لقب باقر علوم است امامی شاکر وصابر،خدوم است شکافد صخره علم علی را کند احیا اسلام جلی را ببیند روزهای کربلا را پذبرا می شود رنج وبلا را زپیغمبر سلام آورده جابر به فرزندش محمد از ره مهر بزن کف شیعه روز شادی توست خرابی رفته وآبادی توست بیامد باقروچون روز شب شد ورودش مطلع شعر رجب شد نکویی رجب زین روی پیداست بهارش زادروز باقر ماست بخوان شیعه حدیث قال باقر خدا را ازوجودش با ش شاکر بگو تبریک بر صاحب زمانت فدا کن در ره او مال وجانت نما خواهش که از غیبت در آید انا المهدی،انا المهدی سراید شاعر : اسماعیل تقوایی امام باقر (ع) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ای نوکرا بیاید یه سر تا مدینه بریم سفر گل ببریم برا شب تولد یه گل پسر صف بکشیم به پشت در که مولامون شده پدر ابن الحیدر توی هفت آسمون آیینه بندون شده ای خدا لبای حسین خندون شده مست ماه رخش دلای مجنون شده مولا همه زندگیم فدات امام باقر پیچیده توی هر کوچه نسیم و عطر قدماش دور سره نو رسیده اسپند میگردونه باباش دارن همه میگن به هم ز جذبه های یک نیگاش ابن الحیدر بساط رحمته حضرت حق شده جور در گوشش اذون حسین میخونه با شور داره زینب میگه چشم حسود بشه کور مولا همه زندگیم فدات امام باقر ع تو رو قسم به مادرت این دلمو بیا بخر به مادرم یه روز بگم من عازمم برا سفر وعده ی ما صحن بقیع پایین پا دم سحر ابن الحیدر ارزومه چشام گنبدتو ببینه کفترت رو گنبد پر بزنه بشینه چی میشه باشم از خادمای مدینه مولا همه زندگیم فدات امام باقر ع شاعر : محسن حسن آبادی امام باقر (ع) سرود 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 کیستی ای در سخن پنهان شده شعرعاشورا ییان را جان شده کیستی ای زن ،زنان را افتخار کیستی ای از قبیله یادگار کیستی ای زن که باشور وشتاب می شتابی در سرای بوتراب کیستی ای چهارفصلت فصل گل خوش خرامیده به عشق آبادگل خوش خرامیده به عشق آبادگل کیستی ای شهروند عامری مادران راداده درس مادری ای علی رادرزمین باغ بهشت دومین بخش کتاب سرنوشت ای غریب آشنایی هابگو قدری از دلدادگی ها رابگو با علی تا آشنایی یافتی رتبه ی مشگل گشایی یافتی ای به بالا سروبستان علی جان توپیوسته با جهان علی آسمان آبی مولا تویی پوتوی اززهره ی زهرا تویی باعلی شیرخدا یکدل شدی معرفت آموختی کامل شدی ای شجاعت برده میراث ازپدر بخش ، فاطمه کرده ارث خودرابا پسر ای وفا پرورده ی دامان تو ای شرافت جسم ومعنی جان تو مادرام البنین ات گفته اند بانوی مرد آفرینت گفته اند وای ای خاتون چه تنها مانده ای کاروان رفت وتوبرجامانده ای شعرمن هم ازتو غافل مانده بود ذوقم اینجاه پای درگل مانده بود دیرشد اما به خود بازآمدم نام تو آمد سخن ساز آمدم هرکه شعری گفت از عباس گفت باغ را از یاد برد از یاس گفت گفت ازفرزند وازمادرنگفت ازپسر گفت از پسرپرور نگفت خودبگو بعد ازوقوع کربلا ازمصیبتها وشورنینوا هرکجاشمع عزاافروختی خود شدی پروانه وپرسوختی گفته بودی خود که خوابی دیده ام باسه کوکب ماهتابی دیده ام خواب توصبحی دگر تعبیرشد قصه ی خواب تو عالمگیرشد روز ها شد روز عاشورای تو شددچار غم دل دانای تو روزگاری گفتم از عباس تو شدپریشان حالم از احساس تو این روایت را سرودم پیش از این طاقت گفتن ندارم بیش از این شرح حال از زینب کبری بپرس ماجرای زاده ی زهرا بپرس آن که آمد تسلیت گوی توشد باصبوری دل به پهلوی توشد شاعر :فاطمه خمسی حضرت ام البنین (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ هرچــه می آیـد به درگاه تو ســـائل بیشــتر می شـود با جـود و احســانت مقابل بیشـتر زودتـر وا می کنــــی از کار و بار او گــــره هرکه دارد در بســاط خـویش مشکل بیشتر نـزد تـو آورده ام دل را که می دانـم ز لطف کار داری ای عـزیز جــــــان تو با دل بیشـتر راه دل را برگــزیدم تا رســـــم در کـــوی تو می روداز این مسیـر ای عشق محمل بیشتر من ز تنهایی تو ای عشــق فهمیـــدم ، هنـوز در صــف کــفرند حـاضـــر اهل باطل بیشتر از جنون اهل عصــیان کـرده ام احساس من در صــف اهل حقـیقت هسـت عــاقل بیشتر دل به دریای ولایت می زنم،باکی که نیست پیش این دریای مـواج اسـت سـاحل بیشتر در خــیابان دَکـــــه ها دُر نجـــف آورده اند می برد عـــبد شــما گـــوهر به منزل بیشتر آبـــیاری می کــــنم با اشک نخل عشـــق را می دهد با یادتان این نخل حـــاصل بیشتر گرچه گـردد قافیه تکرار «یاسر» بی گمــان فکــر فـــردای قـیامت هسـت عــاقل بیشتر شعر: حاج محمود تاری «یاسر» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ (پنــــج تـن آل عـبا) جمله‌ی لولاك شــــــــد نازل بــرای پنــــــــج تن در بــــیان اعـــــتبار جـــــان‌فـــــــــزای پنج تن از کـــــــرامات ولا قـاصـــــــــر بوَد لـوح و قلم تا دهــد شــــــرح یک از بی انتـــــــهای پنج تن کــی هـــمای عقل مـا ره می‌بـرد ســـــوی خیال تا که گـــــردد در حقیقـــت آشــــــنای پنـج تن؟ شهر علم اسـت احمــد و دروازه اش باشد علی درک کن خــود زیــن عــــــبارت اعتلای پنج تن از ســـخا و از جـــو‌انمردی هـمین یک نکته بس حــــاتـم طایـی بـوَد حتـــی گـــــدای پنــــج تن ‌ هرچه میخـــواهی بخواه از این ذوات بی بدیل تا ببیــنی بخشش و جــــــود و عطای پنـــج تن با توسل گـــــر کنی جــــــــاری به لب‌ها می‌کند قـــــفل‌ها را باز ، نـام دل‌ربــای پنـــــــــج تـن در تـمـــــــام مشــکلات و معضــــلات زنـدگی با صـــداقــــت از ته دل زن صـــــــدای پنج تن نه دریــــن دنـــــــیا که حتی لحظهٔ جان دادنت چشم دل وا کن که تا بینــــــی وفای پنــــج تن تا جهان، باقـی و تا ایــــــزد خــــــدایی می‌کند هسـت برپا هـــــم مـرام و هـم ‌لوای پنـــــج تن بارالها دســــت ما کــــوتاه و خــــــرما بر نخیل کــن نصیـــب ما غـلامی در ولای پنــــــج تن ای خوش آن عمری که در این آستان گرددتمام ای خوش آن جانی که میگردد فــــدای پنج تن گـــر چــــــــه ما عبـــد گنهکاریــم اما از کـــرم شـــــامل احـوال ما گـــردان رضـــــای پنج تن (ساقی) کـــــــوثر علی باشد اگــرچه روز حشر شیعیان را مســت می‌ســــــازد صــفای پنج تن شعر:سید محمدرضا شمس (ساقی) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
ای کاش مدینه در و دیوار نداشت ای کاش فلک این همه اسرار نداشت فریاد دل محسن و زهرا این بود ای کاش که درب خانه مسمار نداشت 🥀 @azizamhosen @yaraliagham
228.3K
