eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
5.6هزار ویدیو
124 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
"کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ‌دلی هی بگویم بِعلیٍّ بِعلیٍّ بِعلی مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است اُدخلوها بسلامٍ ابدیٍ ازلی اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس تا الستانه و مستانه بگوییم بلی همه قدقامتیان را به تماشا بنشان تا مؤذن بدهد مژدۀ خیر العملی ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث خوش‌ترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی ای دریغا که شب قدر، علی را کشتند قدرنشناس‌ترین امت لات و هبلی کسی آن سوی حسینیّه نشسته‌ست هنوز همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی، باز قرآن به سرش دارد و هی می‌گوید بحسین بن علیٍ بحسین بن علی" 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
"بر عفو بی‌حسابت این نکته‌ام گواه است گفتی که یأس از من بالاترین گناه است من غرق در گناهم مسکین و رو سیاهم تنها تویی پناهم «لا تَقنَطُوا» گواه است هرگز نمی‌پسندی در بر رویم ببندی آخر کجا گریزد عبدی که بی‌پناه است در دیده اشک سُرخم بر چهره رنگ زردم مویم شده سفید و پرونده‌ام سیاه است بازآمدم به سویت برگشته‌ام به کویت این بندۀ فراری محتاج یک نگاه است من عهد خود شکستم من راه خویش بستم ور نه به جانب تو هر سو هزار راه است یک جمله با تو گفتن ذکر هزار سال است یک لحظه بی‌تو بودن یک‌عمر اشتباه است یک یا اِلهی اَلْعَفو جبرانِ جُرمِ یک عمر یک شام قدر با تو بِهْ از هزار ماه است" 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
کنار من، صدف دیده پر گهر نکنید به پیش چشم یتیمان، پدرپدر نکنید توان دیدن اشک یتیم درمن نیست نثار خَرمن جان علی، شرر نکنید اگرچه قاتل من کرده سخت بی‌مهری به چشم خشم،به مهمان من نظر نکنید اگرچه بال و پر کودکان کوفه شکست شما چو مرغ، سر خود به زیر پر نکنید ازآن خرابه که شب‌ها گذرگه من بود بدون سفرۀ خرما و نان گذر نکنید به پیرمرد جذامی سلام من ببرید ولی زمرگ من او را شما خبر نکنید ز کوچه ای که گرفتند راه مادرتان تمام عمر شما هم چو من گذر نکنید 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
کنار من، صدف دیده پر گهر نکنید به پیش چشم یتیمان، پدرپدر نکنید توان دیدن اشک یتیم درمن نیست نثار خَرمن جان علی، شرر نکنید اگرچه قاتل من کرده سخت بی‌مهری به چشم خشم،به مهمان من نظر نکنید اگرچه بال و پر کودکان کوفه شکست شما چو مرغ، سر خود به زیر پر نکنید ازآن خرابه که شب‌ها گذرگه من بود بدون سفرۀ خرما و نان گذر نکنید به پیرمرد جذامی سلام من ببرید ولی زمرگ من او را شما خبر نکنید ز کوچه ای که گرفتند راه مادرتان تمام عمر شما هم چو من گذر نکنید 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
آسمان بود غرق دلشوره چرخ از گردشش پشیمان بود حس و حالی غریب حاکم بود گیسوی نخل ها پریشان بود شب نمی خواست تا سحر بشود شب شبیه غروب دلخون بود در و دیوار ناله می کردند دم هوهوی باد محزون بود مقتل کوچه ها قدم به قدم روضه می خواند و نوحه سر می‌داد هق هق چاه کوفه هم آن شب داشت از غصه ای خبر میداد بانگ "حی علی الصلاة" آمد پا شد از جای خویش "خیر العمل" رفت تا صبح را کند بیدار آنکه خود بود نور صبح ازل در خانه ز شرم، ساکت بود در دل ذوالفقار غصه نشست "ارجعی" خواند و از سر شوقش گریه کرد و عمامه اش را بست داخل کیسه را نگاهی کرد چند خرما و چند تا نان بود وقت رفتن رسیده بود و غمش غربت سفره ی یتیمان بود به کمر شال سبز خود را بست بود مشغول ذکر، لب هایش دخترش در نگاه آخر خود رفت قربان قد و بالایش در طوافش پرنده ها گریان آسمان ضجه می زند: برگرد به سفر میروی و این دنیا بی تو دیگر صفا ندارد، مرد! شال او را گرفت حلقه ی در گویی از قصه ای پریشان بود در خانه به التماس افتاد در خانه به فکر جبران بود فکر جبران زخم سی ساله زخم آن در که در مدینه شکست آن دری که نداشت تاب لگد سوخت و استخوان سینه شکست وسط خطبه خواندن مادر آتش افتاد بر دل حیدر ناله ی "فضة خذینی"، آه ... غنچه ای ناشکفته شد پرپر مادری یک تنه به عشق علی در مصاف چهل نفر کافر لگد و تازیانه یک طرف و یک طرف دست بسته ی حیدر دست بسته، طناب، آتش و دود روضه در بزم واژه ها برپا است تازه این شد شروع غصه و غم شیعه دلخون ز دست بستن هاست آه از داغ عصر عاشورا ترس و اندوه بی امان حرم اضطراب امام سجاد و داغ نامحرم و زنان حرم بستنِ دستِ مرد می باشد پیش همسر اگرچه سخت اما باور من نمیشود دیگر بستن دستهای زینب را اهل بیت حسین را در راه زیر باران سنگ آزردند زینبی را که سایه اش را هم کس ندیده، به شام می بردند 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
ای کوفه حالا می‌چشی طعم یتیمی را از دست خواهی‌داد بابایی صمیمی را از رحمت حق بعد از او بی‌بهره خواهی‌ماند حتی نمی‌بینی به خود دیگر نسیمی را شمشیر زهرآلود جهل و کینه می‌کارد بر روی دل‌ها تا ابد داغ عظیمی را یک‌عمر از دست شما خون جگر خورده‌ست با این که بر دل داشته زخمی قدیمی را حکم علی حکم خدا بود و نفهمیدید محکوم کرده حکمتان حکم حکیمی را این چشم‌های خیره بر در تا سحر مانده باید کجا پیدا کند مرد کریمی را؟ از دست و پا افتاده کوه صبر در محراب تا حس کند دنیا کمی حال وخیمی را غیر از غمی جانکاه و زجرآور چه‌خواهد داشت؟ آه! این جهان بعد از علی دیگر چه‌خواهد داشت؟ @hosenih ارکان دین با رفتن این مرد ویران شد محراب مسجد قتلگاه شاه‌مردان شد دیگر صدا از چاه نخلستان نمی‌آید از‌بس‌که شب‌هایش پر از آه یتیمان شد حالا جهان بی‌علی دنیای بی‌دین‌هاست دست بشر کوتاه از دامان ایمان شد دل‌های ما با رفتن او چون کویری خشک در آرزوی دیدن یک‌قطره باران شد مولای مظلومان همین که بار رفتن بست جولان ظالم‌ها در این عالم فراوان شد "فُزتُ وَرَبِّ الکَعبه" را وقتی که سر می‌داد تا روز حشر از محضرش شرمنده انسان شد خون دلی که از فراق فاطمه می‌خورد امروز از زخم سرش لعل نمایان شد لعنت به آن که با مرادش نامرادی کرد لعنت به آن که تا تو را کشتند، شادی کرد! @hosenih دنیا پس از تو می‌شود آیینه‌ی غم‌ها رنگ عدالت را نمی‌بینند آدم‌ها دیگر فقیران مانده‌اند و خاطرات تو هر نیمه‌شب دارند با یاد تو عالم‌ها کار خلافت می‌رسد در دست نااهلان دار محبت می‌شود معراج میثم‌ها راه نجات این است که یار علی باشیم وقتی که دنیا پر شود از ابن‌ملجَم‌ها روزی که از نسل علی یک مرد می‌آید بر زخم‌های کهنه می‌بارند مرهم‌ها او عاقبت با ذوالفقار از راه می‌آید تا سرنگون گردند در هر گوشه پرچم‌ها پر می‌شود از دوستان او بهشت، اما پر می‌شود از دشمنان او جهنم‌ها ما چشم‌مان کور است، بین ما ولی هستی عین علی، عین علی، عین علی هستی @hosenih ای منتقم ما شوق دیدار تو را داریم ما نیز مانند علی مشتاق دیداریم تو در لباس و سیره مانند علی هستی ما هم برایت قنبر و سلمان و تماریم هر روز ما روز قیامت می‌شود بی‌تو هرشب شب قدر است و با یاد تو بیداریم در سینه‌ی ما هیچ‌ترسی از شهادت نیست تا در رکاب یک نفر از نسل کراریم یا با تو باید بود یا با دشمنان تو این حرف سنگین است و ما آن روز مختاریم آن‌جا مشخص می‌شود هر دوست از دشمن ما دوستان از دشمنانت سخت بیزاریم حاشا که از این باور خود دست برداریم ما از سقیفه داغ "مادرکُشتگی" داریم وقتی بیایی مرهم این درد خواهی شد راه تمیز مرد از نامرد خواهی شد. شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
