هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
💠 سبک تک ، واحد ، زنجیرزنی شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام💠
یاعلی یا مولا ذکر مسیحایی
ما همه عبد تو اما تو آقایی
مادر ما زهرا و علی بابای همه شیعه ها
ای جان بفدای شما
علی ذکر همه درمانده ها
بابای شه کربلا
راه منه تا به خدا
علی ای جان رسول امین
روزی ده هفت آسمان
ای شوکت بی انتها
لطف تو بی پایان سیدی یاحیدر
ذکر علمداران سیدی یاحیدر
...........
در دل خود عمری شور و شعف دارم
حسرت دیدار شهر نجف دارم
تا دم مرگماز تو میخونم ای شه مشگل گشا
ای جان بفدای شما
علی ای دلبر عالی نسب
فرمانده و شیر عرب
ای نفس رسول خدا
علی کرّاری و حصن حصین
هر ضربه ی تو آتشین
ای حب تو دارالشفا
لطف تو بی پایان سیدی یاحیدر
ذکر علمداران سیدی یاحیدر
.......
کوفه بدون تو سرده و خاموشه
رخت عزا داره فاطمه می پوشه
منتظره دیدارشه زهرا تا برسه مرتضی
کوفه شده دارالعزا
ببین زهرا شده گریون تو
عالم شده حیرون تو
فرقت شده از کین دوتا
حسین شال عزا رو دوششه
غصه حسن و میکشه
امشب میری پیش خدا
شب شب بارونه سیدی یاحیدر
غصه فراوونه سیدی یاحیدر
#تک_شهادت_امیرالمومنین_علی_ع
#واحد_شهادت_امیرالمومنین_علی_ع
#زنجیرزنی_شهادت_امیرالمومنین_علی_ع
#هاشم_محمدی_آرا
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#واحد
امیرالمومنین علیه السلام
■■■■◆■■■■◆■■■
بند اول :
همه ی عمرم
شکر حق گویم
که خدا گلم رو با عشقت سرشته
زندگی بی تو
چون جهنم شد
ولی باعشق تو بهتر از بهشته
سینه منرو
اگه بشکافن
میبینن رو قلب من علی نوشته
سرورما علی علی علی علی
ولی الله علی علی علی علی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بند دوم:
حضرت زهرا
انتخابم کرد
که شدم غلام بچه های حیدر
خدامیدونه
آرزو دارم
بشه جون من یه روز فدای حیدر
وقتی که مردم
تابوت منرو
ببرن به ایوونه طلای حیدر
عشق زهرا علی علی علی علی
ولی الله علی علی علی علی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بند سوم :
معترف هستم
که گنهکارم
میدونم سزام جهنم و عذابه
ولی از لطفش
میگیره دستم
که جهنم جای خصم بوترابه
بعد مردن هم
میون قبرم
ذکر یاعلی قشنگترین جوابه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بند چهارم :
بارون اشک /چشای زینب /جاریه بازم دلش چه بیقراره
میزنه برسر /از غم حیدر / توی این شبا یتیم شدهه دوباره
ولی عاشورا / با همین چشما
میبینه سرحسین به نی سواره
لب عطشان حسین حسین حسین
جسم عریان حسین حسین حسین
واغریبا حسین حسین حسین
وا شهیدا حسین حسین حسین
وا اماما حسین حسین حسین
وا حسینا حسین حسین حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
■■■■◆■■■■◆■■■
■شاعر:
مرتضی کربلایی
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
زمينه سينه زني شب نوزدهم
بسم الله الرّحمن الرّحيم
علي شده مهمون دخترش
اونـم بــرا افطارِ آخرش
يه كمي نمك برميداره تـا
بـذاره روي زخمِ جيگرش
خيره شده به آسمون نزديكه ديگه وعده شون
قدم ميزنه هي ميـگه انّا إليهِ راجعـون
خُدا ميدونه شَباش باگريه سر شده
كه بعد زهراش علي شكسته تر شده
براش بمـيرم كه عُمري خونجگر شده
عليِّ مظلوم (آقام)٤
-----------------------------------
نكنه حـسن دلخونش بشه
نكنه حُسين گريونش بشه
خوابه رسول الله و ديده كه
گفته قراره مهمونش بشه
درداشو مُداوا نكرد با هيچ كسي بد تا نكرد
تو اوج مـظلوميّتش زبون به نفرين وا نكرد
چه گريه داره نگاهِ دختره علي
چه حالي داره اذان آخره علي
زبون گرفتـن محراب و منبره علي
عليِّ مظلوم (آقام)٤
-------------------------------------
امشبه كه حاجت روا ميشه
يه درده قديمي ، دوا ميشه
به وصال زهراش ميرسه باز
فرق سرش وقتي دو تا ميشه
لعنت به أشقيَ الاشقيا كه توي مسجد از جفا
با شمشير زهرآلوده ش سر تو شكست اي آقا
تو آسمونا نداي قد قُتِل پيچيد
شبيه فرقش دل فَلَك به خون تپيد
فُزتُ وربَّ... يعني به آرزوش رسيد
#محمد قاسمي
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
.
#نوحه_سنتی
#شهادت_امام_علی
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_حاج_ناظم
شب شهادت علی مظلوم
غربت مرتضی گردیده معلوم
گردیده روان به سوی جنان
یا صاحب الزمان آجرک الله(۲)
گرید و مینالد مظلومه زینب
از داغ بابایش جان او بر لب
قلب شکسته در غم نشسته
یا صاحب الزمان آجرک الله
در کنار پدر نور دو عینش
ریزد در ماتمش اشک حسینش
از غم می سوزد شعله افروزد
یا صاحب الزمان آجرک الله
خانه ی ولایت غرق محن شد
با دست مجتبی حیدر کفن شد
زینب دل خون گردیده محزون
یا صاحب الزمان آجرک الله
نفس ختم رسل گردیده خاموش
با دستان حسن گشته کفنپوش
حسین غمین است زینب حزین است
یا صاحب الزمان آجرک الله
غربت بابا را نموده احساس
وقت غسل وکفن غمدیده عباس
ماه مدینه زند به سینه
یا صاحب الزمان آجرک الله
گلهای مرتضی چون گل فسردند
پیکر بابا را از خانه بردند
هم غریبانه هم مخفیانه
یا صاحب الزمان آجرک الله
#نوحه_شهادت_امام_علی_علیه_السلام
#شب_قدر #امام_علی
#مشهد_مقدس
.
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
.
🏴 #زمینه شب بیست و یکم شهادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام،زبانحال
#جوابت_کرده_طبیب
🏴بند اول
جوابت کرده طبیب؛ای حبیبم ای غریب
چرا پس محاسنت؛شده با خونت خضیب
نرو از پیشمون؛بابای مهربون
نزن آتیش به جون؛عزیزِ نیمه جون
نکن وصیت،بابا حیدر
نگو رسیده،دم آخر
داری میری تو،پیش مادر
نگاهی کن به،اشک و آهم
بعد تو بابا،بی پناهم
تو شهر کوفه،بی تکیه گاهم
(آه و واویلا نرو بابا)
🏴بند دوم
قربون سخاوتت؛مهربونی با فقیر
اومدن عیادتت؛یتیما با ظرف شیر
همشون اومدن؛نگران توان
دارن امن یجیب؛زیر لب میخونن
دعا میخونن،برای تو
از خدا میخوان،شفای تو
میگن که شیرِ،دوای تو
میگن نمیشه،باورشون
پاشو بکش دست،رو سرشون
آخه تو هستی،پدرشون
(آه و واویلا نرو بابا)
🏴بند سوم
نفست در نمیاد؛چرا رنگت پریده
داری میشی مهمونه؛مادر قد خمیده
معلومه که دلت؛تنگ مادر شده
نگو به دخترت؛دم آخر شده
دارم میبینم،کربلا رو
سرای روی،نیزه ها رو
کوفه و بزم،بی حیا رو
تو رو میونه،مردم شام
که سنگ میریزن،از روی بام
یه عده میدن،به تو دشنام
(دختر زارم،خداحافظ)
#شب_بیست_و_یکم #شب_قدر
✍️♩کربلایی امیرحسین سلطانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
آمدی خانه ام دلم خوش شد
آفتاب یگانۀ زینب
چقدر خوب شد سری زده ای
دم افطار خانۀ زینب
باز امشب دوباره مثل قدیم
با هم از هر دری سخنی گفتیم
دخترانه تو را بغل کردم
پدری دختری سخن گفتیم
@hosenih
گفتی امشب دگر به شمع سحر
پر پروانۀ تو نزدیک است
از برای وصال فاطمه ام
دخترم خانۀ تو نزدیک است
حرف رفتن زدی دلم خون شد
طاقتم را محک بزن ، باشد
شیر را پس بزن نمک بردار
روی زخمم نمک بزن باشد..