: تامشکتو تو آب زدی،،، شــــبیهِ بـارونِ بـــهار  می‌باره ابـرِ دیـده‌هات این روزا مثلِ مــادری  تو روضه تنگه نفسات خبر داری از در و دیــــــوارِ یه خونه که حتّی حرفِش دلامونو می‌سوزونه خبر داری که پرســــــتویِ پَر شکسته تنِ زخمــــی‌شو رویِ خاکا می‌کشونه 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مادرم واویلا(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خبر داری تو کوچه‌ها چی ســـرِ مادر اومده رو گونه جــایِ سیلیه   رو چـــــادر رَدِّ لگــده پیشِ چشمایِ عمو جـونت شد قیامت مادر اُفتـــاد گـفت سرِ باباتون سلامت یه تیکّه از گوشـواره گم شد بینِ خاکا عمو‌حسـن خودشو یه عمرکرد مَلامت 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مادرم واویلا(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر و اجرا؟؟؟ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
بهانه است ولی خب برای من کافی است همین که شعر مرا می بری به کنگره ها همین که در دکور خانه ام دو تا تندیس اضافه می شود و می روی به خاطره ها یکی دو تا غزل خوب ،، می شوی گاهی فقط بمان و نیا تا تو را اضافه کنم به انتظار مدرنی که شعر خواهد شد مهم ، حضور تو در روزنامه ی شهر است چقدر سوژه برایم می آوری با خود حوادث یمن و جنگ شام هم بد نیست... فقط اجازه بده وضعمان همین باشد زمین خسته سر از آسمان درآورده است چه عیب دارد اگر این رعیت خوشبخت کنار نام تو از جنگ ، نان درآورده است چه ساده در عوض آب ، نفت نوشیدیم فقط بمان و نیا ، قول می دهم این شهر برای نیمه ی شعبان شلوغ تر بشود ظهور را به علائم چه احتیاجی بود نیا که شادی ما پر فروغ تر بشود چقدر روی بَنرها شکیل و خوش اسمی!!! خودت بگو ؛ تو اگر آمدی به خانه ی ما چگونه حوصله ی شهر ، با تو سر نرود ؟!! دلت چگونه می آید بیایی و مِن بعد به جمکران تو این قوم رهگذر نرود نیا ، سه شنبه برایت نماز خواهم خواند چه فکر می کنی ای انتظار ناپایان جدایی من و تو ماجرای یک شبه نیست هزار سال پیاپی گذشت و دلخونی هنوز کوچه ی ما آنچنان محجّبه نیست گناه روسری ما به گردن باد است... برای آنکه بیایی نیاز مبرم بود که مرد و زن همه با هم کنار هم باشیم همین که نام خیابانمان ولیعصر است اجازه داد که در اختیار هم باشیم اذان رسید و به دجّال اقتدا کردیم نوشته اند که هر چیز جای خود خوب است مهم نبود که حتی به قهقرا بروم نوشته اند که از جمعه استفاده کنم کنار مهدیه گاهی به سینما بروم جهان به خنده ی (بَت مَن) علاقمندم کرد اراده کن که بیایی ولی تامل کن! که رودها همه پابست ماهیان تواند به غیر سیصدو چندین نفر که برگشتند تمام مردم دنیا سپاهیان تواند نیا که عطسه ی دنیا به صبر فرمان داد
سر می کنم بدون تو شب های تار را هر شب قصیده می شوم این انتظار را در حسرت بقیه ی خوبان روزگار سر می کنم بقیه ی لیل و نهار را هی چنگ می زنم به ِغزل های ناگزیر هی شعر می شوم کلمات دچار را خورجین من پر از غزل انتظار شد هر شب به دوش می کشم این کوله بار را با گریه گشته ام  صد و ده بار بیشتر دنبال رد پای تو هر شب بحار را (باز امشب ای ستاره ی تابان نیامدی) تکرار می کنم غزل شهریار را از بس که بی تو گل به نظر خار می رسد ترجیح می دهم که نبینم بهار را ای آرزوی گم شده باید نگاه کرد بی تو کدام پنجره ی بی بخار را؟ خشکیده زنده رود من آخر کجا برم؟ عصر سه شنبه گریه ی بی اختیار را سرشار غربتم به تو آورده ام پناه دریاب این پرنده ی بی برگ و بار را من بارها بدون تو در خواب دیده ام کابوس بی پرندگی این دیار را سوهان روح من شده قم ای بهار من سرسبز کن طبیعت این شوره زار را تا کی بدون روی تو گل های کاغذی از خود در آورند ادای بهار را هی جمعه های بی خبر از راه می رسند باید چه کرد این خبر ناگوار را؟ سبحان آنکه روز ازل عاشقانه ریخت در چشم مستت این هیجان خمار را سبحان آنکه در شب گیسوی تو کشید زیبایی رها شده در آبشار را ای کاش در مدار خودش زیر و رو شود منظومه ای که با تو ندارد قرار را چل شب کشیده ام به هوای تو مثل ابر تا کوه خضر گریه دنباله دار را در حسرت نگاه تو بیرون کشید اشک از چشم من چهل غزل آبدار را ایاک نعبد دل تسبیح پاره شد ایاک نستعین چه کنم داغ یار را ای آبروی هر دو جهان در قنوت من آبی بریز این جگر داغدار را کو آن‌نسیم جمعه ی موعود تا سحر قد قامت الظهور بخواند بهار را یا ایهاالعزیز مرا کشت این فراق کوته کن این حکایت دنباله دار را بعد از هزار و یکصد و هشتاد و چار سال بر هم بزن معادله ی روزگار را یک روز می رسد که به خونخواهی حسین رو می کنی اراده ی پروردگار را یک روز می رسد که به تاوان مجتبی سیراب می کنی جگر ذوالفقار را دنیا نشسته تا بتکانی فقط خودت از چادر غریبی مادر غبار را دارد غروب می شود و باز هم ندید در امتداد جاده کسی آن سوار را
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 آسمان سوخت و از پا افتاد زیر بار جگر داغ شما و دل سخت زمین برده چهار گل ماتم زده از باغ شما كرم و لطف خدا می ریزد از سر و روی در خانه تان شمعتان پای علی می سوزد و ملائك همه پروانه تان روزها می گذرد می آیی دیده را با غم دل خیس كنی مادرانه وسط خاك بقیع روضه ی علقمه تاسیس كنی خیمه ی اشك زلالت جاری ست می شود چند دهه یا سالی جگر گریه ی من درد گرفت پاشو از پای مزار خالی موج برداشته چشمان تو از آینه های ترك خورده ی غم هیجده داغ دلت را بانو كرده تصویر شكسته مبهم خوب شد چشم شما درك نكرد تیر را بر سر مشك عباس دست جا مانده و پلكی مجروح سرخی حسرت اشك عباس خوب شد چشم شما درك نكرد كه عمود آمد و وضعیت بد و امامی كه ز لب هاش چكید بوسه بر قامت یك قطعه جسد خوب شد چشم شما درك نكرد سر دریا لب نی زار نشست پسر فاطمه غارت شد و بعد سینه ی احمد مختار شكست خوب شد چشم شما درك نكرد خواهری روضه ی گودال گرفت جگر بی كفنش از سر نی تا در عرش خدا بال گرفت خوب شد چشم شما درك نكرد خیمه گاهی كه اسیری می رفت دست ها طعمه ی زنجیر و یكی طفل معصوم به پیری می رفت خوب شد چشم شما اما باز غُصه ی این همه مهتابت كرد پیش عباس و برادرهایش بیشتر داغ حسین آبت كرد شاعر:روح الله عیوضی حضرت ام البنین (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
مدح حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها طوطی طبعم به سر دارد هوای فاطمه دل صفا یابد ز نام باصفای فاطمه تا نفس دارم بود ذكر لبم یا فاطمه می دهد بر روحم آرامش ندای فاطمه گر بمیراند مرا جانان دوباره جان دهد می كنم صد بار دیگر جان فدای فاطمه دین احمد را دو علت تا ابد پاینده كرد اقتدار حیدر و عشق و وفای فاطمه بس كه عصمت داشت بین خلق گشته در جهان بر همه ضرب المثل حجب و حیای فاطمه بر مقام وی همین بس كه خدا فرموده است آفریدم من جهان را از برای فاطمه خلقت دنیا و مافیها همه بر یک طرف كرده در این خلقتش محشر خدای فاطمه تا كه می بینم در و دیوار محزون می شوم قلب عالم گشته خون از ماجرای فاطمه آه از آن دم پشت در زهرا كه شد نقش زمین آسمان بر لرزه افتاد از نوای فاطمه چشم زهرایش علی با چشم گریان تا كه بست شد عزادار اهل جنت در عزای فاطمه ✍منکلام:استادحاج حسین فرهادی مراغه ای ‍ 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab