eitaa logo
کانال ادبی از سبوی عشق سروده‌های محمد رضا قاسمیان_ بشرویه
209 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
97 ویدیو
21 فایل
#از_سبوی_عشق #اشعار #قصیده #غزل #ترکیب_بند #ترجیع_بند #قطعه #دو_بیتی #رباعی #مثنوی #سه_گانی #شعر_ولایی #شعر_مقاومت #سپید #سپکو #سروده #شاعر #محمد_رضا_قاسمیان #شهرستان_بشرویه #خراسان_جنوبی #عضو_جمعیت_شاعران_آزاد_ایران #تصاویر #کلیپ #مطالب_ارزشمند
مشاهده در ایتا
دانلود
تنت همچون حریر و، ناز هستی همیشه با دلم، دمساز هستی تو موسی یا که عیسای مسیحی؟ که از پا تا به سر، اعجاز هستی
می‌وزد باز نسیمی که تماشا دارد در مسیرش بنگر محشر کبری دارد هر کجا می‌نگری، پر گل و سنبل بینی دشت در دامن خود، لاله‌ی حمرا دارد موج دریاست که چون کوه ز جا برخیزد ابر هم آرزوی دیدن دریا دارد بغض نشکفته‌ی من، باز شکوفا گردد باز باران هوس شستن صحرا دارد می‌رسد آن که جهان از نفسش جان گیرد نفسش، معجزه‌ی حضرت عیسی دارد من که در وادی عشقش، شده‌ام سرگردان حسرت دیدن او، این دل شیدا دارد نه فقط شعر و غزل، هر چه گلی با بلبل مژده‌ی آمدن از یوسف زهرا(س) دارد
... ویژگی های یک شعر خوب یک شعر خوب باید از تمام این ویژگی ها یا دست کم از برخی از آن ها بهره مند باشد. 1. شاعرانگی 2. تخیل شاعرانه 3. نوآوری 4. به آفرینی 5. ایجاز 6. اقتصاد در کلمات 7. عدم ویرایش مجدد 8. برداشت نو 9. کوتاه ترین بودن 10. پربار بودن از معنا 11. بلیغ و فصیح بودن 12. هنرسازگی 13. صور خیال و عناصر زیبایی سخن 14. ایماژ و تصویرپردازی 15. وحدت در زمان و مکان 16. انواع موسیقی 17. زبان شعر 18. سبک و قالب شناخته شده 19. آشنایی زدایی 20. هنجار گریزی 21. آرکاییسم یا باستان گرایی 22. معنا گرایی 23. تکنیک های زبانی 24. روایت گری و قصه پردازی 25. نماد پردازی و سمبولیسم 25. آفرینش تازه 26. خلق واژه ها و ترکیبات تازه 27. ارتباط معنایی در محورهای عمودی و افقی و سایر ویژگی هاو کارکردهای زیبا شناسی. دکتر .
🔴 شعر 🟥 بسیاری از عزیزان پرسیدند: شعر چیست و به‌راستی چه چیزی شعر است؟ باید بگویم در این چند سال پس تجربه‌ای که در اشعار کلاسیک و نو در کنار دیگر جریان‌ها و قالب‌های شعری به همراه چاپ چند کتاب به‌دست آوردم، هنوز که هنوز است نمی‌دانم واقعا شعر چیست و نمی‌شود تعریفی مشخص و حکمی قطعی داد اما با توجه‌ به تجربه‌ای که در طول این چند سال به‌دست آوردم؛ می‌توانم بگویم شعر آن چیزی‌ست که به فرم(حس) برسد، در ادامه به توضیح آن خواهم پرداخت و این توضیحات، دیدگاه من است و اگر اشتباهی در آن وجود داشت؛ این شاگرد را ببخشید. ابتدا به تعریف کلی شعر نگاهی کوچک بیاندازیم که تعاریف زیادی از آن ارائه شده است؛ شعر را کلامی موزون و مخیل با قافیه تعریف کرد‌ه‌اند( البته در تعاریف جهانی و در تاریخچه‌ی آن، بحث‌هایی دیگری نیز وجود دارد) 🟠 در ایران با پیدایش شعر نیمایی، وزن شکسته شد و بعدها با پیدایش شعر سپید، وزن تا حد بسیار زیادی برداشته شد و بعدها با ظهور جریان‌های دیگری مثل موج نو و حجم، تغییرات زیادی ایجاد شد، گاهی شعری که وزن نداشته باشد اما تخیل داشته باشد؛ شعر نمی‌دانند و گاهی شعری که تخیل نداشته باشد اما وزن داشته باشد؛ نظم می‌دانند و آدم گیج می‌شود، از آن بدتر این است که به شعر بی‌وزنِ کسی بگوییم شعر