💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__مدح
قرار سوته دلان است کربلای حسین
فضای کوچه دل پر شد از هوای حسین
حسین منی طاها به روشنی فهماند
رضای حضرت حق هست در رضای حسین
خدا به غیر خدایی هر انچه که دارد
تمام را هبه کرده فقط برای حسین
زمانه با همه پیچ و تاب نتواند
بگیرد از سر ما شور نینوای حسین
چه غم ز درد غریبی بود کسی را که
به اشک معرفتش گشته اشنای حسین
به روز حشر ندارند حسرت انها که...
گذاشتند جوانی خود به پای حسین
قرار نیست کسی تا ابد درون دلم
بیاید و بنشیند دمی به جای حسین
منی که نامه سیاهم چه میشود روزی
سپید مو بشوم پای روضه های حسین
خدا گواست که این قلب تنگ و نا ارام
همیشه میشود ارام با نوای حسین
حسن کردی
امام حسین (ع)
مدح
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__سرود
از شعف آلُ الله ، قلب همه شد آگاه
رسیده هنگامه ی ، جشن ابا عبدالله
یا مصباحَ الهُدی یا کَهفَ التّقی
شاه کربلا یبن الزّهرا...
یبن الحیدر یبن الزّهرا...
سوّم ماه شعبان ، قلب مََلک شیدا شد
ولادت پر خیر ، گل پسر زهرا(س) شد
آمده نور جلی بر عالم ولی
دبلند علی سبط طاها...
یبن الحیدر یبن الزّهرا...
ای چو خدای منّان ، رحمت تو بی پایان
فطرس دلها را کن ، رها ز بند عصیان
خاک قدوم تو ام ، تویی صاحب کرم
شوق تو دارد دلم ، جانم آقا
یبن الحیدر یبن الزّهرا...
امام حسین (ع)
سرود
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__نوحه
تو کاظمین آقا، حاجتمو داده
چقدر دلم تنگه، پنجره فولاده
چه حرمی ،چه گنبدی
حس می کنی، تو مشهدی
زهرا می گه ،خوش اومدی
کرمش، کرم امام رضاست
حرمش ،حرم امام رضاست
یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر
تو کاظمین آقا، حاجتمو داده
چقدر دلم تنگه، پنجره فولاده
تویی که بابایه، حضرت سلطانی
تموم هستیه، شاه خراسانی
آقا امام هفتمی
تنها امید مردمی
عشق ملیکه ی قمی
می خونن همه ی مریض دارا
می خونن همه ی گرفتارا
یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر
شده توی زندون، زهرا عزادارت
زبون روزه آه، سیلی ه افطارت
دل تو پر شراره شد
آسمون بی ستاره شد
اومدن، عاشقای کاظمین
بمیرم ،برای آقام حسین
شاعر:محمود کریمی
امام کاظم (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__مدح
ماییم و فقط روضه ی ارباب و دگر هیچ
چشمان پر آب و دل بی تاب و دگر هیچ
چون روزنه ای چشم فرو بسته از عالم
وابسته ی خورشید جهان تاب و دگر هیچ
اندوخته جز اشک نداریم به دنیا
ماییم و همین گوهر نایاب و دگر هیچ
اندازه ی یک قطره اگر اشک فشاندیم
شد کوه گنه شسته به سیلاب و دگر هیچ
راه دل ما را به حرم ختم نمودند
هر راه به جز این شده گرداب و دگر هیچ
چون پرچم سیار عزا خانه به دوشم
چون ابر سبک بارم و بی خواب و دگر هیچ
در حشر چو پرسند که سرمایه چه داری
گویم که غم حضرت ارباب و دگر هیچ
حسن کردی
امام حسین (ع)
مدح
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_عباس__ع__مدح
رسیدی روزِ اول؛ روز آخر را نشان دادی
برای علتِ خَلقت؛ برادر را نشان دادی
ادب تا خلق شد؛ افتاد روی دستِ استادش
برای بوسه خاکِ پای مادر را نشان دادی
به بامِ کعبه از راز امامِ کعبه میگفتی
سند دادی؛ دهانِ بازِ منبر را نشان دادی
فرات از تشنگی خشکید، دستت آب را پس زد
به این افسوس بر لب حوضِ کوثر را نشان دادی
برای آب گفتی نقشهی راه سعادت را
مسیرِ اشک، تا لبهای اصغر را نشان دادی
هوای جنگ اگر میداشتی مقتل عوض میشد
فقط یک چند ضربه رزمِ حیدر را نشان دادی
شهادت دستهای خالیاش را پیش تو رو کرد
برای پیشکش؛ هم دست؛ هم سر را نشان دادی
زمین لرزید، وقتی دستهایت روی خاک افتاد
قیامت شد؛ شفیعِ روز محشر را نشان دادی
لهوف از چشمهایت علتِ خونگریه را پرسید
میان مردم بازار، خواهر را نشان دادی
رضا قاسمی
حضرت عباس (ع)
مدح
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امیرالمومنین__ع__مدح
وصف تو چنان است ، که انشا شدنی نیست
هر چند نوشتیم ، به مولا شدنی نیست
مدح تو به قرآن مجید است ، به قرآن
با شعر و غزل ، وصف تو املا شدنی نیست
من ، وحده ضمیرم ، صفتم هیچ وَ پوچ است
این وحده ی من جز درِ تو ما شدنی نیست
ظرف دل من کوچک و عشق تو بزرگ است
ظرفیت این عشق ، به دل ، جا شدنی نیست
دل مرده ی آلوده ی افتاده ز پا را
غیر از نفس هوی تو احیا شدنی نیست
تعظیم کنم رو به ضریح ملکوتی ت
جز خانه ی تو گردن من تا شدنی نیست
هرگز تو نگفتی به گدای حرم خود
این حاجت تو سخت بود ، یا شدنی نیست
امروز ، بده حاجت ایوانی من را
اصلا بخدا صحبت فردا ، شدنی نیست
هر کس که تو ردّش بکنی ، زشت ترین است
آنقدر ، شود زشت ، که زیبا شدنی نیست
هر کس که بخواهد بشود بنده ی حیدر
بی مرحمت حضرت زهرا ، شدنی نیست
شیرینی عشق تو بود شهدِ عسلگون
تلخیِ بدون تو ، مربّا شدنی نیست
ما شهره به دیوانگی و عشق و جنونیم
ماهیت این عشق ، که حاشا شدنی نیست
مَن ماتَ عَلی حُبّ علی ، ماتَ شَهیدا
بی تو بخدا لفظ شَهیدا شدنی نیست
باد نفس تیغ تو بر هر که وزیده
تا روز قیامت بخدا پا شدنی نیست
رضا قاسمی
امیرالمومنین (ع)
مدح
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زینب__س__روضه
لحظهها لحظههای آخر بود
آخرین نالههای خواهر بود
خواهری که میان بستر بود
خنجری خشک و دیدهای تَر بود
چقدر سینهاش مکدر بود
چشم خود را چه سخت وا کرده
روی خود را به کربلا کرده
مجلس روضه را بِپا کرده
باز هم یادِ بوریا کرده
یادِ باغِ گلی که پرپر بود
پلکهایش کمی تکان دارد
رعشهای بین بازوان دارد
پوستی رویِ استخوان دارد
یادگاری زِ خیزران دارد
چشم از صبح خیره بر در بود
تا علی اکبرش اذان ندهد
تا که قاسم رُخی نشان ندهد
تا علمدار سایبان ندهد
تا حسینش ندیده جان ندهد
انتظارش چه گریه آور بود
زیرِ این آفتاب میسوزد
تنش از التهاب میسوزد
یاد عباس و آب میسوزد
مثلِ رویِ رباب میسوزد
یادِ لبهای خشک اصغر بود
میزند شعله مرثیه خوانیش
زنده ماندن شده پشیمانیش
مانده زخمی به رویِ پیشانیش
آه از روزِ کوچه گردانیش
چقدر در مدینه بهتر بود
سه برادر گرفته هر سو را
و علی هم گرفته بازو را
دور تا دورِ قدِ بانو را
تا نبینند چادر او را
آه از آن دَم که پیش اکبر بود
ناگهان یک سپاه خندیدند
بر زنی بی پناه خندیدند
او که شد تکیه گاه خدیدند
رو سوی قتلگاه خندیدند
بعد از آن نوبتِ برادر بود
آن همه ازدحام یادش هست
جمعِ کوفی و شام یادش هست
چشمهایِ حرام یادش هست
حال و روز امام یادش هست
چشمها روی چند دختر بود
یک طرف دختری که رفت از حال
یک طرف تلِ خاکی و گودال
زیرِ پایِ جماعتی خوشحال
یک تن اُفتاده تا شود پامال
باز دعوا میان لشکر بود
جانِ او تا زِ صدر زین اُفتاد
خیمهای شعله ور زمین اُفتاد
نقشِ یک ضربه بر جبین اُفتاد
گیسویی دست آن و این اُفتاد
حرمله از همه جلوتر بود
یک نفر گوئیا سر آورده
زیر یک شال خنجر آورده
ضربهای که به حنجر آورده
عرقِ شمر را در آورده
وای سر روی دست مادر بود
(حسن لطفی)
حضرت زینب (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#پیامبر_اکرم__ص__میلاد
دیوانه ی نگاه توام یامحمدا
گرد و غبار راه توام یامحمدا
مشتاق روی ماه توام یامحمدا
عمریست در پناه توام یامحمدا
دستی اگر بروی سرم میشود بکش
دستی دگر به چشمِ ترم میشود بکش
خوش آمدی تو ای سرو سامان عصرها
با مقدمت بخاک بیافتند قصرها
مستضعفین به یُمنِ تو بینند نصرها
مستکبران روند بدامانِ حصرها
با مقدم تو بر دل ما غم نمانده است
جایی برای غصه بعالم نمانده است
نقش ترا خدا چو در این دیده قاب کرد
ما را برای فخرِ بشر انتخاب کرد
خورشید را ز نور رخَت آفتاب کرد
نام تو در تمام جهان انقلاب کرد
"عبدالمطلب" آمد و قنداقه اَت بدست
فرمود: این نشان الهی "محمد" است
قنداقه ی مبارک تو در شهود بود
از آسمانِ مکه ملَک در فرود بود
هر کس که دید روی ترا در سجود بود
تنها به بغض و کینه قلوبِ یهود بود
امت، امامِ رحمتِ خود را که خوب دید
قومِ عنود هستیِ خود، در غروب دید
تو آمدی و مَه سرِ جایش خجل نشست
نام ترا که گفت خدایت، به دل نشست
تخت شهنشهان ز طلوعت به گِل نشست
آتشکده ز نور رخَت منفعل نشست
تو آمدی که جلوه دهی اقتدار را
آن سیزده ستاره ی دنباله دار را
وقتی علی به گِردِ تو در اقتدار شد
زهرا ز عطر و بوی تو کوثر مدار شد
آری حسن به یُمنِ شما سفره دار شد
پس تا ابد حسین، ترا اعتبار شد
بعد از حسین، داده خدا لطفِ تام را
از صُلبِ تو رسانده به او نُه امام را
تو مقتدای صادق آل عبا شدی
تو رهنمای مکتبِ شیعه بما شدی
تو ابتدای دانش و علمِ خدا شدی
تو انتهای جاده ی قالوا بلا شدی
ما نورِ فقهِ جعفری از تو گرفته ایم
آیاتِ راهِ رهبری از تو گرفته ایم
شکرِ خدا که یکّه و تنها نیامدی
بی نسل و بی دوام بدنیا نیامدی
بی انتصابِ یوسف زهرا نیامدی
بی نعمتِ شفاعتِ عقبا نیامدی
یعنی خدا ز نسلِ تو منّت نهاده است
تا آخرِ جهان بتو برنامه داده است
تو آمدی و دینِ خدا با تو آمده
هم مصحفِ مبینِ خدا با تو آمده
هم ختمِ مرسلینِ خدا با تو آمده
سلطانِ مومنینِ خدا با تو آمده
وقتی علی امینِ خدا تا قیامت است
یعنی که جانشینِ خدا تا قیامت است
تو آمدی به اصلِ عدالت عمل کنی
یعنی به آیه های رسالت عمل کنی
فطرت نشان دهی، به اصالت عمل کنی
بر ذاتِ عقل، ضدِ جهالت عمل کنی
تو آمدی بشر به هدایت قدم زند
یعنی که در صراطِ ولایت قدم زند
هر چند امت تو تو غدیری نمانده اند
بر محورِ امام پذیری نمانده اند
تا انتها میانِ مسیری نمانده اند
جز اندکی، بپای امیری نمانده اند
اما قلیل، چون غلبه بر کثیر داشت
همواره راه پاکِ تو اهلِ غدیر داشت
□ □ □
دست از حمایتِ تو که امت نمیکشد
این دست را ز دست ولایت نمیکشد
بر موهِنانِ پَست که منّت نمیکشد
این انتقام را به قیامت نمیکشد
کوته کنیم، دستِ خیانت کنندگان
ای ننگ بر تمام اهانت کنندگان
فرموده ای: یهود و نصارا رفیق نیست
هر مدعی که یار و رفیقِ شفیق نیست
قرآن کتاب و مصحفِ عهدِ عتیق نیست
آیاتِ آن، بجز کلماتی دقیق نیست
باید ز دشمنانِ خدا ناامید بود
باید هماره پیروِ راهِ شهید بود
ما حمزه های دین "محمد" شویم باز
پس همصدای یاری احمد شویم باز
بر روی خصم، سیلیِ بی حد شویم باز
با "بولهب" چو آیه ی سرمد شویم باز
"تَبَّت یدی اَبی لَهَب" آیات سرمد است
یعنی خودِ خداست که یار "محمد" است
آن طایفه که مَردمِ قعر جهنمند
تا روز حشر هیزم قعر جهنمند
آن غاصبین سه چارمِ قعر جهنمند
آتشفشانِ گندم قعر جهنمند
شد انتقام از قَتَله، آرزوی ما
"یا منتقم" بیا و بخر آبروی ما
محمود ژولیده
پیامبر اکرم (ص)
میلاد
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_عباس__ع__میلاد
خدا زمين و زمان را دوباره حيران ساخت