امشب افتاد شکاف و خللی در محراب رفت از حال، امام ِ ازلی در محراب نائبِ ناخلفِ آن خُلفای باطل- -إبن ملجم(لع) شد و آمد أجلی در محراب @hosenih مُهر و پیشانی را تیغ ستم دوخت به هم وای! رخ داد چه شرّالعملی در محراب غرق در سجده و با فرقِ به خون آغشته با خدا داشت ملاقات علی(ع) در محراب عاقبت جاری شد پاسخ ایام ِ «ألَست» عاقبت با سرِ خود گفت: «بلی» در محراب قلبش آرام شد و «فزتُ و رب» را میخواند مرد و مردانه و با صوت جلی در محراب @hosenih از غمش ضجه زنان قلعهٔ خیبر میگفت خورده بد ضربهٔ شمشیر؛ یلی در محراب در خم کوچه علی(ع) ضربتِ اصلی را خورد ثبت شد در دل تاریخ ولی در محراب! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
به حکم عشق شدم دستبوس سلطانی.. که انبیا به درش میروند دربانی گلیم کهنه این خانه را نخواهم داد به زرق و برق دوصد قالی سلیمانی @hosenih خدا برای همه اول از علی گفته علی علی ست همه آیه های قرآنی هرآنچه هست درِ خانه علی ست فقط خدا مرا تو ازین در جدا نکن آنی خداشناسی ما ختم میشود به علی تویی خلاصه ی این بحث های عرفانی به هرکجا که قدم میزنیم معلومی به هرکجا که سرک میکشیم پنهانی قدم زدی و به نوبت به پات افتادیم به پیش پای تو خلق اند خیل قربانی شراب هیچکس اصلا به ما نمیسازد نشسته ایم خودت باده را بگردانی غذای ساده که دیده به سفره شاهی؟ عبای‌ پاره که دیده به دوش سلطانی؟ @hosenih همه به سوی تواند و تو رو به زهرایی منوریم ازاین قبله های نورانی برات کرببلا را بده که خوبترست... برای بزم پسرها پدر شود بانی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
قلم مست است در پس‌کوچه‌ی این شعر دفتر هم شراب ناب می‌ریزد به کاغذ جای جوهر هم مضامین بلندی ریخته در شعر کوتاهم که دارد واژه‌واژه از لب من می‌رود سر هم چگونه این منِ آلوده از او شعر بنویسم؟ که نامش را نبرده بی وضو حتی پیمبر هم @hosenih دم از عشقش زدن اندازه‌ی این بی سر و پا نیست که جانش را فدای عشق او کرده‌ست کوثر هم چگونه مدح آن شاه بلندآوازه را گویم؟ که درمانده‌ست طبع قاصرم از مدح قنبر هم خودِ مولا اگر یاری کند با گوشه‌ی چشمی شکوفا می‌شود با یک اشاره نطق نوکر هم خدا از باء بسم الله خود تا سین والناسش نیاورده‌ست جز وصف علی یک حرف دیگر هم علی فرقان، علی برهان، علی حق و علی میزان علی راه و علی هادی، علی قاضی و داور هم علی حیدر علی صفدر علی رهبر علی سرور وصی و جانشین و نفس پیغمبر، برادر هم علی همبازی طفلان، علی تسبیح نخلستان علی پیروز میدان حنین و بدر و خیبر هم علی نان جوین می‌خورد و روی خاک می‌خوابید اگرچه بود با افلاک از خاک آشناتر هم غم مولا غم دین بود، تا بود آدم دین بود به دوشش پرچم دین بود و شد بی یار و یاور هم تمام زخم‌هایش تا که زهرا بود مرهم شد ولی زخمی که خورد از داغ او هرگز نشد مرهم علی راه سعادت بود و سد کردند راهش را درِ علم نبی بود و زدند آتش بر آن در هم علی را از میان راندند و خود با ناکسان ماندند نکردند اعتنا حتی به فرمان پیمبر هم @hosenih علی امروز هم در غربت است آری، نمی‌بینی؟ که غایب مانده از بی یاوری فرزند حیدر هم به احوال پریشان گرفتاران گیسویش که این نظمِ سراپا نقص روزی می‌خورد برهم گنهکارم ولی از عشق تو دم می‌زنم عمری تو هم فردا مرا با شیعیان خود بخر درهم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
AUD-20220402-WA0031.