شما نثر است! گاهی یک فرد هفتادساله به من می‌گوید برایم یک شعر بخوان و من هم وقتی یکی از شعرهای نوی خودم را می‌خوانم؛ می‌گوید: این که شعر نیست پسرجان، پس قافیه و ردیفش کجاست؟! وقتی به او می‌گویم شما برای من شعر بخوانید: شروع به خواند "به نام خداوند جان و خرد می‌کند" و بعد هم یک رباعی از خیام می‌خواند ⚠️ به نظر من، جدا از جریان‌ها و تاریخ شعر، باید نیازهای هر دوره از مردم آن جامعه را در نظر بگیریم، از سلیقه‌ تا پیشرفت و سرعت زندگی، مطالعه‌ی ادبیات کشورهای دیگر و امکاناتی که در خدمت این تغییرات بی‌تاثیر نبوده‌اند؛ مخاطبان هر دهه نشان داده‌اند بعضی از سبک‌ها توانایی ماندن دارند و بعضی‌ها نه، هر نسل با آگاهی خودشان نشان داده‌‌اند چه چیزی برایشان شعر است و چه چیزی نیست، خیلی مهم است که ذهن‌ ما با چه اشعاری پرورش یافته باشد، گاهی معیار انتخاب هرکس، سلیقه‌ است و گاهی شناخت، گاهی تربیت‌ ذهنی، گاهی فرهنگی که از گذشته به ما به ارث رسیده است و گاهی کسانی که آثارشان را در گذشته به نگارش درآوردند و شعر را تعریف کردند؛ نسل‌های آینده، چه در محتوا و چه در سبک، تصمیم خواهند گرفت که به چه چیزی بگویند شعر، نسل گذشته شعر را در خود ادبیات جستجو می‌کرد و آن را پند و اندرزی می‌دانست و از اسمش هم پیداست: ادبیات! اما به مرور زمان، نسل جوان این پند و اندرزهای آهنگین را کنار گذاشتند و چیزهایی را نوشتند که برای آدم‌های گذشته چندان خوشایند نبود! 🟡 اما بیایید به توضیحات اول برگردیم و تعریف و نظر خودم‌ را ارائه بدهم که گفتم شعر آن چیزی‌ست که به فرم(حس) برسد: شعر ابتدا برای من در دو پایه‌ی اصلی زبان و تخیل مشخص می‌شود: 🟢 پایه‌‌ی اول: خیلی مهم است که شاعر از چه زبانی استفاده می‌کند و چه واژگانی را به‌کار می‌گیرد؛ انتخاب، چینش و جمله‌بندی او چگونه است؟ چقدر تازگی دارد؟ و یا شاید زبانش کهنه باشد! بهتر است شاعر امروز در زمان خودش و با زبان خودش بنوسید، حافظ و سعدی در زمان خودشان با زبان خودشان نوشتند و ما خواندیم و حالا ما بهتر است در زمان خودمان با زبان خودمان بنویسیم تا آیندگان بخوانند و کمی اذیت می‌شوم وقتی که می‌بینم یک شاعر ۱۵ ساله در سال ۱۴۰۲ از کلماتی مثل( زِ، چو، همچو، اندر، کز، زلف و گیسو) در اشعار خودش استفاده می‌کند؛ پس زبان را باید جدی بگیریم. 🟩 پایه‌ی دوم، تخیل است؛ برای من اصلی‌ترین مسئله در شعر تخیل است و این پرسش ایجاد می‌شود که شاعر تا چه اندازه باهوش است، تا چه اندازه خلاق است؟ چقدر ذهنش در خیال کردن توانمند است اما آیا همین دو پایه کافی‌ست؟ خیر. در ادامه‌ی این دو پایه، چه چیزی شعر ما را پخته‌تر می‌کند؟ 🔵 چیزهای دیگری مثل سطربندی و برش صحیح، ارتباط سطرها با یکدیگر، موسیقی و هارمونی، موضوع و دغدغه‌های شاعر، نشانه‌ها و پایان‌بندی، کشف، اندیشه و تفکر شاعرانه، ذوق، ایجاز، نوع اجرا، استفاده از صنایع بدیع و نداشتن حس تغییر نسبت به اثر از چیزهایی‌ست که شعر را تکمیل می‌کند و تمام این‌ها اثر را به فرم می‌رساند. مهم است که شعر چقدر شعر باشد و چقدر تخیل آن پابرجا باشد، چقدر چیدمان صحیح دارد؟ چقدر تفکر شاعرانه دارد؟ چقدر تازگی دارد؟ چقدر به جزئیات اهمیت می‌دهد؟ چقدر احساس دارد؟ و تمام این‌ها، از پایه‌ها تا دیگر مسائل، به رساندن اثر به فرم کمک می‌کند؛ اثری که باعث برانگیختگی درونی می‌شود. 💎 از نظر من، شعر کلامی‌ست تازه و مخیل که فرم مسئله‌ی اصلی آن است بدون آنکه به وزن و قافیه، جریان یا قالب خاصی محدود شود. 🌹 سپاس از مطالعه ✍️ دانیال خیاطی
