زود کالم
به موقع شیرین
با تأخیر ترش
اما دیر تلخم
چون و چرا ندارد
لیمو شیرینم دیگر
#محمد_رضا_قاسمیان
#خوشه_خوشه
بی آنکه چشیده شوی
دهان را
آب میاندازی
چه معجزهای
در آستین داری
آلو
#محمد_رضا_قاسمیان
#خوشه_خوشه
بر تو سلام میکند، از ره دور، خستهای
بر تو سلام میکند، غمزده، دلشکستهای
پاسخ ما نمیدهی؟ حضرت عشق! السلام
بر تو سلام میکند، زار و غریب و خستهای
بال و پر خیال من، کی برسد به آن حرم؟
کرده هوای گنبدت، مرغک پر شکستهای
میپرد و نمیرسد، طایر پر شکستهات
آه کشد ز سوز دل، کنج قفس نشستهای
آن که ربودهای دلش، دست به دامنت بوَد
بسته دلش به موی تو، از همگان گسستهای
کاش! که قسمتم کنی، کرببلایت اربعین
قسمت قلب عاشق بر تو دخیل بستهای
دسته گل سلام ما، باد نثار مرقدت
ای که ز گلشن جنان، دسته گلی خجستهای!
#محمد_رضا_قاسمیان
#عاشقانه_شاعران
۱۴۰۲/۰۶/۰۳
بگذار آیینهی مقعرت باشم
تا صد برابر منعکس کنم
رؤیاهایت را
آیینهای که مینگارد بر قلبم
تصاویرت را تا ابدیت
#محمد_رضا_قاسمیان
#خوشه_خوشه
معرفی کتاب
نام کتاب:👈 بادبادک باز
نویسنده: 👈خالد حسینی
خلاصه: 👈 سرگذشت زندگی دو کودک افغانستانی است که از دو قشر فقیر و ثروتمند هستند.
این دو کودک با هم دوست میشوند و به مرور زمان که روزگار میگذرانند، وقایعی در زندگی روزمره آنان رخ میدهد که حال و روز مردم این کشور را به تصویر کشیده است.
داستانی که ماجراهای تلخ و شیرین در آن نهفته است گرچه تلخی آن بر شیرینیاش میچربد، اما نویسنده با چنان مهارت و جاذبهای نگاشته است که خواننده را همچون آهنربا به دنبال خود میکشاند تا ببیند ادامهی ماجرا به کجا میانجامد.
واژههای منتخب از این کتاب:👇
سماجت/ کوچه متروک/ عاصی/قلابسنگ/ قدغن/ سقلمه/ مرد خپل/ اعقاب/دفینه/ کلاه چرمی کابویی/قیقاج/
شعر من با این واژهها:👇
چه روزگار قیقاجی است
با آن کوچههای متروک خاک خورده
و کلاه چرمی کابویی
انگار دفینهی اعقابش را
از من طلب دارد
یا مرا خپل حساب کرده
چراغ سبز نشان میدهد
و با چراغ قرمز
قدغن میکند
عاصی شدهام از دستش
کاش میتوانستم
با قلابسنگ
نشانه بگیرم
این شیطان یک چشم را
#محمد_رضا_قاسمیان
#خوشه_خوشه
غبطه میخورم
به بوسههای باران
بر گونههای سرخت
کاش
گل لبخند باشد
سهم من
از بهار نگاهت
#محمد_رضا_قاسمیان
#خوشه_خوشه
چشم زمین روشن
نعرهی آسمان بلند است
صدای پای باران میآید
#محمد_رضا_قاسمیان
#خوشه_خوشه
آشکارا در دل و از دیده پنهانی چرا؟
در خیالم دم به دم، سرگرم جولانی چرا؟
میکنی از من نهان رُخ، تا نگاهت میکنم
در خیالم اینچنین پیوسته عریانی چرا؟
دردها در سینه دارم، ای طبیب درد من!
از نگاه خستهام، دردم نمیخوانی چرا؟
جای دارو، جای مرهم، جای تیمار ای طبیب!
بر دل مجروح من، مانند پیکانی چرا؟
در میان بحر غم، میشد که آرامم شوی
میکنی هر دم به پا در سینه طوفانی چرا؟
در گلستان ای خرامان گشته محوت دیدهها!
در نگاهم لحظهای باقی نمیمانی چرا؟
#محمد_رضا_قاسمیان
#مکتب_خانه_عشق
۱۴۰۲/۰۶/۰۶
.
"آفتاب آمد دلیل آفتاب"
با درود و مهر خدمت نازک نگاران و ادیبان ارجمند
چند سالی میشود که انجمن ادبی خوشه خوشه
با تکنیکهای مختص خود که مبتنی بر بسط و گسترش واژگانی از طریق خوشه چینی کلمات و رسیدن به زیر شاخهی واژه ها، رسیدن به هنجارگریزی، مضامین جدید، تصویر سازی بکر و شاعرانه همسو با رعایت تمام تکنیک های ادبی در زمینهی شعر سپید بالاخص شعر کوتاه مشغول به فعالیت و پرورش قلم های قوی و غنی از اندیشه و تخیل خلاق میباشد.
و درتمام این مدت چه بسیار افرادی که این تلاش و رویه را انکار کرده و با توهینها و کارشکنیها و سنگ اندازیها سعی داشتند چوب لای چرخ این جریان پرشور بگذارند، اما انجمن ادبی خوشه خوشه به یاری حق تعالی همچنان به تلاشها و فعالیت خود ادامه داد تا امروز که شاهد اجرای همان تکنیکها و تمرینها درگروههای شعر و کارگاههای دوست و آشنا، مخالف و موافق ... هستیم!
برای ما جای بسی خوشحالیست که دوستان از آموزشها و تکنیکهای ما بهره میبرند و مخالفان و سنگ اندازها هم با این تکنیکها آشنا شده و با آن قلم خود را میآزمایند. گرچه عدهای هم به دنبال کسب موقعیت هستند و نامی از انجمن خوشه خوشه به میان نمیآورند ... تنها یک نگاه برای اهل فن کافیست تا به درک مطلب برسد!
با آرزوی توفیق برای همهی عزیزانِ دست به قلم
در عرصهی ادبیات و هنر
✍️مهری چراغی(موژان)
📚مدیریت انجمن ادبی خوشه خوشه
چشم زمین روشن
نعرهی آسمان بلند است
صدای پای باران میآید
✍️#محمد_رضا_قاسمیان
📚#خوشه_خوشه
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جایگاه زائر مشتاق امامحسین (ع) در نزد خداوند
#اربعین۱۴۰۲
@TasnimNews
بیا که جز تو مرا کس، محک نخواهد زد
قدم به شأن تو حتی ملک نخواهد زد
بیا بهار! که در این خزان یخبندان
سری به باغ، جز این شاپرک نخواهد زد
فغان و درد! از این روزگار بیانصاف
که سر به ما به جز از قاصدک نخواهد زد
چو گرگ با سگ چوپان شدند هم آوا
برای گلّه کسی نیلبک نخواهد زد
خدا کند که جفا، پای از میان بکشد
رسد کسی که کسی را کتک نخواهد زد
چو شرحه شرحه شده سینه ام ز بار غمت
به زخم سینه دگر کس، نمک نخواهد زد
هزار ساقی و دلبر اگر که دل ببرند
دلم برای کسی جز تو لک نخواهد زد
#محمد_رضا_قاسمیان
#بداهه_سرایی_گروه_ادیبانه
۱۴۰۲/۰۶/۰۸