تمامِ شوکت خود را به شکلِ انسان ساخت
به دستِ قدرتِ خود خلقتی شگفت آورد
گرفت پرده زِ رويی جهان گلستان ساخت
کشيد قامتِ او را قيامتی برخاست
برایِ غارتِ دلها سپاهِ مژگان ساخت
زِ اوجِ شانه ی او آسمان به خاک اُفتاد
برایِ هر سرِ زلفش دلی پريشان ساخت
ميانِ طاقِ دو اَبرویِ او گره انداخت
از آن دوتيغِ گره خورده باد و طوفان ساخت
خدا برای حماسه دلاوری آورد
برای شيرِ خدا شيرِ ديگری آورد
نسيمی از تو وزيد و زمين شکوفا شد
بهشت دربه درِ کوچههای دنيا شد
برایِ آنکه به پایِ تو بال و پَر بزنند
در ازدحامِ ملائک دوباره دعوا شد
همان شبی که رسيدی مدينه يادش هست
نگاه کردی و عالم پُر از مسيحا شد
همان شبی که به گوشَت علی اذان ميگفت
بهشت غرقِ گُل از جلوههای زهرا شد
تو آمدی و به اين خانه شادی آوردی
و با تو خنده به لبهای مجتبیٰ وا شد
نگاه کن كه تمامِ دلم طلا گردد
که گَر اشاره کُنی خاک کيميا گردد
شُکوهِ چشمِ تو هوش از تبارِ گلها بُرد
زلالِ آمدنت آبرویِ دريا بُرد
شمايلی زِ تو يوسف شبی به خوابش ديد
حديثِ رویِ تو گفت و دل از زُلیخا بُرد
بهانهی تو ، به صحرا کشيد مجنون را
کشيد عکس تو و دودمانِ ليلا بُرد
قسم به جادویِ چشمانِ مستِ آهوها
که گردِ راه تو صبر از تمامِ صحرا بُرد
شکافت سينهی امواجِ سهمگين را باز
کسی که نامِ تو را در کنارِ دريا بُرد
حرارتِ نَفَسَت کوه را کُنَد سِيلاب
که جذبههایِ دَمَت رونق از مسيحا بُرد
شبی نيامده بی عطرِ سفرهیِ سبزت
که دستهایِ تو ميراثِ مرتضی را بُرد
قسم به مشک ، قسم بر دلت که بی همتاست
خوشا به حالِ تو آقا که مادرت زهراست
شرابِ کُهنه نوایِ تو در سَبو دارد
بخوان که با تو مناجات رنگ و بو دارد
برای آنکه زَنَد بوسه بينِ اَبرويت
رکابِ پایِ تو را زينب آرزو دارد
هنوز مالکِ اشتر زِ نازِ ضربَتِ تو
ميانِ عرصهیِ صفين گفتگو دارد
ميانِ معرکه وقتی سوار میآيد
صدایِ هلهلهیِ ذوالفقار میآيد
رسيد نوبت رزمش رسيد طوفانش
زمين به لرزه زمان در شگفتِ مِيدانش
گرفت پایِ رکاب و نشست بر مرکب
دوباره زَهرهی شيران دريد چشمانش
نيامده همگان قبرِ خويش را کَندند
نيامده همهی دشت شد به فرمانش
خدا بخير کند زد گره به اَبروها
خدا بخير کند از دو تيغِ بُرانش
همانکه سينه ستبر آمده برای نبرد
همانکه حضرتِ حيدر شده ثنا خوانش
تمامِ شهرِ مدينه نمیرود در خواب
بدونِ زمزمههایِ نسيمِ قرآنش
به وقتِ سجده دلِ آسمانيان بُرده
حسين مستِ تماشایِ اوجِ عرفانش
دل از تمامیِ دلهـایِ مشرقی میبُرد
به آن رُخی که به بازارِ عاشقی میبُرد
لبش تَرَک تَرَک و در ميانِ دريا بود
کنارِ مشکِ تُهی غرقِ تيرِ غمها بود
رُباب بر درِ خيمه به انتظار ، افسوس
که آخرين نفسِ نا اميدِ سقا بود
عَلَم به رویِ زمين دستها پُر خون
حسين پيشِ برادر چقدر تنها بود
صدایِ هلهله بود و دعایِ دخترکان
که در کنارِ شريعه عجيب غوغا بود
گره زدند به معجر که دستِ نامردان
برایِ غارتِ اهلِ حرم مهيا بود
گرفته بود زنی روضهای به بالينش
صدایِ اُمِ بنين نه ، صدایِ زهرا بود
فقط نه اينکه پدر را زِ غم دو تا ديدند
پناهِ اهلِ حرم را به نيزهها ديدند
(حسن لطفی)
حضرت عباس (ع)
میلاد
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__روضه
غیراز این غصه نهان بامن
هیچ کس نیست همزبان بامن
وَ قریب چهارده سال است
قهرکرده است آسمان بامن
فاش گفتم به حلقه زنجیر
در دل قبر هم بمان با من
ای اجل جان ستاندنم باتو
گفتن اشهدِ اذان بامن
کنج زندان چه یار همراهی است
درد این ساق خونفشان بامن
تازیان هم نکرد آنچه که کرد
نیش این ماربددهان بامن
تا می آمد به من لگد می زد
به همه؛حرفهای بد می زد
این صدا از کجاست می آید؟
نغمه ای آشناست می آید
بعد عجل وفاتی ام؛اجلم
در پیِ رونماست می آید
نور آمد به چشم روشنی ام
به گمانم رضاست می آید
من مقصّر ؛نی ام که گِل شده خاک
خونم از ساق پاست می آید
لب من خشک گشت و فهمیدم
روزی از کربلاست می آید
عطر ناب مدینه پیچیده
مادرم از قفاست می آید
همه هستند و جای خوشحالی است
جای معصومه دخترم خالی است
گرچه زندان مرا چنان طور است
هوسم قبله گاه منظور است
نور شمس الشموس تابیده
که سیه چال مهبط نور است
لیک دلتنگ دخترم شده ام
بی رُخش ؛تلخ ؛شهدانگوراست
لحظه هایش چو سال می گذرد
پدری که ز دخترش دور است
خوب شد نیست تا ببیند که
همه اسباب رفتنم جور است
زیر باد لگد تنم افتاد
شاهدم استخوان مکسور است
استخوان گفتم و دلم خون شد
گریه ام مال عصر عاشور ؛است
اسب ها را به مقتل آوردند
سینه و پشت را یکی کردند
شاعر : سعیدتوفیقی
️
امام کاظم (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
🏳بحرطویل حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام
#بحر_طویل_امیرالمومنین_ع
#دم_میزنم_از_مرد_خدا
دم میزنم از مرد خدا حضرت حیدر،از آن ساقی کوثر،شهنشاه دلاور،بود خصم ستمگر،شکافنده لشکر،به بدر و احد و خندق و خیبر،بود خاک رهش قنبر و سلمان و اباذر،در آن کاروزار آمده تا ریز کند لشکر کافر،و زند نعره چونان شیر،غضنفر،و جولان دهد او در دل میدان،و طوفان به پا شد،همه گفتند که آمد یل مردان،امیر الامرا سرور خوبان،نزاییده کسی همچو علی در همه دوران،و زانو زده پیش قدمش شرزه ی شیران،سر افکنده شده لشکر عدوان،همه گشتند فراری،تو بگو آمده یک باز شکاری،زند او ضربه ی کاری،و خونها همه جاری،زند او راس همه صف شکنان را،کند او خاک همه نعره زنان را،و جاری بکند خون یلان را،به میدان نبود کسی حریفش،به رزم آوری اش نیست ردیفش،که باعث به همه فتح و ظفر اوست،به اسلام ثمر اوست و یار و وصی خیر البشر اوست،که دریای کمال است،
