eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
5.3هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 خدا زمين و زمان را دوباره حيران ساخت تمامِ شوکت خود را به شکلِ انسان ساخت به دستِ قدرتِ خود خلقتی شگفت آورد گرفت پرده زِ رويی جهان گلستان ساخت کشيد قامتِ او را قيامتی برخاست برایِ غارتِ دلها سپاهِ مژگان ساخت زِ اوجِ شانه ی او آسمان به خاک اُفتاد برایِ هر سرِ زلفش دلی پريشان ساخت ميانِ طاقِ دو اَبرویِ او گره انداخت از آن دوتيغِ گره خورده باد و طوفان ساخت خدا برای حماسه دلاوری آورد برای شيرِ خدا شيرِ ديگری آورد نسيمی از تو وزيد و زمين شکوفا شد بهشت دربه درِ کوچه‌های دنيا شد برایِ آنکه به پایِ تو بال و پَر بزنند در ازدحامِ ملائک دوباره دعوا شد همان شبی که رسيدی مدينه يادش هست نگاه کردی و عالم پُر از مسيحا شد همان شبی که به گوشَت علی اذان ميگفت بهشت غرقِ گُل از جلوه‌های زهرا شد تو آمدی و به اين خانه شادی آوردی و با تو خنده به لبهای مجتبیٰ وا شد نگاه کن كه تمامِ دلم طلا گردد که گَر اشاره کُنی خاک کيميا گردد شُکوهِ چشمِ تو هوش از تبارِ گلها بُرد زلالِ آمدنت آبرویِ دريا بُرد شمايلی زِ تو يوسف شبی به خوابش ديد حديثِ رویِ تو گفت و دل از زُلیخا بُرد بهانه‌ی تو ، به صحرا کشيد مجنون را کشيد عکس تو و دودمانِ ليلا بُرد قسم به جادویِ چشمانِ مستِ آهوها که گردِ راه تو صبر از تمامِ صحرا بُرد شکافت سينه‌ی امواجِ سهمگين را باز کسی که نامِ تو را در کنارِ دريا بُرد حرارتِ نَفَسَت کوه را کُنَد سِيلاب که جذبه‌هایِ دَمَت رونق از مسيحا بُرد شبی نيامده بی عطرِ سفره‌یِ سبزت که دستهایِ تو ميراثِ مرتضی را بُرد قسم به مشک ، قسم بر دلت که بی همتاست خوشا به حالِ تو آقا که مادرت زهراست شرابِ کُهنه نوایِ تو در سَبو دارد بخوان که با تو مناجات رنگ و بو دارد برای آنکه زَنَد بوسه بينِ اَبرويت رکابِ پایِ تو را زينب آرزو دارد هنوز مالکِ اشتر زِ نازِ ضربَتِ تو ميانِ عرصه‌یِ صفين گفتگو دارد ميانِ معرکه وقتی سوار می‌آيد صدایِ هلهله‌یِ ذوالفقار می‌آيد رسيد نوبت رزمش رسيد طوفانش زمين به لرزه زمان در شگفتِ مِيدانش گرفت پایِ رکاب و نشست بر مرکب دوباره زَهره‌ی شيران دريد چشمانش نيامده همگان قبرِ خويش را کَندند نيامده همه‌ی دشت شد به فرمانش خدا بخير کند زد گره به اَبروها خدا بخير کند از دو تيغِ بُرانش همانکه سينه ستبر آمده برای نبرد همانکه حضرتِ حيدر شده ثنا خوانش تمامِ شهرِ مدينه نمی‌رود در خواب بدونِ زمزمه‌هایِ نسيمِ قرآنش به وقتِ سجده دلِ آسمانيان بُرده حسين مستِ تماشایِ اوجِ عرفانش دل از تمامیِ دلهـایِ مشرقی می‌بُرد به آن رُخی که به بازارِ عاشقی می‌بُرد لبش تَرَک تَرَک و در ميانِ دريا بود کنارِ مشکِ تُهی غرقِ تيرِ غمها بود رُباب بر درِ خيمه به انتظار ، افسوس که آخرين نفسِ نا اميدِ سقا بود عَلَم به رویِ زمين دست‌ها پُر خون حسين پيشِ برادر چقدر تنها بود صدایِ هلهله بود و دعایِ دخترکان که در کنارِ شريعه عجيب غوغا بود گره زدند به معجر که دستِ نامردان برایِ غارتِ اهلِ حرم مهيا بود گرفته بود زنی روضه‌ای به بالينش صدایِ اُمِ بنين نه ، صدایِ زهرا بود فقط نه اينکه پدر را زِ غم دو تا ديدند پناهِ اهلِ حرم را به نيزه‌ها ديدند (حسن لطفی) حضرت عباس (ع) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 غیراز این غصه نهان بامن هیچ کس نیست همزبان بامن وَ قریب چهارده سال است قهرکرده است آسمان بامن فاش گفتم به حلقه زنجیر در دل قبر هم بمان با من ای اجل جان ستاندنم باتو گفتن اشهدِ اذان بامن کنج زندان چه یار همراهی است درد این ساق خونفشان بامن تازیان هم نکرد آنچه که کرد نیش این ماربددهان بامن تا می آمد به من لگد می زد به همه؛حرفهای بد می زد این صدا از کجاست می آید؟ نغمه ای آشناست می آید بعد عجل وفاتی ام؛اجلم در پیِ رونماست می آید نور آمد به چشم روشنی ام به گمانم رضاست می آید من مقصّر ؛نی ام که گِل شده خاک خونم از ساق پاست می آید لب من خشک گشت و فهمیدم روزی از کربلاست می آید عطر ناب مدینه پیچیده مادرم از قفاست می آید همه هستند و جای خوشحالی است جای معصومه دخترم خالی است گرچه زندان مرا چنان طور است هوسم قبله گاه منظور است نور شمس الشموس تابیده که سیه چال مهبط نور است لیک دلتنگ دخترم شده ام بی رُخش ؛تلخ ؛شهدانگوراست لحظه هایش چو سال می گذرد پدری که ز دخترش دور است خوب شد نیست تا ببیند که همه اسباب رفتنم جور است زیر باد لگد تنم افتاد شاهدم استخوان مکسور است استخوان گفتم و دلم خون شد گریه ام مال عصر عاشور ؛است اسب ها را به مقتل آوردند سینه و پشت را یکی کردند شاعر : سعیدتوفیقی ️ امام کاظم (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
🏳بحرطویل حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام دم میزنم از مرد خدا حضرت حیدر،از آن ساقی کوثر،شهنشاه دلاور،بود خصم ستمگر،شکافنده لشکر،به بدر و احد و خندق و خیبر،بود خاک رهش قنبر و سلمان و اباذر،در آن کاروزار آمده تا ریز کند لشکر کافر،و زند نعره چونان شیر،غضنفر،و جولان دهد او در دل میدان،و طوفان به پا شد،همه گفتند که آمد یل مردان،امیر الامرا سرور خوبان،نزاییده کسی همچو علی در همه دوران،و زانو زده پیش قدمش شرزه ی شیران،سر افکنده شده لشکر عدوان،همه گشتند فراری،تو بگو آمده یک باز شکاری،زند او ضربه ی کاری،و خونها همه جاری،زند او راس همه صف شکنان را،کند او خاک همه نعره زنان را،و جاری بکند خون یلان را،به میدان نبود کسی حریفش،به رزم آوری اش نیست ردیفش،که باعث به همه فتح و ظفر اوست،به اسلام ثمر اوست و یار و وصی خیر البشر اوست،که دریای کمال است، خدایی بی مثال است،نمونه در رجال است،شکسته او محال است،الهی در جمال است،چو آیینه ظلال است،نگون بخت بود هر که به ضدش در قتال است،کنیزش همه نسوان،گدایش همه شاهان،که نازل شده در مدحش همه آیه ی قرآن،به زیر قدمش لرزد همه عالم امکان،به مدحش همه عاجز،به سنی شده بارز،نمازش بی وضو است،وضویش حب او است،بگو تا که کند قضا عبادات،قبول است اطاعات،به شرطی که کند ترک خرافات و شود پیرو حیدر،و حرفم همه این است: برو در دل خود جا بده تو مهر علی را،که علی راه نجات است،قبولیه صلات است،و اوج درجات است،شفیع عرصات است،همان نور به هنگام ممات است،رموز کائنات است،دلیل ممکنات است،خدا را در صفات است،و باعث به حیات است،صراط المستقیم است،و استاد کلیم است،قسیم درک و نار و نعیم است،و بد خواه علی ابتر و بی نسل و عقیم است،نصیبش به خدا آتش قهر و درک و نار و جحیم است خدا کرده به ما لطف،و منت بنهاده به سر ما که باشیم همه شیعه ی مولا،و عاقبت به خیریم به لطف و کرم حضرت زهرا سلام الله علیها ✍️کربلایی امیرحسین سلطانی 🎤کربلایی امیرحسین سلطانی
