eitaa logo
عزیزم حسین♥️
4.5هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
10.7هزار ویدیو
166 فایل
ا ﷽ ا تکثیر و نشر کانال🙏 تکثیر عشق ناب علوی،حسینی است❤️💚 عشق را باید همی تکثیر کرد👌 ای عشق سربلند که برنیزه میروی ازحلقه کمندتو راه گریز نیست کانال های ما: حسینی، محبتی : @azizamhosen روضه،مقتل: @yaraliagham علمی،حدیثی: @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5807435575405316864.m4a
زمان: حجم: 567.9K
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سوم محرم حضرت رقیّه سلام الله علیها دودمه کنجِ این ویران شدم من هم علمدار قیام /۲/ رو به سردادم سلام ۲ روضه‌یِ اَلشّام یعنی‌ طعنه صبح‌وُظهروُشام/۲/ رو به سر دادم سلام ۲ @babollharam
4_5809818908592442165.m4a
زمان: حجم: 975.5K
نوحه سوّم محرّم حضرت رقیّه سلام الله علیها سبک سایه‌َتون مستدام....... علوی مکتبی فاطمی منصبی صاحبِ بیرقِ حرمِ زینبی قبله‌یِ حاجاتِ حسین  روحِ مناجاتِ حسین عمّه‌یِ صاحب‌الزّمان فاطمه‌ساداتِ حسین می‌گم الهی العفو بِ روضةالرقیّه بده راهم یا اللّه بِ خیمةالرقیّه مدد بی بی رقیه/۴/ روضه دارم خدا بر رویِ دامنم پایِ سر لطمه بر  صورتم می‌زنم تو رفتی و شد قافله اسیرِ بند و سلسله کنایه‌ها خوردم پدر من از سنان و حرمله دشمن مرا آزرده سیلی به رویم خورده آویزه‌یِ گوشم را چنگِ حرامی برده مدد بی‌بی...... می خورم غصّه و  می‌کشم آه اگر یا بمان یا مرا  از خرابه ببر سلام من به این سرِ  بریده  و آن پیکرِ..‌... به رویِ خاکِ کربلا حسین غریب مادره عمّه رو خسته کردم از بس که هِق‌هِق کردم آیندگان میگن من پایِ طبق دق کردم مدد........ @babollharam
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه چهارم محرّم شیر بچّه‌هایِ حضرت زینب سلام اللّه علیها زیرِ عَلمِ ثاراللّه اَمن‌ترین جایِ جهان است یازینب سلام‌ُاللّه نوحه‌یِ سینه‌زنان است قیامِ کربلا به نامِ زینب است گریه‌کنِ شما غلامِ زینب است یا جَبلُ الصَّبر یا جَبلُ النّور ذکرم زینب از گهواره تا گور عقیلةالعرب ۴ زیرِ عَلمِ حسینیم مثلِ گلهایِ عقیله ما در حرمِ حسینیم با روضه‌هایِ عقیله مسیرِ زینبی فقط‌ شهادت است فدایِ بانویی که با ولایت است زینبِ کبری کوثرِ قیام تمثالِ زهرا علیها سلام عقیلة العرب۴ زیرِ عَلمِ اباالفضل به کرب‌و‌بلا می‌رویم از نجف تا نینوا همراه آقا می‌رویم به نیّتِ شهید به نیّتِ امام می‌دهم اربعین رو به حرم سلام سلامٌ علیٰ اِمامُ الغریب وَ شَیب‌ُالخضیب وَ خَدُّالتّریب غریب مادرم۴ ❇️باحضور یکصدو سی شاعر خوشنام کشور ✳️سبکهای خام و بروزبرای هر مناسبت✳️ ✅با روضه نشینان بروز باشید 👇👇👇👇👇👇👇 https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ واحد سنگین حضرت زینب سلام اللّه علیها و یادِ مدافعانِ حرم ببار اِی بارون بذار چشمامون بمونه تَر تا قیامت سرِ سینه‌زن نباشه بر تن بمونه گنبد سلامت به یادِ شهیدانِ این حرم به سینه می‌زنم و سرم فداییِ زینبم حسین غلامِ دربارِ حیدرم جُعِلتُ فِداکَ اباعبداللّه /۴/ دو تا کفن‌پوش با آه و چاووُش برات آوردم برادرم نگو غریبی تا وقتی زینب نفس می‌کشه تو این حرم به عشقِ خودت شیرشون دادم خودم مَهدِشونو تکون دادم پایِ گهواره یاحسین گفتم می‌گفتم حسین جان و جون دادم جُعِلتُ فِداکَ اباعبداللّه /۴/ غروبِ روضه به رویِ نیزه دارم دوتا سهم اضافه‌تر خداروشکر که به جایِ زینب کنار تو هستن این دو سر رویِ نیزه چشمایِ بچّه‌هام بسته می‌شه پایِ روضه‌هام وقتی که قهقهه می‌زنه دشمن با دیدنِ گریه‌هام جُعِلتُ فِداکَ اباعبداللّه /۴/ ❇️باحضور یکصدو سی شاعر خوشنام کشور ✳️سبکهای خام و بروزبرای هر مناسبت✳️ ✅با روضه نشینان بروز باشید 👇👇👇👇👇👇👇 https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
ا ﷽ ا 🩸 🩸 🥀 نقل است که سوی روانه شدند، در راه به دیری رسیدند، فرود آمدند تا بخوابند، نوشته‌ای بر دیوار دیر بدیدند: 🥀 اترجوا امة البیت... 🥀 راهب را پرسیدند از آن خط و نویسنده آن؛ گفت: این خط پانصد سال پیش از آن که پیغمبر شما مبعوث شود اینجا نوشته بود. 🥀 سبط ابن جوزی مسندا روایت کرد از ابی محمد عبدالملک بن هشام نحوی بصری در ضمن حدیثی که چون آن مردم در منزلی فرود آمدند سر را از صندوقی که برای آن ساخته بودند بیرون آوردندی و بر نیزه نصب کردندی و همه شب پاس او را داشتندی تا وقت رحیل باز آن را در صندوق می نهادند. پس در منزلی فرود آمدند دیر راهبی بود سر را به عادت بیرون آوردند و بر نیزه نصب کردند و پاسبانان پاس می دادند و نیزه را به دیر تکیه دادند نیمه شب نوری دید از آن جا که تا به آسمان کشیده و بر آن قوم مشرف گشت و گفت: 🥀 شما کیستید؟ 🥀 گفتند: اصحاب ابن زیاد. 🥀 پرسید: این سر کیست؟ گفتند: سر حسین بن علی بن ابی طالب و فاطمه دختر رسول خدا... 🥀 پرسید: پیغمبر خودتان؟! 🥀 گفتند: آری... 🥀 گفت: چه بد مردمی هستید، اگر را فرزندی بود ما او را در چشم خویش جای میدادیم... 🥀 آنگاه گفت: شما می‌توانید کاری کنید؟! 🥀 گفتند: چه کار؟ 🥀 گفت: من ده هزار دینار دارم، آن را بستانید و سر را به من دهید، تاامشب نزد من باشد و چون خواستید روانه شوید آن را بگیرید... 🥀 پذیرفتند، را را به او دادند و پول ها را بگرفتند راهب را برداشت و بشست و خوشبوی کرد و روی زانو گذاشت و همه شب بگریست تا سپیده صبح بدمید. 🥀 گفت: ای سر من غیر خویشتن چیزی ندارم و شهادت می دهم به یگانگی خدا و این که جد تو پیغمبر او بود و شهادت می دهم که من خود بنده توأم، آن گاه از بیرون آمد و اهل بیت را خدمت می کرد. 🥀 ابن هشام در سیره گفت: را برداشتند و روانه شدند چون نزدیک رسیدند با یکدیگر گفتند: آن مال را زودتر میان خویش قسمت کنیم مبادا یزید بر آن واقف شود و از ما بستاند، پس کیسه ها را آوردند و گشودند و آن زرها سفال شده بود و بر یک سوی آن نگاشته: ( و لا تحسبن الله غافلا عما یفعل الظالمون ) و بر روی دیگر ( و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون ) پس آن ها را در بردی ریختند. 🥀 شیخ راوندی در خرائج این خبر را به تفصیل آورده است و در آن کتاب گوید: 🥀 چون سر شریف را به آن ها بازگردانید، از دیر فرود آمد و در کوهی تنها به عبادت پروردگار پرداخت و هم در آن کتاب گوید: که رئیس آن جماعت عمر سعد بود و او آن مال را از راهب بگرفت و چون دید سفال شده است غلامان خود را فرمود در نهر ریختند. 📕 دمع‌السجوم، فصل یازده 📕 نفس‌المهموم حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