29.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚کتاب خوشه خوشه ( ۲ ) منتشر شد. ✍️عاشقانه‌های کوتاه به دو زبان ( فارسی_انگلیسی) برای سفارش خرید کتاب می‌توانید به آیدی زیر مراجعه کنید.👇👇 ادمین؛ ثنابانو @Kh_o_sh_e ✍️
بی گل روی تو رونق به گلستانی نیست جز تو در گلشن جان، مرغ غزل‌خوانی نیست عشق تو کرده به پا در دل من، طوفانی در دلم، جز غم و جز بی‌سر و سامانی نیست فصل، فصل دل من بی تو به هم می‌ریزد؟ یا بهار از پی این فصل زمستانی نیست؟ بس که هجران تو بر شانه‌ی من سنگین است نای فریاد که نه، ناله و افغانی نیست دردها دارم و جز اشک نشد همدردم غیر لبخند تو بر درد که درمانی نیست طالع بخت من! از پرده برون آور سر شام هجران تو را موعد پایانی نیست!؟ ۱۴۰۲/۱۰/۳۰
4_5866364592585707382.m4a
2.22M
دلم همیشه تو را جان خطاب خواهد کرد تو را چو روح در این تن، حساب خواهد کرد اگر دهی به دلم حق انتخاب ای گل! تو را برای خودش، انتخاب خواهد کرد میان باغ، خرامان اگر شوی ای سرو! چو رستخیز، قدت، انقلاب خواهد کرد اگر که از نظرم دورتر شوی یک دم برای دیدن رویت، شتاب خواهد کرد ز جام باده‌ی چشمت، شراب اگر نوشد شراب، شرم ز نام شراب خواهد کرد کجاست مژده‌ی وصلت؟ بهشت یعنی تو غم فراق تو ما را عذاب خواهد کرد ز اشتیاق تو هر بلبلی غزل‌خوان است حدیث حُسن تو صدها کتاب خواهد کرد
4_5866364592585707387.m4a
2.48M
پرستوی دلم را باز هستی میان دلبران، تک‌تاز هستی به قربان پر و بال قشنگت چرا آماده‌ی پرواز هستی؟ ز گل های جهان ممتاز هستی شبیه نرگس شیراز هستی به هر سازی که فرمایی برقصم چرا با ما چنین ناساز هستی؟ تنت همچون حریر و، ناز هستی همیشه با دلم، دمساز هستی تو موسی یا که عیسای مسیحی؟ که از پا تا به سر، اعجاز هستی
می‌آید آن ماهی که مهری در دل و جان داشت تا آشکارا سازد آن رازی که پنهان داشت ماهی که مانده عکس او در برکه‌ی جانم هر شب به یادش چشم‌هایم سیل باران داشت زلف پریشانش به دست باد چون می‌داد دائم به خود مشغول و جمعی را پریشان داشت از هر زلیخا برده دل این یوسف مصری با این وجود او دل به سوی پیر کنعان داشت از خاطرم یک لحظه او بیرون نخواهد شد از خاطر آیا برده با ما عهد و پیمان داشت؟ دارم غمی جانکاه از هجران او در دل با وصل او ای کاش! دردم باز درمان داشت هرگز نگیرم دست کم اعجاز عشق آری باید به الطاف الهی نیز ایمان داشت ۱۴۰۲/۱۱/۰۱
امام جواد علیه السلام اسلام و قرآن را عمودی و عمادی اسطوره‌ی دین، الگوی انصاف و دادی سرسبز و خرّم شد ز هر دشتی گذشتی ویرانه‌ها آباد، هر جا پا نهادی اهل جهاد فی سبیل الله هستی در راه حق، چون کوه محکم ایستادی در سینه داری گر چه غم‌های فراوان بر دیگران بخشیده‌ای لبخند شادی در جامعه کرده چه نیکو وصف‌تان را فرزندتان مولای ما امام هادی هر کس طلب هر حاجتی از درگهت کرد با لطف و احسان و کرَم، حاجات دادی مولای ما! ای کاش! دست ما بگیری جز عشق‌تان، ما را نباشد توش و زادی از جود تو عالم به وجد آید همیشه آری! جواد ابن الرضا، آری جوادی
موم کردی سنگ دلم را با دلبری‌هایت تا معتکف شد در کویت