#امام_حسین_ع_شهادت
بر نیزه چو بیند سر پیغامبرش را
جبریل بسوزد همه ی بال و پرش را
@hosenih
نام تو بلند است، بلند است چناه آه
آن آه که بر سنگ گذارد اثرش را
اشک من و ما محضرت ای رحمت جاری!
حریست که انداخته باشد سپرش را
داغ تو گران، خون تو سنگین تر از آن بود
ده اسب برد جانب کوفه خبرش را
نفرین خدا تا ابدالدهر به آن قوم
قومی که به قتل تو ببندد کمرش را
نفرین به سنان و عمر سعد...ولیکن
این رشته، ابوبکر گرفته ست سرش را
@hosenih
هر خصم تو در اصل، زیاد ابن ابیه است
کافیست بگیرند سراغ پدرش را!
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
محبوب جان و جان جهانم حسین جان
روح و روان و راحت جانم حسین جان
@hosenih
آرامش خیال نفس های زندگی
ذکر همیشه روی زبانم حسین جان
من از دعای مادر تو نوکرت شدم
ای کاش نوکر تو بمانم حسین جان
پیچیده روزگار مرا زخم و داغ و درد
از درد این جهان برهانم حسین جان
در کوره راه زندگی ام، عطر روضه ات
راه حیات داده نشانم حسین جان
وابسته ام به روضه ی تو همچنان نفس
من بی تو یک نفس نتوانم حسین جان
@hosenih
این روزها غمِ حرم و غربت و فراق
افتاده مثل زخم به جانم حسین جان
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_شب_عاشورا
#شب_عاشورا
ای وای من که دلبرم از دست می رود
این دلخوشی آخرم از دست می رود
@hosenih
پیراهنش عجیب بوی سیب می دهد
این یادگار مادرم از دست می رود
امشب میان خیمه سرم روی پای اوست
فردا ولی برابرم از دست می رود
زیر گلوش سرخ شده، گل درآمده
این غنچه های پرپرم از دست می رود
عصری که صحبت از سر و تیغ و سنان نمود
گفتم مگو که حنجرم از دست می رود
با من مگو ز صبر که بی تاب می شوم
وقتی که روح پیکرم از دست می رود
همراه خود قبیله به گودال می بری
مادر، پدر، برادرم از دست می رود
@hosenih
باید از این به بعد به آفتاب خو کنم
انگار سایهء سرم از دست می رود
شاعر: #مصطفي_هاشمي_نسب
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_شب_عاشورا
#شب_عاشورا
من از آتشزدن بال و پرت میترسم
شب به پایان برسد از سحرت میترسم
@hosenih
این جماعت همه در فکر عذابت هستند
آه از آتش روی جگرت میترسم
غم چشمان تو با قبل تفاوت دارد
بی من زار نرو از سفرت میترسم
اصلا امشب چقدر توصیه داری آقا
دارم از اینهمه اما اگرت میترسم
چشم من خورد به اکبر جگرم سوخت حسین
من ز پاشیدن جسم پسرت میترسم
تیرهایی که سهشعبهست مهیا کردند
از تهاجم سوی چشم قمرت میترسم
رحم بر طفل صغیر تو ندارند اینها
خیلی از تیر و گلوی ثمرت میترسم
@hosenih
زندهای و بسوی خیمهی تو میآیند
ته گودال ز چشمان ترت میترسم
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
غلامم غلام ابوفاضلم
اسیر مرام ابوفاضلم
نمک گیر نام ابوفاضلم
فقیر مقام ابوفاضلم
به هر گوشه این حرف رایج شده
ابالفضل باب الحوائج شده
بخوانش خداوند فضل و ادب
به ام البنین می رسد در نسب
فدای مرامش حبیب و وهب
ندیده کسی ساقیِ تشنه لب؟!
شد از کودکی عاشق پنج تن
فدایی راه حسین و حسن
@hosenih
چنین یار ناصح کجا دیده ای؟
به هر جنگ، فاتح کجا دیده ای؟
چنین نور واضح کجا دیده ای؟
چو او عبد صالح کجا دیده ای؟
نشد عبد هر پستِ خودکامه ای
غمش بوده داغ امان نامه ای
امان از زمان بلای عظیم
شد از تشنگی وضع خیمه وخیم
کنار شریعه، به دور از حریم
چه شد حال سقا؟! بیا بگذریم
دلش یاد یعسوب دین کرده بود
به راهش سپاهی کمین کرده بود
فدایش که بی دست و حیران شد و
دم علقمه تیرباران شد و
خجالت کشیده ز طفلان شد و
ز یک مشک پاره پریشان شد و...