گریه ات بی قرار زهرا کرد..
آسمان و ستاره هایش را
شب آخر چقدر می بویی
تکه ی گوشواره هایش را
خاطرات مدینه تازه شدند
میخ در که گرفت به شالت
یاد آن کوچۀ شلوغی که
مادرم می دوید دنبالت
.... مادرم می دوید، می افتاد
دور او را سر و صدا برداشت
از تو دستش جدا نمی شد که
قنفذ اما قلاف را برداشت
رفتی و آمدی چه آمدنی
حق بده غم مرا عذاب کند
چه کسی اینچنین دلش آمد
صورتت را به خون خضاب کند
پیش من بی رمق به خاک نَیُفت
ای پدر خاک بر سرم پاشو
گوشۀ خانه دق کنم خوب است؟
اسداللهِ مادرم پاشو
زخم فرق تو هم نمی آید
مجتبی هر قدر که می بندد
تا می آیم بلند گریه کنم
ابن ملجم بلند میخندد
صبرم از دست می رود بی تو
پس برای دلم نیایش کن
واجب الاحترامیِ من را
تو به این کوفیان سفارش کن
@hosenih
این طرف نزد خود حسن دارم
آن طرف هم حسین پیش من است
گریۀ من برای بی کسی
قتلگاه و شهید بی کفن است
قاتل آنقدر بددهن شده بود
حرفهای زننده ای می زد
شمر از پشت سر به گردن او
ضربه های کشنده ای می زد
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
خوب کردی که سرِ سفره نمک هم داری
چون که زخم دلم امشب به نمک داشت نیاز
همسر من که زمین از نفسش بر پا بود
به مناجات شبش حور و ملک داشت نیاز
@hosenih
با خودش بود و به کار احدی کار نداشت
مهربان بود و به سوداش ، فلک داشت نیاز
خلق شد عالم هستی به وجود زهرا
به دعاهاش ، سما تا به سمک داشت نیاز
پشت در رفت حمایت کند از من ورنه
یک چنین فاطمه ای کِی به فدک داشت نیاز
یک زن و کودکِ بی تاب ، میان کوچه
کِی به بی حرمتی و فحش و کتک داشت نیاز
جای حیدر کمک از فضه گرفت و بر خاست
پشت در سقط جنین شد به کمک داشت نیاز
@hosenih
با نسیمی رُخِ گلبرگِ گُلم لَک می شد
تو بگو برگ گل یاس به چَک داشت نیاز ؟؟!!