14.02M
🌼🌙🌼🌙📿📿📿📿🌙🌼🌙🌼 خدایا ببخش خدایا ببخش 😭😭 🎤حاج محمود کریمی عبد گنهکارت( دلش بی قراره)3 بنده ات به غیر از تو( کسیرو نداره)3 خدایا از بس که مهربونی تو دلیل این اشکامو میدونی تو عمر داره میشه تباه (خدایا ببخش)3 خستم از بار گناه (خدایا ببخش)3 هر بار صدات کردم (به دادم رسیدی)3 حاجت روام کردی (بدیمو ندیدی)3 به این عبد بی مقدار و ناقابل نظر کن جان آقام( ابوفاضل)3 از همه تشنه ترم (خدایا ببخش)3 جان سقای حرم (خدایا ببخش)3 دامن کشان رفتی(دلم زیر و رو شد)3 چشم حرامی با(حرم رو به رو شد)3 بیا برگرد خیمه ای کس و کارم منو تنها نگذار ای (علمدارم )3 آب به خیمه نرسید( فدای سرت)3 کانال باب الحوائج اشعار ناب ( مداحی،مولودی ترکی و فارسی) لینک کانال👇 http://eitaa.com/torkiy ---•••◇🔹️💢🔹️◇•••--- @torkiy
مَردمِ كوچه‌های خواب‌آلود، چشم بیدار را نفهمیدند مرد شب‌گریه‌های نخلستان، مرد پیكار را نفهمیدند وصله‌های لباس و پاپوشش، و یتیمان مست آغوشش راز آن كیسه‌های بر دوشش، در شب تار را نفهمیدند مردمِ دل‌بریده از بعثت كه فقط فكر آب و نان بودند مثل اشراف عهد دقیانوس، قصهٔ غار را نفهمیدند با تبر باغ را درو كردند، حالی از باغبان نپرسیدند خم به ابرویشان نیاوردند، در و دیوار را نفهمیدند نیمه‌شب بود و سایه‌ها آرام، كوچه را خیس اشک می‌كردند گفت مولا كه زود برگردیم، تا غم یار را نفهمیدند لات‌هایی كه عبدود بودند، ابتدا با هبل بلی گفتند بعد از آن هم كه یاعلی گفتند، «أین عمّار» را نفهمیدند آخر قصه‌اش بهاری بود، سورهٔ انفطار جاری بود عالمان قرائت و تفسیر، شوق دیدار را نفهمیدند كودكانی كه باخبر بودند، از همه روزه‌دارتر بودند بس كه لب‌تشنه سحر بودند، وقت افطار را نفهمیدند 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
یارب گناهانم ز من ایمان گرفتند ایمان من را راحت و آسان گرفتند رودی که دریا را نبیند مرده رود است شبهای قدر از من فقط باران گرفتند در دیگران رکعت به رکعت روح امید در من فقط دلواپسی ها جان گرفتند شمشیر نه ، این سُبحه ها از من علی را در سجده با سبحانَ یا سبحان گرفتند قرآن به سر می گیرم و فرقی ندارم با نیزه هایی که به سر قرآن گرفتند از سر گذشته است آب و دیگر فرصتی نیست سلول هایم بوی الرحمن گرفتند 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————