هنوز خورشید بر روی روستا تیغ نمی‌کشد که گل چینان سبدهای‌شان را می‌آویزند و گل‌های زعفران‌شان را کیسه می‌کنند ✍️#محمد_رضا_قاسمیان 📚#خوشه_خوشه

ز راهی دور می‌آیند، انبوهی ز لک‌لک‌ها درون باغ می‌پیچد، صداهای چکاوک‌ها #محمد_رضا_قاسمیان #آوا_سرکار_خانم_قدمیاری

♥️⚜♥️⚜♥️⚜♥️ سلول سلول بدنم به هوایت می‌پرد عنقای عشق کجای این سپهر بی کرانی که مرغ اندیشه‌ام به گَرد پروازت نمی‌رسد #محمد_رضا_قاسمیان #مکتب_خانه_عشق ۱۴۰۲ / ۰۴ / ۲۱ ♥️⚜♥️⚜♥️

تنها مشتی خاکستر از گلشن آرزوهایم باقی‌مانده است اما ققنوس می‌شوم #محمد_رضا_قاسمیان #خوشه_خوشه

از آن آبشار موها که به دست باد می‌سپردی فقط مشتی حسرت روی دست دلم مانده است #محمد_رضا_قاسمیان

از آن آبشار موها که به دست باد می‌سپردی فقط مشتی حسرت روی دست دلم مانده است #محمد_رضا_قاسمیان #خوشه_خوشه

از خروس‌خوان که قل‌قل چشمه زنان و دخترکان آبادی را فرا می‌خواند گوسفندان گله گله دل به دامن دشت می‌زنند و چوپان با هی‌هی و نغمه‌ی نی در صور اسرافیل می‌دمد در انتظارم کی طلوع می‌کنی #محمد_رضا_قاسمیان

به نام خداوند شعر و ادب خداوند روز و خداوند شب خداوند ماه و خداوند سال خداوند ممکن کنِ هر محال خداوند هست و خداوند نسبت که بی مثل و مانند و تنها یکی است خداوند انسان، خدای ملک کزاو یافت چرخش، زمین و فلک خداوند شعر و خدای شعور خداوند عشق و خداوند نور به نام خدایی بگویم سخن که دارم از او چشم و گوش و دهن #محمد_رضا_قاسمیان

می‌شود رقص کنان، باز هم از نام نگار قاب عکسی که ز من نقش بوَد بر دیوار #محمد_رضا_قاسمیان

در هراسم من از آن کس که زند نیش مدام غیر از این نیست دگر شیوه‌ی هر عقرب و مار #محمد_رضا_قاسمیان

تا تواند که بماند سرِ پا تازه نهال جنگل از پای درآمد و درختان بسیار #محمد_رضا_قاسمیان

برندارم سر از این بستر و این بیماری تا مگر لمس کند دست تو را این بیمار #محمد_رضا_قاسمیان

از هزاران صفتت، مدح یکی نتوان گفت گر مرکب بشود بحر و قلم‌ها اشجار #محمد_رضا_قاسمیان

رشته‌ی عشق تو با تار دلم می‌بافم ای کلاف دل من، مشتری‌ات، در بازار! #محمد_رضا_قاسمیان

جای خالی تو هرگز نشود پر، هرگز قاصدک را تو به طوفان حوادث مسپار #محمد_رضا_قاسمیان

آرزویم همه این است که بینم رویت کاش! می‌شد به وصالت برسم، ای دلدار! #محمد_رضا_قاسمیان