**
.. حرمله ...! تا ز عطش جان ندهد طفل رباب
چند قطره فقط از آب خنک داشت نیاز
شاعر: #مهدی_مقیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین
دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین
بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو
تا که از ضَرب علی باسرش اُفتاد زمین
@hosenih
به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت
دید از ضربه ی در همسرش اُفتاد زمین
کَس نفهمید که عباس چگونه آمد
بارها تا بِرِسَد مَحضَرَش اُفتاد زمین
خواست تا خانه یِ زینب رویِ پا راه رَوَد
دو قدم رفت ولی پیکرش اُفتاد زمین
دخترش دید زمین خوردنِ بابایش را
دخترش دید و....خودش آخرش اُفتاد زمین
چقدر از رویِ تَل تا لبِ گودال دوید
چقدر بینِ همه خواهرش اُفتاد زمین
@hosenih
ذوالجناح آه ببین نیزه ای او را هول داد
از رویِ زین به زمین با سَرَش اُفتاد زمین
دید پایین قدمهاش سَنان می خندید
دید بالایِ سرش مادرش اُفتاد زمین
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
باید شب قَدرَت مرا آدم بسازد
حر و زهیر و عابس و اسلم بسازد
باید مفاتیح الجنان "شیخ عباس"
دل را که شد ویرانه دست کم بسازد
یارب به من اشکی بده سازنده باشد
اشکی بده از بنده ات میثم بسازد
@hosenih
چشمی بده تا خوب را بشناسم از بد
تنها نگاهم را بدوزم سمت گنبد
دستی بده دست از تهیدستان بگیرم
دستی بده تا راه بر شیطان بگیرم
پایی بده جز در ره مولا نکوبم
پا جای پایی چون "ابوموسی" نکوبم
دل می کند وابسته از دنیا به سختی
دنیا بده اما نه دیگر تاج و تختی
میلی بده از جام همدردی بنوشم
در سیل ماتم نذر هم نوعم بکوشم
عزمی بده آماده ی ایثار باشم
وقت ضرورت راهی پیکار باشم
نسلی بده عشق شهادت در دل آن
نسلی بده "فهمیده" باشد حاصل آن
جانی بده سرشار از نور ولایت
لب تر کند مهدی کنم تقدیم حضرت
هر کس به نوعی میکند نجوا شبانه
من هم بخوانم از شهادت عاشقانه
زیباترین نثر مناجاتم جهاد است
امروزه وقتی صحبت از "جنگ اراده "ست
جزو مجاهدهای در راه خدایم
سجاده ام حکم کفن دارد برایم
بر نفس سرکش راه طغیان را ببندم
با معنویت در دو عالم سربلندم
بیش از چهل سال گذشته پای کاریم
وقتی که خرمشهر ها در پیش داریم
رمز بقا قطعا به دست مردم ماست
این اولین تحلیل گام دوم ماست
ما را سفارش می کند آقا به تقوا
لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا
درس دبستان امیرالمومنین است
گوشم به فرمان امیرالمومنین است
نص اشداء علی الکفار یعنی
منشور قرآن امیرالمونین است
حکم پدر دارد برای خاک یعنی
ایران هم ایران امیرالمونین است
دنیا گرفت از هرکسی روزی ولی ما
در سفره مان نان امیرالمونین است
هرکس به هر جایی رسید از دار دنیا
مدیون احسان امیرالمومنین است
عمری محدث بودن و از غیب گفتن
این کار سلمان امیرالمونین است
@hosenih
در کعبه مولایم علی آمد به دنیا
پس صاحب خانه امیرالمومنین است
ساعات خوب زندگی ما همیشه
در زیر ایوان امیرالمومنین است
حبل المتینم هست و فردای قیامت
دستم به دامان امیرالمومنین است
با دست او حق سفره اش را پهن کرده
هر بنده مهمان امیرالمومنین است
زهرای مرضیه همیشه دوست دارد
چشمی که گریان امیرالمومنین است
شخص پیمبر بانی بزم عزایش
چشمان زهرا نیز می بارد برایش
مرغ دلم پر می زند بر بام کوفه
حلوای ختم مرتضی در کام کوفه