خدایی بی مثال است،نمونه در رجال است،شکسته او محال است،الهی در جمال است،چو آیینه ظلال است،نگون بخت بود هر که به ضدش در قتال است،کنیزش همه نسوان،گدایش همه شاهان،که نازل شده در مدحش همه آیه ی قرآن،به زیر قدمش لرزد همه عالم امکان،به مدحش همه عاجز،به سنی شده بارز،نمازش بی وضو است،وضویش حب او است،بگو تا که کند قضا عبادات،قبول است اطاعات،به شرطی که کند ترک خرافات و شود پیرو حیدر،و حرفم همه این است:
برو در دل خود جا بده تو مهر علی را،که علی راه نجات است،قبولیه صلات است،و اوج درجات است،شفیع عرصات است،همان نور به هنگام ممات است،رموز کائنات است،دلیل ممکنات است،خدا را در صفات است،و باعث به حیات است،صراط المستقیم است،و استاد کلیم است،قسیم درک و نار و نعیم است،و بد خواه علی ابتر و بی نسل و عقیم است،نصیبش به خدا آتش قهر و درک و نار و جحیم است
خدا کرده به ما لطف،و منت بنهاده به سر ما که باشیم همه شیعه ی مولا،و عاقبت به خیریم به لطف و کرم حضرت زهرا سلام الله علیها
✍️کربلایی امیرحسین سلطانی
🎤کربلایی امیرحسین سلطانی
#امیرالمومنین_ع_مدح
منی که از ازل از یا علی سرشار و لبریزم
دلم می خواهد از این شهر بغض آلود بگریزم
گریزم از دل این شهر آنجا که علی باشد
همانجایی که دل با یاد حیدر صیقلی باشد
@hosenih
همانجایی که سلطانش دل از پیغمبرش برده
همان شهری که بر درگاه او یا فاطمه خورده
همانجایی که فرقی نیست بین سائل و شاهش
همانجا که رسد تا عرش اعلا مقصد راهش
روم آنجا که جبرائیل باشد مست ایوانش
چنان موری شوم سرمست الطاف سلیمانش
اگر چه بنده ی آلوده ام عبد گنهکارم
قسم بر عین و لام و یا علی را دوست می دارم
علی را دوست می دارم که او دست خداوند است
به هر کوی و گذر بنگر علی مست خداوند است
علی حبل المتین آری علی یعسوب دین باشد
فقط حیدر فقط حیدر امیرالمومنین باشد
زبان واژه در مدح علی همّیشه سر در گم
علی خاکی ترین افلاکی خاک است ای مردم
فضیلتهای حیدر را خداوند جلی داند
که احمد وقت معراجش دمادم یا علی خواند
علی صفدر ، علی نفس پیمبر ، حضرت حیدر
کسی که پیشوای روسپیدان است در محشر
علی مظلوم اما ظلم را در بند خود کرده
به شمشیرش دمار از دشمنان دین در آورده
چنان در های و هوی معرکه حیدر سر اندازد
که جبرائیل در وقت تماشایش پر اندازد
به غیر از مرتضا که هست نامی تر ز نامی ها
کجا شاهی بود همسفره ی قشر جزامی ها
برای سائلان در سفره اش او بهترین دارد
کسی که از برای خود فقط نان جوین دارد
نفس با یاد حیدر تا که بالا رفت ، بالا رفت
عمل با عشق حیدر سوی زهرا رفت ، بالا رفت
به عشق مرتضی الیوم اکملتم خدا داده
و یا آیات - من یشری - برای او فرستاده
بخوان تا که فلانی بشنود او کیست ای مردم
به جز حیدر امیرالمومنینی نیست ای مردم
همیشه مرتضا حق است ، غیر از او بود باطل
که شد دین خداوند جلی با مرتضی کامل
در آن هنگامه ای که خفت حیدر جای پیغمبر
محمد گشت ابراهیم و اسماعیل شد حیدر
@hosenih
نبی همیشه آرام است تا حیدر به بر دارد
که او خیرالنسا دارد که او خیرالبشر دارد
گره وا می کند آری صد و ده بار یا حیدر
چنان ذات خدا گویم و ما ادریک ما حیدر
شاعر: #ناصر_شهریاری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
ما نوکریم و تا به ابد شهریار، تو
والا مقام و بی بدل و تک سوار، تو
ننگ است بی تو و همهی افتخار، تو
شیر آفرین دهر و یلِ روزگار، تو
واضح ترین تجلی پروردِگار، تو
@hosenih
آقا مرا برای خودت انتخاب کن
من را شبیه قنبرت عالیجناب کن
من را بکش به خاکِ جنون و ثواب کن
کمتر مرا ز هجر حریمت عذاب کن
بنگر کمی به حال دلِ بیقرار، تو
تنها دلیلِ حالِ خوش شاعرانهام
ای دلخوشی هر نفسِ عاشقانهام
نام قشنگ تو به لبم شد ترانهام
عمری اسیر زلف کجت بی بهانهام
هِی میبری ز من همه دم اختیار، تو
لطفت همیشه آمده جانا به کارِ من
چشم سیاه تو شده دار و ندارِ من
هجر لبت درآوَرَد آخر دمارِ من
سوزاندیم به آتش عشقت نگارِ من
آنکه به پا کند به دل من شرار، تو
صد یوسف است بر سر بازارِ زلفِ تو
صد حاتم است مستحقِ دست لطف تو
شد سرنوشت ما همه تعیین به عرف تو
دشمن فرار کرده ز میدان ز خوف تو
ترسو فلان و مقتدرِ لا فرار، تو
@hosenih
یا ضیغم المهمهم و یا ناصر النبی
یا غافر الذنوبُ وَ یا والی الولی
یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی
بودم تمام عمر ز اعداءِ تو بَری
آنکه مرا جدا کند از اهلِ نار، تو
شاعر: #علی_گلچین_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
باران شدی تا نام تان دریا نوشتند
گفتند طهَّرنا و تطهیرا نوشتند
چون بای بسم الله رحمان الرحیمی
تفسیرتان را علّم الاسما نوشتند
شایسته اش بودی که در ایوان قدسی
نامت علی عالی اعلی نوشتند
گفتند کرّمنا و فضّلنا، سرودند
خواندند رزّقنا و اعطینا ،نوشتند
@hosenih
هر جا که نام از احمد آمد نامتان را
چون ماه تابان با خطی خوانا نوشتند
در نجم و در نور از شما پنهان سرودند
در یطعمون ..از نذرتان پیدا نوشتند
آن قدر محبوبی که نامت را ملائک
مابین نام احمد و زهرا نوشتند
در پرتوی از نور مصباحٌ زُجاجه
