ناخوانده، پاورچین قلب مرا دزدید مانند یک شاهین #محمد_رضا_قاسمیان #سه‌گانی‌_داستانک

در زمین و آسمان اشک و آه و زمزمه است چون عزای فاطمه(س) است #محمد_رضا_قاسمیان #سه‌گانی‌_داستانک

روزگار، هر که را شد غمین و ناله کرد زودتر مچاله کرد #محمد_رضا_قاسمیان #آوا_سرکار_خانم_موسوی #سه‌گانی‌_داستانک

ناخوانده، پاورچین قلب مرا دزدید مانند یک شاهین #محمد_رضا_قاسمیان #آوا_سرکار_خانم_موسوی #سه‌گانی‌_داستانک

خسته‌ام، خسته؛ بیایید و به دارم بزنید خطّ بطلان به دل لیل و نهارم بزنید مثل پاییز بیفتید به جان چمنم چنگ بر دامن سر سبز بهارم بزنید گر چه خورده‌ست دلم، زخم جفاکاری‌تان نمکی باز به زخم دل زارم بزنید تا که از حلق شما شعله کشد آتش طعن دم‌به‌دم، نیش، چنان عقرب و مارم بزنید هیزمی تر به شما داده‌ام آیا که چنین شعله‌ها بر جگر و ایل و تبارم بزنید!؟ می‌شوم بر سرتان، صاعقه‌ی خشم، مباد! ماه را بر سر بام شب تارم بزنید میزبان سرتان، سنگ اجل باد، اگر از سر راه عزیزم، به کنارم بزنید #محمد_رضا_قاسمیان #بداهه_سرایی_گروه_عاشقانه_شاعران ۱۴۰۳/۰۸/۲۶

در هر کجای عالم از عشق اگر نشانی‌ست آیینه‌اش، سه‌گانی‌ست #محمد_رضا_قاسمیان #سه‌گانی

در دشت دلم جوانه‌ای می‌روید هرچند که یار من بوَد دور از من اما سخن از وفای او می‌گوید #محمد_رضا_قاسمیان #سه‌گانی_رباعی

#ریشه ریشه می‌دواند نهال دوستی در دشت دل افراد ریشه‌دار #محمد_رضا_قاسمیان #سپکو_پارسی_سره

#چاپ چاپ خواهند کرد با شمارگان بالا داستان شیرینم را چاپخانه‌ها #محمد_رضا_قاسمیان #سپکو_پارسی_سره

#سنگین سنگین است بر شانه‌ی پلک‌هایم اندوهی که کوهستان را به ستوه می‌آورَد سنگینی‌اش #محمد_رضا_قاسمیان #سپکو_پارسی_سره