می ریزد از غم های خود در جان دختر
وقتی که بابا می شود مهمان دختر
از غصه دیوار دل دختر ترک خورد
وقتی که بابایش فقط نان و نمک خورد
آماده دارد میشود بر قتل حیدر
قومی که هر شب میوه از باغ فدک خورد
سی سال پیش از پا در آمد مرد خیبر
وقتی میان کوچه ناموسش کتک خورد
دلواپس فردای بابا ام کلثوم
باید بخواند روضه ها را ام کلثوم
از خانه که بابای از گل بهترم رفت
گفتم که دیگر سایه ی روی سرم رفت
دیدم به چشمم گوییا تا مسجد شهر
پشت سر بابا دوباره مادرم رفت
@hosenih
دیدم از این کوچه شروع کربلا را
هجده سر بر روی نیزه از حرم رفت
زیر سر سیلی سنگین سنان بود
از بعد غارت سوی چشم خواهرم رفت
چشم علی مرتضی را دور دیدند
در راه اگر دستی به سمت معجرم رفت
شاعر: #علیرضا_خاکساری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
و امّا و امّا و امّا علی
غریب است و مظلوم و تنها علی
سحر شد - منادی - شنیدم که گفت
دریغا دریغا دریغا علی
@hosenih
به یک ضربه ارکان دین شد خراب
جدا شد به یک لحظه از ما علی
شب قدر ، آیا چه باید سرود؟
به جز یاعلی یاعلی یاعلی؟
کجا می توان رفت ؟ غیر از نجف؟
مگر می توان بود جز با علی؟
مناجات ، دیدی به جز ذکر او؟
غزل خوانده ای شاعر ! الّا علی؟
علی گفتم و خواندم از فاطمه
که مولاست زهرا و زهرا علی
@hosenih
گرفته است قرآن به سر مصطفی
حسن گفته در حال احیا علی
الهی الهی الهی حسین
خدایا خدایا خدایا علی
شاعر: #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
رها ز درد و غم و رنج بی شمار شدم
قسم به خالق کعبه که رستگار شدم
همین که خون سرم ریخت روی سجّاده
برای دیدن زهرا امیدوار شدم
@hosenih
همه جوانی من ختم شد به یک مصرع
گل خزان زده در موسم بهار شدم
به روزگار من آن شد در این دو روزه ی عمر
که تا قیامت، مظلوم روزگار شدم
به پیش اشک یتیمان از آن تنم لرزید
که خود به فصل جوانی یتیم دار شدم
به چاه گفتم ای چاه گریه کن بر من
که من به کینه یاران خود دچار شدم
@hosenih
چه سال ها که ز عمرم گذشت بی زهرا
خدا گواست که آب از فراق یار شدم
به نخل میثم خود ثبت کن بگو «میثم»
که من اسیر ستمهای بی شمار شدم
شاعر: #غلامرضا_سازگار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#امیرالمومنین_ع_شهادت
در خون شناور شد پَرَش محراب
گلگون شد از خون سرش محراب
جان نماز آن روز جان می داد
حتی نمی شد باورش محراب
در خون مولا روضه خوانی کرد
رفته به روی منبرش محراب
@hosenih
وقت تولد خانه ی کعبه
وقت شهادت بسترش محراب
درس شهادت را از او تنها
آموخت با چشم ترش محراب
آن کاسه های شیر می گفتند:
از چه نبودی! یاورش محراب
کاری نمی آمد ز دستش پس
بی چاره شد در محضرش محراب
اول علی سجده نمود اما
سجده کنان شد آخرش محراب
فُزتُ بِرَبِّ الکَعبه ... قبل از او
جان می سپارد در برش محراب ...
بغض علی یعنی که «قتلگاه »
بودست نام دیگرش «محراب»
**
با اهل خیمه او وداعی داشت
شاید نیاید خواهرش گودال
سکه اگر جایش نمی دادند
دعوا نمی شد بر سرش گودال
چکمه ، نگیر از جسم او بوسه
دارد میاید مادرش گودال
@hosenih
حتی برای ظلمِ اینگونه
راضی نمی شد خنجرش گودال
قولِ عروسک داشت از بابا
باور ندارد، دخترش گودال...
بابای خوبش از سفر بر گشت
ماندست اما پیکرش گودال
شاعر: #علی_اصغر_یزدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e