والشّمس رویت را چنان زیبا نوشتند
قدّوسیان مدهوشتان از روز آغاز
آن جا که نستعلیق نامت را نوشتند
لیثُ الحجازی چون که حیدر نام داری
در لافتیٰ بر نامتان الّا نوشتند
تقریر شیوایی قرآنی علی جان
آن جا که رتّلناهُ ترتیلا نوشتند
نام تو از روز ازل پیوسته جاری ست
آن جا که مَجراها و مُرساها نوشتند
آن قدر بلّغنا و انزلنا سرودند
آن قدر کرّمنا وکرّمنا نوشتند
یعنی تو را بر اهل عالم هدیه دادند
یعنی تو را در عشق استثنا نوشتند
هم نفس پیغمبر شدی هم جان زهرا
تا این که نامت را ذوی القربی نوشتند
حیدر شدی تا در گشایی روبرویم
نوکر شدم تا مدحت از مولا بگویم
گفتم علی اما زبان لکنت گرفته ست
گفتم علی دیدم جهان لکنت گرفته ست
اصلا" نفهمیدم که مدحت کار من نیست
در وصف تان هفت آسمان لکنت گرفته ست
ای آیت الکبرای قرآن ای علی جان
طاها و ابراهیم و لقمان ای علی جان
نوکر شدم یک عمر در یادت بسوزم
نوکر شدم در عشق اولادت بسوزم
از عشقتان آقا زبان آتش گرفته ست
با یادتان در جسم و جان آتش گرفته ست
@hosenih
آن قدر سنگین است نامت بر وجودم
تا نامتان بردم دهان آتش گرفته است
خیر العمل یعنی شما را دوست داریم
یعنی نجف را کربلا را دوست داریم
آهو شدیم آقا ضمانت کرد ما را
ما هم علی موسی الرضا را دوست داریم
بگذار در مصراع پایانی بگوئیم
ما جمکران را ،سامرا را دوست داریم
شاعر: #علی_کفشگر
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
صاحب اسرار «سُبْحانَ الّذي أَسْرى» علیست...
بین آیات الهی، آیت کبری علیست
«قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَد» تفسیری از اخلاص اوست
در کمال بندگی یکتای بیهمتا علیست
حافظ جان علی «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظا»
حافظ قرآن به «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا» علیست
@hosenih
آیت الکرسی به اسم اعظمش مستمسک است
ای مسلمانان به قرآن «عُروةُ الوُثقی» علیست...
سِیرْ در «ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض» کُن
چشم دل وا کن ببین پیدا و ناپیدا علیست...
«اُدْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ»
در مقام قاف قرآن جنت الاعلی علیست
از «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ» بپرس
تا بدانی در وفای عهدِ حق «اَوْفی» علیست
آسمان «رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَه»
سفرهدار «اَنْتَ خَیْرُ الرّازقین» مولا علیست
نور علمش «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» است
«عَلَّمَ القرآن» علی و «عَلَّمَ الاَسما» علیست
لوح محفوظ خدا، «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»
در دو عالم «يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفی» علیست
در طریقت، رایت «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيل»
رهنمای «اَلّذِينَ جاهَدُوا فينا» علیست
اختر تابندۀ «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى»
ماه ظلمتسوز «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى» علیست...
نوح، ایمن ماند از طوفان به یمن نام او
باء «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» علیست
روح رحمان، قلب قرآن، جان یاسین، نفس فجر
صاحب قدر و معارج، شاهد إسری علیست
عمره و حج و طواف و کعبه و رکن و مقام
زمزم و سعی و صفا و مروه و مسعی علیست
«یا علی و یا عظیم و یا غفور و یا رحیم»
یا الهی! مظهر اسمائک الحسنی علیست
یاد او «تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» کند
در نماز قرب ذکر الله اکبر یا علیست
سجده، راز سر به مُهری بود و آخر فاش شد
رازدار «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَی» علیست
@hosenih
بشنو از احمد حدیث «حیثما دار» علی
تا ببینی هر طرف رو آورد حق با علیست
تیغش «أَنْزَلْنَا الْحَديد» و ضربتش «بَأْسٌ شَديد»
بهترین توصیف فتحش «لا فتی الا علی»ست
ذوالفقار، اثبات حق و نفی باطل میکند
بیگمان فاروق اعظم در جهان تنها علیست...
شاعر: #سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
دیوانگی در عشق اصلا دلبخواهی نیست
پس در حقیقت های عالم اشتباهی نیست
@hosenih
از پیچ و تاب گیسوانت خوب فهمیدم
غیر از مسیر مستقیمت هیچ راهی نیست
ما را گدایی ی سَرِ کوی تو آقا کرد
هر تاج داری لایق این پادشاهی نیست
چاهی که با آن درد و دل کردی یقین دارم
حتی کبوترهای آن عرشی ست« چاهی» نیست
در برکه ی روز غدیرت اهل دل دیدند
غیر از جمال دل ربایت هیچ ماهی نیست
آیا به جز حب تو در عالم ثوابی هست؟؟
وقتی به جز بغض تو در عالم گناهی نیست
@hosenih
جایی که ابروی تو خود میزان اعمال است
شیوا تر از لب های تیغت دادخواهی نیست
شاعر: #علی_اصغر_یزدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
مثل طفلش، دوست میدارد گدا را اینچنین
غیر آغوشش گدا دارد کجا را اینچنین؟
@hosenih
عده ای خیره به ایوانند و ما در حسرتش
غیر را آنگونه حیران کرد، ما را اینچنین
کاش بفرستد برایم سرمه از خاک درش
چشم دارم آری آری اعتنا را اینچنین
تیغ ابرو کشت ما را و نگاهش زنده کرد
جمع بسته صولتش خوف و رجا را اینچنین
با قسم بر خاک پایش حاجتم را خواستم
تا سر کوی اثر بردم دعا را اینچنین
دعوی مردانگی جز از علی لاف است و بس
ما که فهمیدیم حکم «لافتی..» را اینچنین