منی که از ازل از یا علی سرشار و لبریزم دلم می خواهد از این شهر بغض آلود بگریزم گریزم از دل این شهر آنجا که علی باشد همانجایی که دل با یاد حیدر صیقلی باشد @hosenih همانجایی که سلطانش دل از پیغمبرش برده همان شهری که بر درگاه او یا فاطمه خورده همانجایی که فرقی نیست بین سائل و شاهش همانجا که رسد تا عرش اعلا مقصد راهش روم آنجا که جبرائیل باشد مست ایوانش چنان موری شوم سرمست الطاف سلیمانش اگر چه بنده ی آلوده ام عبد گنهکارم قسم بر عین و لام و یا علی را دوست می دارم علی را دوست می دارم که او دست خداوند است به هر کوی و گذر بنگر علی مست خداوند است علی حبل المتین آری علی یعسوب دین باشد فقط حیدر فقط حیدر امیرالمومنین باشد زبان واژه در مدح علی همّیشه سر در گم علی خاکی ترین افلاکی خاک است ای مردم فضیلتهای حیدر را خداوند جلی داند که احمد وقت معراجش دمادم یا علی خواند علی صفدر ، علی نفس پیمبر ، حضرت حیدر کسی که پیشوای روسپیدان است در محشر علی مظلوم اما ظلم را در بند خود کرده به شمشیرش دمار از دشمنان دین در آورده چنان در های و هوی معرکه حیدر سر اندازد که جبرائیل در وقت تماشایش پر اندازد به غیر از مرتضا که هست نامی تر ز نامی ها کجا شاهی بود همسفره ی قشر جزامی ها برای سائلان در سفره اش او بهترین دارد کسی که از برای خود فقط نان جوین دارد نفس با یاد حیدر تا که بالا رفت ، بالا رفت عمل با عشق حیدر سوی زهرا رفت ، بالا رفت به عشق مرتضی الیوم اکملتم خدا داده و یا آیات - من یشری - برای او فرستاده بخوان تا که فلانی بشنود او کیست ای مردم به جز حیدر امیرالمومنینی نیست ای مردم همیشه مرتضا حق است ، غیر از او بود باطل که شد دین خداوند جلی با مرتضی کامل در آن هنگامه ای که خفت حیدر جای پیغمبر محمد گشت ابراهیم و اسماعیل شد حیدر @hosenih نبی همیشه آرام است تا حیدر به بر دارد که او خیرالنسا دارد که او خیرالبشر دارد گره وا می کند آری صد و ده بار یا حیدر چنان ذات خدا گویم و ما ادریک ما حیدر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما نوکریم و تا به ابد شهریار، تو والا مقام و بی بدل و تک سوار، تو ننگ است بی تو و همه‌ی افتخار، تو شیر آفرین دهر و یلِ روزگار، تو واضح ترین تجلی پروردِگار، تو @hosenih آقا مرا برای خودت انتخاب کن من را شبیه قنبرت عالیجناب کن من را بکش به خاکِ جنون و ثواب کن کمتر مرا ز هجر حریمت عذاب کن بنگر کمی به حال دلِ بیقرار، تو تنها دلیلِ حالِ خوش شاعرانه‌ام ای دلخوشی هر نفسِ عاشقانه‌ام نام قشنگ تو به لبم شد ترانه‌ام عمری اسیر زلف کجت بی بهانه‌ام هِی میبری ز من همه دم اختیار، تو لطفت همیشه آمده جانا به کارِ من چشم سیاه تو شده دار و ندارِ من هجر لبت درآوَرَد آخر دمارِ من سوزاندیم به آتش عشقت نگارِ من آنکه به پا کند به دل من شرار، تو صد یوسف است بر سر بازارِ زلفِ تو صد حاتم است مستحقِ دست لطف تو شد سرنوشت ما همه تعیین به عرف تو دشمن فرار کرده ز میدان ز خوف تو ترسو فلان و مقتدرِ لا فرار، تو @hosenih یا ضیغم المهمهم و یا ناصر النبی یا غافر الذنوبُ وَ یا والی الولی یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی بودم تمام عمر ز اعداءِ تو بَری آنکه مرا جدا کند از اهلِ نار، تو شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باران شدی تا نام تان دریا نوشتند گفتند طهَّرنا و تطهیرا نوشتند چون بای بسم الله رحمان الرحیمی تفسیرتان را علّم الاسما نوشتند شایسته اش بودی که در ایوان قدسی نامت علی عالی اعلی نوشتند گفتند کرّمنا و فضّلنا، سرودند خواندند رزّقنا و اعطینا ،نوشتند @hosenih هر جا که نام از احمد آمد نامتان را چون ماه تابان با خطی خوانا نوشتند در نجم و در نور از شما پنهان سرودند در یطعمون ..