💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_سجاد__ع__روضه
هر صبح و ظهر و شام و سحر ضجه میزنی
همراه اشک و سوز جگر ضجه میزنی
سجاد خانواده ای و وقت نافله
بر آخرین نماز پدر ضجه میزنی
از داغ آن سفر که تورا پیر کرده است
وقتی که میروی به سفر ضجه میزنی
حق داری ای امام جوانم به دیدن
شمشیر و تیغ وتیر و تبر ضجه میزنی
بر پاره پاره پیکر پیغمبر حسین
بر گریه پای نعش پسر ضجه میزنی
گاهی به سوی مشک و علم خیره میشوی
با یاد زخم های قمر ضجه میزنی
وقتی که میرسی به کنار شریعه ای
بر سر عبا و دست به کمر ضجه میزنی
بادیدن سواره نظام های لشگری
با دیدن عمود و سپر ضجه میزنی
لالاییِ ...ربابه امانت بریده است
با یاد حلق و تیر سه پر ضجه میزنی
"وقت غروب..."عمه..." ، "علیکن بالفرار..."
با "آتش" و "خیام" و "خطر" ضجه میزنی
در کربلا چه دیده ای آخر که روضه خوان
تا میرسد به "سینه" و "سر" ضجه میزنی
اینطور که پیش میروی از دست میروی
آقای من بس است چقدر ضجه میزنی ؟؟
علیرضا خاکساری
امام سجاد (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
#امام_حسین
#حضرت_سکینه
#شام
تو روي ني و من از تو چقدر فاصله دارم
و از خودم به خدا چون نمرده ام گله دارم
به جرم اينكه يتيمم مرا به بند كشيدند
و جان به لب شدم ازبسكه زخم سلسله دارم
از اينكه گم شدم آن شب چه حرفها كه شنيدم
چه خاطرات بدي از مسير قافله دارم
براي سعي صفاي سرت و مروه جانم
تو فكر ميكني آيا توان هروله دارم؟
چه شد كه رفتي و ديگر سراغ من نگرفتي؟
دلم گرفته مگر من چقدر حوصله دارم؟
به روي خار دويدن كجا و نيزه نشيني
مرا ببخش که گفتم به پایم آبله دارم
🖋مصطفی متولی
@marsieha
#امام_سجاد_ع_مصائب
دارم برای شام بلا گریه می کنم
بر ماجرای کرب و بلا گریه می کنم
بعد از غروب روز دهم، هر غروب من
بر جسم های مانده رها گریه می کنم
@hosenih
هر جا که حرف زینت و خلال و معجر است
بر اهل بیت خون خدا گریه می کنم
هر جا که آب باشد و هر جا که تشنه ام
بر خشکی لب شهدا گریه می کنم
هر جا که طفل شیرخواره به دامان مادر است
بر طفل سیدالشهدا گریه می کنم
هر جا به هر زنی که ظلم شود گریه می کنم
بر طعنه های بر اُسرا گریه می کنم
@hosenih
هر جا که خیزران به کسی خورده است، من
بر رأس بین طشت طلا گریه می کنم
یعقوب کربلایم و چِل سال آزگار
دارم برای شام بلا گریه می کنم
شاعر: #مصطفی_گودرزی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
سجاده را پُر از غزلِ سجدهدار کرد
محراب را به شعرِ رکوعش دچار کرد
@hosenih
از آسمان به ذکرِ لبش خیره میشدند
تسبیح را ستارهی دنبالهدار کرد
با اشک، در بهشتِ مناجاتِ تائبین
در هر قنوت، شیرِ اجابت شکار کرد
بر شانههای غرقِ گِلِ تربتِ حسین
تا سر گذاشت، گریهی بیاختیار کرد
با لرزههای شانهی زخمش؛ مدینه را
با کربلای روزِ دهم همجوار کرد
آنقدر روضهی عطش از چشمِ تشنه ریخت
تا ابرِ دیر آمده را سوگوار کرد
کشتی شکستخوردهی طوفان کربلا
هر روضهای که دید، به دوشش سوار کرد
یعقوبِ کربلاست، ولی نامِ او علیست
ابری که کارِ صاعقهی ذوالفقار کرد
این مردِ غرقِ درد، زمانی شراب را
با خطبهاش به مِیزدهها زهرمار کرد
@hosenih
در شام، باز هم درِ خیبر شکسته شد
حیدر به حیدربنِحسین افتخار کرد