ا ﷽ ا 🩸 صلوات‌الله علیه و پیرمرد شامی 🩸 🥀 اولین سخن حضرت سجاد علیه‌السلام بعد از ، در شهر آن هنگامى بود که اسرا روى پله‏هاى مسجد ایستاده بودند. 🥀 پیرمردى از اهالى شام نزد آنها آمد و گفت: سپاس خداى را که شما را کشت و هلاک کرد. شهرها و روستاها را از آسیب مردان شما آرامش برقرار ساخت و امیرالمؤمنین یزید را بر شما مسلط گردانید. 🥀 سیدالساجدین علیه‌السلام به آن پیرمرد گفت: آیا قرآن خوانده‏اى؟ گفت: بلى! فرمود: آیا این آیه را مى‏شناسى: «قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى‏» بگو اى پیامبر! در مقابل ابلاغ رسالت، مزدى از شما نخواستم مگر اینکه خویشانم را دوست‏بدارید؟ گفت: آرى خوانده‏ام. 🥀 امام علیه السلام فرمود: اى پیرمرد! ما همان «قربى‏» هستیم. سپس پرسید: آیا این آیه را قرائت کرده‏اى که خداى سبحان فرموده است: «و اعلموا انما غنمتم من شى‏ء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى‏» و بدانید هر چیزى که به غنیمت گرفتید، یک پنجم آن براى خدا و پیامبر و از آن خویشاوندان اوست؟ گفت: بلى! امام فرمود: اى پیرمرد ما همان «ذى القربى‏» هستیم! 🥀 امام بار دیگر پرسید: آیا این آیه را تلاوت کرده‏اى: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» همانا خدا مى‏خواهد آلودگى را از شما خاندان بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند؟! پیرمرد پاسخ داد: آرى این آیه را هم خوانده‏ام. حضرت سجاد علیه‌السلام فرمود: اى پیرمرد! ما همان اهل‏بیتى هستیم که خداوند آیه تطهیر را مخصوص ما قرار داد. 🥀 پیرمرد ساکت‏ شد و از سخنانى که گفته بود، شرمنده و پشیمان شد و با تعجب پرسید: شما را به خدا! شما همانهائید؟! 🥀 سپس على بن الحسین علیهما‌السلام فرمود: بدون هیچ شکى به خدا ما همانها هستیم و به حق جدمان سوگند، ما همانهائیم! 🥀 با سخنان امام سجاد علیه‌السلام پیرمرد منقلب شد، شروع به گریه کرد، عمامه‏اش را به زمین انداخت، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! من از دشمنان آل محمد، اعم از جن و انس، بیزارم. سپس به امام زین‏العابدین علیه السلام عرض کرد: آیا راهى براى توبه من هست؟! 🥀 امام فرمود: بله! اگر بازگردى، خداوند توبه تو را مى‏پذیرد و تو با ما خواهى بود. پیرمرد گفت: من توبه مى‏کنم! 🥀 هنگامى که خبر گفتگوى امام علیه‌السلام و پیرمرد به یزید رسید، دستور داد آن پیرمرد را به شهادت رساندند. 📚 بحارالأنوار جلد ۴۵ صفحه ۱۲۹ حضرت حضرت ﷺ •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen @qalalsadegh135