کشتهی تیغش ذلیل است و چه کس تفسیر کرد،
جز جناب ذوالفقارش «من تشا» را اینچنین؟
@hosenih
آدم اویم که حتی در زمین گندم نخورد
دوست میدارد نگار من خدا را اینچنین
شاعر: #مرضیه_نعیم_امینی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
اَلا اِلهِ من، ای ربِ آشنا مددی
بنامِ نامیِ "هو" یا اِلاهَنا مددی
خدای حیدر کرار، ربَّنا مددی
سُرورِ اَهلِ دو دنیاست، آتِنا مددی
سُرورِ حضرتِ خَیرالاَنام آمده است
علی ز داخلِ بیت الحرام آمده است
چه مولَدیست علی، کس ندیده میلادش
که کعبه را علیِ مرتضاست، اِمدادش
تمامِ خادمِ این خانه اَند، اَجدادش
که از ازل به حرم کرده، خالقش یادش
در آن زمانه خبر از پیمبری که نبود
تو بودی و علی و خَلقِ دیگری که نبود
@hosenih
همان کسی که بنا بود مرتضا بشود
همان که بود بنا، یارِ مصطفا بشود
یگانه همنفَسِ محورِ کسا بشود
نجات بخشِ تمامیِ انبیا بشود
علی علی علی آنکس که با هدایتِ او
قرار شد به خلایق دهی ولایتِ او
علی مَدارِ حقیقت، علی مدیرِ فَلَک
علی حقیقتِ انسان، علی امیرِ مَلَک
علی به وسعتِ هر سفره، آب و نان و نمک
علی به فطرتِ خَلق از سماست تا به سَمَک
علی به مملکتش، جانشینِ الله است
به تختِ سلطنتش، همنشینِ الله است
علی لسان و بیانِ خداست در عالم
علی جمال و جلالِ هُداست در عالم
علی معلمِ اهل ولاست در عالم
علی متممِ خیرالنساست در عالم
مطیعِ فاطمه، یک رتبه ی رفیعِ علیست
علی مطیعِ خدا و بشر مطیعِ علیست
علی که فاتحِ بدر و حنین و خیبر بود
ز ناله های یتیمان، دلش مکدر بود
تمامِ عمر اگر حافظِ پیمبر بود
شَبَش گواه که اَنبان بدوشِ هر در بود
"علیست مردِ شب و شیرِ روز و اهلِ سحر"
علی معین و کسِ بی کسان، پناهِ بشر
امیر و سَروَر و سلطانِ کائنات علیست
امین و رهبر و مولای ممکنات علیست
مدد بخواه که حلالِ مشکلات علیست
که ناخدای دوصد کشتیِ نجات علیست
علی دلیلِ قبولیِ طاعتِ مومن
وفای اوست بهای شفاعت مومن
بلا بیار که درمان درد افزون شد
طبیبِ عشق به دارالشفای مجنون شد
حرم سریرِ سعادتگهِ همایون شد
شهنشهِ دو سرا از حجاب بیرون شد
طلب بیار که خورشیدِ عشق تابیده
همای عشق به سر، سایه گسترانیده
کجاست سائلِ درگاهِ حیدر کرار
کجاست شیعه ی آگاهِ حیدر کرار
کجاست سالکِ همراهِ حیدر کرار
کجاست پیروی از راهِ حیدر کرار
کجاست میرِ یمانی، دلیرِ ایرانی
کجاست رهروِ سلمان، شود سلیمانی
@hosenih
اگر چه فاطمه اول مدافعِ حرم است
هر آنکه طی کند این راهِ پاک محترم است
حریمِ زینبِ کبرا که مضجعِ کرم است
هنوز منتظرِ منتقم در آن حرم است
هنوز ناله ی زینب ز خیمه می آید
که صبحِ صادقِ آنشب به خیمه می آید
همان شبی که همه خیمه ها در آتش سوخت
همان شبی که عطش، در دلِ فراتش سوخت
همان شبی که حرم، کشتیِ نجاتش سوخت
همان شبی که نفَس، حنجرِ حیاتش سوخت
پس از فرو شدنِ نیزه بینِ حنجر، وای...
هجوم و حمله و غارت بسوی معجر، وای...
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
ای قطره در حوالی دریا قدم مزن
ای ذره از ستایش خورشید دم مزن
حرف وجود را به زبان عدم مزن
کار تو نیست؛ مدح علی را قلم مزن
هرچند آرزوی من از او سرودن است
کی در توان بنده خدا را ستودن است
@hosenih
روزی اگر که خلق به وصفت زنند دم
یا شاعران شوند به مدح تو هم قسم
دریا شود مرکب و اشجار هم قلم
صدها هزار حافظ و سعدی و محتشم
لالند در بیان تو یا مرتضی علی
وقتی که هست وصف تو کار خدا علی
باید غزل نوشت گدای در تو را
باید سرود هر نفس قنبر تو را
من کیستم که وصف کنم بوذر تو را
باید که واژه واژه ی هر منبر تو را
دریایی از بحار، و یا الغدیر کرد
خود را چنان سخن، به کمندت اسیر کرد
پر کرد تا صدای خدا گوش کعبه را
روشن نمود خانه ی خاموش کعبه را
دیدار تو ربود ز سر هوش کعبه را
دیدند باز بودن آغوش کعبه را
یعنی که باده ریخت ز پیمانه ی خدا
دیدند حق درآمده از خانه ی خدا
راهی اگر به سمت خدا هست راه توست
غیر از خدا زمین و زمان در پناه توست
خوشبخت کیست؟! انکه هلاک نگاه توست
کعبه کجاست؟! کعبه همان زادگاه توست
کعبه همانکه در طلبت سینه میدرد
هر شب بر آستان نجف سجده می برد
گفتم نجف دوباره به غم مبتلا شدم
بی اختیار راهی ایوان طلا شدم
هر بار که مسافر کرب و بلا شدم
در آسمان شهر تو اول رها شدم
ای کوه! باز اذن به این کاه می دهی؟
ما را به خانه ی پدری راه می دهی؟
@hosenih
ای خانه ی تو خانه ی ما از قدیم ها
بابای مهربان تمام یتیم ها
هستند در پناه تو حتی رجیم ها
محشر نجاتمان بده از چنگ بیم ها
ای کاش روز حشر من اهل رجب شوم
با دست های فاطمه ات منتخب شوم
شاعر: #محمدعلي_بياباني
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
نه قصّه شام و نمک و نان جوینش
نه غصه چاه و شب و آوای حزینش
بیش از همه کرده است مرا شیفته خود
شور قطراتِ عرق روی جَبینش
@hosenih
با جذبه "عدل علوی" معجزه می کرد
این شد که در آمد دل ما نیز به دینش
در بستر خورشید اگر خفته عجب نیست
کآموخته عزت ز پسر عمّ امینش
عشقش وسط خوف و رجا مانده رجز خوان
تا عالم و آدم نکند شک به یقینش
دردا و دریغا که از این بیشه سفر کرد
شیری که نشستند شغالان به کمینش
@hosenih
آغوش علی خانه امنی است پس از مرگ
داخل شوم ای کاش در آن حِصن حصینش
...
یارب برسانم به نجف، دغدغه دارم
کم بوسه زدم نوبت قبلی به زمینش!