به ضرب عمودی سرش باز شد
به بالین زهرا سرافراز شد
@hosenih
دلش سوخت از داغ بی حد، حسین
به دستان او بوسه می زد حسین
خمیده به بالینش آمد حسین
نشد چشم او را گشاید حسین
عقیله ندارد کفیلی دگر
شده آسمان حرم بی قمر
قسم بر ابالفضل، روح صلاة
که آن سرو خوش قامت کائنات
کنار شریعه، کنار فرات
تنش خُرد شد از جمیع جهات
مگر قبر او قبر یک کودک است؟!
چرا اینهمه مدفنش کوچک است؟!
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_شب_عاشورا
#شب_عاشورا
شب آخر است امشب، شب آخر من و تو
چه قیامتی ست اینجا، شده محشر من و تو
@hosenih
برویم دربیابان، بکَنیم هرچه خار است
نگران بچه ها شد دل مضطر من و تو
تو ببین رباب و لیلا، همه عزم جنگ کردند
صف این زنان بی کس، شده لشکر من و تو
علی اکبر امشب آمد، پی دستبوسی من
به عبا رسیده فردا، تن اکبر من و تو
تو نگو ز غارت من! که ز غارتت نگویم
بخدا که قلب زهرا، زده پرپر من و تو
@hosenih
طرفی به تازیانه طرفی به تیغ و نیزه
همه میزنند زخمی روی پیکر من و تو
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#شب_عاشورا
#اصحاب_امام_حسین_ع
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد
پاسخدهنده اوّل آنان «زُهیر» بود
كاندر حضورِ سبط نبی در قیام شد
@hosenih
كای زادهٔ رسول! «سَمِعْنا مَقالكَ»
مطلب عیان بَرِ همه از خاص و عام شد
دنیا اگر همیشگی و مرگ آخرش
ما عزممان همین و نه جز این قیام شد
وآنگه «بُریر» دادِ سخن داد آنچنان
ظاهر، خلوصِ نیّت او از كلام شد
منّت به ما نهاده خدا با وجود تو
ما را ز لطف، شهد شهادت به جام شد
فخر است قطعهقطعه شدن پیش روی تو
طوبی بر آن بدن كه چنینش ختام شد!
پس بهر دلنوازیِ فرزند فاطمه
گاهِ سخن ز «نافع» شیرینكلام شد
گفتا كنون كه گشته گهِ امتحان ما
با رهبریت، محنت ما بیدوام شد
@hosenih
ما دوستیم با تو و با دوستان تو
دشمن به آنكه دشمنیات را مرام شد
ما را ببر به هر طرفی خود ز شرق و غرب
حبل ولایت تو، ز ما «لَا انْفِصام» شد...
شاعر: #مهدی_خطاط
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_شب_عاشورا
#شب_عاشورا
چنان اسفند میسوزد به صحرا ریگها فردا
چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا
تمام دشت را زینب به خون آغشته میبیند
مگر باران خون میبارد از عرش خدا فردا
@hosenih
برادر، دل گواهی میدهد امشب شب قدر است
اگر امشب شب قدر است، قرآنها چرا فردا...
همه در جامۀ احرام دست از خویشتن شستند
شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا
ببین ششماههات بیتاب در گهواره میگرید
علی از تشنگی جان میدهد امروز یا فردا
ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را
همانانی که میافتند زیر دست و پا فردا
برادر! وقت جان افشانی عباس نزدیک است
قیامت میشود وقتی بگوید یا اخا فردا
@hosenih
برادر! خوب میخواهم ببینم روی ماهت را
هراسانم که نشناسم تو را بر نیزهها فردا
به مادر گفته بودم تا قیامت با تو میمانم
تمام هستی من، میروی بی من کجا فردا؟
شاعر: #میلاد_عرفانپور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#بصیرت
بر حسین بن علی یا با حسین بن علی؟
با یزید بن یهودی یا حسین بن علی؟
حرف شمشیر و دلت آخر یکی شد یا دو تا؟
چیست تکلیف تو آیا با حسین بن علی؟
@hosenih
اینکه میآید صدایش بانگ هل من ناصر است
از گلوی کیست این آوا؟ ... حسین بی علی
در کدامین صف نشستی در سپاه کیستی؟
چون خدا تنهاست حق، تنها حسین بن علی
شور، شیدایی، جنون، مستی، به خون غلتیدگی
لفظ عشقاند این همه، معنا حسین بن علی
جان حسین بن علی جانان حسین بن علی
دین حسین بن علی دنیا حسین بن علی
میتوان با تیغ، کِی حبلالمتین را سر برید؟
نخل طوبی، عروة الوثقی حسین بن علی
تشنۀ سیرابِ دریا دل یل ام البنین
کشتۀ جاوید و نامیرا حسین بن علی
@hosenih
کعبه خواهد زد به سینه، سنگ او را تا ابد
کربلایش قبلۀ دلها حسین بن علی
::
در شکوه واقعه، ای کاش پرپر میشدیم
در کنارت روز عاشورا! حسین بن علی!
شاعر: #سیدمحمدجواد_میرصفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
آن قدَر زير نعلها پا خورد
مثل پيراهنش تنش "تا" خورد
روزه اش را سنان شکست آخر
نیزه ای را به جای خرما خورد
@hosenih
تشنه بود آب خواست، اما شمر
آب را پیش چشم آقا خورد
یاد پهلوی مادرش افتاد
پهلویش ضربه بی هوا تا خورد
این صدای شکستن سینه است
زیر مرکب شد استخوان ها خُرد
پشت و روی تنش یکی شده بود
زینب از دیدن تنش جا خورد
چقَدَر هتک حرمتش کردند
غارت پیکرش بفرما خورد
در نمی آمد از تنش، بسکه
پنجه بر دستباف زهرا خورد
@hosenih
پیش چشمان نیمه بازش آه
چشم نامحرمی به زن ها خورد
چشمهای حسین درد گرفت
تیر وقتی به چشم سقا خورد
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
از تشنگی و زخم به جسمش توان نبود
دورش به غیرِ لشگر آوازه خوان نبود
از پشتِ سر به پشت سرش سنگ میزدند
حتی برای ثانیه ای در امان نبود
@hosenih
هربار گفت "واعطشا" سنگ و نیزه خورد
این رسم میزبانیِّ از میهمان نبود
تنگی جا و یک بدن و کوهی از سالح
جایی برای آمدن دیگران نبود
دردِ هزار و نهصد پنجاه زخم تیغ
مانند درد زخم زبان سنان نبود
افتاده بود زیر قدم های یک سپاه
مردی که لایق قدمش آسمان نبود
ای داد از مصیبت انگشتری که داد
ای کاش سیدالشهدا مهربان نبود
با یک لباس کهنه سوی قتلگاه رفت
اما غروب بر تن پاکش همان نبود
@hosenih
شاهی که سایه اش به سر کائنات بود
روی تن بدون سرش سایبان نبود
کنج تنور کوفه سرش بوی نان گرفت
در شام، بوی نانِ سرش بود و نان نبود
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
پایین قتلگاه اگر شمر آب خورد
بالای قتلگاه سنان هم شراب خورد
بودند دیو و دد همه سیراب و یک غریب
از فرط تشنگی چقدر پیچ و تاب خورد
@hosenih
آبی نخورد بر لب خشکش چهار روز
اما سه روز بر بدنش آفتاب خورد
گرچه به جان حنجرش افتاد خنجری
قتلش ولی ز قتل علی اکبر آب خورد
تکیه به نیزه ای زد و هل من معین که گفت
یک سنگ بی هوا به سرش در جواب خورد
بیرون کشید از کمر خود سه شعبه را
از بس به روی سینه ی او با شتاب خورد
اسلام را شیوخ مسلمان نما زدند
از پیر ها عصا سرِ کسب ثواب خورد
@hosenih
غیر از هزار و نه صد و پنجاه زخم تیغ
زخم زبان ز کوفی خانه خراب خورد
خون گریه کرد بر سر نیزه سر حسین
هر جا که سنگ بر سر و روی رباب خورد
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e