از نذرتان پیدا نوشتند آن قدر محبوبی که نامت را ملائک مابین نام احمد و زهرا نوشتند در پرتوی از نور مصباحٌ زُجاجه والشّمس رویت را چنان زیبا نوشتند قدّوسیان مدهوشتان از روز آغاز آن جا که نستعلیق نامت را نوشتند لیثُ الحجازی چون که حیدر نام داری در لافتیٰ بر نامتان الّا نوشتند تقریر شیوایی قرآنی علی جان آن جا که رتّلناهُ ترتیلا نوشتند نام تو از روز ازل پیوسته جاری ست آن جا که مَجراها و مُرساها نوشتند آن قدر بلّغنا و انزلنا سرودند آن قدر کرّمنا وکرّمنا نوشتند یعنی تو را بر اهل عالم هدیه دادند یعنی تو را در عشق استثنا نوشتند هم نفس پیغمبر شدی هم جان زهرا تا این که نامت را ذوی القربی نوشتند حیدر شدی تا در گشایی روبرویم نوکر شدم تا مدحت از مولا بگویم گفتم علی اما زبان لکنت گرفته ست گفتم علی دیدم جهان لکنت گرفته ست اصلا" نفهمیدم که مدحت کار من نیست در وصف تان هفت آسمان لکنت گرفته ست ای آیت الکبرای قرآن ای علی جان طاها و ابراهیم و لقمان ای علی جان نوکر شدم یک عمر در یادت بسوزم نوکر شدم در عشق اولادت بسوزم از عشقتان آقا زبان آتش گرفته ست با یادتان در جسم و جان آتش گرفته ست @hosenih آن قدر سنگین است نامت بر وجودم تا نامتان بردم دهان آتش گرفته است خیر العمل یعنی شما را دوست داریم یعنی نجف را کربلا را دوست داریم آهو شدیم آقا ضمانت کرد ما را ما هم علی موسی الرضا را دوست داریم بگذار در مصراع پایانی بگوئیم ما جمکران را ،سامرا را دوست داریم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صاحب اسرار «سُبْحانَ الّذي أَسْرى‏» علی‌ست... بین آیات الهی، آیت کبری علی‌ست «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَد» تفسیری از اخلاص اوست در کمال بندگی یکتای بی‌همتا علی‌ست حافظ جان علی «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظا» حافظ قرآن به «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا» علی‌ست @hosenih آیت الکرسی به اسم اعظمش مستمسک است ای مسلمانان به قرآن «عُروةُ الوُثقی» علی‌ست... سِیرْ در «ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض» کُن چشم دل وا کن ببین پیدا و ناپیدا علی‌ست... «اُدْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ» در مقام قاف قرآن جنت الاعلی علی‌ست از «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ» بپرس تا بدانی در وفای عهدِ حق «اَوْفی» علی‌ست آسمان «رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَه» سفره‌دار «اَنْتَ خَیْرُ الرّازقین» مولا علی‌ست نور علمش «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» است «عَلَّمَ القرآن» علی و «عَلَّمَ الاَسما» علی‌ست لوح محفوظ خدا، «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» در دو عالم «يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفی» علی‌ست در طریقت، رایت «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيل» رهنمای «اَلّذِينَ جاهَدُوا فينا» علی‌ست اختر تابندۀ «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‏» ماه ظلمت‌سوز «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى‏» علی‌ست... نوح، ایمن ماند از طوفان به یمن نام او باء «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» علی‌ست روح رحمان، قلب قرآن، جان یاسین، نفس فجر صاحب قدر و معارج، شاهد إسری علی‌ست عمره و حج و طواف و کعبه و رکن و مقام زمزم و سعی و صفا و مروه و مسعی علی‌ست «یا علی و یا عظیم و یا غفور و یا رحیم» یا الهی! مظهر اسمائک الحسنی علی‌ست یاد او «تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» کند در نماز قرب ذکر الله اکبر یا علی‌ست سجده، راز سر به مُهری بود و آخر فاش شد رازدار «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَی» علی‌ست @hosenih بشنو از احمد حدیث «حیثما دار» علی تا ببینی هر طرف رو آورد حق با علی‌ست تیغش «أَنْزَلْنَا الْحَديد» و ضربتش «بَأْسٌ شَديد» بهترین توصیف فتحش «لا فتی الا علی»ست ذوالفقار، اثبات حق و نفی باطل می‌کند بی‌گمان فاروق اعظم در جهان تنها علی‌ست... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دیوانگی در عشق اصلا دلبخواهی نیست پس در حقیقت های عالم اشتباهی نیست @hosenih از پیچ و تاب گیسوانت خوب فهمیدم غیر از مسیر مستقیمت هیچ راهی نیست ما را گدایی ی سَرِ کوی تو آقا کرد هر تاج داری لایق این پادشاهی نیست چاهی که با آن درد و دل کردی یقین دارم حتی کبوترهای آن عرشی ست« چاهی» نیست در برکه ی روز غدیرت اهل دل دیدند غیر از جمال دل ربایت هیچ ماهی نیست آیا به جز حب تو در عالم ثوابی هست؟؟ وقتی به جز بغض تو در عالم گناهی نیست @hosenih جایی که ابروی تو خود میزان اعمال است شیوا تر از لب های تیغت دادخواهی نیست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مثل طفلش، دوست می‌دارد گدا را اینچنین غیر آغوشش گدا دارد کجا را اینچنین؟ @hosenih عده ای خیره به ایوانند و ما در حسرتش غیر را آنگونه حیران کرد، ما را اینچنین کاش بفرستد برایم سرمه از خاک درش چشم دارم آری آری اعتنا را اینچنین تیغ ابرو کشت ما را و نگاهش زنده کرد جمع بسته صولتش خوف و رجا را اینچنین با قسم بر خاک پایش حاجتم را خواستم تا سر کوی اثر بردم دعا را اینچنین دعوی مردانگی جز از علی لاف است و بس ما که فهمیدیم حکم «لافتی..» را اینچنین کشته‌ی تیغش ذلیل است و چه کس تفسیر کرد، جز جناب ذوالفقارش «من تشا» را اینچنین؟ @hosenih آدم اویم که حتی در زمین گندم نخورد دوست می‌دارد نگار من خدا را اینچنین شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اَلا اِلهِ من، ای ربِ آشنا مددی بنامِ نامیِ "هو" یا اِلاهَنا مددی خدای حیدر کرار، ربَّنا مددی سُرورِ اَهلِ دو دنیاست، آتِنا مددی سُرورِ حضرتِ خَیرالاَنام آمده است علی ز داخلِ بیت الحرام آمده است چه مولَدیست علی، کس ندیده میلادش که کعبه را علیِ مرتضاست، اِمدادش تمامِ خادمِ این خانه اَند، اَجدادش که از ازل به حرم کرده، خالقش یادش در آن زمانه خبر از پیمبری که نبود تو بودی و علی و خَلقِ دیگری که نبود @hosenih همان کسی که بنا بود مرتضا بشود همان که بود بنا، یارِ مصطفا بشود یگانه همنفَسِ محورِ کسا بشود نجات بخشِ تمامیِ انبیا بشود علی علی علی آنکس که با هدایتِ او قرار شد به خلایق دهی ولایتِ او علی مَدارِ حقیقت، علی مدیرِ فَلَک علی حقیقتِ انسان، علی امیرِ مَلَک علی به وسعتِ هر سفره، آب و نان و نمک علی به فطرتِ خَلق از سماست تا به سَمَک علی به مملکتش، جانشینِ الله است به تختِ سلطنتش، همنشینِ الله است علی لسان و بیانِ خداست در عالم علی جمال و جلالِ هُداست در عالم علی معلمِ اهل ولاست در عالم علی متممِ خیرالنساست در عالم مطیعِ فاطمه، یک رتبه ی رفیعِ علیست علی مطیعِ خدا و بشر مطیعِ علیست علی که فاتحِ بدر و حنین و خیبر بود ز ناله های یتیمان، دلش مکدر بود تمامِ عمر اگر حافظِ پیمبر بود شَبَش گواه که اَنبان بدوشِ هر در بود "علیست مردِ شب و شیرِ روز و اهلِ سحر" علی معین و کسِ بی کسان، پناهِ بشر امیر و سَروَر و سلطانِ کائنات علیست امین