شاعر: #عباس_احمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
یک ذره از نگاه علی آفتاب شد
انگور بوسه زد به ضریح و شراب شد
مارا ز خاک پای علی آفریده اند
پس با همین حساب علی بوتراب شد
سجاده ی نماز شبش بال جبرئیل
گل بود و اشکهای دو چشمش گلاب شد
هر حاجتی که پیش خداوند برده ام
گفتم خدا به حق علی مستجاب شد
باید غلام قنبر او شد که از ازل
هر کس غلام او شده عالیجناب شد
گفتیم یاعلی و شعف آفریده شد
با خنده هاش دُرّ نجف آفریده شد
@hosenih
ما در تو دیده ایم صفات امیر را
طی کرده ایم با تو تمام مسیر را
با لطف فاطمه ست به عالم علم نمود
علامه ی امینی اگر الغدیر را
باید اضافه کرد به القابت ای علی
جای امیر ، لفظ امیرِ کبیر را
آنکه سروده تو اسدالله غالبی
تشبیه کرده است به چشم تو شیر را
این جذبه ی نگاه تو مارا گرفته است
یعنی اسیر کرده نگاهت ، اسیر را
یا قاهر العدو و یا والی الولی
یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی
@hosenih
جایی که آب هست تیمم مجاز نیست
وقتی امام هست خلیفه نیاز نیست
سوگند میخورم به تمام مقدسات
بی حُبِّ او نماز شما هم نماز نیست
مبهوتم از زیارت ایوان طلای تو
کعبه گمان کنم نجف است و حجاز نیست
بر سردر بهشت نوشتند یاعلی
یعنی به جز لوای تو در اهتزاز نیست
اصلاً قیام کرده قیامت برای تو
آنجا که غیر حُبّ علی چاره ساز نیست
حتما علی کنار خدا ایستاده است
حتما علی بخاطر ما ایستاده است
@hosenih
هوهوی ذوالفقار علی اسم اعظم است
حیدر خودش تجلی آیات محکم است
حیدر بشر نبود اگر چه خدا نبود
اما برای بنده خدای مجسم است
آیینه ی تمام نمای خدا علیست
هر چه نوشته اند ز اوصاف او کم است
گفتیم یا علی و شنیدیم فاطمه
زهراست جان حیدر و او جان فاطمه ست
ساقی علی ، پیاله علی ، باده هم علی
امشب بساط مستی ما هم فراهم است
با یاعلی ، علی و علی مست میشویم
ما می نخورده ایم ولی مست میشویم
@hosenih
حیدر اگر نبود صفایی نداشتیم
شبهای جمعه حال دعایی نداشتیم
بیچاره میشدیم اگر روز اربعین
راه نجف به کرببلایی نداشتیم
پابند صحن حضرت زهرا شدیم که
وابستگی به هیچ کجایی نداشتیم
یادش بخیر جز دم لبیک یاحسین
در کاروان خسته صدایی نداشتیم
دلتنگ لحظه های زیارت که میشویم
ای وای اگر امام رضایی نداشتیم
عمریست ما گدای همین خانواده ایم
مدیون بچه های همین خانواده ایم
شاعر: #احمد_ایرانی_نسب
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
علی جان پیمبر بود و جانان پیمبرها
علی آقای سلمان بود و مولای ابوذرها
@hosenih
بچرخاند خدا خورشید را دور سر ماهش
به قربان رجب اردیبهشت و مهر و آذر ها
علی نور خدا روی زمین بود و نمی باشد
تفاوت بین اصغرها و اکبر ها و حیدر ها
اگر پرده نمی انداخت بر ذاتش خداوندش
گمانم فاش میخواندند ربش روی منبر ها
ندارد احتیاجی بر من و امثال من وقتی
کنیز و خادمش هستند اسما ها و قنبر ها
@hosenih
علی در بدو دنیا آمدن کعبه قرق کرده
برایش کار دشواری نبوده فتح خیبر ها
شاعر: #علیرضا_وفایی_خیال
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
برایِ خویش، اگر در جهان هدف دارم
نظر به درگهِ شاهنشهِ نجف دارم!
@hosenih
شکوه و شور تویی، در دو روزِ این دنیا
مرا ببخش، اگر حسرتِ علف دارم
اگر، امیر بخوانم تو را، یقین دارم
در این عقیدهی خود بر جهان، شرف دارم
بر این عقیده بمانم، چه باکی از اشرار
پس از رسول، علی را فقط، طرفدارم
محبتِ علی و آلِ او، به دل دارم
بیا ببین، که چه عشقی میانِ کف دارم
اگرچه، بارِ گناهم، کشیده سر به فلک
اگرچه لغزش و عصیان، معالاسف دارم،
@hosenih
علی امامِ من است و به روزِ حسرتِ خَلق
میانِ سینه، ندارم غمی؛... شَعَف، دارم
شاعر: #عادل_حسین_قربان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب
همه جا غم نصیب زینب شد
درد و ماتم نصیب زینب شد
تا رود پرچم حسین به عرش
قامتی خم نصیب زینب شد
گویی از جنگ تن به تن برگشت
با همان پاره پیرهن برگشت
شیرزن بود رفت کرب و بلا
ولی انگار پیرزن برگشت
ماه از اوج آسمان افتاد
وسط راه نیمه جان افتاد
سایه اش را کسی ندید ولی
بر سرش سایه سنان افتاد
برده انگار نی , نوایش را
غصه خم کرده شانه هایش را
آن که در کوچه ها ابلفضلش
پاک میکرد رد پایش را
حال با زجر هم قدم شده است
سهم زینب دوباره غم شده است
وسط راه یک نفر انگار
از اسیران دوباره کم شده است
گریه میکرد و بی صدا میرفت
هی به گودال و خیمه ها میرفت
وسط ازدحام یک لشکر
چادرش زیر دست و پا میرفت
دل خود را برید از تن شاه
چقَدَر خون چکید از تن شاه
با همان دستهای غرق به خون
نیزه بیرون کشید از تن شاه
دشمن اورا چه بی هوا میزد
به تنِ خاک خورده پا میزد
خواهرش دید آبروی فلک
ته گودال دست و پا میزد
امیر فرخنده
@rozeh_1
#حضرت_زینب
هنوز رخت سیاه عزا به تن دارد
هنوز در دل خود غصه ی کفن دارد
هزار خاطره از کوچه ی بنی هاشم
هزار خاطره از مادر و حسن دارد
شکسته بال و پرش را فراق جانکاهی
دو چشم خیس و دو تا دست سینه زن دارد
هزار حرف نگفته است در دلش از شام
هزار غصه ز دوری اش از وطن دارد
هنوز هم که هنوز است پلک او زخمی است
هنوز در بر خود پاره پیرهن دارد
هنوز هم که هنوز است، چشم او تار است
و ردّ سلسله ها را به روی تن دارد
هنوز هم که هنوز است روضه می خواند
چه روضه های عجیبی از آن بدن دارد
همان بدن که میان حصیر پیچیدند
هزار بوسه از آن تیر و نیزه ها چیدند
وحید محمدی
@rozeh_1
#حضرت_زینب
آن بانویی که داشت نورش جلوه ی رب
آن بانویی که بود نامش زینتِ أب
آن بانویی که جلوه بخشیده به مکتب
در بستری بی سایه بان می سوخت در تب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب
با صبرِ زهرایی حماسه آفریده
یک زن چگونه این همه غربت چشیده؟!