شاعر: #رضا_قاسمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
مثل ابــر بهــار میگرید
دائـمـــاً زار زار میگرید
رهبر انقلاب گریهکنــان
با دلی داغــدار میگرید
@hosenih
گریهاش کاخ ظلم را لرزاند
بس که با اقتدار میگرید
تــا درخت قیـــام بر بـدهد
میشود جویبار، میگرید
هر امامی رســالتی دارد
به همین اعتبــار میگرید
با سلاح بکـاء و دست دعا
در یمین و یســار میگرید
وارث زخمهای عاشــورا
در غم یک تبـــار میگرید
آب افطار او مضــاف شده
بس که این روزهدار میگرید
تا که طفـل رضیــع میبیند
در غــم شیـــرخوار میگرید
صبح تا شــام یاد غصهی شام
بی حد و بیشمـار میگرید
شادی اهل شـام را غم کرد
چه قــدر گریــهدار میگرید
یــاد تـاراج روســـریها و
غــارت گوشـــوار میگرید
@hosenih
یک طرف چشم هرزه و یک سو
بــانـوی بـاوقــــار، میگرید
تا میافتد سری ز نی، او از
خنـدهی نیـــزهدار میگرید
شاعر: #مصطفی_هاشمی_نسب
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
خیال کن که پر از زخم، پیکرت باشد
شکسته در غل و زنجیرها پرت باشد
خیال کن هدف سنگهای کوفه و شام
به روی نیزه سر دو برادرت باشد
@hosenih
فقط تو باشی و هشتاد و چار ناموست
و جملههای "حواست به معجرت باشد"
خیال کن حرمت بیپناه مانده و بعد
به روی نی سر سردار لشگرت باشد
کنار عمهی سادات، یکطرف شمر و
سنان و حرمله هم، سمت دیگرت باشد
خیال کن که علی باشی و به مثل علی
دو دست بسته کماکان مقدرت باشد
@hosenih
خیال کن همهاینها که گفتهام هستند
علاوه بر همه توهین به مادرت باشد
یزید باشد و بزم شراب باشد و وای
به تشت زر سر بابا برابرت باشد
و بدتر از همه اینکه میان بزم شراب
نگاه باشد و باشیّ و خواهرت باشد
@hosenih
و باز از همه بدتر که مدت سیسال
تمام آن جلوی دیدهی ترت باشد
به اشک حضرت سجاد میخورم سوگند
که دیده هر چه که گفتیم، باورت باشد
شاعر: #مهدی_مقیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
منی که آسمان خاک رهم بود
تمام هستیم زیر و زبر شد
تمام مردها رفتند اما
نصیب من فقط خون جگر شد
اگر چه نیمه جان بودم پدر جان
ولی خیلی بجانت راه رفتم
برایم باورش سخت است اما
کنار قاتلانت راه رفتم
@hosenih
میان نیزه داران حرامی
کجا آخر مجال خواب میشد
بروی ناقه ی رم کرده بودم
تکان میخورد و پایم آب میشد
نمک نشناس های شهر کوفه
به اشک چشم عمه خنده کردند
به ما خرما و نان خیرات دادند
مرا پیش سرت شرمنده کردند
میان حلقه دستم جا نمیشه
نمیدانم چرا بازش نکردند
گل اتش سرم افتاد بابا
ولی عمامه را بازش نکردند
همه بر بام خانه جمع بودند
امان از اتش و از دود در شام
در آن اوضاع سهل ساعدی دید
تمام چکمه ام خون بود در شام
@hosenih
میان مجلس یک عده عیاش
توان خویش را از دست دادیم
همه بر صندلی هاشان نشستند
ولی ما چند ساعت ایستادیم
نمیخواهم بدانی اصلا از کاخ
نمیخواهم بدانی اوج غم را
که من بر هیچکس حتی تو بابا
نگفتم روضه ناموسیم را
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
#امام_سجاد_ع_شهادت
مثل شمعی به روی خاک چکیدن سخت است
با پر و بال پر از زخم پریدن سخت است
تا چهل سال فقط آه کشیدن سخت است
یاد گودال و حرم جامهدریدن سخت است
روضه و گریه شده روزی او در هر شب
خاطرش را همه دیدند مکدّر هر شب
با لب تشنه و با یک دل مضطر هر شب...