و رهبر و مولای ممکنات علیست مدد بخواه که حلالِ مشکلات علیست که ناخدای دوصد کشتیِ نجات علیست علی دلیلِ قبولیِ طاعتِ مومن وفای اوست بهای شفاعت مومن بلا بیار که درمان درد افزون شد طبیبِ عشق به دارالشفای مجنون شد حرم سریرِ سعادتگهِ همایون شد شهنشهِ دو سرا از حجاب بیرون شد طلب بیار که خورشیدِ عشق تابیده همای عشق به سر، سایه گسترانیده کجاست سائلِ درگاهِ حیدر کرار کجاست شیعه ی آگاهِ حیدر کرار کجاست سالکِ همراهِ حیدر کرار کجاست پیروی از راهِ حیدر کرار کجاست میرِ یمانی، دلیرِ ایرانی کجاست رهروِ سلمان، شود سلیمانی @hosenih اگر چه فاطمه اول مدافعِ حرم است هر آنکه طی کند این راهِ پاک محترم است حریمِ زینبِ کبرا که مضجعِ کرم است هنوز منتظرِ منتقم در آن حرم است هنوز ناله ی زینب ز خیمه می آید که صبحِ صادقِ آنشب به خیمه می آید همان شبی که همه خیمه ها در آتش سوخت همان شبی که عطش، در دلِ فراتش سوخت همان شبی که حرم، کشتیِ نجاتش سوخت همان شبی که نفَس، حنجرِ حیاتش سوخت پس از فرو شدنِ نیزه بینِ حنجر، وای... هجوم و حمله و غارت بسوی معجر، وای... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای قطره در حوالی دریا قدم مزن ای ذره از ستایش خورشید دم مزن حرف وجود را به زبان عدم مزن کار تو نیست؛ مدح علی را قلم مزن هرچند آرزوی من از او سرودن است کی در توان بنده خدا را ستودن است @hosenih روزی اگر که خلق به وصفت زنند دم یا شاعران شوند به مدح تو هم قسم دریا شود مرکب و اشجار هم قلم صدها هزار حافظ و سعدی و محتشم لالند در بیان تو یا مرتضی علی وقتی که هست وصف تو کار خدا علی باید غزل نوشت گدای در تو را باید سرود هر نفس قنبر تو را من کیستم که وصف کنم بوذر تو را باید که واژه واژه ی هر منبر تو را دریایی از بحار، و یا الغدیر کرد خود را چنان سخن، به کمندت اسیر کرد پر کرد تا صدای خدا گوش کعبه را روشن نمود خانه ی خاموش کعبه را دیدار تو ربود ز سر هوش کعبه را دیدند باز بودن آغوش کعبه را یعنی که باده ریخت ز پیمانه ی خدا دیدند حق درآمده از خانه ی خدا راهی اگر به سمت خدا هست راه توست غیر از خدا زمین و زمان در پناه توست خوشبخت کیست؟! انکه هلاک نگاه توست کعبه کجاست؟! کعبه همان زادگاه توست کعبه همانکه در طلبت سینه میدرد هر شب بر آستان نجف سجده می برد گفتم نجف دوباره به غم مبتلا شدم بی اختیار راهی ایوان طلا شدم هر بار که مسافر کرب و بلا شدم در آسمان شهر تو اول رها شدم ای کوه! باز اذن به این کاه می دهی؟ ما را به خانه ی پدری راه می دهی؟ @hosenih ای خانه ی تو خانه ی ما از قدیم ها بابای مهربان تمام یتیم ها هستند در پناه تو حتی رجیم ها محشر نجاتمان بده از چنگ بیم ها ای کاش روز حشر من اهل رجب شوم با دست های فاطمه ات منتخب شوم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نه قصّه شام و نمک و نان جوینش نه غصه چاه و شب و آوای حزینش بیش از همه کرده است مرا شیفته خود شور قطراتِ عرق روی جَبینش @hosenih با جذبه "عدل علوی" معجزه می کرد این شد که در آمد دل ما نیز به دینش در بستر خورشید اگر خفته عجب نیست کآموخته عزت ز پسر عمّ امینش عشقش وسط خوف و رجا مانده رجز خوان تا عالم و آدم نکند شک به یقینش دردا و دریغا که از این بیشه سفر کرد شیری که نشستند شغالان به کمینش @hosenih آغوش علی خانه امنی است پس از مرگ داخل شوم ای کاش در آن حِصن حصینش ... یارب برسانم به نجف، دغدغه دارم کم بوسه زدم نوبت قبلی به زمینش! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e