بی بی چه زجری بین نامحرم کشیده
در ازدحام دشمنانش شد معذب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب
آن قدر بر دستش، نشانِ ریسمان دید
آن قدر داغ و روضه های بی کران دید
آن قدر در جسم عزیزانش، سنان دید
بر کعبه ی داغ و رزایا شد ملقب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب
ای وای از داغِ چهل منزل اسیری
در شام، شرمنده شدن با سر به زیری
آیا شده با آستینت رو بگیری؟!
در شام و کوفه قامت او شد مورّب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب
بزم شراب و زینب و چشمان پرخون
بودند آن جا کاش زیر چرخ گردون
یا زینبیون یا سپاه فاطمیون
بودند آن جا کاش یارانی مقرب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب
دارد بساط گریه بر ارباب هر روز
یک سال و نیم آشفته و بی تاب هر روز
هم ناله می شد با رباب و آب هر روز
یاد حسینش، تشنه خوابیده است هر شب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب
می دید در گودال غرق خون، تنش را
می دید با چشمان تر، جان کندنش را
می دید، دشمن می کِشد پیراهنش را
می دید جسمش می رود در زیر مرکب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب
یاد حسین تشنه اش، وقت اجل کرد
یاد نظاره کردنش از روی تل کرد
پیراهن خونی دلبر را بغل کرد
جانش رسید از داغِ آن لب تشنه، بر لب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب
محمدجواد شیرازی
@rozeh_1
#حضرت_زینب
امان ز هجر امان از نبودن تو حسین
گرفت جان مرا غصه ی تن تو حسین
ز سینه ام نفس بی قرار افتاده
حسین عشق تو در احتضار افتاده
چقدر اشک بریزم نیامدی پیشم
دلم گرفته عزیزم نیامدی پیشم
دلم هوای تو کرده بیا در آغوشم
هنوز بعد عزایت سیاه میپوشم
برای تو همه زندگیم سینه زدم
کنار دخترکان یتیم سینه زدم
نگاه کن چقدر چین به صورتم دارم
نشان ضربه ی سنگین به صورتم دارم
برات روضه ی هرروزه میگرفتم من
به یاد تشنگی ات روزه میگرفتم من
کسی مقابل من آب خورد غش کردم
و گاهواره کمی تاب خورد غش کردم
اگرچه از همه کس احترام میبینم
به خواب اگر بروم خواب شام میبینم
به احترام سرت چشم من نشد روشن
تنور خانه ی من مطلقا نشد روشن
پس از تو داغ کفن میکشد مرا آخر
شتر سوار شدن میکشد مرا آخر
زمان خواندن قرآن زدم بروی لبم
به یاد آن لب و دندان زدم بروی لبم
میان خانه غمِ آفتاب را چه کنم
به سایبان بروم من رباب را چه کنم
چقدر شام، سرت را عذاب میدادند
به قاتلت جلوی من شراب میدادند
لباس مادری ت را گرفتم از دستش
مرا زیاد زد اما گرفتم از دستش
در آفتاب نشانی غربتم برگشت
شبیه صورت تو رنگ صورتم برگشت
نگو دوباره چرا من به شام سر زده ام
پی زیارت قبر رقیه آمده ام
همینکه نیست سرم سایه ی سری سخت است
بدان برادر من بی برادری سخت است
سیدپوریا هاشمی
@rozeh_1
#حضرت_زینب
نگاهم ماند و از درها نیامد
نشانی از کبوترها نیامد
زمانی گردِ من پُر بود حالا...
یکی از آن برادرها نیامد
*
دلم از تارِ غم شیرازه دارد
وجودم دردِ بی اندازه دارد
لباسِ کهنهات را میفشارم
لباست بویِ خونِ تازه دارد
*
لبم خشک است آبآور کجایی
رُبابم سوخت علیاصغر کجایی
سرم برخاک اُفتادهاست عمه
عصایِ پیریام اکبر کجایی
*
مگر در شامِ غم خواهر ندارید
مگر این گوشه یک دختر ندارید
بیایید و ببینم رویتان را...
ولی افسوس بر تَن سر ندارید
*
مرا در لحظهی خوشحالیاش زد
مرا در موقعِ بیحالیاش زد
کسی که تیغِ خود را بر تنت کرد
مرا هم با غلافِ خالیاش زد
*
امیدم رفت تا بازوی تو رفت
اباالفضلم چهشد اَبروی تو رفت
سرم را ضربِ یک نیزه شکسته
همان نیزه که بر پهلویِ تو رفت
حسن لطفی
@rozeh_1
#حضرت_زینب
رسیده نوکر عاصی و روسیاه عقیله
رسیده با طمع بخشش از اله عقیله
به هر دری زدم و عبد سر به راه نبودم
مرا بخر که شوم عبد سر به راه عقیله
گناه و معصیت از چشم پُر گناه می افتد
اگر به دل برسد لطف یک نگاه عقیله
مرا خلاص کن از جایگاه آتش دوزخ
قسم به حرمت والا و جایگاه عقیله
خوشا به حال شهیدان جان فدایی زینب
خوشا به غیرت شیرانِ در سپاه عقیله
به یاد قلب سلیم مدافعان شهیدش
سلام می کنم امشب به بارگاه عقیله
به روز حشر که مُهر سکوت بر لب خلق است
حسین، ذکر لب ماست در پناه عقیله
نگو به مقتل ارباب، قتلگاه حسینی
که قتلگاه حسین است و قتلگاه عقیله
چه شد که این همه کعبِ سنان به پیکر او خورد؟!
مگر نبود کفیلش، نبود ماه عقیله؟!
اگرچه سنگ به پیشانی اش زدند ولی باز
ندید چشم کسی عجز و اشک و آه عقیله
محمدجواد شیرازی
@rozeh_1
#حضرت_زینب
رسیده نوکر عاصی و روسیاه عقیله
رسیده با طمع بخشش از اله عقیله
به هر دری زدم و عبد سر به راه نبودم
مرا بخر که شوم عبد سر به راه عقیله
گناه و معصیت از چشم پُر گناه می افتد
اگر به دل برسد لطف یک نگاه عقیله
مرا خلاص کن از جایگاه آتش دوزخ
قسم به حرمت والا و جایگاه عقیله
خوشا به حال شهیدان جان فدایی زینب
خوشا به غیرت شیرانِ در سپاه عقیله
به یاد قلب سلیم مدافعان شهیدش
سلام می کنم امشب به بارگاه عقیله
به روز حشر که مُهر سکوت بر لب خلق است
حسین، ذکر لب ماست در پناه عقیله
نگو به مقتل ارباب، قتلگاه حسینی
که قتلگاه حسین است و قتلگاه عقیله
چه شد که این همه کعبِ سنان به پیکر او خورد؟!
مگر نبود کفیلش، نبود ماه عقیله؟!
اگرچه سنگ به پیشانی اش زدند ولی باز
ندید چشم کسی عجز و اشک و آه عقیله
محمدجواد شیرازی
@rozeh_1