...یاد یک واقعه از خواب پریدن سخت است
@hosenih
بر امامی که اسیری به بیابان دیده
زخم پا بر اثر خار مغیلان دیده
اهل بیتش همه با صورت عریان دیده
معجر و پوشیه و جامه خریدن سخت است
آب را دید و دلش یاد عمو سوخته است
جگرش سوخت... لبش سوخت... گلو سوخته است
بهر آنکه سر و عمامهی او سوخته است
حرف، از کوچه و بازار شنیدن سخت است
چقدَر از غم این فاجعه افروخته است
چشم بر نیزهی ششماهه فقط دوخته است
یاد حلقوم علی حنجر او سوخته است
این وسط حرمله را یکسره دیدن سخت است
@hosenih
پیش آن کس که شرر بر جگرش افتاده
خنجری کند به جان پدرش افتاده
دیده که در ته گودال سرش افتاده
تشنهلب کشتن مذبوح شدیدا سخت است
یک نفر که شده گریانِ پدر تا حالا
یادش افتاده تن خونی بابا حالا
بوریایی که خودش دیده و اما حالا
دم آخر کفنش را طلبیدن سخت است
شاعر: #مهدی_علی_قاسمی
و #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
🏴خروج کاروان از کوفه به سمت شام🏴
سکوت بودم و بانگِ بُکای من برگشت
در این حسینیه حال و هوای من برگشت
گرفته بود گلویم..،میان روضه ی تو
چقدر داد زدم تا صدای من برگشت
عروج آهِ مرا بال جبرئیل نداشت
دمی که ناله به غار حرای من برگشت
کمال معرفتِ روح،کوششِ گریه است
همین که "سعی" نمودم،"صفای" من برگشت
@hosenih
غذای رخوت دنیا سر دلم که نشست
لبی به اشک زدم اشتهای من برگشت
فقیرِ عافیت اندیش،نسخه اش اشک است
دو قطره خوردم و نبضِ گدای من برگشت
لبم توان تکلم نداشت..،لال شدم
همین که نام تو بردم،قوای من برگشت
همین که فاطمه می رفت..،شور آخر بود...
دم حسین گرفتم..،برای من برگشت
@hosenih
حصیر کهنه ی خود را به روضهخانه که داد...
چقدر فرش به این روستای من برگشت
▪️
▪️
خدابخیر کند..،کاروان به راه افتاد...
ز ترس لرزه به این دست و پای من برگشت
میان آن همه سر..،دختری به زینب گفت:
ببین،ببین..،پدر دلربای من برگشت!
خبر رسید به زینب رباب غش کرده...
دوباره حرمله_آه ای خدای من_برگشت
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دنيا چه زیبا می شود وقتی بیایی
خوشحال زهرا می شود وقتی بیایی
نور تو می تابد به عالم با ظهورت
خورشید رسوا می شود وقتی بیایی
فصل خزان زندگی پایان بگیرد
هر غنچه ای وا می شود وقتی بیایی
وقت نمازت از ملازم هایت آقا
هر روز عیسی می شود وقتی بیایی
با ذوالفقاری که به دست خود بگیری
حیدر تماشا می شود وقتی بیایی
زخمی که روی سینه ی مادر نشسته
حتما مداوا می شود وقتی بیایی
گنبد بسازی در بقیع مثل خراسان
دلها مصفا می شود وقتی بیایی
در کوفه وقتی روضه ی زینب بخوانی
هر دیده دریا می شود وقتی بیایی
شب های جمعه روضه در صحن اباالفضل
هر هفته بر پا می شود وقتی بیایی
🗓تاریخ اجرا: شب نهم #محرم1400
@MATNMADDAHISHOOR
راز عطش سفرهی إفطار؛ اباالفضل
لبتشنه شدم؛ باز زدم جار، اباالفضل
معنا ندهد عشق، زمانی که نباشد
دلدار، حسینبنعلی؛ یار، اباالفضل
با گیسوی او، کار دلم خورده گره؛ کاش
هرگز مگشاید گره از کار، اباالفضل
میرفت که تفسیر شود سورهی زلزال
آنلحظهکه شد عازم پیکار، اباالفضل
میخواست بریزد بههم ارکان جهان را
فرمود خدا: دست نگهدار، اباالفضل
پشت سر او، لشکر القاب به صف شد
سردار و وزیر و سپر حضرت ارباب کرم
حامی و همبازی طفلان حرم، ماه بنیهاشم و خورشید بنیآدم وسرلشکر و صاحبعلم و فارس و وافی و یل بیمثل و ناصر و مُستعجل و
صدّیق و امیر و بطل و اکبر و اعلیدرجات و حمس و اطلس و اطیار
اباالقاسم و ساعی و قدرقدرت و واقی و خدای ادب و ضیغم و ضرغام و
قویشوکت و فادی و جوانمرد
حسنروی و علیهیبت و کشّاف کروب و اسد و صابر و
زهرا صفت و غیرتی و صفشکن و سیّد و سالار
اباالغوث و اباالقربه و سقّا و ولینعمت و عبّاس
جهانگیر و جهانبخش و جهاندار و
مصفّا و مواسی و سپهدار و علمگیر و علمدار، اباالفضل
از روز ازل با علی و فاطمه بودهاست
همسایهی دیوار به دیوار، اباالفضل
هرچند که حر، سیّدالاحرار جهان است
شد سیّد این سیّداحرار، اباالفضل
معشوق شدن، اصل اصولش دوکلام است
مقیاس، علیاکبر و معیار، اباالفضل
در روضهی رضوان هم اگر روضه گرفتند
تردید نکن؛ هست میاندار، اباالفضل
چون خواست خدا، نام تو را باب حوائج
یک بار خدا گفتم و صد بار، اباالفضل
ای کاش تو هم «میثم تمّار» بخواهی
بردار سرم را بده بر دار، اباالفضل
@MATNMADDAHISHOOR
#حضرت_ابالفضل_العباس📜
#حاج_محمود_کریمی🎤
#شعر_خوانی🎼
#شب_نهم 9⃣
https://eitaa.com/joinchat/550436918Cbc44167e53
❌کپی بدون درج لینک
کانال شرعاً حرام است❌
🗓تاریخ اجرا: شب نهم #محرم1400
@MATNMADDAHISHOOR
بیشه از سیطرهی شیر، بههم ریخته بود
لشکر از غیرت شمشیر، بههم ریخته بود
چشمهای غضبآلود، نفس میگیرد
دشت از ضرب نفسگیر، بههم ریخته بود
مثل این بود، زمینلرزه به شام افتاده
کوفه با نعرهی تکبیر، بههم ریخته بود
یک سوار آمده بود و همه رم میکردند
دشمن از صاعقهی تیر، بههم ریخته بود
مرتضی بود، حسن بود ولی لبتشنه
کربلا با دو سه تصویر، بههم ریخته بود
آب بر دامن او چنگ زد و گفت: بنوش
آب از غصّهی تقدیر، بههم ریخته بود
دست در آب فرو برد؛ فرات آتش شد
آب از سوز لب آب حیات، آتش شد
ناگهان داغ رقم خورد؛ بماند بعدش
به زمین، ماه حرم خورد؛ بماند بعدش
داد زد حرمله از دور؛ چه چشمی دیدم
تیر را تا که زدم، خورد؛ بماند بعدش
همه سردرد گرفتند میان خیمه
به سر او که علم خورد؛ بماند بعدش
آبرویش، همه از مشک چکید و بر مشک
خون آن دست قلم خورد؛ بماند بعدش
این عمو، جان حرم بود که هی کم میشد
قامتش زود بههم خورد؛ بماند بعدش
تاکه افتاد زمین، موقع مشعلها شد
راه دشمن به حرم خورد؛ بماند بعدش
وای من! داد حرم، داد حرم در آمد
یک برادر به سر چند برادر آمد
خیز از جا بگو تا کمرم را چه کنم
تو که راحت شدهای؛ من جگرم را چه کنم
موقع آمدنم، حال ربابم بد بود
بعد این وضع بگو که پسرم را چه کنم
مادرم آمده اینجا که مرا جمع کند
پدرم از نجف آمد، پدرم را چه کنم
پا مکش روی زمین؛ دشت نگاهت نکند
جان من، هلهلهی دور و برم را چه کنم
از رشیدی تو در راه، کمی ریخته است
بازویت را چه کنم، چشم ترم را چه کنم
مشک افتاده، زمین پر شده، سر پاشیده
یک نفر هستم و صد دردسرم را چه کنم
قطعهقطعه شدی و قطعیقین میبیند
از مدینه به خدا امّبنین میبیند
سر، کنار تو نهم یا به حرم سر بکشم
که سر دخترکانم، دو سه معجر بکشم
قول دادی که بیایی و برایم بد شد
حال، شرمندگی مادر اصغر بکشم
تا که زینب نرسیده به تماشای تنت
زود باید به رویت، چادر مادر بکشم
به زمین دوختهای؛ مزرعهی تیر شدی
چند صد تیر، چگونه همه از پر بکشم
وای! خاصیّت این تیر سهشعبه این است
باید از پشتسرت از طرف سر بکشم
خوردهای تیر از اینسو و از آنسو پیداست
اینکه بالای سرت تاب ندارد؛ زهراست
@MATNMADDAHISHOOR
#حضرت_ابالفضل_العباس📜
#حاج_محمود_کریمی🎤
#شب_نهم 9⃣
#روضه🎼
https://eitaa.com/joinchat/550436918Cbc44167e53
❌کپی بدون درج لینک
کانال شرعاً حرام است❌