می‌شود رقص کنان، باز هم از نام نگار قاب عکسی که ز من نقش بوَد بر دیوار در هراسم من از آن کس که زند نیش مدام غیر از این نیست دگر شیوه‌ی هر عقرب و مار تا تواند که بماند سرِ پا تازه نهال جنگل از پای درآمد و درختان بسیار برندارم سر از این بستر و این بیماری تا مگر لمس کند دست تو را این بیمار از هزاران صفتت، مدح یکی نتوان گفت گر مرکب بشود بحر و قلم‌ها اشجار رشته‌ی عشق تو با تار دلم می‌بافم ای کلاف دل من، مشتری‌ات، در بازار! جای خالی تو هرگز نشود پر، هرگز قاصدک را تو به طوفان حوادث مسپار آرزویم همه این است که بینم رویت کاش! می‌شد به وصالت برسم، ای دلدار! #محمد_رضا_قاسمیان #بداهه_سرایی_شعر_سه_نقطه ۱۴۰۲/۰۵/۱۵

هنوز خورشید خانم سرَک نکشیده بود به حیاط خانه‌ی ما که گنجشک‌ها خواب را ربودند از چشم شب #محمد_رضا_قاسمیان #خوشه_خوشه

از خروس‌خوان که قل‌قل چشمه زنان و دخترکان آبادی را فرا می‌خواند گوسفندان گله گله دل به دامن دشت می‌زنند و چوپان با هی‌هی و نغمه‌ی نی در صور اسرافیل می‌دمد در انتظارم کی طلوع می‌کنی ✍#محمد_رضا_قاسمیان 🎙#آوا_النا_حیدری

از آن آبشار موها که به دست باد می‌سپردی فقط مشتی حسرت روی دست دلم مانده است ✍#محمد_رضا_قاسمیان 📚#خوشه_خوشه 🎙#آوا_النا_حیدری

به نام خداوند شعر و ادب خداوند روز و خداوند شب خداوند ماه و خداوند سال خداوند ممکن کنِ هر محال خداوند هست و خداوند نسبت که بی مثل و مانند و تنها یکی است خداوند انسان، خدای ملک کزاو یافت چرخش، زمین و فلک خداوند شعر و خدای شعور خداوند عشق و خداوند نور به نام خدایی بگویم سخن که دارم از او چشم و گوش و دهن ✍#محمد_رضا_قاسمیان 📚#خوشه_خوشه 🎙#آوا_النا_حیدری

می‌شود رقص کنان، باز هم از نام نگار قاب عکسی که ز من نقش بوَد بر دیوار در هراسم من از آن کس که زند نیش مدام غیر از این نیست دگر شیوه‌ی هر عقرب و مار تا تواند که بماند سرِ پا تازه نهال جنگل از پای درآمد و درختان بسیار برندارم سر از این بستر و این بیماری تا مگر لمس کند دست تو را این بیمار از هزاران صفتت، مدح یکی نتوان گفت گر مرکب بشود بحر و قلم‌ها اشجار رشته‌ی عشق تو با تار دلم می‌بافم ای کلاف دل من، مشتری‌ات، در بازار! جای خالی تو هرگز نشود پر، هرگز قاصدک را تو به طوفان حوادث مسپار آرزویم همه این است که بینم رویت کاش! می‌شد به وصالت برسم، ای دلدار! ✍#محمد_رضا_قاسمیان 📚#بداهه_سرایی_شعر_سه_نقطه 🎙#آوا_النا_حیدری ۱۴۰۲/۰۵/۱۵

هنوز خورشید خانم سرَک نکشیده بود به حیاط خانه‌ی ما که گنجشک‌ها خواب را ربودند از چشم شب ✍#محمد_رضا_قاسمیان 📚#خوشه_خوشه 🎙#آوا_النا_حیدری

یکی بود همه‌ی دنیای من گره خورده به تار مویش مادر #محمد_رضا_قاسمیان #خوشه_خوشه

یکی بود می‌خواست دو تا شود دوتا شد ولی نشد #محمد_رضا_قاسمیان #خوشه_خوشه توضیح: یعنی یه نفر می‌خواسته ازدواج کنه که یک خانواده دو نفره بشند، ولی این کار اونقدر سخت و هزینه‌هاش سنگین و نشدنی بوده که قدش خم شده ولی نتونسته ازدواج کنه. 👆